من خدمت شما و خدمت همه هم وطنان عزیز و خوانندگان محترم سلام عرض می کنم.
در مقدمه عرض بکنم خدمتتون که من باز هر چه بگم حتما چیزی هایی باز نشنیده و ندیده باقی خواهد ماند چون این فرصت ها کافی نیست برای تشریح یک عملیاتی به نام عملیات مرصاد در مقابل عملیات منافقین که اسمشو فروغ جاویدان گذاشتند و همون موقع ما گفتیم غروب جاهلان یا غروب خائنان یعنی وقتی شنیدیم که اونا گفتن فروغ جاویدان ما گفتیم غروب جاهلان و خائنان، که همینطور هم بود . در هر صورت هم یک سری شنیده برای شما می گویم و هم یکسری دیده و چیزهایی که ما دیده ایم خیلی ها از نسل جوان ندیده اند و نباید هم می دیدند، سنشون اقتضا نمیکرد. من از ابتدا شروع کنم که در اردیبهشت و خرداد همون سال حدود 128 تا نماینده کنگره آمریکا و فریب 20 نفر سناتور آمریکایی اون موقع اطراف وزیر خارجه آمریکا که جرج پی. شولْتْس بود جمع شدند و از ایشان خواهش کردند که شما کاری بکنید که اونموقع اون ها میگفتن مجاهدین خلق )منافقین( بتونن در ایران فعالیتی انجام بدهند و برای بر اندازی این نظام تلاش بکنن یعنی اوکی شو آنها) منافقین ) از آمریکا گرفته بودند از 120 خورده ای نماینده کنگره و تعدادی سناتور آمریکایی که از جرج پی. شولْتْس خواهش کردند و او هم آن را ابلاغ کرد به منافقین این یک بحث که شاید نشنیده اید ( یعنی خواست امریکا از منافقین برای حمله به ایران) و بحث دیگر اینکه از فاصله پذیرش قطعنامه توسط ما که 27 تیر ماه سال 67 که قطعنامه توسط ایران پذیرفته شد. با پیام ای که رئیس جمهور وقت ارسال کرد تا روز حمله منافقین خبیث و جنایت کار به جمهوری اسلامی 3 بار ( این اسرایی که بعدا گرفته شد تو بحث هاشون این ها را گفتند) رجوی خائن سرکرده منافقین ملاقات گذاشت با صدام و 3 بار از صدام خواهش کرد تا اجازه بدهد که آنها به ایران حمله کنند . یعنی این یکی از دلایلی است که منافقین و امثال این رجوی ملعون از صدام ملعون نامرد تر بودند نسبت به جمهوری اسلامی. من دو سه تا نکته بگم خدمت شما اول اینکه از صدام برای حمله به ایران سه بارخواهش کردند دوم اینکه من سرباز پیر، منافقین را هم نامرد تر هم جانی تر و هم خبیث تر از صدام ملعون خبیث و جنایتکار می دونم. و این را با آمار می گویم وخیلی سریع، صدام در بمب باران شهرها از ما حدود 15000 نفر تلفات گرفت با بمب باران شهرها و موشک باران شهرها ،خوب جنگه دیگه من سرباز که در جبهه هستم، عزیز سپاهی که در جبهه هست، عزیز بسیجی که در جبهه هست توقع این را داریم که بجنگیم بکشیم و کشته بشیم، این کار رزم است ولی توقع اینو نداشتیم که با موشک و بمب خانواده ها و هم وطنان بی دفاع ما در پشت جبهه تا دور دست ها مورد آسیب قرار بگیرند در هر صورت باز خاصیت جنگه، صدام نامرد با موشک و بمب باران هوایی با هواپیماهایی که حتی اجاره کرده بود مردم رو از بین میبرد و به شهادت میرساند خوب می گفتیم دشمن است و دارد با ما میجنگد و البته با نامردی، ناجوانمردی و خلاف همه اصول انسانی میجنگد ولی خوب این آمار یادتون باشه که حدود 15000شهید از ما صدام در بمب باران ها و موشک باران ها گرفت اما منافقین از ما حدود 17000شهید گرفتند خوب خیلی ساده است دیگه این 15000را بزاریم کنار 17000نشان میده که این منافقین که رهبرشان رجوی ملعون بود و الان هم آن زن هرزه، مریم رجوی است، از صدام ملعون هم نامرد تر بودند. او با یک کشوری میجنگید این تلفات را در خارج از جبهه ها، در جبهه ای که ما نزدیک 170 تا 180 هزارتا شهید دادیم و تعداد زیادی مجروح و از اون ور هم کشتیم ولی از مردم، مردم بیگناه صدام آنقدر شهید گرفت منافقین از مردم بیگناه، از پیر مردی مثل شهید دست غیب ،شهید مدنی و شهدای مختلف و تا بقال و دانشجو و کاسب و کارگر تا رئیس جمهور و نخست وزیر و نمایندگان مجلس تا زن و مرد ، کودک و جوان این طوری 17000 شهید گرفتند یعنی این ها از صدام هم نامرد تر و خبیث تر بودند، این یکی و بعد صدام بعد از پذیرش قطعنامه ما با نامردی ( چون قطعنامه را پذیرفته بودیم ) درسته که عملیات31/4 /67 را انجام داده و یک عملیات بقولی جارویی از فاو شروع کرد و همین جوری گرفت و آمد بالا تا خرمشهرتا غرب کشور هم آمده بود که با نهیب حضرت امام یگان های نیروهای مسلح از ارتش و سپاه و بسیج به این فکر افتادند که درسته قطعنامه را پذیرفتیم ولی تفنگ را نباید زمین بگذاریم و باز همون جاهائی را که صدام در31/4/67 گرفته بود، باز ازش پس گرفتند. ولی بعدش پایبند بود که دیگه حمله ای نکنه ولی اینها یعنی منافقین خبیث از او خواهش کردند که از حمله آنها پشتیبانی بکند این باز نشون دهنده جنایت، خباثت و دشمنی منافقین و خیانت به وطنشان بود که به ایران حمله کردند.
در عملیات مرصاد این ها یه برنامه پیش بینی کردند که 4 صبح بیدار باششون باشه و 6صبح هم حرکتشون شروع بشه تا مرز و تا خطوط نیروهای عراقی، توپخانه عراق، هواپیماهای عراقی هم آن ها را پشتیبانی کنند. پایگاه های ما مثل پایگاه تبریز، پایگاه همدان این پایگاه هارو بزنند پایگاه هوانیروز کرمانشاه رو نیروی هواپیمایی عراق بزند و از این ها پشتیبانی هوایی بکنه و با توپخانه هم از آنها پشتیبانی آتش بکند تا این ها بیان جلو، خوب این کار هم شروع شد.
این کار شروع شد این ها آمدن و برنامشون هم این بود که شب 8 کرمانشاه را گرفته باشند فردا از کرمانشاه بیان همدان را گرفته باشند شب هم قزوین و بعد از سی و سه ساعت در تهران یعنی 4 بعدظهر در تهران باشند، این یه برنامه ای است که نشان دهنده حماقتشونه، اون دوتا بحث قبلی که گفتم نشان دهنده جنایتشون و سبعیت آنها و این هم نشان دهنده حماقتشونه که مملکتی که 8 سال جنگیده جلو شرق و غرب ایستاده این جوان ها ، این غیرتمندان بسیجی، این سپاهی ها واین ارتشی ها و این مردم می ایستن که توی خائن بعد از سی و سه ساعت بتونی بیای در تهران اعلام حکومت مجاهدین خلق بکنی؟؟!! این هم نتیجه حماقتشونه .
حالا کمی از خود عملیات بگویم وقتی این ها شروع شد یک چیزی حدود 5000نفر در 25 تیپ، ظرفیت تیپ ها هم از200 نفر تا 700 نفر متفاوت بود 5000 نفر از این ها حمله کردند ولی حدود 6000نفرتا 7000نفر در صحنه جنگ بودند.
رزمنده شون غریب به پنج هزار نفر بود که زن و مرد و دخترو پسر جوون بود یعنی مذکر و مونث تو این عملیات حضور داشتند که نزدیک به 200 تانک و نفر بر و خودرو زرهی تعداد زیادی توپخانه 120میلی متری، توپ یا تفنگ 106 و در مجموع 200تا خودروهم همراهشون بود که اینا حمله رو شروع کردند تا جایی که نیروهای عراق بودند. از خط نیروهای عراق که گذشتند پشتیبانی هوایی و توپخانه ای عراق از آنها انجام شد و اینجا لازم اشاره کنم که مردم نمیدونن نقش پدافند هوایی ما در اون موقع روز اول عملیات مرصاد چه بود زیرا تعداد 14 فروند از هواپیماهای عراقی را پدافند هوایی ما در همان روز اول ساقط کرد اون موقع گروه گروه اسکادران 3 فروندی از هواپیماهای عراقی می آمد از این ستون پشتیبانی میکرد ولی وقتی چهارده فروندش ساقط شد روز بعد 10 فروندی و 15 فروندی می آمدند که بتوانند از این ها پشتیبانی کنند، خوب ما قریب به 20 نفر شهید از پدافند هوایی دادیم در رادار سوباشی همدان، هواپیماهای عراقی، بویژه هواپیماهای میراژ جدیدی که گرفتند رادارو پیدا میکرد و از فاصله دور آنرا میزد.
شهید صیاد شبش، یعنی ساعت هشت شب روز 03/05/67 که از ایشون درخواست کردند که بیاد تو منطقه ایشون ده ونیم شب حدودا نزدیک یازده شب خودشونو رسوندن کرمانشاه با من تماس گرفتند وقتی از تهران میخواست بره من در بازرسی نیرو بودم 3 روز بود آمده بودم تهران شهید صیاد هم 1 روز بود آمده بود تهران یعنی یکی از حسنات حضور شهید صیاد در این عملیات این بود که آخرین اطلاعات منطقه را تا یک روز قبل داشت که برگشت یعنی یک روز قبل منطقه غرب را بازدید کرده بود جالب اینکه اون موقع هنوز خیلی از مسئولین که در بیمارستان کرمانشاه که قرارگاه عملیاتی در آن مستقر بودند به عنوان ستاد یا در جای دیگه هنوز برایشان روشن نبود که این ها منافقین هستند یا ارتش عراق. شهید صیاد چون یک روز قبل بازدید کرده بود با احتمال بیش از 90درصد مطمئن بود که این ها ارتش عراق نیستند. و نزدیک به یقین دریافت آنها منافقین هستند که با پشتیبانی ارتش عراق عمل می کنند. این یکی از حسنات فرماندهی شهید صیاد در این عملیات بود که آخرین اطلاعات را از 24 ساعت قبل منطقه را داشت لذا با تقریبا نزدیک به یقیین گفت که این ارتش عراق نیست، این منافقین هستند و به گونه ای دیگر باید با آنها جنگید .
