دو نفر اسیر از ما بعد از آتش بس
یک هفته بعداز آتشبس و پس از به اسارت گرفتن 5 نفر از نیروهای عراقی یکی از همان درجه دارهای وظیفهای که در گرفتن این اسرای عراقی فعالیت داشت ودر زمان جنگ و عملیاتها بسیار شجاع وهمیشه داوطلب مأموریتهای دشوار بود (اهل استان خراسان رضوی بودند)، بدون در نظر گرفتن زمان و شرایط آتشبس یک هفته بعد تصمیم میگیرد به اتفاق یک سرباز دیگر در روز به مواضع عراقیها نزدیک شود تا بار دیگر یک یا دو سرباز عراقی را به اسارت بگیرد ولی غافل از اینکه عراقیها از زمان حرکت این دو سرباز به سمت مواضع خودشان آنها را زیر نظر داشتند به محض رسیدن به داخل مواضع عراقیها توسط آنان به اسارت گرفته میشوند و آن دو نفر هم از یگان ما به اسارت درآمدند که پس از دو سال در سال ۱۳۶۹ به وطن برگشتند.
نیروهای پاسدار صلح
بر اساس بند یکم قطعنامه ۵۹۸ دو کشور درساعت 0630 روز 29 مرداد ماه سال 1367آتشبس رسمی را پذیرفتند و در همین روز تعداد 300 نفر از نیروهای کلاه آبی از 24 کشور و ملیت مختلف به فرماندهی ژنرال الوکویویچ اهل کشور یوگسلاوی تحت عنوان نیروهای پاسدار صلح بنام یونیماک در خطوط حائل بین دو کشور برای نظارت بر آتشبس به تعداد ۱۵۰ نفر در کشور ایران و ۱۵۰ نفر در کشور عراق مستقر گردیدند.
مأموریت مراقبت از مرز یگان ما تا دی ماه سال ۱۳۶۷ در خط پدافندی تنگاب ادامه داشت ولی بنابر تدبیر عملیاتی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، گردان 766 تکاور به منطقه قصرشیرین در ساحل جنوبی رودخانه مرزی قورهتو از شهر قصرشیرین تا منطقه کلانتر مستقر گردید و من به عنوان فرمانده گروهان یکم تکاور از مقابل پاسگاه مرزی قلعه سفید تا مقابل پاسگاه علی میر که هر دو از پاسگاههای مرزی ایران بودند ولی کماکان در دست نیروهای عراقی بود مستقر گردیدیم، با توجه به اینکه شرایط بین دو کشور ایران و عراق همچنان در وضعیت آتشبس بود نیروهای نظامی دو کشور همانند زمان جنگ در خطوط و سنگرهای پدافندی در مقابل یکدیگر مستقر بودند.
منطقه استحفاظی گردان ساحل جنوبی رودخانه مرزی قورهتو بود ولی نیروهای عراقی در پایان جنگ و قبل از آغاز آتشبس حدود 500 متر تا یک کیلومتر به تناوب در سواحل جنوبی رودخانه و در داخل خاک ما مستقر بودند که پذیرش اینگونه استقرار نیروهای عراقی در داخل خاک ما برای نیروهای خودی دشوار و غیر قابل تحمل بود، هر زمان نیروهای ما تردد و یا ترمیم سنگر و کانالهای خطوط پدافندی را آغاز میکردند از طرف عراقیها به نیروهای پاسدار صلح (یونیماک) سازمان ملل متحد که بر شیوه آتشبس بین دو کشور نظارت داشتند شکایت میکردند و بلافاصله نیروهای یونیماک برای بررسی در مورد نقض آتشبس به محل میآمدند، اینگونه شرایط ومشکلات که از طرف نیروهای پاسدار صلح به ما ابلاغ میگردید پذیرش آن برای ما بسیار دشوار و غیر قابل تحمل بود ولی چاره ای نبود و بایستی تمکین میکردیم.
احداث سنگر دیده بانی
مواضع پدافندی و استقراری گروهان ما طوری بود که روی چند تپه و ارتفاع محدود در منطقه مقابل پاسگاههای مرزی علی میر، تیاروق و قلعه سفید مستقر بودیم، برای اینکه تحرکات خط پدافندی و جادههای مواصلاتی به یگانهای عراقی را با دقت کنترل و نظارت کنیم من به عنوان فرمانده گروهان تکاور طی چند مرحله در تاریکی شب با کمک سربازان به احداث یک سنگر دیدهبانی که به منطقه اشرافیت داشت مبادرت نمودیم.
پس از چند روز که عراقیها متوجه شدند، به نیروهای یونیماک شکایت و بلافاصله نیروهای سازمان ملل متحد از دو طرف با فرماندهان یگان مستقر درخط و دیگر عناصر حفاظتی و ستادی و مترجم برای بررسی صحت و سقم و موضوع نقض آتشبس به گروهان ما آمدند، سرپرست نیروهای یونیماک یک افسر آرژانتینی بود، من سعی کردم از راهنمایی و هدایت آنان به محل احداث سنگر احداث شده منحرف نمایم و آن روز آنان قادر به پیدا کردن سنگر احداث شده نگردیدند، سه روز بعد با اطلاعات دقیق تر و نقشه تاکتیکی به یگان مراجعه و پس از بررسی دقیق خطوط پدافندی، سنگر مورد مناقشه ما و عراقیها را پیدا کردند و با مشاهده سنگر احداث شده ما را به عنوان نقض کننده مفاد آتشبس تلقی و به ستاد مرکزی یونیماک گزارش کردند، پس از گذشت سالها از این قضیه هنوز ذهن من از این شرایط به وجود آمده که ما اجازه احداث یک سنگر در داخل سرزمینهایی که تعلق ملی آنها با ما بود را نداشتیم! مکدر و تحمل پذیرش آن شرایط غیرقابل تحمل بود.
آغاز آتشبس بعد از پایان جنگها هرچند نویدبخش خاتمه مخاصمه و مورد اشتیاق طرفین درگیر میباشد ولی زمانی که بخشی از خطوط پدافندی و حائل و سرزمینهای ما در دست دشمن و حریف باشد و صاحب سرزمین حق هیچ گونه فعالیت و تحرکی در منطقه سرزمینی خود نداشته باشد تحمل آن بسیار دشوار است با مشاهده چنین وضعیتی تا ماهها که عراقیها در سرزمینهای ما جولان میدادند و ما قادر به تعرض و بیرون راندن آنها نبودیم موجب آزردگی روحی نیروهای نظامی در خطوط پدافندی میگردید.
پذیرش قرارداد 1975 از سوی صدام
صدام برای پاسخ به افکار عمومی کشورش که زیاد هم به آن اعتقادی نداشت حرکت دیگری را مرتکب شد و این بار قصد حمله به کویت را در دستور کار خود قرار داد. برای اینکه از همسایه شرقی خود ایران که مرزی به طول 1608 کیلومتر داشت آسوده خاطر باشد، مبادرت به نرمش با ایران نمود که در همین رابطه شخص صدام با ارسال 6 نامه به رئیس جمهور وقت مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و دو نامه به رهبری خواستار پایان دادن به این مناقشه و رسیدن به صلح دائمیشد، در تمام مفاد نامههای ارسالی صدام به ایران، با غرور و تبختر میخواست قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را که قراردادی متقن، اصولی و حقوقی بین دو کشور برای پایان دادن به مناقشات خود با میانجی گری کشور الجزایر در سال ۱۹۷۵ میلادی منعقد گردیده بود را به گونه ای زیرکانه، کم اثر و یا ملغی کند، ولی با هوشیاری مسئولین سیاسی کشور و پافشاری و اصرار بر پا برجا بودن قرارداد سال 1975 الجزایر، صدام سرانجام درششمین و آخرین نامه خود به رئیس جمهور وقت مرحوم آقای رفسنجانی اعلام کرد که: «هر آنچه که شما میخواستید و بر آن تاکید مینمودید میپذیریم و تنها مبادله اسناد میماند.»
این عقبشینی صدام با توجه به حضور او در انعقاد همین قرارداد که به عنوان معاون اول ژنرال حسن البکر رئیس جمهور وقت عراق در امضا بیانیه اولیه در الجزایردر سال 1975 با محمدرضا شاه و بد عهدی همین شخص در ملغی نمودن یک طرفه قرارداد 1975 الجزایر در 26 شهریور سال 1359 تصور میشد این بار هم که در موضع ضعف بود دست به یک عقبشینی از مواضع ادعایی خود بزند ، به همین منظور ایران هم پذیرفت و مقدمات اجرای سومین بند قطعنامه قرارداد ۵۹۸ که در اولین فرصت مبادله اسراء بود در 26 مرداد ماه سال 1369 انجام گرفت.
صدام با کیش شخصیتی ماجراجویانه خود و برای اقناع نمودن افکار عمومی مردم عراق با حرکتی ناجوانمردانه و از روی ناسپاسی متحد خودش در جنگ ۸ ساله علیه ما یعنی کشور کویت را به دلایل واهی مورد حمله قرار داد و پس از ۴۸ ساعت در تاریخ ۱۱ تیرماه سال سال ۱۳۶۹ کل کشور کویت به اشغال ارتش عراق درآمد. همزمان دو کشور ایران و عراق با توافق اولیه برای آزادسازی اسراء دو کشور اقدام نمودند.
آزادی اسراء
هر دو کشور توافق کردند که در اولین قدم کلیه اسراء در مرز رسمی خسروی و منظریه عراق مبادله گردند، برای این کار نیروهای صلیب سرخ جهانی که وظیفه ذاتی آنها در جنگها و بحرانهای رسیدگی به مشکلات اسراء میباشد بر مبادله اسرای دو کشور نظارت مستقیم داشتند ، این کار در ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ اولین روز مبادله اسرای دو کشوراجرا شد که در تقویم رسمی کشور همه ساله در این روز مراسمیدر تجلیل از آزادگان در سراسر کشور اجرا میگردد.
با هماهنگی بعمل آمده بین دو کشور و مقامات صلیب سرخ جهانی، اولین گروه اسرای دو کشور رسماً تحت نظارت نمایندگان این سازمان نمایندگان سازمان ملل وزرای خارجه دو کشور و دیگر سازمانهای ذیربط مبادله گردیدند.
این کار در همان روز آغاز شد و با توجه به اینکه در آن زمان گردان766 تکاور (نگارنده در آن زمان افسر عملیات و آموزش این گردان بودم) در پادگان ابوذر مستقر بود، مسئولیت اسکان، تأمین و جابجایی اسرای عراقی از پادگان ابوذر تا مرز خسروی به این گردان محول گردید.
عملکرد گردان 766 در مبادله اسرا
در زمان آزاد سازی اسرای دوکشور من با درجه ستوانیکمیافسر عملیات و آموزش گردان766 تکاور بودم و گردان در پادگان ابوذر مستقر بود و مسئولیت تأمین و جابهجایی اسرای عراقی از پادگان ابوذر تا مرز خسروی بعهده داشتم.
حدود یک هفته قبل از آغاز مبادله اسراء، ساختمان 4 طبقه گردان برای اسکان موقت اسراء تخلیه و آماده گردید و مسئولین ستاد اسرای عراقی در پادگان ابوذر مستقر شدند، برابر اعلام رسمی دو کشور ساعت 1600 روز 26 مرداد 69 13روز مبادله اولین گروه از اسرای دو کشور در مرز خسروی ایران و منظریه عراق تعیین گردید ولی عراق هنوز از مرز (گمرک) خسروی عقبشینی نکرده بود بنابر این روز اول و دوم در3 کیلومتری گمرک خسروی در روستای خر ناصر خان مبادله اسراء انجام گرفت.
گردان766 تکاور که مسئولیت تأمین و اعزام اسرای عراقی را به عهده داشت تعداد 35 دستگاه خودرو حامل اسرای عراقی را به مرز خسروی تأمین و اسکورت کردند.پس از عبور اسرای عراقی از مقابل مسئولین کشوری، لشکری ، یگان موزیک وتشریفات،خبرنگاران و عکاسان رسانههای مختلف داخلی و خارجی که یک روز قبل با اهدا لباس مرتب، (کت وشلوار یک رنگ یک ساک با هدیه و سوغاتی) در حضور نمایندگان صلیب سرخ جهانی و نماینده سازمان ملل و رسانههای داخلی و خارجی و در مقابل همین تعداد از اسرای ایرانی مبادله گردید یک تعارض و دوگانگی در شیوه بدرقه اسرای دو کشور مورد توجه مسئولین و حاضرین در محل بویژه خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی مشاهده گردید، اسرای عراقی مبادله شده از طرف ایران با آن لباس مرتب و متحد الشکل و زیبا و اسرای ایرانی تحویل گرفته شده از عراق با همان لباس زمان اسارت در اردوگاهها، این اقدام ارزشمند فرهنگی، انسان دوستی و مهرورزی ایرانیان و آن حرکت و شیوه تحویل دادن اسراء ی ایرانی از طرف دولت عراق انعکاس بسیار زیادی در رسانههای داخلی و خارجی داشت که این وضعیت هم، بخشی از مروت و جوانمردی و آداب پسندیده ایرانیها را به رخ عراق و جهانیان کشید.
انتهای مطلب