زیرا او گفت: «من آمدهام اینجا قطعه قطعه شوم نیامدهام که درجه بگیرم، نیامدهام پول بگیرم، نیامدهام به کسی ظلم کنم. بله به اهالی تمام روستاها و به مردم شهرها پیغام داده بودم که عزیزان، ما آمدهایم به شما خدمت کنیم. ما این محورها را به خاطرِ جنگ با عراق که برایمان حیاتی است باید به دست بگیریم تا بتوانیم سردشت و جبهه سردشت را از وجود بعثیها پاک و آنها را از خاک کشورمان بیرون کنیم.
در همین زمان که با برادر محمد بروجردی و برادر ناصر کاظمی مشغول برنامهریزی بودیم، دو تا سه شبیخون به ما زدند. در این کمینها که توسط عناصر ضد انقلاب اجراشده بود تعدادی از نفراتمان در جاده پیرانشهر – سردشت شهید شدند که روی پیکر آنها با یک پارچهای نوشته بودند، ارتش آرا، آرم منافقین.
البته در اینگونه کمینها و شبیخونها به طرز فجیعی رزمندگان اسلام را به شهادت میرساندند. آنان جنایات زیادی را مرتکب میشدند که به هیچ عنوان نمیتوان به آنان انسان گفت. بیرحمی، شقاوت و درنده خویی و… را به اوج خود رسانده بودند. بعد از اینکه ناجوانمردانه کمین میزدند و نفرات را به شهادت میرساندند، آنان را مُثله میکردند. اگر کسی را میگرفتند که محاسن داشت، از بیخ پوست صورتش را درمیآوردند سپس قطعه قطعه میکردند. به طرز فجیعی نفرات را به شهادت میرساندند و سپس چه بر سر آن شهید میآوردند که در حد یک افسر جمهوری اسلامی ایران نیست که بگوید چه فجایعی را آنان انجام میدادند. البته کسی که شهید شده جایگاهش در نزد خداوند رفیع و بالاست. اما آنان اینگونه مسائل را درک نمیکردند.
آنان از هِیمنه و عظمت رزمندگان با ایمان ارتشی و سپاهی و غیره همیشه در هراس و وحشت بودند و اینگونه اعمال آنها ناشی از وحشتی بود که در درونشان موج میزد. میدانستند که روزی به دست توانای رزمندگان اسلام گرفتار شده و یا به هلاکت خواهند رسید. آنان در منجلاب و گردابی گرفتار شده بودند که خودشان ایجاد کرده و مرتب در آن مرداب دست و پا میزدند و کاملاً واقف بودند که به پایان عمر نکبتبارشان رسیدهاند.
جاده پیرانشهر – سردشت طی مراحل زیر پاکسازی و آزاد گردید: جاده پیرانشهر به سردشت 95 کیلومتر طول دارد که درحدود چهل کیلومتر آن در محدوده شهرستان پیرانشهر و مابقی (55 کیلومتر) در شهرستان سردشت است. این جاده از غرب رودخانه کلاس و از مناطق کوهستانی پوشیده از جنگل عبور میکند. این عوارض طبیعی موجب شد تا گروههای دمکرات، کومله و منافقین تصور کنند، آزادسازی این جاده غیرِممکن است، لذا با آسودگی خیال در روستای میرآباد و واوان بازار فروش اسلحه و در روستای شیواوشان مرکز درمانی ایجاد کرده بودند. با شروع عملیات آزادسازی این جاده از دو جناح یعنی از پیرانشهر و از سردشت، گروهکهای شورشی دمکرات، کومله، چریکهای فدایی خلق و منافقین با جمعآوری نیرو از سایر شهرهای کردنشین تلاش خود را برای جلوگیری از آزادسازی جاده به کار گرفتند.
1 – در تاریخ اول خرداد 1361 از پیرانشهر تا منطقه گلآباد آزاد شد. (درحدود 15 کیلومتر)
2 – در تاریخ 26 تیرماه از گلآباد تا منطقه قلعهرش آزاد شد. روستاهای بیشاسب، شیوهصل، نلاس، واوان، دهگاه (مقر فرماندهی گروههای ضد انقلاب) کچلآباد، زیده و بریتا حدود 22 کیلومتر پاکسازی و جاده از تسلط ضد انقلاب خارج گردید.
3 – در تاریخ ششم شهریورماه، در مرحلهی سوم، از منطقه قلعهرش تا روستای بادینآباد نیز آزاد و به تصرف نیروهای اسلام درآمد. متأسفانه برادر ناصر کاظمی، یکی از فرماندهان سپاه در حین پاکسازی در نزدیکی روستای بادینآباد در هشت کیلومتری پیرانشهر به شهادت رسید که با شهادت این سردار رشید اسلام، عملیات چند روزی متوقف گردید.
4 – در تاریخ هجدهم شهریورماه مرحله چهارم عملیات آغاز و عملیات در روستای پردنه ختم شد. در این عملیات روستاهای نبیآباد، موسالان، قلعهتاسیان، گوزیله، میرآباد، بیکلوله و چاکو نیز پاکسازی گردید.
5 – مرحلهی آخر عملیات ورود به جنگل آلواتان بود که در تاریخ 27 مهرماه آغاز گردید. بعضی از نقاط جاده پیرانشهر به سردشت شنی و خاکی بود و عناصر ضد انقلاب بهصورتِ نامنظم جاده را مینگذاری میکردند و کمینهای سنگین و زیاد در گردنههای این جاده، عملیات پاکسازی جاده و تحت کنترل گرفتنش از خرداد تا مهر به تعویق انداخت و رفت و آمد فقط توسط بالگردهای هوانیروز نیروی زمینی ارتش انجام میشد.
در مراحل عملیات آزادسازی جاده پیرانشهر – سردشت درحدود هفتاد نفر از عناصر گروهکهای ضد انقلاب کشته و نزدیک به 120 نفر آنان زخمی شدند. در پایان این عملیات امام خمینی(ره) با ارسال پیامی در تاریخ 25/8/1361 پیروزی رزمندگان قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) را در آزادسازی جاده پیرانشهر – سردشت تبریک گفتند. لازم به یاد آوری است که به موازات این عملیات شهرک ربط نیز آزاد گردید.[1]
قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به قرارگاه حُر مستقر در شهر سردشت مأموریت داد تا با بهکارگیری یگانهای سپاه (گردانهای جنداللّه) سردشت، پیرانشهر، بانه و مهاباد و دو گردان پیاده از ارتش و با پشتیبانی هوانیروز شهرک ربط را از کنترل شورشیان آزاد نماید.
این عملیات، در تاریخ 25/7/1361 آغاز و رزمندگان اسلام موفق شدند شهرک ربط را آزاد کنند. به علت اهمیتی که این شهرک برای گروههای ضد انقلاب داشت، آنها تلاش کردند تا بار دیگر ربط را تصرف نمایند. نیروهای گردان155 لشکر64 پیاده ارومیه که در شهرک مستقر بودند تحت فشار شورشیان در تاریخ 26/7/1361 از شهرک عقبنشینی کردند؛ اما در ساعت24:00، همان شب حمله دیگری از سوی رزمندگان اسلام انجام شد و تا صبح روز بعد دوباره این شهرک به کنترل رزمندگان اسلام در آمد و یک گروهان از گردان117 پیاده ارتش در آن مستقر و امنیت آن را برقرار ساختند.[2]
[1] . شهرک ربط در پانزده کیلومتری شمال شرقی سردشت و کنار جاده سردشت – مهاباد قرار دارد. گروهی از نیروهای حزب دمکرات، کومله و چریکهای فدایی خلق در این شهرک استقرار داشتند و جاده سردشت به مهاباد را کنترل کرده و مانع از عبور مردم و نیروهای نظامی و انتظامی از این جاده میشدند. نویسنده
- 1. نویسنده کتاب سرهنگ ستاد علیاکبر اصلانی میگوید: در آبان و آذر سال 1358 در منطقهای در شمال شهرستان سردشتبهعنوانِ دیدهبان آتشبار توپخانه 105 میلیمتری در گردان388 توپخانه گروه33توپخانه انجام وظیفه میکردم. (توپهای 105 میلیمتری مستقر در پادگان سردشت متعلق به یکی از گردانهای توپخانه لشکر28 پیاده سنندج بود که ما نفرات آن یگان را تعویض نموده بودیم. در شهرک ربط یک و احد پیاده به فرماندهی سروان بیژن امتیازیان از لشکر1 پیاده مرکز (لشکر21 پیاده حمزه) مستقر بود و دیدهبان آن ستوانیکم عباس علیلو و ستوانیکم داریوش مجتهدی بودند.
در سهراهی ربط- پیرانشهر درگیریهایی بهصورتِ شبانهروز وجود داشت، خصوصاً در شبها و یکی از محورهای حساس منطقه به شمار میرفت. در درگیریها من با دیدهبانان ربط مرتب در تماس بودم و شاهد درگیریها بودم. آن شهرک منطقه حساسی برای ما محسوب میشد، توجه عناصر ضد انقلاب هم به شهرک ربط بهواسطۀ اهمیتی که داشت بسیار زیاد و نسبت به آن منطقه حساس بودند به خاطر اینکه در موقعیت خاصی قرارداشت.
نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری بعد از انقلاب در آن محور عملیاتهای بسیاری را انجام و همیشه در حفظ آن تلاش میکردند. نیروهای ضد انقلاب هم در تلاش بودند تا این محل مهم و سوقالجیشی را که محل تقاطع سه جاده مهم سردشت – بانه، سردشت – مهاباد و سردشت- پیرانشهر بود را اشغال و به تصرف خود در آورند تا کلیه حرکات نیروهای نظامی و عبور و مرور مردم عادی را در این سهراهی تحت کنترل خود در آورند.
انتهای مطلب