بخش یکم – تشریع وقایع
فصل یکم
3 – وضعیت کلی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آغاز تهاجم عراق
از نقطه نظر صرفاً نظامی امکان نداشت که زمان آغاز تهاجم برای عراق، بهتر از این انتخاب شود. در تابستان 1980 میلادی (1359) عراق خود را برای اولین بار در طول عمر شصت ساله خود، در وضعیتی حس کرد که توازن قوا و قدرت نظامی بین دو کشور به سمت وی متمایل گردیده است. سقوط رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی و پیامد های انقلاب که به طور طبیعی دگرگونی های بنیادی در ساختارهای نظام پیشین است، نیروهای نظامی ایران را به یک حالت از هم پاشیدگی کامل نزدیک کرده بود. انجام پاکسازی های سیتماتیک در ساختار ارتش و تشکیل نیروهای شبه نظامی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به عنوان یک وزنه تعادل و احتمالاً یک جایگزین، به کاهش قدرت رزمی و آمادگی ارتش منجر می شد. پاکسازی های ارتش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول تعدادی از افسران عالی رتبه و مسئولان بلندپایه ارتش که به عنوان وفاداران به شاه و رژیم سلطنتی محسوب می شدند اعدام و تقریباض کلیه سپهبدها، سرلشکرها و سرتیپ ها زندانی یا بازنشسته شدند و بخشی از این قشر هم از کشور متواری گردیدند. در مرحله دوم که از اواخر سال 1979 آغاز شد و تا اوایل جنگ ادامه داشت حدود 12000 نفر از خدمت رها شدند که تعدادی از آنها بر حسب تمایل خود پرسنل بود. حدود 10000 نفر از این تعداد از نیروی زمینی بودند.
بدیهی است که این پاکسازی ها یک اثر نسبتاً قاطع روی توان رزمی ارتش در بعد پرسنلی و نیروی انسانی داشت. به نظر می رسد که نیروی زمینی بخش عمده ای از افسران ارشد خود از درجۀ سرگردی تا سرهنگی را از دست داد و در نیروی هوایی تعداد زیادی از خلبانان، تکنسین ها و درجه داران از خدمت رها گردیدند. نیروی هوایی از همه کمتر آسیب دید. سربازگیری نه تنها تقویت نشد، بلکه با تقلیل خدمت پرسنل وظیفه از دو سال به یک سال، نیروی انسانی ارتش که بر نیروی انسانی وظیفه متکی بود ضربه شدیدی خورد و سازمان یگان های عملیاتی و رزمی، به حالتی غیر فعال درآمد و سطح توان آنها کاهش یافت.
هر چند نظام انقلاب اسلامی، خیلی سریع متوجه اهمیت و وفاداری ارتش خود به ویژه موفقیت های او در مقابله با شورش های داخلی در پاره ای از نقاط کشور گردید و قدم هایی در جهت تقویت ارتش و بازسازی روانی آن برداشت. ولی به هر حال نیروی نظامی ار نظر توان رزمی نسبت به قبل از انقلاب تنزل کرده و توانایی های کلی ارتش آسیب دیده بود.
نیروی زمینی از حدود 285000 نفر به 150000 کاهش یافته و قدرت عملیاتی نیروی زمینی به 4 لشکر به آمادگی رزمی پایین تقلیل یافته بود. مقدار واقعی کاهش توانایی های رزمی ایران دقیقاً مشخص نیست، ولی می توان بر مبنای بعضی مدارک چنین نتیجه گرفت که لشکر های ایران در آن زمان از نظر توان رزمی حدوداً هر یک با یک تیپ برابر شده بودند و ایران به سختی می توانست نیمی از 1735 تانک و در همین اندازه نفربرهای زرهی و 1000 قبضه توپخانه خود را به کار گیرد در حالی که عراق لشکرهای خود را از نظر تعداد تقریباً دو برابر کرده و سیستم تسحیلاتی نیروی زمینی عراق شامل 2500 تانک، 2300 نفربر زرهی و حدود 1500 قبضه توپ صحرایی بود و عراق می توانست تمام سیستم تسلیحاتی خود را به کار گیرد.
تعداد نیروهای هوایی ایران و عراق نیز چیزی شبیه نیروی زمینی شده بود. جدا از تعلیق قرارداد خرید 160 فروند هواپیمای اف – 16 که می توان حدس زد در صورت خرید چه تأثیری روی توانایی های نیروی هوایی ایران داشت وضعیت نامساعد تعمیر و نگهداری و سایر مسایل لجستیکی به توان رزمی نیروی هوایی صدمه وارد کرد. تجهیزات الکتریکی اصلی هواپیماهای اف – 14 همزمان با خروج آمریکاییان از ایران، از روی آنها برداشته شد، تعدادی از وسایل حساس و تعمیر و نگهداری سیستم های اف-4 و اف-5 در حال از بین رفتن بود، علیهذا با شروع جنگ، نیروی هوایی از نظر پرسنلی کاهش یافته بود برای به پرواز درآوردن هواپیماهای خود و آماده نگهداشتن آنها دچار زحمت بود و نیاز به تلاش مضاعف داشت.
فقط در دریا بود که نیروی دریایی ایران، کماکان برتری قبل از سال 1979خود را نسبت به عراق حفظ کرده بود. اگرچه پرسنل نیروی دریایی نیز از موج پاکسازی و رهایی از خدمت مصون نمانده و از لحاظ نگهداری و سیستم های لجستیکی و تداکرات قطعات دچار مشکل گردیده بود، ولی برتری نیروی دریایی ایران بر عراق به قدری محرز بود که این نیرو توانست توانست به مجرد آغاز جنگ این برتری را علی رغم وضعیت نامساعد آمادگی عملیاتی خود نسبت به عراق اعمال و پایان جنگ نیز آن را حفظ نماید.
به طور کلی جمهوری اسلامی ایران در اوایل دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که امور و مسایل کشور در حال تلاطم انقلابی بود و تصمیم گیری های متعدد، متفاوت و گاهاً متضاد مقامات مملکتی که برخی از آنها عناصری نفوذی در نظام بوده و اهداف خاصی را دنبال می کردند سبب گردیده که اقداماتی شتابزده به شرح زیر انجام گردد که اغلب آنها در کاهش توان رزمی ارتش مؤثر بود:
- تقلیل پرسنل کادر ثابت ارتش در رده های مختلف فرماندهی (به ویژه فرماندهان)
- تقلیل مدت خدمت نظام وظیفه از دو سال به یک سال
- لغو قرارداد خرید تجهیزات و وسایل نظامی برای نیروی زمینی( از جمله 1000 تانک شیر ایران از انگلستان و … )
- لغو قرارداد خرید هواپیماهای شکاری پیشرفته، ناوچه های موشک انداز مدرن، هواپیماهای آواکس، و …
- متوقف نمودن طرح احداث پایگاه نطامی ایران از کشورهای خارجی
- تقلیل فروش نفت
- فراخواندن وابسته های نظامی ایران از کشورهای خارجی
- انحلال پاره ای از قسمت ها و واحد های نظامی ارتش
و …
با در نظر گرفتن موارد فوق و همچنبن اقدامات روحیه شکن گروهک های وابسته به ویژه گروه های چپ و عناصر ناآگاه و تعدادی از مسئولان ساده اندیش که فریاد انحلال ارتش را سر داده بودند و اختلال در انضباط که اساس و بنیان ساختاری در ارتش است و متوقف شدن یا کاهش امورات حیاتی نظامی مانند تعمیر و نگهداری و آموزش، توان رزمی ارتش جمهوری اسلامی به طور موقت کاهش یافت و فرصا برای بهره برداری دشمنان آن فراهم گردید.
به طور خلاصه قدرت رزمی ارتش ایران که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آن را به عنوان یکی از قوی ترین ارتش های خاورمیانه به حساب می آورند در جریان انقلاب و حوادث بعد از آن شاید به کمتر از نصف تقلیل یافت و توازن قدرت نظامی به نغع عراق تغییر کرد.
قبل از انقلاب، نیروی زمینی ارتش از 3 لشکر زرهی و 4 لشکر پیاده و یک لشکر زرهی جدیدالتأسیس (لشکر 88 زرهی که استعداد آن یک تیپ بود) و یک تیپ پیاده مستقل، یک تیپ هوابرد، یک تیپ نیروی مخصوص، 5 گروه توپخانه، یک گروه مهندسی و یک فرماندهی هوانیروز تشکیل می شد.
از آغاز حرکت انقلاب اسلامی ایران و از شهریور ماه 1357 عملاً برنامه های آموزش و نگهداری در تمام یگان های ارتش ایران متوقف گردید و در هنگام به ثمر رسیدن انقلاب، بعضی از پادگان ها از کنترل ارتش خارج شد و تجهیزات و وسایل و جنگ افزارهای سبک و تا حدودی پاره ای وسایل سنگین نیز تاراج و یا به آتش کشیده شد. خدمت وظیفه از 2 سال به سک یال تقلیل یافتو یکباره بیش از %50 پرسنل وظیفه از خدمت رها شدند بدون اینکه جایگزینی داشته باشند. تعداد قابل ملاحظه ای از پرسنل کادر ارتش اخراج، بازنشسته و یا اعدام شدند. نقل و انتقالات غیرمنطقی در در سطح گسترده ای در یگان ها انجام گرفت و در نتیجه بسیاری از درجه داران متخصص و فنی واحدها به یگان های غیرفنی منتقل شدند و برنامه های آموزش و نگداری عملاً متوقف گردید. حرکات ضد انقلاب در شمال غرب کشور و پاره ای نقاط دیگر از اوایل سال 58 شروع شد و در مدت 18 ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی قسمتی از توان رزمی ارتش در این درگیری ها آسیب دید و در مقابل این همه کم شدن ها و ضعیف گردیدن ها، تقریباً هیچگونه اقدام مثبتی برای جایگزینی پرسنل و وسایل به عمل نیامد و مهم ترین ضربه ای که بدون استثناء به کلیه یگان ها و سازمان های ارتش وارد آمد، از بین رفتن روح اطاعت و انضباط نظامی و ضعیف شدن قدرت فرماندهی و کنترل بود.
لشکر 92 زرهی طی گزارش شماره 1720-48/201-16/6/59 مشکلات و کمبود پرسنلی خود را به شرح زیر اعلام نموده بود:
- کمبود افسر کادر : 382 نفر
- کمبود افسر وظیفه : 253 نفر
- کمبود درجه دار کادر : 3008 نفر
- کمب.ئ درجه دار وظیفه : 2382 نفر
- کمبود سرباز وظیفه : 4894 نفر
جمع کسورات : 10919 نفر
علی رغم مشکلات و معظلات کمر شکن یاد شده و با وجود حوادث سهمگین که بر ارتش ایران گذشته بود. روحیه وفاداری و میهن دوستی و حسن انجام وظیفه و ادای تکلیف به ملت و کشور که به حد اعلاء در نظامیان وجود داشت سبب گردید که در مواجه با ارتش مهاجم عراق، جبران بسیاری از کمبود های فیزیکی گردیده و درگیری در مناطق آشوب زده و مقابله سریع با یورش نظامی خارجی نشان داد که ارتش ایران د رکنار ملت بزرگ و مظلوم ایران از توانایی ها و برتری های ویژه ای نسبت به عراق برخوردار بوده است.
انتهای مطلب