روزگار سربازی تا فرماندهی تیپ (۱۰)
خاطرات سرتیپ2 پیاده ستاد رحمان اکبر آبادی از سال 1340 تا 1393

مرحله پایانی عملیات بیت المقدس

مرحله پایانی عملیات بیت‌المقدس از تاریخ 1تا 4 /3 / 61 توسط قرارگاه‌های نصر 2 و 3 و فجر 3 برای تصرف جاده خرمشهر ـ شلمچه ـ بصره که منجر به تکمیل محاصره کامل خرمشهر می‌گردید  در روز دوم خرداد ماه آغاز شد، گردان174 (سازمان رزم نصر3) در هنگام حرکت به سمت اهداف تعیین شده با مقاومت شدید دشمن و میادین مین در منطقه شلمچه مواجه گردید وتا پاسی از شب پیشروی یگان کند گردید ولی با ادامه تلاش مستمر رزمندگان گردان و گروه مهندسی معابری در میدان مین ایجاد و حرکت یگان برای ادامه پیشروی را تسهیل نمود.

طی 24 روز عملیات مداوم تا شب دوم خرداد 1361 برای رزمندگان گردان174 پیچیده‌ترین و دشوار ترین زمان عملیات بود، تعدادی از کارکنان پایور و وظیفه گردان شهید و مجروح گردیدند ازجمله دو نفر از سربازان با تجربه و دلیر دسته ادوات گروهان یکم (گروهان ما) سربازان  شهید: شاهپور کریمی اهل کرمانشاه و حافظ پورکرم وند اهل پل دختر.

شهادت این عزیزان و دیگر رزمندگان تاثیر روحی و روانی عجیبی در من و سایر همرزمان گذاشت و در تهییج روحیه تهاجمی برای تصرف مواضع تعیین شده که مهمترین عامل تکمیل محاصره خرمشهر بود ایجاد گردید.

در حوالی ظهر روز دوم خرداد ماه که قرارگاه نصر3 و گردان174 برای تصرف محور خرمشهر – بصره و پل نو و نهر عرایض بی وقفه تلاش می‌نمود نیروهای عراقی به مقابله جدی با ما پرداختند و حجم عظیم انواع آتش سلاح‌ها را بر روی مواضع ما هدایت کردند و یگان‌های قرارگاه نصر هم متقابلا با آتشباری به موقع و مناسب پاسخ می‌دادند، همزمان با اجرای آتش خمپاره‌اندازهای 81 م.م متوجه عبور تعداد 30 نفر از اسرای عراقی از جاده نظامی متصل به مواضع آتش سلاح‌های تیر منحنی برای تخلیه به عقب توسط 6 نفر از عناصر تأمین بودم، یکی از سربازان دسته ادوات که قدری شخصیت احساسا تی داشت و شب گذشته شاهد شهادت دو نفر از همسنگرانش بود،هنگام عبور اسراء از پشت مواضع استقراری ما به یکی از اسراء  نزدیک و چند لگد به او زد که بلافاصله اسیرمورد نظر به حرکت ناپسند این سرباز واکنش نشان داد و دیگر اسراء هم در اعتراض با وی هماهنگ شدند، در همان لحظه یکی ازافراد عناصر تأمینی، اسراء را با زبان عربی، دعوت به سکوت نمود وبرای مجاب کردن آنان چند تیر هوایی شلیک نمود وپس از آن که سر اسلحه خود را پایین آورد به اشتباه یک تیر به نزدیکی آن اسیر مورد نظر شلیک وپس از کمانه کردن به پشت ساق پای او اصابت وموجب مجروحیت وی شد که سریعا توسط تیم امداد، کمک‌های اولیه برای جلوگیری از خونریزی برساق  پای آن اسیر انجام گردید، با توجه به اینکه عامل و محرک اصلی این اقدام ناپسند سرباز دسته ادوات یگان ما بود، از طرف نگارنده که در آن زمان فرمانده رسد خمپاره‌انداز 81 م.م بودم و همه سربازان و همرزمانش به شدت مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفت و جملگی حرکت ناشایست سرباز خودی را تقبیح و دور از مروت و انسانیت تلقی کردند، نتیجه و بازتاب مثبت از این حادثه، اوج مردانگی، انسان دوستی و مدارای با کسانی  که بر اثر التهابات و فراز و فرودهای جبهه نبرد به کمند ما قرار گرفته بودند ، با شکیبایی و تاسی از آموزه‌های دینی و انسانی و قضاوت منصفانه جمعی از سربازان همرزم قرار گرفت.بدون تردید پرهیز از خشونتهای ناپسند در مواجهه با اسراء در میادین نبرد و برخوردهای انسانی، ملایم و مطلوب رزمندگان ایرانی بااسرای عراقی اوج مناعت طبع و روح بلند و آزادگی آنان بود که از میزان رزم آنان هم ارجح تر بود.

پاتک دشمن در 3 خرداد 61

ساعت 2 بعد از ظهر بود که متوجه شدیم یک ستون خودرویی به همراه نفرات برای باز کردن حلقه نیروهای محاصره شده عراقی‌ در خرمشهر از طرف بصره به طرف شلمچه و خرمشهر در حال حرکت است. این نیروها که بدون آگاهی و اطلاعات از شرایط منطقه نبرد و موقعیت جغرافیایی یگان‌ها مبادرت به حرکت در روی این محور کرده بودند توسط تعدادی از نیروهای ورزیده ما در یک حرکت متهورانه به محاصره درآمدند و بدون درگیری نفرات با خودروها به اسارت گرفته شدند.

نیروهای عراقی در محور خرمشهر – شلمچه که تا ظهر روز سوم خرداد مبادرت به دو پاتک برای شکستن محاصره وقصد وارد کردن نیروهای کمکی به خرمشهررا داشتند با مقابله جدی قرارگاه‌های نصر 2و 3 مواجه شدند و پاتکهای انها با شکست کامل مواجه گردید.

پس از شکست کامل نیروهای عراقی در محور شلمچه، من به عنوان دیده‌بان به همراه چهار نفر سرباز دیگر بنا به دستور فرمانده دسته برای کاوش بیشتر در نیزار و نخلستانهای حوالی نهر عرایض با احتیاطات تأمینی در حال کاوش و رصد منطقه بودیم،ناگهان متوجه تعدادی از نیروهای سرگردان عراقی در منطقه مقابل ساحل شمالی اروند به سمت نهر عرایض در بین نخلستان­ها شدیم که برابر شرح وظایف دیده‌بانی من و 4 نفر دیگر از سربازان همراه با رعایت نکات ایمنی به جلو رفتیم تا از وضعیت دشمن اطلاعاتی کسب کنیم. در مسافت 300 متری حاشیه جاده به سمت اروندرود متوجه حضور چند نفر از نیروهای عراقی شدیم با نزدیک شدن بیشتر به محل فوق، عراقی­ها هیچ عکس العمل رزمی از خود نشان ندادند و در انتظار تسلیم و اسیر شدن بودند،ما نیز با علامت دست به آنها اشاره کردیم که به سمت ما بیایند و وقتی متوجه شدند که قصد کشتن آنها را نداریم به سمت ما آمدند.

ما 5 نفر ابتدا تصور کردیم عراقی­ها همان دو سه نفر هستند که خودشان را به ما نشان داده­اند ولی وقتی که با اشاره دست به طرف ما آمدند بیش از 30 نفر از مخفی­گاه­های خود بیرون آمدند که یک لحظه خوف عجیبی بر ما مسلط شد و احساس خطر کردیم و به آنها اعلام نمودیم تا دست­ها را روی سرشان بگذارند و بعد از تسلط بر آنان، اسراء را به سمت نیروهای خودی هدایت کردیم.

به هنگام طی مسیر به سوی مواضع یگان، برخی از اسراء با در دست داشتن عکس حضرت علی (ع) با تصور بر این که اگر اظهار شیعه بودن نمایند در امان خواهند بود و به آنها آسیبی نخواهد رسید پشت سرهم به زبان عربی فریاد می­زدند که ما شیعه هستیم در صورتیکه فتوت و مردانگی و آموزه­های انسانی در وجود رزمنده ایرانی آنچنان قوی بود که برایمان فرقی نمی­کرد اسراء چه مذهبی داشته باشند و لذا رفتار بسیار مناسبی که در شأن و منزلت یک انسان صرف نظر از اینکه آنها تا چند لحظه قبل در مقابل ما می‌جنگیدند و تعدادی از همرزمان ما را هم شهید و مجروح کرده بودند به عمل آمد.

در پایان عملیات تا ظهر روز سوم خرداد 61 حدود 250 نفر از نیرو های عراقی توسط قرارگاه نصر3 به اسارت درآمدند. نکته قابل توجهی که تا کنون کمتر به آن اشاره شده است ادامه درگیری قرارگاه‌های نصر2 و نصر3 تقریباً تا پایان روز 4/3/1361است که در نهر خین و شلمچه با یگان‌های زرهی و پیاده عراقی ادامه داشت.

از آغاز صبح روز سوم خرداد که خرمشهر از طریق راه زمینی کاملاً در محاصره بود و تنها از طریق اروندرود که غیر قابل عبور بود به منطقه فاو و ام الرصاص به خاک عراق دسترسی داشتند، دشمن از ساعت 1200 ظهر تا ساعت 00 15 در منطقه شلمچه علیه نیروهای قرارگاه نصر3 (گردان174) مبادرت به پاتک نمود.

دشمن در این منطقه با اعزام نیروهای کمکی جهت افزایش توان رزمی نیروهایش که در خرمشهر مقاومت می­کردند با اجرای سه پاتک تلاش فراوانی برای باز کردن جاده خرمشهر – شلمچه و شکستن محاصره خرمشهر داشت ولی نیروهای گردان174 و در مجموع قرارگاه نصر3 با فرماندهی بی نظیر فرمانده گروهان سروان ثقفی، درجه داران، سربازان و نیروهای سپاه و بسیج که به صورت ادغامی با گردان در عملیات شرکت داشتند وبا شجاعت و حسن تدبیر و شکیبایی سرهنگ دوم فریدون کلهر فرمانده گردان که به شایستگی یگان را در این عملیات هدایت و رهبری می‌نمودند، با رشادت و شجاعت همه رزمندگان سه پاتک متوالی دشمن را با کمک سایر یگان‌های قرارگاه نصر3 و تلاش ارزنده قرارگاه نصر 2 در سمت چپ با وارد کردن تلفات و ضایعات به نیروهای عراقی دفع نمودند.

انتهای مطلب

منبع: روزگار سربازی تا فرماندهی تیپ، اکبر آبادی، رحمان، 1400، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده