عملیات فتح المبین
سومین عملیات متوالی به نام فتحالمبین (طرح عملیاتی کربلای 2) در تاریخ 2/1/1361 در منطقه شمالی خوزستان و غرب دزفول به مدت 8 روز در منطقه عمومی دزفول- شوش اجرا گردید، این عملیات از جمله عملیاتهای نظامی موفقی بود که در پایان 18ماه اشغال نظامی قسمتی از سرزمینهای شمالی خوزستان (بیشترین نفوذ عراق در طول کل خطوط مرزی در همین منطقه شوش و دزفول انجام گرفت زیرا بر مبنای اهداف ارتش بعث عراقی چنین پیشروی و بکارگیری توان رزمی متصور بود) ضربهای قاطع در زمان و مکان مناسب به نیروهای متجاوز عراق وارد نمود، این نبرد سرنوشتساز و قدرتمندانه بخشی از یگانهای عمده دشمن را منهدم و توان رزمی، تجربه عملیاتی مطلوب و ارتقاء روحیه مضاعف نیروهای خودی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش داد و اجرای این عملیات پیروزمندانه سر آغازی برای عملیات بعدی و تحمیل عقبشینی به نیروهای متجاوز گردید، همان طوری که موفقیت درعملیاتهای قبلی ثامنالائمه و طریقالقدس راه این پیروزی را هموارساخت.
منطقه عملیات فتحالمبین محدود بود از شمال به دامنه جنوبی ارتفاعات کبیرکوه (ارتفاعات علی کشت، ممله، 350، شاوریه و اسکندرخندان) از جنوب به تپههای رملی و چهیله، از غرب به ارتفاعات میشداغ و تینه و عین خوش، از شرق به رودخانه کرخه.
منطقه عملیاتی غرب دزفول، طرح عملیاتی کربلای 2 که در زمان اجرا به عملیات فتحالمبین تغییر نام داده شد، به چهار منطقه به شرح زیر تقسیم گردید:
(1) منطقه دشت عباس و عین خوش به قرارگاه قدس شامل (تیپ84 مستقل پیاده خرم آباد، تیپ 2 زرهی لشکر92 زرهی خوزستان از ارتش و یگانهای سپاه شامل تیپهای امام حسین (ع ) و ثارالله) محول گردید.
(2) منطقه پل نادری و شمال رودخانه رفائیه به قرارگاه نصر شامل (لشکر21 پیاده حمزه از ارتش با سه تیپ پیاده، یک تیپ زرهی، توپخانه لشکری و پشتیبانی و تیپ58 تکاور ذوالفقار در کنترل عملیاتی لشکر21و لشکر نصر سپاه پاسداران شامل:تیپهای 27 محمد رسول الله (ص ) و تیپ7 دزفول) واگذار گردید.
(3) منطفه غرب شوش و جنوب رودخانه رفائیه به قرارگاه فجر شامل: لشکر77 پیروز ثامنالائمه خراسان از ارتش با سه تیپ پیاده، یک تیپ زرهی، توپخانه لشکری و پشتیبانی لشکر و یگانهای سپاه پاسداران شامل تیپ33 المهدی، تیپ 17 علی ابن ابی طالب قم و تیپ امام سجاد واگذار گردید.
(4) منطقه تنگ رقابیه و غرب چنانه به قرارگاه فتح شامل: لشکر92 زرهی خوزستان با تیپهای 1 و3 زرهی و یک تیپ مکانیزه و توپخانه لشکری و پشتیبانی لشکر و تیپ55 هوابرد شیراز در کنترل عملیاتی لشکر92 از ارتش و تیپهای 25 کربلا، 46 فجر و تیپ8 نجف از سپاه پاسداران واگذار گردید.
الف – قرارگاه کربلا
(1) فرمانده یگانهای شرکت کننده ارتش در عملیات: سرهنگ علی صیادشیرازی
(2) فرمانده یگانهای شرکت کننده سپاهی در عملیات: برادر محسن رضایی
ب – قرارگاه عملیاتی نصر
(1) فرمانده قرارگاه نصر از جانب ارتش سرهنگ ستاد حسین حسنی سعدی فرمانده لشکر21 حمزه
(1) فرمانده قرارگاه نصر ازجانب سپاه پاسداران – برادر حسن باقری
(ج) قرارگاههای تابعه:
(1) قرارگاه عملیاتی نصر 1
تیپ 1 لشکر21 پیاده حمزه به فرماندهی سرهنگ علی رزمی شامل گردانهای (131 -138 -140 و 803 پیاده)
تیپ ولی عصر سپاه به فرماندهی برادر رئوفی شامل گردانهای (عمار – بلال – ابوذر و شهید هاشمی)
(2) قرارگاه عملیاتی نصر 2
– تیپ2 لشکر21 پیاده حمزه به فرماندهی سرهنگ دوم فرض الله شاهینراد شامل گردانهای «141-144-169- گردان 2 از تیپ58 ذوالفقار و گردان 242 تانک (-)»
– تیپ 27 محمد رسول الله سپاه به فرماندهی برادر احمد متوسلیان شامل گردانهای (حبیبابن مظاهر –سلمان –مالک اشتر – بلال)
(3) قرارگاه عملیاتی نصر3
– تیپ 3 لشکر21 پیاده حمزه به فرماندهی سرهنگ سعید پورداراب شامل گردانهای «171 – 174 – گردان275 تانک (-) و گردان247 سوار زرهی (-)»
– تیپ ولی عصر سپاه به فرماندهی برادر کوسهچی شامل گردانهای (یاسر – شهدا و یک گروهان مستقل)
(4) قرارگاه عملیاتی نصر 4
-تیپ 4 لشکر21 پیاده حمزه به فرماندهی سرهنگ دوم محمد جابریپور شامل گردانهای 133 پیاده مکانیزه، گردان243 تانک (-) و گردان 242 تانک (-) در کنترل عملیاتی نصر 2
– یگان سپاهی ادغامی نداشته است.
