ناخدا صمدی وقتی متوجه میشه ازش میپرسه چرا دست ات رو گذاشتی توی کوله؟ اون بیسیم چی قهرمان، جناب قالندی، میگه نمی زارم حتی دست عراقی ها به اون تکه قطع شده دستم برسه .بعد از سالها ناخدا صمدی و اون بی سیم چی نترس و قهرمان در اردبیل دیدار می کنند .برسد به دست اونها که خواب ها دیدن برای این مرز و بوم.

 

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده