تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ(10)
تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ(10)

بخش یکم – تشریع وقایع

فصل یکم

 

6 اهداف عراق از تهاجم به خاک ایران

الف مقدمه

در بخش مربوط به سابقۀ تاریخی اختلافات مرزی ایران و هراق اشاره شد که متعاقب تصویب معاهدات مربوط به موافقت نامۀ 1975 الجزایر و مبادلۀ اسناد مربوطه، طرفین به اختلافات دیرینه خود خاتمه دادند. لیکن متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی و از هم پاشیدن رژیم شاهنشاهی و به وجود آمدن اوضاع و احوال جدید ناشی از انقلاب ایران، صدام حسین برای دستیابی به اهداف جاه طلبانه و توسعه طلبانۀ خود و اسلاف خویش با این تصور که می تواند خلاء قدرت ناشی از سقوط شاه در منطقه خلیج فارس را پر نموده و نقش رهبری اعراب را به بهانۀ دفاع و گسترش آرمان های ناسیونالیسم عرب و حزب بعث عفلقی احراز کند به اقدامات، رزمایش و صحنه سازی های دیپلماتیک پرداخت از طرف دیگر رژیم عراق به منظور لطمه زدن به روابط دوجانبۀ خود با ایران و ایجاد زمینه برای اقدامات بعدی، مبادرت به اعمالی نمود که در مادۀ 5 تحت عنوان “شواهد و قرائن تجاوز و زمینه سازی برای شروع جنگ” به آنها اشاره شد.

در مقابل دولت اسلامی ایران با توجه به اصل وفای به عهد به عهدنامۀ 1975 الجزایر همواره احترام گذاده و مفاد آن را دقیقاً رعایت می نمود و در اجرای پروتکل مرز زمینی، طی چندین یادداشت در تاریخ خای 27/2/58، 16/3/58، 22/4/58، 29/11/58 و 11/12/58 هشتاد قطعه نقشه را بر اساس بند ج ماده 1 پروتکل در ایران تهیه شده بود جهت درج اسامی دهکده ها و قراء و سایر عوارض طبیعی و مصنوعی عراق به سفارت آن کشور در تهران ارسال نمود، لیکن مقامات عراقی حتی به یکی از این یادداشت ها جواب ندادند و نقشه ها را تکمیل ننمودند و به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعاده نکردند.

پایبندی جمهوری اسلامی ایران به عهدنامه 1975 تا این حد بود که حتی پس از بمباران روستاهای مرزی ایران توسط هواپیماهای نظامی عراقی، دولت ایران بدون اقدام متقابل، به منظور کاهش تنش، استاندار آذربایجان غربی را جهت مذاکره با استاندار سلیمانیه به عراق اعزام نمود.

رژیم عراق که از همان ابتدای انعقاد موافقت نامۀ الجزایر به زعم خویش خود را مغبون می دید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی موقع را برای تجدید نظر و احیاناً لغو مهاعده از هر نظر مناسب دانست و بدین جهت به طرح و نقشه های دقیق به اقدامات گام به گام در جهت تضعیف این معاهده پرداخت که به برخی از آنها قبلاً اشاره شد.

به هر حال رژیم عراق پس از مقدمه چینی های اشاره شده در تاریخ 17 شهریور ماه 1359 ( 18 سپتامبر 1980) به بهانۀ واهی اینکه دولت جمهوری اسلامی ایارن در امر تحویل و تحول سرزمین هایی که تعلق کلی آنها متقاعب علامت گذاری مجدد مرز زمینی تغییر یافته است تعلل می کند، مبادرت به اشغال این مناطق با قوۀ قهریه نمود. این اقدام غیر قانونی و توجیه ناپذیر عراق درحالی انجام گرفت که خود آن دولت از همان آغاز کار کمیسیون های مختلط در تاریخ 24 اردیبهشت ماه 1357 در تهران که به منظور تحویل و تحول املاک و ساختمان ها و اراضی و تأسیسات عمومی یا خصوصی که تعلق ملی آنها متقاعب علامت گذاری مجدد زمین تغییر یافته بود شروع به اخلال و کار شکنی کرده و بدون توجه به به دستور کار کمیسیون مشترک اعلام داشته بود که قبل از تحویل و تحول می باسیتی محل برخی از علائم و میله های مرزی که تعداد آنها 21 عدد می باشد تغییر یابد و بدین ترتیب مسایلی را که قبلاً در مورد آنها توافق شده و حتی اسناد تصویب آنها نیز مبادله گردیده بود مجدداً مطرح و با توسل به آنها کار کمیسیون را به عهدۀ تعویق انداخته و علی رغم تأکید طرف ایرانی مبنی بر اینکه کاملاً آمادگی دارد کار تحویل و تحول را فوراً شروع نماید، طرف عراقب کراراً نیمه تمام رها کرده بود و تهران را ترک نمود. دولت عراق بعد ها نیز به یادداشت های متعدد ایران پاسخ نداد و این موضوع را مسکوت گذارده  بود و در تاریخ های 17 و 19 شهریورماه 1357 با احضار کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد طی دو فقره یادداشت اعلام نمود که:

“نیروهای مسلح عراق ناگذیر از دفع تجاوز ایران به مناطق زین القوس و حوض میمک گردید اند”.

ذکر این نکته جالب توجه است که مناطق فوق از نظر دولت ایران طبق معاهدۀ جدید مرزی (1975) به عراق تعلق یافته و ایران طی یادداشت های مکرر خود در طول سال های 57 و 58 آمادگی خود را برای تحویل آنها به عراق اعلام کرده بود و این عراق بود که از این امر طفره می رفت و اینکه عراق به بهانۀ دفع تجاوز ایران با توسل به نیروی نظامی، آنها را به اشغال خود درآورده بود.

ب- لغو بک جانبۀ قرارداد 1975 توسط عراق

عراقی ها در طول شهریورماه 1359 که اوضع متشنجی بر مرزهای ایران و عراق حاکم بود مرتباً دولت ایران را متهم می کردند که دست به عملیات نفوذی و تهاجمی در مرزها زده است و بلافاصله نیز برای پرونده سازی علیه ایران و فراهم آوردن زمینۀ تجاوز خود، مراتب را به شورای امنیت سازمان ملل متحد گزارش می دادند.

روز 26 شهریورماه 1359 صدام حسین طی نطقی در جلسۀ مجمع ملی عراق که حکم پارلمان آن کشور را داشت الغای قرارداد 1975 ایران و عراق و پروتکل های ضمیمۀ آن را به بهانۀ نقض آن از طرف ایران اعلام داشت. صدام حسین ادعا کرد که عراق به تعهدات خود در این قرارداد که مهمترین آن پذیرش خط تالوگ به عنوان مرز آبی دو کشور بود عمل کرده ولی ایران در انجام تعهدات خود در تثبیت و علامت گذاری مرزهای زمینی دو کشور و اعادۀ قسمتی از اراضی مورد اختلاف که متعلق به عراق است خودداری و علاوه بر آن خلاف مفاد بیانیۀ الجزایر و پروتکل ضمیمه قرارداد 1975 به تجارت مرزی و مداخله در امور داخلی عراق مبادرت نموده است. صدام حسین با اعلام لغو یک جانبۀ قرارداد 1975 تأکید کرد که « عراق دیگر حقّی برای ایران در شط العرب یا اروندرود قائل نیست و حاکمیت خود را بر شط العرب اعمال خواهد نمود.»

اعلام لغو قرارداد 1975 مقدمۀ تجاوز عراق به خاک ایران بود و قرائن زیادی در دست است که نشان می دهد هم آمریکا و هم اسرائیل به طور مستقیم و غیر مستقیم و همچنین با ارائه اطلاعاتی دربارۀ وضع آشفته داخلی ایران و ناتوانی نیروهای مسلح آن، صدام حسین را به آغاز تجاوز مسلحانه به خاک ایران تشویق و ترغیب نموده اند.

برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا در خاطرات خود به صراحت این مطلب را عنوان می کند که:

“آغاز جنگ ایران و عراق و نیاز به لوازم یدکی هواپیماها و سلاح های آمریکایی این امیدواری را در ما به وجود آورد که با استفاده از این حربه می توانیم ایران را وادار به قبول راه حل سریعی برای مسئله گروگان ها نمائیم. اواسط ماه اکتبر حتی این موضوع بین خود ما مورد بحث بود که وسایل یدکی مورد نیاز ایران را قبلاً به آلمان، پاکستان و الجزایر بفرستیم تا ایرانی ها به محض آزادی گروگان ها با هواپیماهای خود این وسایل را به ایران حمل کنند.”

پ اهداف عراق از تجاوز به ایران

اکنون برای برسی اینکه آیا واقعاً اختلافات مرزی ریشۀ اصلی تجاوز عراق به ایران بوده است یا اینکه این کشور اهداف دیگری را از این تجاوز دنبال می کرده و اختلافات حل شدۀ مرزی را بهانه قرار داده است به قسمت هایی از گفته ها و نظرات سران رژیم بعث عراق اشاره می کنیم تا نیت واقعی آنها از حمله به ایران روشن شود:

نعیم حداد معاون وقت رئیس جمهور عراق در مصاحبۀ تلویزیونی خود در اردیبهشت 1359 می گوید:

“عراق نسبت به تقاضاهای خود در مورد بازگشت جزایر استراتژیک ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک به اعراب که در سال 1971 اشغال شده است پا فشاری خواهد کرد. ضمناً عراق برای برقراری کنترل کامل خود بر شط العرب به وسیلۀ نیروهای خود تلاش خواهد کرد”.

صدام حسین در تاریخ 27/3/59 به مناسبت دوازدهمین سالگرد به اصطلاح انقلاب ژوئیۀ 1968 عراق اظهار می دارد:

“ما به مبارزات خلق های ایران علیه دیدگاه های عقب افتاده و خودکامه و علیه جهت گیری های منحرفی که زیر پوشش مذهب مخفی می شوند ولی در روش هایشان به مرز کفر ورزیدن به دین پاک اسلام و ارزش های والا و تمدن پاک آن رسیدند درود می فرستیم. ما به خلق های مبارز عربستان (مقصودش خوزستان است) که در راه آزادی و برابری علیه دار و دسته نژادپرستی که او را از ساده ترین حقوق زندگی و امید ها محروم ساخته است و کاروان های شهیدانش را تقدیم می دارد درود می فرستیم”.

“اینک توانایی نظامی برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج فارس را که توسط شاه پیوسته اشغال شده است داریم. هرگز از زمان اشغال این سه جزیره ساکت ننشسته ایم و پیوسته از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن سه جزیرۀ مذکور خود را آماده کرده ایم”.

صدام حسین در مصاحبۀ مطبوعاتی مورخه19/8/59 اعلام می دارد: حقوق ما روشن است، سرزمین هیا ما روشن است. حاکمیت بر سرزمین های عربی غصب شده روشن است. اکنون لازم است که امام خمینی بگوید که مرزهایش کجاست؟ و نقشۀ ایران در کجا قرار دارد”.

صدام حسین در مصاحبۀ مورخه 21/8/59 می گوید:

“ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی شویم و صریحاً اعلام می داریم در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد هر فرد عراقی و یا شاید هر عربی مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود”.

طارق عزیر معاون نخست وزیر وقت عراق در آغاز هشتمین ماه جنگ تحمیلی می گوید:

“وجود پنج ایران کوچکتر بهتر از وجود یک ایران واحد است و ما از شورش ملت های ایران پشتیبانی نموده و همۀ سعی خود را متوجه تجزیۀ ایران خواهیم نمود”.

طه یاسین رمضان معاون اول نخست وزیر عراق و فرمانده ارتش خلقی در مصاحبه با روزنامه الثوره در اواخر دی ماه 1360 اظهار می دارد:

“ما به این نکته تأکید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود، زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب نیست. بنابر این جنگ ما با ایران برخلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می کنند، یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت، بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است”.

با توجه به سخنان و مواضع اعلام شدۀ مقامات عراقی تردیدی باقی نمی ماند که جنگ تحمیلی و تجاوز به خاک مقدس ایران فقط به منظور دستیابی به زمین های مورد ادعا در مرزهای دو کشور نبوده است، بلکه عراق دقیقاً در راستای دستیابی به اهداف توسعه طلبانۀ خود در منطقه و در جهان عرب عمل کرده و با قصد و نیت تجزیۀ ایران که همواره جایگاهی در اذهان سران آن کشور داشته و همواره منتظر فرصت مناسب بوده اند اقدام به جنگ نموده است. به باور سران عراق پیروزی در جنگ با ایران، سبب می شد که نظام نوپای جمهوری اسلامی از پا در آید و در نتیجه خطری که از صدور پیام انقلاب اسلامی کل جهان استکباری شرق و غرب را تهدید می کرد از بین برود و صدام حسین و حزب بعث عراق بدون تعمق و اندیشه در عواقب کار و نتایجی که رویارویی با ملتی انقلابی و عاشق مکتب خود به بار می آورد مرتکب اشتباه بزرگ خود شدند و در اثر این اشتباه جبران ناپذیر لطمات بسیار شدیدی به اقتصاد دو کشور ایران و عراق وارد آوردند و به منابع طبیعی، انسانی و ثروت ملی دو کشور مسلمان آسیب فراوان رساندند.

شکی نیست جنگی که صدام حسین و رژیم بعث عراق بر ملت های ایران و عراق تحمیل کرد از علل و انگیزه های بسیار مهم تری از اختلافات مرزی دو کشور نشأت گرفته است که اهم آنها عبارت است از:

  • سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران به علت ترس عراق از رخنۀ پیام انقلاب اسلامی در عراق
  • دستیابی به سواحل شمالی خلیج فارس در خوزستان و تغییر ژئوپولتیک عراق و دسترسی بیشتر به آبهای آزاد
  • پر کردن خلاء قدرت ناشی از سقوط شاه در خلیج فارس به وسیلۀ عراق
  • به دست گرفتن زعامت و رهبری جهان عرب توسط عراق به وسیلۀ قدرت نظامی
  • احساس تحقیر عراق و شخص صدام حسین از پذیرفتن قرارداد 1975 و اقدام برای جبران آن
  • ویژگی های جاه طلبانه و خشن شخص صدام حسین به عنوان رهبر عراق و فراهم کردن تمهیدات لازم برای به عهده گرفتن رهبری اعراب.

در کنار اهداف عراق از برافروزی آتش این جنگ خانمان سوز دول مرتجع منطقه، استکبار جهانی شرق و غرب نیز هر یک با هدف گوشمالی، اعراب، تضعیف و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال تأمین منافع خود بودند که صدام حسین و رژیم بعثی را در نیت شوم خود تحریک و یاری کرده اند.

 

انتهای مطلب

منبع: تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، معین ورزی، نصرت الله، 1385، ساحادم، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده