بخش یکم – تشریع وقایع
فصل دوم
(4) روز سوم مهرماه 1359:
(الف) جبۀ شمالی (غرب دزفول و شوش)
تا روز سوم مهرماه نیروهای متجاوز نتوانسته بودند به اولین هدف زمینی خود پس از عبور از مرز دست یابند، بنابراین با توجه به ادعای صدام حسین که ادعا کرده بود در مدت سه روز به پیروزی قاطع خواهد رسید فقط یک روز مهلت برای نیروهای عراقی باقی مانده بود و بایستی در روز سوم به هدف های اصلی خود در جبهۀ دزفول که عبارت از تصرف شهر های دزفول و اندیمشک بود دست یابند. بنابراین پیش بینی می گردید که در روز سوم ارتش متجاوز عراق تلاش خود را به نهایت رسانده و کاری که در دو روز گذشته نتوانسته بود ترتیب دهد به انجام برساند.
نیروهای عراقی در آغاز این روز در محور شماره 1 (عین خوش) با به کارگیری تمام توان لشکر 10 زرهی و در محور شماره 2 (برقازه) با به کارگیری لشکر 1 مکانیزه آماده تک به مواضع عین خوش و دوسلک و ادامۀ آن شدند. لشکر 10 با 2 تیپ زرهی در خط و تیپ 24 مکانیزه در احتیاط تک خود را به مواضع عین خوش آغاز نمود و لشکر 1 مکانیزه در محور شماره 2 (فکه) نیز با دو تیپ مکانیزه در خط و یک تیپ زرهی در احتیاط به مواضع نیروهای ایران در تپۀ برقازه تک نمودند.
نیرو های ارتش جمهوری اسلامی ایران که عملاً یک هفته با دشمن درگیر بودند علی رغم عدم وصول نیروهای کمکی و پشتیبانی، در حالی که توان رزمی آن ها به حداق کاهش پیدا کرده بود به پیکار با دشمن ادامه دادند.
مقاومت نیروهای ایرانی در شرایطی انجام می گرفت که همه عوامل بازدارندۀ میدان جنگ را در روبرو داشتند و تنها امید آنان خداوند متعال بود که به یاری و پشتیبانی او بتوانند از شرف و عزت خود پاسداری کنند، و به همین انگیزه بود که دلاورانه به مقاومت خود ادامه می دادند.
رزمندگان ارتشی با استقرار در مواضع سرکوب ارتفاعات تینه و برقازه، دشت غربی مقابل آن را زیر نظر داشتند. با آغاز روز سوم مهرماه سرتاسر دشت مقابل آنان پوشیده از ادوات نظامی زرهی و نیروهای جنگی عراق شده بود.
عراق با گسترش دو لشکر از جنوب موسیان تا چزابه و به پای کار آوردن حداکثر نیروهای زرهی قصد داشت که در پایان آن روز به هر شکل ممکن به اهداف خود برسد. حرکت انبوهی از تانک و خودروهای زرهی دو لشکر عراقی که به سمت مواضع عین خوش و دوسلک در حال پیشروی بودند در هر نیروی پدافند کننده عادی که شاهد صحنه مقابل خود بود ایجاد ضعف و تزلزل می کرد، اما رزمندگان دلاور و با ایمان ارتش ایران تصمیم گرفته بودند با اتکا به فضل الهی و با عشق به شهادت در راه میهن تا آخرین قطرۀ خون خود از مرزهای مقدس ایران اسلامی دفاع نمایند.
از طرفی نیروهای عراقی قصد داشتند بیشترین استفاده را از اثرات ضربت یگان های زرهی به عمل آورده و خط پدافندی نیروهای ایرانی را بشکنند.
استعداد رزمی کم نیروهای ایران به دشمن اجازه مانور را به هر طریق که می خواست می داد و دفاع نیروهای جمهوری اسلامی منحصر به کارگیری امکانات ناقص موجود بود.
نیروهای مهاجم ارتش عراق با بهره گیری از ویژگی های واحدهای زرهی (آتش- حرکت- ضربت) توأم با پشتیبانی هوایی توانستند در کاهش توان رزمی ایران اثر بگذارند. کاهش تدریجی توان رزمی به علت انفعال فزاینده، نبودن آتش پشتیبانی توپخانه مناسب برای پاسخگویی به انبوه آتش دشمن، خستگی روحی و جسمی ناشی از جنگ چند روز گذشته و سایر عوامل موجب شده بود که فرماندهان درگیر منطقۀ نبرد با ارسال پیام های مکرر از لشکر درخواست کمک نمایند.
گزارشات فرماندهی که درگیر عملیات بودند در لشکر 92 ایجاد نگرانی نمود، و فرمانده لشکر بدین نتیجه رسید که درصورت عدم توانایی در حفظ موانع عین خوش و دوسلک، اصلح است با اجرای عملیات تأخیری، دشمن را در غرب رودخانۀ کرخه متوقف نماید، تا نتواند با عبور از پل نادری، اندیمشک و دزفول را تهدید کند. بنابراین به تیپ 2 دستور داد، 4 دستگاه تانک ام 47 اعزامی از خرم آباد را که به تازگی به دزفول وارد شده بود در اختیار گرفته و آنها را در کرانۀ شرقی رودخانۀ کرخه در موضعی مناسب مستقر کند تا در صورت عقب نشینی نیروهای خودی از پل نادری به شرق کرخه، این تانک ها دشمن را در غرب رودخانه مجبور به توقف نمایند و این اقدام در واقع تنها راه کار ممکن برای لشکر محسوب می شد.
گزارشات فرماندهان از هر دو محور، ناشی از تلاش دشمن برای تصرف سریع مواضع آنان بود، به طوری که طی یک پیام اعلام شد “چنانچه تا ساعت 9 صبح نیروی کمکی اعزام نشود و یا نیروها به عقب کشیده نشوند، تمامی واحدها منهدم خواهند شد و مانعی بر سر راه پیشروی دشمن به عمق منطقه وجود نخواهد داشت”. در آن شرایط تمام امیدها متوجه کمک نیروی هوایی بود که با تمام امکانات خود جهت پشتیبانی از یگان های در خط عمل وارد شده بود، ولی برای ممانعت برای پیشروی دو لشکر مهاجم به عناصر زمینی نیاز بیشتری بود، ضمناً نیروی هوایی به تنهایی نمی توانست یگان های زرهی دشمن را به طور کامل متوقف کند و این واحدهای نیروی زمینی بودند که باید با استفاده از پشتیبانی آتش نیروی هوایی آن را وادار به توقف نمایند.
لشکر 92 در مقابل درخواست رو به تزاید یگان ها، پیامی به شرح زیر ابلاغ نمود، که حکایت از وضعیت مشکل مناطق عقب نبرد داشت:
“تا کنون چندین بار برای آن یگان درخواست پشتیبانی هوایی شده، لشکر به تمامی مشکلات آن یگان آگاه است و تا سر حد امکان تلاش خود را به عمل می آورد، شجاعانه مبارزه کنید نیروهای کمکی در حال حرکت هستند”.
در چنین شرایط بحرانی، روز سوم مهرماه لشکر 92 زرهی دارای فرمانده جدیدی شد (سرهنگ ستاد قاسمی)، وی به عنوان نخستین قدم، یک قرارگاه فرماندهی برای غرب دزفول تشکیل داد. تا آن روز یگان های مستقر در منطقۀ غرب دزفول (تیپ 2 زرهی، گردان 283 سوارزرهی، گروه رزمی تیپ 37 و گردان 138 پیاده) هرکدام به تنهایی با لشکر تماس داشتند و هدایت می گردیدند، ولی در این روز اقدام مفیدی که انجام شد، تشکیل یک فرماندهی مستقل در غرب دزفول بود و معاون لشکر (سرهنگ ملک نژاد) که تا آن روز سمت سرپرستی لشکر را بر عهده داشت به فرماندهی یگان های غرب دزفول منصوب شد. با توجه به حیطۀ مسئولیت لشکر از دزفول تا خرمشهر و پراکندگی یگان ها، این اقدام در هماهنگ کردن نیروهادر منطقه بسیار موثر بود و لشکر را از پاسخ به یگان های جزء رها می نمود، هرچند که وضعیت یگان ها در غرب اهواز و خرمشهر نیز از نظر هماهنگی نامشخص و خارج از کنترل بود.
موضوعی که بایستی در اینجا ذکر شود به جا ماندن تعدادی از نیروهای ایرانی در مناطق مورد تجاوز بود، نیروهای عراقی برای سرعت در پیشروی، نیروهای بجا مانده در عقب خود را رهاکرده و فقط به پیشروی فکر می کردند. پرسنل بعضی از پاسگاه های مرزی از جمله سمیده و پیچ انگیزه، و نیروهای مستقر در منطقۀ دهلران و موسیان از جمله عناصری بودند که در عقب دشمن به جا مانده ومحاصره شده بودند و در همین احوال در دهلران نیز عوامل دولتی غیرنظامی مشغول انجام وظیفه بودند و مرکز گروهان ژاندارمری موسیان نیز مشغول فعالیت بود.
نبرد سخت و خونین نیروهای ارتش با نیروهای متجاوز در روز سوم مهرماه درحالی به پایان رسید که دشمن با استفاده از برتری مطلق توان رزمی موفق شد، تیپ 2 زرهی و گردان 283 سوار زرهی را از مواضع عین خوش به عقب براند، عناصر باقیمانده این دو یگان با 20 کیلومتر عقب نشینی در تپه های علی گره زد واقع در شرق دشت عباس مواضع جدیدی را اشغال کردند. در محور فکه عناصر باقیماندۀ گروه رزمی 37 و گردان 138 نیز مواضع خود را از دست داده و به عقب رانده شدند.
در این روز نیروی هوایی ایران فقط توانسته بود 20 سورتی پرواز انجام دهد و طبق گزارش آن نیرو دو فروند نیز مجبور به فرود اجباری در فرودگاه اضطراری اسلام آباد غرب شدند.
(ب) جبهۀ مرکزی (بستان) :
در روز سوم مهرماه تیپ 3 لشکر 92 زرهی بهرتین موضع دفاعی را در تنگ چزابه از دست می دهد و به تپه های الله اکبر عقب نشنی می کند، قاعدتاً این تیپ می بایستی می توانست در نقابل هجوم دشمن مقاومت نماید، اما شواهد و قرائن نشان می دهد به علت ضعف مدیریت و پایین بودن روحیه و مشکلات تعمیر و نگهداری تجهیزات و سلاح، قادر به مقاومت نبوده است. با عقب نشینی تیپ 3 لشکر 92 زرهی، نیروهای دشمن به شمال بستان می رسند و این شهر را زیر آتش می گیرند.
(پ) جبهۀ جنوبی (جنوب غربی اهواز- غرب و شمال خرمشهر) :
همان طور که انتظار می رفت در ساعت 5 روز سوم مهرماه تهاجم نیروهای عراق با اجرای آتش های شدید توپخانه به خرمشهر و آبادان آغاز شد، شدت آتش به قدری زیاد بود که فرمانده این منطقۀ نبرد گزارش داد چنانکه با حملات هوایی، توپخانه دشمن خاموش نشود در ظرف چند ساعت خرمشهر با خاک یکسان خواهد شد.
