بهانه جویی و عوامل ترغیب کننده صدام حسین در تهاجم به ایران
– جلوگیری از نفوذ و صدور انقلاب اسلامی ایران به عراق
– براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران
– خروج از تنگنای ژئوپلتیک در مرزهای آبی خلیج فارس
– عقده حقارت تاریخی صدام ،ناشی از امضاء قرارداد 1975 الجزایر
– هم سو بودن کشورهای منطقه با صدام
– تضاد عقیدتی – باور صدام به حمایت اعراب ایرانی در خوزستان
– آرزوی صدام برای رهبری جهان عرب
– ماهیت اخلاقی شخص صدام
– عدم وحدت نظر و همدلی بین مسئولین ایرانی
– چراغ سبز آمریکا به عراق نیز از جمله دیگر علتهای ترغیب حزب بعث عراق برای تهاجم به ایران گردید.
بر اساس اسناد رسمی موجود و برابر اطلاعات نوبهای پاسگاهها و یگانهای مستقر در نوار مرزی به فاصله چهار ماه تا آغاز جنگ رسمی بیش از 5 هزار نفر از نیروهای ژاندارمری و مردم روستاهای جوار مرزی شهید و مجروح و به اسارت گرفته شدند.
رژیم عراق از خرداد سال 1359با زمینهسازیهایی شروع به تحرکاتی در مرزهای دو کشور نمود و با تعرض به پاسگاهها و روستاهای مرزی به گلوله باران و بمباران قصرشیرین پرداخت که موجب شهادت تعدادی از دانشآموزان یک دبیرستان و 45 نفر از اهالی بیگناه این شهر گردید.
از تاریخ هفدهم تا نوزدهم شهریور ماه1359 پاسگاههای خان لیلی و میمک اشغال شدند و روز 27 شهریور ماه 1359 صدام در یک نطق تلویزیونی اقدام به پاره کردن قرارداد 1975 الجزایرنمود، که خود او از امضا کنندگان بیانیه اولیه آن بود. پس از اعلام لغو یک جانبه قرارداد در روز 31 شهریور 1359، ارتش بعث عراق برابر طرحهای از پیش تعیین شده از زمین و هوا کشورمان را مورد هجوم قرار داد و در سه منطقه مرزی شمالی و میانی وجنوبی، جبهه جنگ گشود و موفق گردید در هفتههای اولیه تهاجم در جبهه ای به عرض بیش از 700 کیلومتر که از استان کرمانشاه تا سواحل اروندرود در استان خوزستان گسترده بود، در برخی مناطق تا عمق 100 کیلومتری پیشروی نموده (پای پل کرخه تا نزدیکی اندیمشک) و مجموعاً بیش از پانزده هزار کیلومتر مربع از این مناطق را به اشغال خود درآورد و از طریق بمب افکنهایش چندین شهر مهم ایران از جمله کرمانشاه را مورد هدف قرار داد و در نهایت با هجوم به کشورمان جنگی شروع شد که بیش از هشت سال به طول انجامید.
حوادث قبل و بعد از آغاز تهاجم ارتش عراق حاوی نکاتی است که در سطح عملیاتی جنگ با تعمیم آن به سطح راهبردی در رفع ابهامات تصریح شده کمک کند.
در تاریخ ۱۷/۸/۵۸ در شور ستادی در ستاد مشترک ارتش آخرین وضعیت اطلاعات و تهدیدات ارتش عراق ارزیابی ونتیجه در قالب فرضیات به نیروها ابلاغ میگردد. – ارتش عراق در مورخ ۱۲/۱/۵۹ متولدین سال ۱۹۵۵ و متعاقب آن در تاریخ ۲۲/۱/۵۹ کلیه متولدین ۱۹۴۹ را برای خدمت احتیاط واعلام بسیج نظامی به خدمت احضار میکند.
در تاریخ ۱۷/۱/ 13۵۹ سعدون حمادی وزیر خارجه عراق خواستار تخلیه سه جزیره ایرانی ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک میشود و متعاقب آن صدام در تاریخ ۱۸/۱/۵۹ 13در یک سخنرانی آماده حل اختلافات خود با ایران از راه زور میباشد.
عدم باور به تهدیدات و بی توجهی به اظهارات سفیر وقت ایران در عراق (آقای دعایی) که چند بار به وزارت خارجه عراق احضار شده بود.
در اینجا به بخشی از تحرک و تهاجمات پراکنده ارتش بعث و میزان تلفات نیروی انسانی مرزبانان و مردم ساکن در جوار مرز از آغاز سال 1358تا شروع تهاجم در مهر 1359میپردازم:
تحرکات مرزی ۱۲۲۹ مورد و عملیات زمینی در قالب حمله به پاسگاههای مرزی ۶۸۸ مورد جمعا 1917 مورد تحرک در جوار مرز و عملیات زمینی.
تحرک هوایی در جوار مرز ۲۵۲ مورد و۲۲ مورد شناسایی و عبور از مرز در قالب عملیات هوایی.
تحرک دریایی ۴۴ مورد و تهاجم دریایی ۲۲ مورد جمعا ۶۶ مورد و در مجموع تعداد ۲۲۵۷ مورد تحرک و تهاجم زمینی، هوایی و دریایی ارتش بعث عراق تا قبل از آغاز تهاجم سراسری به مرزهای زمینی، هوایی و آبی ثبت است که بر اثر این تهاجمات پراکنده ۵۱۲۲ نفر تلفات نیروی انسانی شامل (۱۶۵۶ نفر شهید، ۲۷۷۵ نفر مجروح و ۶۹۱ نفر اسیر) گردیده اند.
بنابراین با نگرش به مطالب فوق که قرائنی شفاف از تفکر آفندی دشمن میباشد برای سطوح عملیاتی و راهبردی جنگ بر اساس قراین و شواهد موجود تهاجم قریب الوقوع ارتش بعث عراق مبرهن بود با این حال تعدادی از مسئولین بلند پایه در مصاحبهها و تریبون نماز جمعه اعلام میکنند:
عراق جرات حمله به ایران را ندارد.
از بلوف سیاسی عراق وحشت نکنید.
در هر حال این مسئولان وقت کشور بودند که به علت گسست و درگیری داخلی و عدم باور به تهدیدات (به تعبیر امیر مفید در کتاب بازخوانی جنگ تحمیلی) غفلت نمودند، بنابراین اذعان به غافلگیری محض وجاهت نداشته بلکه بایستی سطح راهبردی کشور غفلت محرز را در آن زمان بپذیرد و بدون تردید مسئول این غفلتها، مسئولان سطح راهبردی کشور بودند که به موقع به تصمیم مناسب نرسیدند.
برابر اعلام تصریحی آقای خاویر پرز دکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل متحد که در آذر ماه سال 1371 منتشر گردید و در آن بیانیه توضیحات عراق را برای تهاجم به ایران خلاف مقررات سازمان ملل تلقی و نا کافی خواند، حمله ارتش بعث عراق به ایران وجاهت منطقی نداشت.
توقف و تثبیت قوای عراقی چگونه شکل گرفت؟
به طور کلی تا زمانی که نیروی مهاجم توانایی آفند داشته باشد و ماشین جنگی او در حال پیشرَوی است، ابتکار عمل در دست داشته و نیروی پدافند کننده ناگزیر از واکنشهای انفعالی است. اما این هنر جنگاوری پدافند کننده یا مدافع است که بتواند هر چه سریعتر متجاوز را از تحرک باز داشته و زمین گیر نماید و ابتکار عمل را از او سلب نماید. بنابراین مختل کردن دور تک یک یگان آفند کننده که با تراز بالاتری عملیات خود را آغاز کرده، بایستی توسط پدافند کننده متوقف، تثبیت و از توسعه وضعیت و اشغال مناطق بیشتری جلوگیری شود و سپس تدابیر لازم برای ضربه زدن یا انهدام و دفع تجاوز از مناطق اشغالی اقدام نماید.
پیش درآمد آغاز عملیاتهای سال دوم جنگ که بیش از 50 در صد از دستاوردهای دفاع مقدس در 4 عملیات ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس محقق شد، متأثر از کاستن دور تک و تثبیت و توقف متجاوز در مناطقی است که با اهداف و خواستههای ارتش بعث عراق منطبق نبود. زیرا بر هر کارشناس نظامی و دیگر افراد جامعه که خود در میدان عمل بوده و آن روزهای سخت و پر مشقت را ملاحظه و تجربه کردهاند واضح است که نیروهای اندک و پراکنده ارتش که متاثر از التهابات اولیه انقلاب و سایر غائلهها و دگرگونیها در سطوح فرماندهی و سازمانی، با همکاری نیروهای نوپای سپاه و مردم داوطلب چگونه با انگیزه و روحیه عالی و با تأسی از آموزههای دینی و احساسات پاک میهندوستی، با نبردهای متهورانه خود غول عظیم و متحرک ماشین جنگی متجاوز را که با دلی فارغ و سَری آسوده مرزهای زمینی، هوایی و دریایی ما را درنوردیده بود، در پشت عوارض طبیعی و خاکریزها متوقف و تثبیت نمود.
بدون تردید ما با راهبرد تثبیت و متوقف کردن متجاوز،راهبرد جنگ سریع و قاطع او را شکست دادیم و این همان کاری بود که ارتش جمهوری اسلامی ایران با کمک سپاه پاسداران که در آن زمان تعداد کل آنان در کشور، حدود 15هزار نفر بود و نیروهای مردمی، در همان روزها و ماههای اولیه نبرد با محوریت نیروی زمینی ارتش و پشتیبانی آتش بیبدیل بالگردهای هوانیروز از نیروی زمینی و نیروی هوایی، امنیت فضای کشور توسط نیروی پدافند هوایی و اقدام موثر نیروی دریایی در صحنه آبهای خلیج فارس اجرا گردید. پس تصور اینکه متجاوز به میل و اراده خود مبادرت به اتخاذ مواضع پدافندی نموده باشد، وجاهت منطقی و راهکنشی (تاکتیکی) ندارد، بلکه اثرات روانی و بازدارندگی همان تکهای محدود، متجاوز را وادار به اتخاذ آرایش پدافندی در مناطق اشغالی نمود. بنا بر این ضرورت دارد کارشناسان نظامی و مورخین تاریخ جنگ به این مقطع با ارزش و سرنوشت ساز دوران جنگ تحمیلی که خود مبدا عملیاتهای بزرگ شد به خوبی بپردازند.
در واقع اگر ما اولین روز تهاجم ارتش بعث عراق را به عنوان روز و هفته دفاع مقدس نامگذاری و همه ساله با برگزاری گرامی داشت و رژه و سایر مراسم، این ایام را به عنوان یک نقطه عطف ارزشمند تاریخی در تقویم کشور گرامی می داریم، به خاطر موفقیت نیروهای مسلح با محوریت ارتش جمهوری اسلامی ایران در سد و متوقف کردن دشمن میباشد، در غیر این صورت آیا روز تهاجم متجاوز به سرزمینمان ارزش گرامیداشت و یادآوری دارد ؟ آیا برای تهاجم دشمن به کشورمان بایستی شادی و افتخار کرد؟
ضروری است ناگفتههای جنگ با منطق امروز، تحلیل تاریخی نشود. بلکه بر مبنای اتفاقات و وقایع آن دوران و با رعایت صداقت و رسم امانت و با احاطه تخصصی و حرفهای و با بیانی روشن و برای آگاهسازی آحاد جامعه و نسل جوان و آیندگان تاریخ نگاری گردد، تا از تحریف این مقطع ارزشمند تاریخ ملت ایران، توسط ناآگاهان و مغرضان جلوگیری شود. پس هیچگاه تاریخ دیروز را با منطق امروز محاکمه نکنیم.
انتهای مطلب