روزگار سربازی تا فرماندهی تیپ (9)
خاطرات سرتیپ2 پیاده ستاد رحمان اکبر آبادی از سال 1340 تا 1393

عبور نیروها از کارون

عبور از رودخانه‌های پر آب که دشمن در اولین زمین و مواضع مشرف برآن پدافند منطقه ای نموده باشد باشد دشوارترین و پیچیده ترین عملیات آفندی می‌باشد.

برابر سازمان رزم قراگاه مرکزی کربلا که برای اجرای طرح عملیاتی کربلای 3 موسوم به عملیات بیت‌المقدس طرح ریزی گردیده بود، این سازمان رزم شامل قرارگاه‌های قدس، فتح و نصر بود که عمده یگان‌های ارتش و سپاه در دو قرارگاه فتح و نصر بودند و می‌بایستی ازساحل شرقی رودخانه کارون برای اشغال و توسعه وضعیت سرپلی در غرب رود کارون از منطقه مارد تا محلی به نام دریسیه از این رود عبور نمایند، جابجایی سریع این تعداد یگان‌های متنوع با تجهزات، تانک، نفربر، خودرو و انواع سلاح‌های سبک و سنگین و نفرات انبوه در شب عملیات و متعاقب آن انجام پشتیبانی‌های آمادی و جابجایی توپخانه‌ها نیاز به نصب پل و یک تدبیر مناسب داشت که این اقدام مهم توسط یگان‌های مهندسی رزمی و گردان پل از گروه 422 مهندسی رزمی دغاغله اهواز بدین شرح اجرا گردید:

برای عبور قرارگاه‌های نصر شامل (لشکر21 حمزه با 3 تیپ پیاده و یک تیپ زرهی، تیپ23 نیرو مخصوص از ارتش و لشکر 5 نصر با تیپ‌های 46 فجر، 27 محمد رسول الله – 22 خرمشهر و 7 دزفول از سپاه) و قرارگاه فتح شامل (لشکر92 زرهی خوزستان با 3 تیپ زرهی و یک تیپ پیاده مکانیزه، تیپ55 هوابرد و تیپ37 زرهی از ارتش و لشکر 3 فتح با تیپ‌های 14 امام حسین، 8 نجف و 25 کربلا از سپاه) از رودخانه پر آب و خروشان کارون توسط گروه مهندسی رزمی بروجرد و گردان‌های مهندسی رزمی لشکرهای 92 زرهی و 21 پیاده حمزه طی مدت ده روز تعداد دو دستگاه پل پی‌ام‌پی شناور درمحل‌های کانال آب مکسر تحت عنوان منطقه عبور شهید بهشتی و شهید رجایی در منطقه عمومی سلمانیه برای عبور یگان‌های قرارگاه نصر و سه دستگاه پل شناور در مناطق عبور رحمانی جدید، نثار کوچک و‌هالوپ تحت عنوان مناطق عبور شهید فلاحی، شهید نامجو و شهید کلاهدوز در منطقه عمل قرارگاه فتح بر روی رودخانه کارون روانه و نصب گردید و یک دستگاه از پلهای شناور در اختیار قرارگاه قدس (لشکر 16 زرهی) در شمال منطقه عملیات ، جهت عبور از رودخانه کرخه کور و نیسان قرار گرفت، همچنین بر اساس محاسبه و طرح ریزی ؛ تعداد 6 دستگاه طراده جی اس پی به قرارگاه فتح و 4 دستگاه به قرارگاه نصر اختصاص یافت که هر دستگاه طراده می‌توانست در هر ساعت 8 ارابه تانک را بین دو ساحل جابجا نماید.

با توجه به لزوم جابجای سریع نفرات رزمنده به ساحل غربی رودخانه کارون علاوه بر نصب و روانه کردن 5 دستگاه پل شناور، 10 دستگاه طراده جی اس پی، تعداد 300 فروند قایق لاستیکی جُمینی و 10 فروند قایق بزرگ 27 فوتی از نیروی دریایی ارتش قبل از آغاز ساعت رسمی عملیات اقدام به جابجایی نفرات با سلاح انفرادی در طول ساحل رودخانه کارون نمودند ضمن اینکه تعدادی از قایقهای بنادر و کشتیرانی از استانهای هرمزگان، بوشهر، گیلان و مازندران هم در این عملیات برای جابجایی نیرو شرکت فعال داشتند.

هنگام مهیاکردن قطعات پلهای شناور که نیاز به تعمیرات و جوشکاری داشت،جهادگران جهاد سازندگی که به عنوان معین یگان‌های پشتیبانی رزمی و آمادی در مناطق عملیاتی حضور داشتند در ترمیم،جوشکاری و آماده سازی پل‌ها فعالیت چشمگیری داشتند.

قرارگاه نصر3 که گردان174 در سازمان آن بود در منطقه دارخوین مستقر وگسترش یافته بود آخرین یگان در منتها الیه رودخانه کارون بود که منطقه عمل او از دو سمت مقابل و چپ در دید و تیر نیرو‌های عراقی قرار داشت، همین نزدیکی و اشرافیت متجاوز بر روی محل استقرار و مقابل منطقه عمل یگان ما، استقرار یک دستگاه پل پی‌ام‌پی در محلی در شمال سلمانیه بر روی کارون تا حدود ساعت 2300 روز 9/2 /1361 مقدور نگردید زیرا تبادل شدید توپخانه و ادامه درگیری‌ها تا پاسی از شب احتمال مورد اصابت قرار گرفتن پل وجود داشت بنابراین نصب پل تا پایان ان روز (ساعت 2300 شب) به تعویق افتاد. بجز سلاح وتجهیزات و خودروها قسمت عمده رزمندگان یگان‌های قرارگاه نصر و گردان174 توسط قایق‌های هجومی ‌(جمینی) نیروی دریایی به غرب رودخانه کارون عبور کردند.

من و دیگر همرزمان، سربازان وظیفه، شاپور کریمی، ‌حافظ پورکرم‌وند، بیژن یوسفی، فرامرز عسگری و ابوالقاسم حسبه ابیانه، که از دوستان صمیمی و بیش از 16 ماه همسنگر بودیم بعد از اجرای موفقیت‌آمیز عملیات فتح‌المبین که ضمن کسب تجربه عملیات آفندی از روحیه بالایی برخوردار بودیم، برای اجرای عملیات بیت‌المقدس مصمم و لحظه شماری می‌کردیم.

نکته قابل توجه اینکه به علت محدودیت زمانی تعداد زیادی از کارکنان پایور و وظیفه پس از عملیات فتح‌المبین بدون استفاده از مرخصی و بدون هیچ ناراحتی روحی و روانی و دغدغه ای خود را برای حضور مقتدرانه در این عملیات آماده کردند.

ساعت حدود 9 شب با دستور حرکت به سمت ساحل رودخانه کارون برخی دسته‌های پیاده مجهز به جنگ افزار‌های سبک با قایق و دسته ادوات (خمپاره‌انداز) ما که خودرو و سلاح نیمه سنگین داشتیم از طریق پل شناور نصب شده در ساعت 2300 از رودخانه کارون با امواج خروشان که صدای سکوت مطلق شب را می‌شکست به ساحل غربی که پوشیده از نی زار و درخت‌های گز بود رسیدیم و با اتخاذ آرایش آفندی و استقرار خمپاره‌انداز‌ها در محل مناسب آماده دریافت رمز عملیات از بیسیم و آغاز حمله بودیم.

از لحاظ نظامی دشمن در اولین زمین دور از ساحل رودخانه تقریباً 1 تا 2 کیلومتر مستقر شده بود و این استقرار پدافندی متجاوز که از لحاظ قواره‌های پدافندی یک اشتباه تاکتیکی برای او محسوب می‌گردید، باعث گردید که نیرو‌های ما پس از پیاده شدن در ساحل غربی رودخانه کارون فضای مناسب برای اتخاذ آرایش افندی داشته باشند و به گونه ای نیرو‌های ما توانستند در یک سرپل مناسبی درغرب رودخانه کارون ابتدا مستقر و بلادرنگ عملیات آفندی خود را علیه نیروهای متجاوز آغاز کنند.

در شب اول عملیات چند نفر از سربازان دسته‌های پیاده، سپاه و بسیجی‌ها شهید و مجروح شدند ولی دسته ادوات ما تلفاتی نداشت، شب اول عملیات برای نصر3 و به ویژه گردان174 تقریباً دشوار بود ولی در نزدیکی‌های صبح واحد ما به جاده اهواز ـ خرمشهر در بین ایستگاه راه‌آهن گرمدشت و حسینیه در روی جاده که شرق آن با خاک ریز بلندی پوشیده شده بود رسیدیم و با استقرار در پشت این خاکریز که عراقی‌ها برای پدافند منطقه‌ای و یک دفاع قاطع در مقابل ما احداث کرده بودند مستقر شدیم هوا که روشن شد ما علاوه بر سمت مقابل از جناح چپ هم که آخرین خط حد سمت چپ قرارگاه نصر بود مورد اصابت آتشهای توپخانه عراقی‌ها قرار گرفتیم، در مسیر حرکت به سمت جاده اهواز ـ خرمشهر،گردان در منطقه «خانه خرائب»که منتهی الیه خط حد چپ قرارگاه نصر3 بود در ساعت 4 صبح بامداد با تعداد ملاحظه‌ای از تانکهای عراقی مواجه شد که پس از انهدام تعدادی از تانک عراقی و انفجار یک انبار مهمات به سمت جاده اهواز ـ خرمشهر که هدف اصلی این مرحله از عملیات بود با مقاومت‌های پراکنده نیرو‌های عراقی و آتش‌های توپخانه و تانک تقریباً ساعت 0730 دقیقه در خاکریز عراقیها که در ضلع شرقی جاده در ایستگاه راه‌آهن گرمدشت مستقر شدیم و دو نفر افسر عراقی به اسارت در آمدند.

پس از استقرار کامل گردان174 در پشت خاکریز جناح شرقی جاده اهواز ـ خرمشهر تهدید جدی نیرو‌های عراقی از مقابل و جناح چپ آغاز و با  توپخانه وسلاح‌های کالیبر متوسط و کوچک بخصوص با تیر‌های نشان شده تانک‌های عراقی مواضع گردان را به شدت زیر آتش‌های متمرکز قرار گرفت تا ساعت 1400 روز 10/2/1361به علت اینکه درجناح چپ و مقابل نیرو‌های عراقی و در جناح راست هم به علت عدم تصرف و تأمین هدف (بخشی از جاده اهواز ـ خرمشهر) در سمت راست ایستگاه راه‌آهن گرمدشت توسط نصر 5 عملا جناحین نصر3 (گردان‌های 171 و 174) خالی و مورد تهدید جدی نیرو‌های عراقی قرار گرفت ودر روز اول بیش از 10 نفر از نیرو‌های رزمنده گردان174 شهید و مجروح شدند،با توجه به استقرار گردان در مواضع نامناسب برابر تدبیر فرمانده گردان سرهنگ دوم فریدون کلهر که به شایستگی و حسن تدبیر یگان را هدایت می‌کرد به منظور حفظ تمامیت نیرو و پرهیز از تلفات بیشتر، یک خیز به عقب تغییر موضع دادیم.

نیرو‌های عراقی وقتی متوجه وضعیت نامناسب استقرار گردان شدند تمامی تلاش خود را برای انهدام و یا اسارت نیرو‌های ما بکار گرفتند که حوادثی به شرح زیر برای ما و عراقی‌ها  اتفاق افتاد.

(1) ما سه نفر دیده‌بان گروهان یکم گردان174 در سه نقطه از خاکریز در حال پایش، رصد و هدایت آتش خمپاره‌اندازها بر روی مواضع عراقی‌ها شدیم که در ساعت 1030 دقیقه صبح یکی از دیده‌بانان دسته ما اهل تویسرکان به علت اصابت ترکش مجروح و یک سرباز همراه وی در سنگر مجاور شهید شدند.

(2) به علت نزدیک شدن تانک‌های عراقی سلاح‌های ضد تانک (تفنگ 106 میلی‌متری،موشک اندازتاو،موشک انداز مالیوتکا و تفنگ 57 میلی‌متری و آر پی جی 7) گردان با رصد و تیراندازی به سمت تانک‌ها مانع از نزدیک شدن به مواضع ما شدند که در اثر اصابت گلوله ی تانک به سنگر موشک انداز مالیوتکا در 20 متری سنگر دیده‌بانی ما، دو نفر از خدمه سلاح فوق (یک نفر درجه دار و یک نفر سرباز)شهید شدند.

(3) حدود ساعت 1100 روز اول عملیات از بی‌سیم جی .‌آر.آر. 106 (شبکه اعلام خطر حمله هوایی) و بی‌سیم دیده‌بانی که همراه داشتم اعلام خطر حمله هوایی شد که حدود ده دقیقه بعد شاهد نزدیک شدن سه فروند هواپیمای جنگنده عراقی در فضای گردان مشاهده گردید که قصد بمباران مواضع ما را داشتند، در همان زمان دو فروند جنگنده خودی نیز در حال تعقیب جنگنده‌های عراقی بودند و سه تیم موشک انداز سهند3 دسته پدافند هوایی گردان در سه نقطه همزمان به سمت هواپیما‌ها نشانه گیری کردند و به طرف انها شلیک کردند، خوشبختانه یک فروند از انها ساقط و در عقبه گردان سقوط کرد، خلبان آن جنگنده‌ موفق به خروج اضطراری و پرش با چتر از هواپیما شد و در عقب مواضع تیپ به اسارت نیرو‌های ما در آمد، احتمالا هواپیمای عراقی توسط جنگنده‌های خودی ویا توسط یکی از تیمهای موشک انداز‌های سهند3 که تیرانداز آن ، گروهبان وظیفه ای اهل شهرستان بندر انزلی بود ساقط گردید.

(4) به علت شرایط دشواری که برای گردان ایجاد شده بود و به منظور پرهیز از تلفات زیاد و انهدام یگان و حفظ تمامیت نیرو با تدبیر مناسب فرمانده گردان دستور به یک خیز عقب‌شینی به موضع پشت سر داده شد و حدود ساعت ذ1400( بعد از ظهر) با رعایت پراکندگی و اصول عقب‌شینی اجباری گردان مبادرت به تغیر موضع داد، هنگام حرکت به عقب که زیر آتش‌های دشمن قرار داشتیم احتمالا تلفات و ضایعات جزئی به نفرات و سلاح و تجهیزات گردان وارد گردید. به یک حادثه قابل توجه که برای دسته ادوات ما در هنگام عقب‌شینی اتفاق افتاد اشاره میکنم ؛

(5) دسته ادوات گروهان پیاده (شامل سه قبضه خمپاره‌انداز 81 م.م و دو قبضه تفنگ 106 م.م) ما در عملیات فتح‌المبین یک دستگاه کامیون روسی به نام گاز 66 که خورویی بسیار پر قدرت بود از عراق در ارتفاعات ابوصلیبی‌خات معروف به ارتفاعات رادار به غنیمت گرفتیم که برای حمل خمپاره‌انداز‌ها و مهمات و نفرات استفاده می‌کردند در هنگام عقب‌شینی به یک موضع مناسب در عقب به علت باتلاقی بودن برخی از زمین‌های محل عبور خودروی فوق در گل فرو رفت و هر چه تلاش کردیم موفق به بیرون آوردن کامیون فوق نشدیم،بلافاصله مبادرت به تخلیه سلاح، تجهیزات و مهمات خودرو و بارگیری در خودرو دیگر نمودیم و سریعا به موضع پدافندی پیش بینی شده مراجعت و مستقر و مبادرت به آرایش مواضع پدافندی در مقابله با پاتک نیروهای عراقی شدیم، تا سه روز که من به عنوان دیده‌بان وضعیت خودرو را رصد می‌کردم خودرو سالم در محل موجود بود ولی صبح روز چهارم که هوا روشن شد اثری از خودرو نبود، چون موقعیت توقف خودرو به نیرو‌های عراقی نزدیک بود آنها اقدام به خروج و حمل خودرو نمودند، با این وضعیت، کامیون گاز 66 غنیمتی از عملیات فتح‌المبین در منطقه غرب دزفول، در عملیات بیت‌المقدس دوباره به عراقی‌ها برگشت داده شد !!.

موقعیت قرارگاه نصر3 و گردان‌های تحت امر از جمله گردان174 به علت اتصال حد چپ به نیرو‌های عراقی و در مقابل هم به جاده اهواز ـ خرمشهر در حوالی ایستگاه گرمدشت خط تماس برقرار کرده بود در شرایط مطلوبی قرار نداشتیم به خصوص در جناح چپ، نیرو‌های عراقی در شمال خرمشهر دژ و خاکریز‌های متعددی احداث کرده بودند از جمله نزدیک ترین خاکریز به جناح چپ قرارگاه نصر و گردان ما، خاکریز عصایی شکل بود که یک واحد تانک عراقی در آن مستقر بودند و مدام جناح چپ ما را به طور جدی تهدید می‌کردند.

در هنگام پیشروی و حرکت به سمت ایستگاه راه‌آهن گرمدشت که من به عنوان دیده‌بان در جناح راست گروهان در حال رصد و پایش منطقه و درخواست اجرای آتش بودم با سه نفر از سربازان همراه، متوجه توقف دو دستگاه تانک عراقی در یک کیلو متری در سمت راست شدیم و با رعایت نکات ایمنی در حال نزدیک شدن به تانک‌ها بودیم که هیچ تحرکی از آنها مشاهده نگردید وقتی به فاصله نزدیک رسیدیم شاهد توقف یک دستگاه تانک سالم بدون خدمه و تانک دوم با فاصله 50 متری دو نفر از خدمه آن یکی بر روی برجک تانک در هنگام خروج با تیر مستقیم نیرو‌های خودی کشته شده بودو دومین خدمه آن در 5 متری در روی زمین آن هم با اصابت تیر سلاح سبک در روی زمین جان داده بود که من با مشاهده یک عکس خانوادگی در داخل دست راست آن نظامی عراقی متوجه شدم که او بعد از مدتی مجروحیت جان داده بود که فرصت در آوردن عکس از جیبش و آخرین وداع با خانواده خود کرده بود،شاید از صد‌ها صحنه‌های دشوار و سخت جنگ برخی مشاهدات آنچنان فکر و روح آدمی را به خود مشغول می‌کند که هیچگاه از مخیله خارج و محو نمی‌شود، این صحنه حزن آور هم یکی از ده‌ها صحنه و حوادث دردناک و یا ناخوشایند بود که فراموش نخواهد شد.

انتهای مطلب

منبع: روزگار سربازی تا فرماندهی تیپ، اکبر آبادی، رحمان، 1400، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده