شب، ساختمان ۱۴ طبقه از نمای بیرونی در تاریکی مطلق فرو رفته است. مقررات استتار به خوبی رعایت میشود و از هیچ روزنهای نوری بیرون نمیزند. در داخل، وضع به کلی متفاوت است. در طبقات زیرزمین، پست فرماندهی فعال است و اعضای ستاد در شیفتهای ۸ ساعته در محل کار حضور دارند.
در طبقه ی همکف، داخل مهمانسرا، «ناوبان یکم آگه دل» چشمهایش را میمالد و کاغذهای روی میز را جابجا می کند. روی زمین نشسته تا با جمعکردن پا در زیر بدن، خستگیاش را بگیرد. مشخصات کشتیها رو مرور می کند، تا بر مبنای سرعت، جای آنها در داخل کاروان مشخص شود. کشتیهای نو، با سرعت بالا در جلو و عقب کاروان سازمان داده میشوند. آنها قدرت مانور بالاتری دارند و در صورت بروز حادثه میتوانند، به سرعت از مهلکه بگریزند.
– چند ضربهی آرام به در نواخته میشود. «آگه دل» برمیخیزد و لبخند زنان به سوی در می رود. در را می گشاید و دوستانش را به درون دعوت می کند. «ولی میرزا» و «پیروز کار» سرزنده و با نشاط وارد میشوند. «آگه دل» در را می بندد.
– انگار شیفت تو، ساعتش بیشتر از ماست. اینا چی یه، آگه دل!؟
-گزارش. دارم بررسی می کنم، ببینم چکارهایم.
– می بینم که یه چیزاییام راجع به «کد» نوشتی. خوبه،خوبه.
-اختیار دارین جناب ولی میرزا! شما همیشه استاد ما بودین و هستین. این تخصص شماست.
– چند تا کشتی داری؟
– فعلا ۱۵ تا
«پیروز کار» پاسخ میدهد.
– سه تا دیگه ام تو راهه. کارت در اومده آگه دل!
– راستش، دل تو دلم نیست. فرمانده های غیر نظامی کشتی، خیلی حرف گوش نمی کنن.
-حواست به «پایلوت»هام باشه. اونام یه پا فرماندهان.
– خوبیش اینه که پایلوتها وجب به وجب مسیرو میشناسن.
– به همین دلیل میگم حواست باشه. چون بلدن، با خیال راحت کار می کنن.
– خیالشون همچین راحتام نیست. شهید دادن، زخمی دادن. میدونن که باید هماهنگ باشن.
پاسخ «ولی میرزا» در مورد مخابرات، برای «آگه دل» جالب است.
– هر چی باشه، اونا غیر نظامیان، «کد» و «دی کد» براشون معنا نداره. پشت بیسیم قصهام تعریف می کنن. جناب ولی میرزا درست زدی تو خال. باید یه فکری به حال این قضیه بکنیم. خدمهی کشتیام همینجورن. انگار دارن میرن مهمونی من موقع توجیه، خیلی تأکید می کنم ولی انگار خیلی جدی نمی گیرن.
– یه جوری باید ساکتشون کنیم. درجهدارای مخابرات، کار ارتباط رو انجام میدن دیگه.
– اینجوری که نمیشه. یا باید طرح بنویسیم. یا…
– یا، چی؟
– یا اینکه خودت به عنوان فرماندهی کاروان جذبهتو نشون بدی.
– بررسی می کنم، اگه این دفعه نشه از دفعهی بعد یه فکر جدی می کنم.
انتهای مطلب