شهید بزرگوار صیاد شیرازی ، فردا رفتش در داخل هوانیروز، نکته مهم این است که شهید صیاد کوچکترین قرارگاه تاکتیکی و متحرک ترین پاسگاه فرماندهی را با راهبرد دفاعی در آسمان تشکیل داد تا اون موقع در جنگ هم چنین چیزی رخ نداده بود که پاسگاه فرماندهی و قرارگاه تاکتیکی که درحداقل دونفر سه نفر خودشون بودن و یک سرگرد دیگر دریک هلیکوپتردیگرفرماندهی کند یعنی اولین قرارگاه تاکتیکی وپاسگاه فرماندهی متحرک در هوا در نزدیکترین فاصله به دشمن تشکیل شد. شب به من زنگ زد و گفت کسی را همراه من میفرستی، من اون موقع در بازرسی نیروی زمینی بودم، بازرسی عملیات انجام میدادم که دو سه روز قبلش آمده بودم و ایشون هم یکروز قبل آمده بودند تهران گفت آراسته اینجوریست من دارم میرم گفتم فلان کس را همرات میفرستم و افسری رو فرستادیم که افسر با سواد ،شجاع و رزمنده و دانشمندی بودکه مورد اعتماد شهید صیاد هم بود همراه ایشون فرستادم و خودم هم از معاون هماهنگ کننده وقت اجازه گرفتم، چون فرمانده وقت نیروی زمینی خودش اون موقع در منطقه بود، در گردنه قلاجه بودند و یگان های زمینی را علیه عملیات فروغ جاویدان یا در عملیات مرصاد به کار میبردند. شهید صیاد که رسیدن اونجا و ماهم فردا رسیدیم ایشون رفتن در هوانیروز و آنها را توجیه کرد و در داخل یک هلیکوپتر 214و دوتا هلیکوپتر کبری که همراه آن بلند شدند، در مجموع 65هلیکوپتر و بالگرد نیروی زمینی از پایگاه هوانیروز کرمانشاه، پایگاه کرمان و پشتیبانی عمومی اصفهان که شونوک ها از اصفهان و از نیروی هوایی آمدند که 65فروند بالگرد و حدود 425ساعت پرواز عملیاتی در آنجا داشتند و ایشون رفت در آسمان هم در آنجا طراحی میکرد در هلیکوپتر و هم از آنجا فرمان میداد و هم هماهنگی با نیروی هوایی میکرد گونه ای که هواپیماهای F4 از پایگاه همدان بلند شدند و سرو ته ستون را زدند.که اگر ستون توسط بالگردها و هواپیماها زده نمیشد چون نیروهای زمینی تیپ های سپاه و لشگرهای سپاه و ارتش که داشتند انسجام پیدا می کردند که با این ها درگیر بشن زمان می برد لذا چاره را در این دید که اینها اگر بخوان فرار کنن کامل موفق نشوند لذا سر و ته ستونو زده باشند .دوتا هواپیما از پایگاه همدان آمدند سر ستون و دهانه چهارزبر را زدند که ما شاهد بودیم .دوتا هواپیما رفتند که ما نمیدیدیم ته ستون را زدند که تعدادی تلفات گرفتند که سر ستون و ته ستون بسته شد توسط تیز پرواز های نیروی هوایی، پدافندی ها هم با نیروی هوایی عراق درگیر بودند که خودشونم در سوباشی حدود 20 شهید دادند، بچه های ارتش و سپاه یواش یواش تونستن جمع بشن چون بعد از اون عملیات 31/04/67 عراق تقریبا یک ضعف بزرگی که در آن شاهد بودیم انسجام و هماهنگی نیروها از هم گسیخته بود. این یک ضعفی بود که منافقین از آن استفاده میکردند. این ضعف هم حاصل اثر روانی پذیرش قطعنامه بود که ما رزمندگان فکر میکردیم جنگ تمام شده و البته نیروهای مسلح با اون نهیب حضرت امام به خودشون آمدند.
شهید صیاد شیرازی که از بالا فرماندهی میکرد با نیروهای هوایی هم در تماس بود و با زمین هم در تماس بود به غیر از هوانیوز هم با زمین در تماس بود، جالب است بدونید که سپاه بدر عراق که معاودین عراقی بودند، انقلابیون عراقی بودند توسط شنوک های نیروی هوایی و هوانیوز جا به جا می شدند که برن عقب منافقین رو ببندند. ازسمت مقابل بچه های سپاه و بسیج جلو اونارو در چهارزبرگرفته بودند که بعد سعی میکردند پیش روی کنند، از سمت غرب هم یگان های ارتش آمدند، ازسمت شرق هم که صیاد شیرازی از جناح پهلو با هوانیروز به این ها حمله کرد. البته من میتونم بگم جنایتهای اینها در اسلام آباد روی هیتلر رو سفید کرده بودند، اینها هر جایی که با کوچکترین مقاومت و یا حتی با سوالی مواجه می شدند می کشتند، در پادگان اسلام آباد فرمانده پادگان که یک سرهنگی بود را گرفتند دست و پاهاشو نگه داشتند بینی شو بریدن، گوش هاشو بریدن، او را دار زدند و تیر بارونش کردن و بعد هم آتشش زدن یا مریض ها رو از بیمارستان اسلام آباد آوردن بیرون همه رو گوشه دیوار می گذاشتن بعد تیر بارون میکردند. تازه تو همین مریض ها کسی اگر حرف میزد، میگفت شما کی هستین زنده زنده روش بنزین می ریختن و آتشش میزدند. یعنی من فکر میکنم یکسری از آموزش های داعش توسط منافقین بهشون داده شده ،چون مریضی که از روی تخت که آوردن بیرون ما شاهد بودیم وقتی ما رسیدیم دیدیم سوخته، آدم هایی که شاهد بودن گفتند این مریض رو از رو تخت آوردن بنزین ریختن و زنده زنده آتشش زدند یا زن حامله ای که به آنها ناسزا گفته بود به این ها که شما کی هستین رو به رگبار بستن وجنینی توی شکمش بود به رگبار بستن کارهایی که میکردن این گونه بود. تو کرند غرب و اسلام آباد این جنایت ها رو مرتکب شدند. نظامی های بی سلاح که در حال عزیمت به مرخصی و یا مراجعت از مرخصی بودند را اسیر کردند و شب در اسلام آباد آنان را تیر باران کردند. تا رسیدن به چهارزبر، در چهارزبر که خاکریز بسیجی های عزیز راه آن ها را سد کرده بودند لذا منافقین متوقف شده بودند. که دیگه شهید صیاد با خلبان های هلیکوپتر صحبت کرد، خلبان ها بلند شدند و می گفتند آخه اول بدونیم این ها کی هستند . یکسری می گفتند ارتش عراق آمده چون این ها هم با پرچم ایران می آمدند ،خوب پرچمی که باید دقت میکردیم ببینیم وسطش الله جمهوری اسلامی هست یا نیست، رنگ سبز و سفید و سرخ نشان میدادند که خود خلبان ها هم میگفتند این ها ایرانی هستند ،اولین هلیکوپتری که در 500متری جاده توسط منافقین مورد اصابت قرار گرفت وتا به زمین برخورد کنه حدودًا یک کیلومتر از جاده اونوتر خورد زمین خلبان ها متوجه شدند که حرف شهید صیاد درست است این ها منافقین هستند و اولین شلیکی که از کبرا به آنها شد به کامیون یا کانکس مهمات اون ها بود که خودش خیلی تلفات از اون ها گرفت . ما اون موقع در چهارزبر بودیم وقتی که شهید صیاد داشت با اونها با هلیکوپتر میجنگید ما نتونستیم راه رو باز کنیم و بریم یعنی بچه های ارتش وسپاهی که بودند به خصوص در چهارزبر بچه های بسیج وسپاه بودند جناح غربی و جنوبیشون بچه های ارتش بودند. وقتی که ما تقریبا رسیدیم تو جاده میتونم به ضرس قاطع بگم که شهید صیاد و هوا نیروز تلفات عمده رو از این ها گرفته بود یعنی وقتی ما دیگه رفتیم تو جاده با مقاومت شدیدی روبه رو نشدیم . مقاومت مال کسایی بود که داشتند فرار میکردند و ما داشتیم تعقیبشون میکردیم. یعنی تلفات عمده رو شهید صیاد از هوا با فرماندهی اش بر روی زمین با جابجایی هلی برن نیروهای ارتش وسپاه و معاودین عراقی یعنی سپاه بدر در اطراف این یگان های منافقین انجام داده بود و تلفات مهم را گرفته بود و وقتی که ما رفتیم دنبال فراری ها بودیم و با فراری ها مواجه می شدیم. بله همین طور هست ما یکسری جنازه هایی دیدیم که اصلا گلوله نخورده بودند بعد از کسانی که همراه ما بودند پزشک بودند پزشک یار بودند از کف کردن دهان اینها که افتاده بودن بدون اینکه مجروح بشند می گفتند و ما فهمیدیم که بعضی ها هنوز سیانور مثلا تو دستشون اضافی هم بود واین ها از ترس سیانور خورده بودن چه زن چه مرد که یکسری با تلفات رزمی بودند و یکسری هم خودکشی کردند . البته منافقین آمده بودن زن و شوهر هارو از هم جدا کرده بودند زن در یک تیپ باشه شوهر در یک تیپ دیگر یا دوست دختر دوست پسر رو از هم جدا کردند و میگفتند باید جدا باشند یکی در یک تیپ باشه یکی دیگه در یک تیپ دیگه که اگر کشته میشن علقه باعث نشه که سست بشند تو جنگ یک همچین کاری هم کرده بودند. همین کارایی که ترامپ میکنه که بچه هارواز پدر ومادر جدا میکنه اینایی که مهاجرت میکنند و میرند به آمریکا . این ها هم همین کارهارو میکردند پدر مادر رو از بچه جدا میکردند ،زن رو از شوهر جدا میکردند ،این نگرش های مارکسیستی واین طوری درشون بود. تو اسلام آباد که رسیدند تعدادی از کارکنان پدافند هوایی را که اصلا مسلح نبودند پای رادار و سیستم های هوایی بودند این هارو گرفتند همه را تیر بارون کردند از سرباز، درجه دار تا افسر و…
چیزی که در اونجا دیدم حدود 100 الی 150 نفراونجا اسیر شدند و چیزی حدود 2500 نفر از آن بدبخت ها کشته شدند چیزی که توی دنیا سابقه نداره اینکه اسرایی که این طوری ایستادن و مردم را اینجوری کشتند و آمدند خوب اینها یعنی رزمندها مجاز بودند که این ها روکه خائن بودند بکشند و مجاز بودیم که این هارو بکشیم .جالب اینجاست که رافت جمهوری اسلامی باز به این ها می گفتش که شما پشیمون هستید یا پشیمون نیستید .واین برای ما جالب بود و گاهی وقت هم زجر دهنده بود که میدیدیم این ها چه جوری این کارهارو کرده اند و آمدند وتفنگ دیگه دستش نیست و گرفتار شده باز نظام بهش میگفتش که تو اگر توبه کنی من تورو میبخشم تو اگر توبه کنی باز میتونی تو این نظام زندگی کنی این چیزی است که ما اونجا به عینه میدیدیم وتعجب میکردیم که چرا این کار میشه و خیلی از این ها برگشتن و متاسفانه، متاسفانه بعد هم باز توبه شکستند. البته تعدادی هم از توبه شکسته ها اعدام شدند که بعدا سروصدای اخیرا درومد بود که چرا باید اعدام بشن طرف تو جنگ بوده و اسیر شده بعد بهش گفتیم پشیمونی گفته پشیمونم وبعد باز هم آمده توی عملیات ها شرکت کرده یعنی پشیمون نشده، ببینید این عملیات فروغ جاویدان اولین عملیات این ها نبود. اینها یک عملیات آفتاب داشتند ،یک عملیات چهل چراغ داشتند که در فکه و مهران عمل کرده بودند این سومین عملیات یا آخرین عملیاتشون بود یعنی همان آدم هایی که در آنجا بودند در اینجا نیز بودند بعد هم باز از یکسری از همین هایی که اسیر شدند وگفتند توبه کردیم ،توبه شکستن و یکسری هاشون هم به صراحت می گفتند نخیر ما توبه نکردیم و می ایستیم واین عملیات ما به حقه ما باید حاکم باشیم و لذا با این ها هم نظام برخورد قاطع کرد وباید هم برخورد می کرد این یک سری از چیزهایی بود که ما در آنجا دیدیم .