بخش یکم – تشریع وقایع
فصل دوم
پ – کیفیت و کمیت نیروهایی که دفاع از منطقۀ خوزستان را در شروع تهاجم به عهده داشتند:
لشکر 92 زرهی اهواز به همراه گروه رزمی تیپ 37 زرهی شیراز بر حسب مسئولیت سرزمینی که بر عهده داشت، با هجوم سپاه 3 عراق متشکل از 3 لشکر زرهی، 2 لشکر مکانیزه، یک تیپ نیروی مخصوصزو هزاران نفر افراد جیش الشعبی مواجه گردید. این لشکر که دارای استعداد رزمی حدود 50 درصد بود ناچاراً می بایست در طول جبهه بیش از 400 کیلومتر که عمدتاً باز و بدون مانع بود، در مقابل هجوم سپاه 3 عراق به نوعی مقاومت می کرد.
برابر دکترین شناخته شدۀ ارتش های جهان، عرض واگذاری به یک لشکر کامل با استعداد بیش از 70 درصد، در زمین متعارفی و در مأموریت پدافندی، بین 20 تا 30 کیلومتر و در مأموریت تأخیر (مبادله زمین با زمان) حداکثر 90 کیلومتر می باشد. تاریخ باید قضاوت کند که به طور مثال تیپ 1 لشکر 92 زرهی با استعداد کمتر از 50 درصد، در جبهه ای باز و بدون موانع و عوارض محدود کننده با عرض بیشتر از 80 کیلومتر چه نوع مقاومتی را عملاً می توانست انجام دهد؟ به طور یقین قادر به پدافند نبود، پس ناچاراً می بایست تا کسب موقعیت بهتر تأخیر می کرد وگرنه منهدم می شد هر چند قاعدتاً توان مقاومت از نوع پرده پوشش (دیده بانی و گزارش کردن) را داشته است. انهدام خودی یعنی پیروزی قطعی دشمن، اما حفظ تمامیت نیرو در مقابل هجوم دشمن به مراتب برتر، به منزلۀ پیروزی دشمن نیست! یکی از افتخارات مارشال رومن در جنگ جهانی دوم در نبرد العلمین که سبب اشتهار وی گردیده، هدایت یک حرکات به عقب زیرکانه در مقابل هجوم مونتگمری و حفظ نیروهایش در آن شرایط دشوار بوده است.
حضرت امیر المؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه چنین فرموده است “گریزی که در پی آن بازگشت و شکستی که بعد از آن هجوم و تک به دشمن است، بر شما ناگوار نباشد”.
هرچند “بازگشت” ما تقریباً از دهۀ دوم مهرماه 59 شروع شد اما بازگشت واقعی و توأم با هجوم و تک مقابل ما، از پنجم مهرماه 60 با عملیات پیروزمند ثامن الائمه پایه گذاری گردید و سپس با اجرای حملات خردکنندۀ پی در پی طریق القدس (آزاد سازی بستان)، فتح المبین (آزاد سازی منطقۀ غرب دزفول و شوش)، بیت المقدس (آزاد سازی خرمشهر) و … به اوج خود رسید.
حضور نیروهای ایثارگر و خالص و مخلص کردمی در جبهه ها از همان روزهای اول جنگ و پشتیبانی بی دریغ از برادران ارتشی خود از خط مرز تا دروازه های شهرهای اهواز، خرمشهر، سوسنگرد و … و مقاومت های اعجاب برانگیز این عزیزان توأم با نیروهای جان بر کف ژاندارمری و تکاوران نیروی دریایی، به تبعیت و اطاعت از آیه شریفه “واعتصموا بحیل الله جمعیاً و لا تفرقوا” یکی از ارکان اصلی این بازگشت را شامل می شود.
ت – چگونگی پیشروی و توقف نیروهای عراق در جبهۀ خوزستان:
1) روز 31 شهریور ماه 59
الف) جبهۀ شمالی (غرب دزفول و شوش)
به طور کلی نبروهای تأمینی مستقر در پاسگاه های مرزی، علی رغم نابرابری در توان رزمی، با مقاومت دلیرانه خود توانستند پاسگاه های مرزی را حفظ نمایند.
ب) جبهۀ مرکزی (بستان)
نیروهای تأمینی مستقر در پاسگاه های مرزی سوبله – صفریه بعد از مقاومت های اولیه به علت شدت آتش های دشمن با تحمل تلفات و ضایعات ناچار به عقب نشینی می گردند.
پ) جبهۀ جنوبی (جنوب غربی اهواز – غرب خرمشهر):
در منطقۀ خرمشهر- آبادان، علاوه بر آنکه تهاجمات هوایی خساراتی را به پالایشگاه های آبادان وارد آورد، بیشترین آتش زمینی نیز از کرانۀ دور اروندرود روانه تأسیسات نفتی آبادان و تأسیسات دریایی و ترمینال گمرک خرمشهر گردید. اما در مرز زمینی فشار دشمن، از جبهۀ شلمچه آغاز شد و نیروهای ارتش بعث در بعداظهر روز 31 شهریور تلاش کردند شلمچه را اشغال کنند. بدین منظور تا ساعت 18 آن روز پاسگاه را محاصره کردند ولی نیروهای مدافع پاسگاه که ترکیبی از عناصر نیروی زمینی، ژاندارمری و نیروهای مردمی بودند موفق شدند عناصر دشمن را از حوالی پاسگاه دور سازند.
با شروع تاریکی شب، نیروهای عراقی تلاش کردند پاسگاه های مرزی را در تمام طول مرز اشغال کنند تا به هنگام تک همه جانبه در روز اول مهرماه، در مقابل خود مقاومتی نداشته باشند، ولی مدافعان پاسگاه ها دلیرانه مقاومت کردند و بجز در چند پاسگاه مرزی، دشمن نتوانست نیروی تأمینی ارتش جمهوری اسلامی را به عقب براند و همین مقاومت اولیه از نظر روانی تأثبر بسیار مهمی در کل جنگ داشت.
این پایداری شجاعانه کاملاً برخلاف انتظار نیروهای عراقی بود زیرا ظاهراً به آنها تفهمی شده بود که به محض عبور از خط اولیه بجز مقاومت مرزی بسیار ضعیف، دیگر مقاومتی روبه روی آنها نخواهد بودو به سادگی خواهند توانست به اهداف تعیین شده دست یابند. ولی در همان برخورد اول خلاف این وعده برای سربازان عراقی ثابت شد.
همان طور که اشاره شد تهاجم اولیه عراق در این منطقه از شلمچه آغاز شد. علت این بود که محور شلمچه – خرمشهر نزدیک ترین و سهوالوصول ترین محور از بصره به خرمشهر بود. مسافت بین شلمچه تا خرمشهر حدود 17 کیلومتر است و با توجه به برتری توان رزمی نیروهای مهاجم در آن منطقه بر نیروهای مدافع، احتمالاً عراقی ها برآورد کرده بودند که در ظرف 1 روز به کنار خرمشهر خواهند رسید و در مدت 2 یا 3 روز خرمشهر را اشغال خواهند نمود و پس از عبور از پل خرمشهر- آبادان، جزیرۀ آبادان را نیز در ظرف چند روز تصرف خواهند کرد و در کمتر از یک هفته ارتش عراق به مهم ترین هدف سیاسی – نظامی خود که اشغال تمام کرانۀ شمالی اروندرود باشد توفیق خواهد یافت.
در این معبر وصولی تنها مانع در برابر نیروهای متجاوز “نهر عرایض” بود و اگر عراقی ها موفق می شدند پل روی این نهر را در مسیر جاده شلمچه – خرمشهر سالم تصرف کنند این مشکل نیز حل می شد، ضمن اینکه طول این آبگیر فقط حدود 6 کیلومتر بود و عراقی ها می توانستند این مانع را از سمت شمال آبگیر دور بزنند و از جادۀ اهواز خرمشهر به شهر خرمشهر نزدیک شوند.
حوادث روز 31 شهریور سبب آمادگی نسبی نیروهای ایرانی در مواضع پدافندی نزدیک مرز شد. در مرز شلمچه نیروهای متجاوز عراق تلاش کردند قبل از پایان روز 31 شهریور پاسگاه مرزی را اسغال کنند و راه را برای پیشروی به سمت خرمشهر هموار سازند ولی مدافعان پاسگاه موفق شدند نیروهای جلودار دشمن را در حوالی پاسگاه شلمچه عقب برانند و پاسگاه را حفظ کنند.
انتهای مطلب