نیروهایی که از رودخانه عبور کرده بودند، در بعد از ظهر آن روز با عقب راندن نیروهای خودی، تا 2 کیلومتری شمال آبادان رسیدند. این وضعیت، پیام محاصره کامل خرمشهر بود.
عراقیها که برای تصرف خرمشهر با تمام قوا میجنگیدند، در شفق 23 مهرماه در مقابل مقاومت چنگ و دندان مدافعان جسور شهر، تا «خیابان طالقانی» نفوذ کردند. تلاش آنان برای تصرف کامل شهر تا تاریکی شب ادامه یافت. درنتیجه، با جنگ تن با تانک، توانستند حدود یک سوم شهر را به اشغال خود درآورند. تا این روز پادگان دژ به علت مقاومت نیروهای ارتشی هنوز سقوط نکرده بود.
درصبحگاه روز 24 مهرماه (بیست و پنجمین روز تهاجم)، متجاوزین از سه جهت شروع به پیشروی کردند. تحت فشار دشمن، تعدادی از نیروهای خودی به آن سوی رودخانه عقبنشینی نمودند.
در غروب آن روز، با حمله متهورانه آخرین مدافعان شهر، دشمن با دادن تلفات و ضایعاتی تا مدخل شهر گریخت. ولی با تقویت نمودن نیروهای گریزان خود، مجدداً به مدافعان ایثارگر شهر حملهور گردید. در اواخر روز قسمت قابل ملاحظهای از شهر به اشغال بعثیون درآمد.
آمار شهدای شهر افزایش چشمگیری یافت. خرمشهر در این روز چهره واقعی «خونین شهر» را درآئینه جاودانه خود به تلخی تمام تجربه نمود. از این پس، نام «خونین شهر» برقامت خمیده خرمشهر در تعب و رنج سوخته، حکاکی شد.
انتقال مجروحین، مقدور نبود. پیکر گلگون کفنان مدافع، برزمین مانده بود. تنها راه برای باقیمانده مدافعان شهر، استقبال از مرگی شرافتمندانه، یا تحمیل مرگی مذبوحانه به دشمن، فرا روی آنان قرار گرفته بود. با آخرین توان قلیل خود دشمن را اندکی به عقب راندند. پل باردیگر تحت سیطره خودی درآمد. دانشجویان دانشگاه افسری و ” تکاوران دریایی تنها رزمندگان ارتشی باقی مانده بودند که با شجاعت فوق العاده در کنار نیروهای مردمی در خرمشهر میجنگیدند.”[1]
در 26 مهر ماه، تلاش برای اشغال کامل خونین شهر با جدیت بیشتری از سوی دشمن صورت گرفت.
در درگیریهای خونین 25 و 26 مهرماه، حدود 50 نفراز نیروهای خودی به شهادت رسیدند.
در 27 مهر ماه، با هجوم یاران کم یاور شهر، دشمن را در قسمتی از نقاط متصرفی به عقب راندند.
اما بعثیون با وجود تحمل تلفات و ضایعات فراوان از ناحیه مدافعان خودی، در بعدازظهر همان روز مجدداً قسمتی دیگر از شهر را به اشغال خود درآوردند.
روزبعد درگیری شدید بین طرفین تا تاریکی هوا ادامه داشت.
در 29 مهرماه، نبردهای خیابانی با شدت بیشتری تداوم یافت. دشمن با اتکاء به برتری مطلق کمیو کیفی، در تلاش برای بیرون راندن، یا به شهادت رساندن باقیمانده مدافعان شهر بود.
نیروهای خودی نیز با حداقل نیرو و امکانات محدود، تا آخرین قطره خون خود برای آزادی شهر ایثار نمودند.
در 30 مهرماه، دشمن با در اختیار گرفتن نیروی تازه نفس تیپ 112 مرزی برای تقویت بیشتر نیروها، با مدافعین خودی، تن به تن و منزل به منزل حتی در تاریکی شب در حال نبرد بود.