من اول سه تا خاصیت این ها رو بگم که جوان ها این رو حفظ کنند ،راحته همشم وزن و قافیه داره یعنی مسجعه در منافقین ما سه تا اصل را باید فرا موش نکنیم :خیانت،جنایت،حماقت این سه تا باهمه،خیانتشون برای سال 65 که رفتن در دامن دشمن ای که داشت با ما میجنگید گفتن ما را مسلح کن با ایران بجنگیم ، اول هم جاسوسی براش کردند و بعد هم مسلح شدند ارتش تشکیل دادند. جنایتشون برای این بود که مردم بی گناه رو حدود 17000 نفر رو کشتند. حماقتشون هم برای طراحی این عملیات ها از جمله عملیات آخرشون بود این سه تا سه تا دلیل عمده حالا اینها که باقی ماندند چیزهایی غیر قابل ذکری هستند یعنی جرثومه کثیف و پلید و پیری که از این ها باقی مانده هیچ ارزش عملیاتی در مقابل نیروهای مسلح ما ندارند یعنی من سرباز پیر حالا میگم پیر از نظر سنی پیر هستم، بالاخره نزدیک 70سال سن دارم، من خدمت شما عرض بکنم برای ملت بزرگمون میگم برای جوان های عزیز و ملت بزرگمون میگم که من تو دانشگاه هم گفتم من خودم رادر این سن از فرمانده ارتش آمریکا عالم تر میدونم هم دانشمند تر میدونم هم قدرتمند تر میدونم و هم مومن میدونم که او ایمان ندارد و هم عالم به طریق جنگیدن میدونم که او بلد نیست طریق جنگیدن انقلابی، اسلامی، جهادی من خودمو از او برتر می دانم. منافقین در مقابل من و امثال من دیگر کسی نیستند وقتی من سرباز پیر خودم رو با فرمانده ارتش آمریکا که دنیا میگوید مقتدرترین ارتش هستند قوی تر می دانم و می دانیم اصلا ما حسابی از نظر عملیاتی و رزمی برای این پیر پاتال های پیر زن وپیر مرد منافق و خائن و جانی احمق قائل نمیشیم اون ها را به حساب نمی آوریم ولی یک نکته حساس هست که باید توجه کنیم. این ها دیگر قدرت عملیات رزمی ندارند لذا سرمایه گذاری شان را گذاشتند توی فضای مجازی این نکته حساسه که این ها نشستند تا مرتب اخبار جعلی تولید بکنند، خبر های جعلی تولید کنند و نا امیدی و یأس تولید کنند. میخواهند در ملت یأس ایجاد بکنند یعنی تمام تلاششون این است که همون طرح وتوطئه صهیونیست ها را پیاده بکنند ،غیرت را از مردها بگیرند و عفت رو از زنان بگیرند تا خانواده رو سست کنند از نا کارآمدی های مسئولین و مدیران ضعیف یا مدیرانی که سو مدیریت دارند بهره برداری کنند توی فضای مجازی تا نظام را ناکارآمد جلوه دهند باید با این جنگید و این دیگه کار من نظامی نیست کار شما جوان هاست کار کسایی که با فضای مجازی کار دارند ،که پاسخ گوی این ها باشند مطمعنأ منافقین تو این زمینه هم قطعا شکست خواهند خورد ما هیچ ترسی از حمله نظامی و تهدید نظامی هیچ دولت و قدرتی نداریم در مقابل همه قدرتمندانه پاسخگو هستیم و قدرت باز دارندگی ملی، فیزیکی و معنوی به گونه ای است که یقیین داشته باشید که کسی جرئت چشم طمع به مملکت ما را نخواهد داشت. لیکن در جنگ نرم هم باید به این بازدارندگی برسیم که ان شاءالله خواهیم رسید.
انتهای مطلب