در ساعت 7:45 حدود 15 فروند میگ عراقی به خرمشهر تک کردند که هدف اصلی آنها انهدام نیروی دریایی ایران بود. در شمال خرمشهر نیروهای دشمن به 8 کیلومتری شهر رسیدند و گلوله های توچخانه از همان ابتدا به کلیۀ شهر خرمشهر می رسید. ولی با تک هواپیماهای ایران به این ستون متجاوزان عراقی، خودروهای زرهی دشمن عقب نشینی کردند و در حال عقب نشینی، تعدادی از افراد دشمن اسیر شدند و شماری از خودروهای آنها نیز در گِل فرو ماند و حدود 18 دستگاه نفربر نیز به دست نیروهای ایرانی افتاد.
در حالی که وضعیت خرمشهر ساعت به ساعت وخیم تر می شد گردان های دانشجویان دانشکده افسری با یک قرارگاه هدایت کننده در همان تاریخ “روز سوم مهرماه” با 10 فروند هواپیمای سی – 130 به خوزستان اعزام شدند.
به طور کلی از سازمان اولیه ای که به این گردان های داشنجویی داده شده بود چنین استنباط می شد که آنها به منظور اجرای عملیات نامنظنم به خوزستان اعزام شده اند. زیرا همانطور که اشاره شد آنها مجهز به جنگ افزارهای سبک بوده و فاقد خودرو و سلاح سنگین پشتیبانی از قبیل خمپاره انداز بودند.
مقاومت روز سوم مهرماه مدافعان خرمشهر در مقابل یورش نیروهای عراقی برای فرماندهان نظامی آن کشور عجیب و غیر منتظره بود و سبب شد که آنها تغییراتی در طرح های تهاجمی خود به عمل آورند. بر اساس تصمیمات جدید فرماندهان متجاوز عراقی، می بایستی نیروهای بیشتری به خط مقدم منطقۀ نبرد اعزام می شد. در اجرای این تدبیر یک تیپ زرهی در روز سوم مهرماه به بصره اعزام شد تا در تهاجم به خرمشهر وارد عمل گردد.
در ساعت 12:00 نیروهای دشمن به 5 کیلومتری خرمشهر رسیدند و از سمت شمال شهر را زیر آتش سنگین خود قرار دادند. با تهدید جدی نیروهای عراقی از شمال خرمشهر، قسمتی از مدافعان شهر در حاشیه شمالی شهر موضع دفاعی گرفتند و به روی نیروی های دشمن آتش گشودند. در نتیجه پیشروی نیروهای دشمن از سمت شمال آهسته تر شد. دشمن برای مقابله با وضعیت موجود تصمیم گرفت با تشدید حجم آتش های پشتیبانی، قدرت مقاومت رزمندگان ایرانی را در هم بشکند، لذا از ساعت 12:20 شدت آتش دشمن در منطقۀ عملیات خرمشهر- آبادان افزایش فوق العاده ای یافت. بدین ترتیب گارد ساحلی ژاندارمری، فرودگاه آبادان و حتی بیمارستان ها در زیر ضربات سخت توپخانه و خمپاره انداز های عراقی قرار گرفت. در اثر بمباران بی وقفه آبادان، اغلب مخازن نفت آن شهر آتش گرفت و به علت سرایت آتش به منطقۀ پالایشگاه خاموش کردن آنها امکان پذیر نبود. به نظر می رسید نیروهای دشمن در منطقۀ خرمشهر تلاش می کردند وعدۀ قادسیه صدام را عملی سازند و در روز سوم جنگ، خرمشهر را اشغال نمایند. بنابراین با گذشت زمان، نیروهای عراقی بر شدت حملات خود برای رسیدن به خرمشهر می افزودند، به طوری که از ساعت 14:40 بر اثر فشار شدید دشمن، نیروهای مدافع خرمشهر به طرف داخل شهر شروع به عقب نشینی نمودند این فشار شدید در تمامس جبهه ها وجود داشتو واحدهای ردۀ عقبنیز به جلو آورده شده بودند تا بتوانند هرچه زودتر به هدف های پیشبینی شده برسند. این فشار فزاینده در ساعات آخر روز سوم مهرماه در منطقۀ خرمشهر- آبادان به اوج خود رسید.
انتهای مطلب