” با اجرای آتش و اقدامات ایذائی، مانع از استراحت رزمندگان اسلام میشد. از این رو با خستگی فزاینده نیروها و حضور رو به افزایش و گسترده دشمن، امیدی به حفظ خرمشهر نبود. و شهر آخرین روزهای آزادی خود را میگذرانید.”[2]
غبار اسارت در اکثر نقاط شهر سایه شوم خود را افکنده بود. برای مدافعان خسته جسم و خروشان جان شهر مسجل شده بود که دیگر زمان پنجه در پنجه افکندن تعدادی سلاح سبک و چند قبضه خمپارهانداز از کار افتاده با دیوارهای فولادین زرهی و مکانیزه و خیل سربازان متجاوز بعثی، سپری شده است. ولی باز قادر به چشم پوشی از دیوارهای ویرانه آغشته به خون همرزمانشان نبودند. سه روز دیگر به مقاومت بیحاصل گذشت. درروز اول آبان، به علت مقاومت از هستی گذشتگان شهر، پیشروی محسوسی نصیب دشمن نگردید. 6 نفر دیگر از نیروهای عراقی بدست نیروهای خودی گرفتار آمدند. تا این روز، پل شهر، میدان فرمانداری و خیابان 40 متری در تحت کنترل ایرانیها باقی مانده بود. پل زیر رگبار سلاحهای دشمن قرار گرفته بود بطوریکه عبور و مرور از آن میسر نمیشد.
در روز دوم آبان، دشمن باشدت عمل بیشتری وارد کارزار شد، ساختمان فرمانداری سقوط کرد، پل شهر را که در قسمت شرق ساختمان فرمانداری واقع بود، باسلاحهای سبک و سنگین زیر آتش گرفت. و اینگونه، تنها خط ارتباطی رزمندگان بطور کامل قطع گردید.
با وجود اینکه نیروهای خودی متحمل تلفات فراوانی شده بودند، مقاومت شکسته نشد.
تعدادی از این شهدا همان دانشجویان دانشگاه افسری بودند که میبایستی در اول مهرماه همان سال به درجه افسری نائل گردند.
عراقیها هنوز بر محور منتهی به مسجد جامع، موفق به شکستن حلقه محاصره نیروهای خودی نشده بودند. لیکن با تحت کنترل درآوردن پل شهر توسط دشمن، از این لحظه به بعد، مقاومت نیروهای خودی حاصلی دربر نداشت. خروج مدافعان از شهر الزامیگردید. مجروحین و شهدا برزمین ماندند. انتقال آنان به آن سوی رودخانه محال بود.
درعصر همان روز با حمله ناامیدانه نیروهای خودی به ساختمان فرمانداری، دشمن بطورناباورانهای از منطقه متواری شد. و ساختمان مذکور از تصرف آنان خارج گردید.
درروز سوم آبان ماه، فرمانداری شهر مجدداً به تصرف نیروهای انبوه دشمن درآمد. لذا با دستور فرماندهی منطقه عملیات، دستور تخلیه به بازماندگان مدافع شهر ابلاغ گردید. شهر از وجود مدافعان جان برکف نیروهای خودی، خالی شد. دیوارهای مجروحش با در آغوش گرفتن خون شهدا، با اشک آخرین مدافعین وداع نمود.
بخش شمالی شهر اسارت را برای مدت 578 روز با تمام زخمیهایش پذیرفت. قسمت عمده شهر در آن سوی رودخانه بطور کامل تحت کنترل نیروهای خودی باقی ماند.
[1]. معین وزیری نصرت اله/ تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ؛ ناشر: سازمان حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس آجا، تهران، 1385، ص 127
[2]. روزشمار جنگ (کتاب چهارم: هجوم سراسری)/ ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ چاپ: صادق، 1372 ص 514
انتهای مطلب