(5) قرارگاه عملیاتی نصر 5
– تیپ58 تکاور ذوالفقار به فرماندهی سرهنگ یعقوب علیاری شامل گردانهای (1و 3و 4 تکاور)
– یگانهای سپاه پاسداران شامل گردانهای (ابوذر– مسلمابن عقیل و گردان انصار رسول)
گردان 174 و قرارگاه نصر در عملیات فتح المبین
در این عملیات، مأموریت تصریحی گردان174 پیاده در دستور مکتوب عملیاتی به عنوان تک اصلی و تک به منطقه کوت کاپن انتخاب شده بود، با توجه به ترکیب یگانهای دشمن در منطقه کوت کاپن که متشکل از گردانهای تانک و پیاده مکانیزه بود، ضرورت داشت گردانی که مأموریت تک (حمله) به این هدف سخت که بر روی (تپههای 1و2و3 و تپه معروف به ساندویچی) منطقه کوت کاپن مشرف بر مواضع پدافندی مابرعهده داشت، ترکیب بندی مناسب در سازمان رزم داده شود به همین دلیل تاکتیکی، تدبیر فرمانده قرارگاه نصر3 بر واگذاری گروهان دوم تانک از گردان275 زرهی به فرماندهی ستوان حمزه و دسته دوم مهندسی رزمی به فرماندهی ستوان سیامک در تحت کنترل عملیاتی گردان174 قرارگرفت و پس از دریافت این دو یگان که در تقویت آتش، قدرت ضربت و تسهیل در ایجاد معبر در میادین مین دشمن موثر بود، مجموعه ساختاری فوق تحت عنوان گروه رزمی 174 پیاده تقویت شده با سه گروهان پیاده، یک گروهان تانک، یک گروهان ارکان و یک دسته مهندسی رزمی برای شرکت در این عملیات آماده گردید.
در این عملیات نیروهای قرارگاه نصر از این مزیت برخوردار بودند که به علت استقراردر خطوط پدافندی 18 ماهه از مهر ماه سال 1359 تا اسفند 1360، آشنایی و تسلط بسیار خوبی به منطقه عملیاتی داشتند و هم چنین تیپ7 ولیعصر (عج) از سپاه و نیروهای بسیج مردمی دزفول، اندیمشک و شوش که بومی منطقه بودند و به صورت ادغامی با تیپ 3 لشکر21 حمزه تشکیل قرارگاه نصر3 را داده بودند ترکیب بسیار مناسبی از رزمندگان شجاع، جسور و آشنا به جغرافیای منطقه با اعتماد به نفس بالایی در عملیات شرکت نمودند.
شور و حال عجیب و غیر قابل توصیفی از روحیه و انگیزه عالی رزمندگان برای اجرای عملیات در سراسر منطقه و یگانها ایجاد گردیده بود و بی صبرانه منتظر روز موعود و با ادبیات نظامی ساعت (س) روز (ر) برای یک عملیات آفندی علیه متجاوز و باز پس گیری سرزمینهای اشغالی بودند.
اوایل اسفند بود که بخشی از یگانهای مستقر در خط پدافندی که گردان ما هم جز آنها بود برای هماهنگیهای بیشتر و ادغام با نیروهای بسیج مردمی به باغهای پوشیده بین اندیمشک و دزفول (سبزآب) رفتیم هر روز آموزشهای سخت و طاقت فرسا و ورزشهای بدن سازی داشتیم و شناساییهای زیادی در دستور کار قرار گرفت و در چند مرحله سربازان را به مرخصی فرستادند تا از نظر روحی و روانی آمادگی پیدا کنند. که همگی نشان از اجرای یک عملیات بزرگ بود، پس ازسه هفته مجددا برای ادامه شناساییها و ایجاد معابر در میادین مین و آشنایی هر چه بیشتر نیروهای بسیج با ما، در سنگرهای پدافندی قبلی در خط مستقر شدیم (طرح ادغام نیروها در تاریخ 15/11/1360 با هماهنگی فرماندهان عالی صحنه عملیات ارتش و سپاه به امضا رسیده بود)
نیروهای قرارگاه نصر3 (تیپ سه لشکر21 حمزه و بخشی از تیپ7 ولیعصر دزفول) در منطقه روستای صالح مشطت وملحه و تپههای کوت کاپن تک هماهنگ شده یا تک جبهه ای را بایستی با عبور از یک دستگاه پل پیامپی شناور نظامی که بر روی رودخانه کرخه روانه گردیده بود آغاز میکردند، ولی تدبیر فرمانده صحنه عملیات، بر استقرار یک دستگاه پل شناور مشابه دیگر در روی رودخانه کرخه در منطقه استحفاظی تیپ توسط گردان مهندسی لشکر بر روی رودخانه کرخه روانه و نصب گردید که پشتیبانی آمادی از یگانها با سهولت انجام شود.
روز آماده شدن یگانها برای اجرای عملیات شبانه مصادف با یکم فروردین سال 1361 یعنی روز عید نوروز بود که آن سال از نظر سال شمسی کبیسه بود و ساعت تحویل سال در روز یکم فروردین بود، سربازان، درجهداران، افسران و سپاهیان و بسیجیان و جهاد گران به مناسبت عید نوروز به هم تبریک گفته و بر حسب اداب و رسوم ما ایرانیان در حد وُسع و امکانات، روز عید را پاس داشتیم.
حرکت یگانها به سمت مواضع دشمن تقریباً در ساعات اولیه تاریکی شب آغاز شد و بایستی هر یگان از منطقه مشخص وعبور از معابر از قبل پاکسازی و نشان شده میادین مین به مواضع عراقیها تک کنند، دسته ادوات گروهان یکم گروه رزمی 174 که نگارنده در آن دسته به عنوان دیدهبان خمپارهانداز 81 میلیمتری انجام وظیفه مینمودم بایستی پس از کشف تک و آغاز عملیات در ساعت دوازده و نیم بامداد دوم فروردین ماه سال 1361بر روی مواضع عراقیها که قبلا ثبت تیر شده بود اجرای آتش میکردیم که این مأموریت به نحو مطلوبی اجرا گردید.
اجرای انواع آتشهای پشتیبانی خمپارهاندازها، توپخانهها و دیگر سلاحهای اجتماعی و کالیبر کوچک پس از کشف تک بر روی مواضع دشمن آنچنان دقیق و نشان شده بود که در بسیاری از خطوط جبهه، دشمن غافلگیر و در یک حالت انفعالی قرار گرفت.
نیروهای عراقی در مواضع مقابل یگان ما بر روی تپههای کوت کاپن به طور جدی و قاطع پدافند میکردند و با ادامه یک رزم شدید بین نیروهای ما و عراقیها که تا ساعت 5 صبح طول کشید تا حدودی ادامه کار را نا ممکن کرده بود و گروهان ما تلفات قابل ملاحظهای داده بود، لیکن اهتمام، جسارت و انگیزه بالای نیروهای رزمنده گردان موجب شد که با وارد عمل کردن یگان احتیاط تحرک جدیتری به خط داده شود و حدود ساعت 5 صبح روز دوم فروردین به اکثر خطوط پدافندی متجاوز، نفوذ کردیم و اهداف تعیین شده مربوط به گردان که منطقه کوت کاپن شامل (تپههای 1و 2 و3) و بخشی از منطقه مقابل روستای صالح مشطت بود، تقریباً تا ساعت 8 صبح روز دوم فروردین ماه سال 1361به تصرف نیروهای گردان ما درآمد. با توجه به اینکه در آن زمان ما در دسته ادوات محدودیت مهمات نداشتیم پشت سرهم خط دشمن را با اجرای مداوم آتش گلوله باران میکردیم بطوری که بر اثر تداوم تیراندازی، لولههای خمپارهاندازها داغ شده بود و کار به جایی رسید که تعدادی از خدمهها را مجاب کردیم پشت سرهم گونیهای از کنف را خیس کرده و روی لوله خمپارهاندازها بگذارند تا آتش پشتیبانی نیروها تأمین گردد.
پس از تصرف هدف،تپه سوم کوت کاپن که با دشواریهای زیادی همراه بود و تلفات زیادی اعم از مجروح و شهید داشتیم، ولی به محض تصرف خطوط پدافندی دشمن، نسبت به تحکیم هدف و آماده شدن برای ادامه تک، رزمندگان گروهان با روحیه مضاعف از نبردی 5 ساعته وپس از شکست متجاوز که به شدت و سرسختی از مواضع پدافندی خود دفاع میکرد مسرور بودند ولی حادثه بسیار تلخ شهادت فرمانده گروهان ما (گروهان یکم گروه رزمی174) حلاوت تصرف هدفهایی که دشمن متجاوز سرسختانه از آنها دفاع کرد به تلخی مبدل گردید.
انتهای مطلب