فصل دوم
روز ششم مهرماه 1359:
(الف) جبهه شمالی (غرب دزفول و شوش)
در روز ششم، دشمن در آبادی های کنار رودخانه کرخه مستقر شده بود و عناصری از نیروهای تیپ 2 زرهی دزفول در ارتفاعات غربی متصل به رودخانۀ کرخه (ارتفاعات خرولی) و پل نادری و آبادی سرخۀ نادری مستقر بودند و خود را آماده می کردند که آخرین مقاومت ها را برای تأخیر هرچه بیشتر دشمن انجام دهند.
سازماندهی نیروهای موجود و آرایش خوب زمینی در این ارتفاعات که از نطر پدافندی دیدو تیر خوب و عمیقی را به دشت مقابل داشت، باعث اشتباه عناصر اطلاعاتی دشمن، در برآورد استعداد نیروهای ایرانی گردیده بود. این موضع ضمن ارائه مزیت قابل ملاحظه فاقد عمق لازم برای هدایت پدافندی مؤثر بود و چنانچه فشاری به نیروهای ایرانی وارد می آمد، به علت نبودن زمین مناسب در عقب، مجبور به عبور از تنها پل موجود بودند و تراکم حاصل از این عبور، تلفات زیادی را به وسیله حجم آتش انبوه و بمباران هوایی به همراه داشت، که باز هم باید در این جا به الطاف خداوندی توجه داشت که همواره متوجه نیروهای ایرانی بود و دشمن را از توفیق عمده و سرنوشت ساز باز می داشت (در واقع درک اطلاعاتی را از آنها سلب نموده بود).
در محور شمارۀ 1، لشکر 10 زرهی، تیپ 42 زرهی را که در عملیات روز پنجم به عنوان احتیاط لشکر بود جهت تصرف ساحل غربی کرخه و عبور از رودخانه به جلو حرکت داد. گردان تانک حماد شهاب نیز که یکی از گردان های مستقل زبده عذاق بود زیر امر این تیپ قرار گرفت که در روز ششم مهرماه این یگان ها در منطقۀ پل نادری، آبادی های سرخه صالح و سرخه فلیح و سرخه نادری، درگیری سختی با نیروهای ایرانی داشتند. تیپ 42 زرهی دشمندر درگیری های روز ششم توانست تلفاتی به رزمندگان ایرانی وارد و نیروهای خود را در سه راهی قهوه خانه مستقر نماید. لشکر 10 زرهی برای تصرف ارتفاعات غربی رودخانۀ کرخه با هر سه تیپ، تک را ادامه داد، ولی مقاومت یگان های مستقر در ارتفاعات سرکوب و عملیاتی که عناصر تیپ 84 پیاده در بدو ورود به منطقۀ دهلران علیه قرارگاه لشکر 10 زرهی در منطقۀ عین خوش انجام داد موجب گردید که دشمن از تک به پل کرخه نتیجه ای نگرفت.
از چند روز قبل نیروهای تقویتی ارتش جمهوری اسلامی به دریج وارد خوزستان می شدند، عناصری از توپخانه اصفهان، یک واحد تانک از مشهد، یک گردان پیاده از تهران و یک واحد تکاور از نیروی دریایی وارد دزفول شده بودند. لشکر 92 با اختصاص این نیروها به تیپ 2 دزفول به آن مأموریت داد که در ساعت شش روز ششم مهرماه تک نماید و ارتفاعات علی گره زد را که روز پنجم مهرماه از دست داده بود مجدداً باز پس بگیرد. این تک علی رغم تمامی مشکلاتی که وجود داشت با پشتیبانی نیروی هوایی و کاربردخوب جنگ افزارهای ضد تانک انجام گردید و نشان داد که در صورت وجود امکانات، روح تهاجمی در نیروهای ایرانی وجود دارد. در نتیجه نیروهای عراقی در 8 کیلومتری پل کرخه واقع در بین ارتفاعات غربی پل و سه راهی قهوه خانه زمین گیر شده و وادار به تهیه مواضع پدافندی گردیدند، و نیروهای ایرانی توانستند سرپل نسبتاً مناسبی را که در غرب کرخه داشتند توسعه دهند.
حفظ این سر پل توسط نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و اشتباه تاکتیکی عراق در مورد اجتناب از تکرار تک به منظور تصرف پل و عبور از آن، یکی دیگر از امدادهایی بود که خداوند در کمک و نصرت به نیروهای ایرانی عنایت فرمودند.
در ساعت 16:00 روز ششم مهرماه، تیپ 24 مکانیزۀ عراق مأموریت یافت که با اعزام یک گردان مکانیزه به تپه ابو صلیبی خات تک نماید و ایستگاه رادار را تصرف کند.چنانچه این تک موفق می شد و نیروهای عراقی تپه ابو صلیبی خات را به تصرف در می آوردند نیروهای ایرانی مستقر در محور شماره 2 هیچ گونه راهی برای رسیدن به رودخانۀ کرخه نداشتند، ولی فرمانده تیپ 24 مکانیزه عراق پس از ساعاتی اطلاع داد که به علت نداشتن نیروی احتیاط قادر به تصرف ارتفاع ابوصلیبی خات نمی باشد.
در بررسی وضعیت شش روزه جنگ، ضعف و ناتوانی فوق العاده فرماندهان عراقی در استفاده از برتری مطلق خود به خوبی مشهود است. در روز ششم استعداد واقعی تیپ 2 لشکر 92 در حد یک گروهان تانک تقویت شده بود، در حالیکه لشکر 10 زرهی عراق با 7 گردان تانک و 5 گردان مکانیزه و پشتیبانی حداقل 4 گردان توپخانه در مقابل نیروهای ایرانی ناتوان ماند و در روز ششم نتوانست بیش از چند کیلومتر پیشروی نماید.
نگاهی به کل عملیات در منطقۀ خوزستان نشان می دهد که روز ششم مهرماه برای لشکر 92 روز بسیار سخت و طاقت فرسایی بوده است.
در این روز، نیروهای دشمن به نزدیکی شهر اهواز رسیده بودند، خرمشهر در محاصره بود، در دشت آزادگان دشمن پیشروی کرده و تیپ 3 تا پایدگان عقب نشینی نموده و بلاخره در غرب دزفول دشمن خود را به رودخانۀ کرخه رسانده بود. سه شهر مهم و استراتژیک خوزستان یعنی خرمشهر، اهواز، اندیمشک در معرض سقوط قرار داشت، لشکر 92 تمامی توان خود را در در این جنگ شش روزه در کلیه محور ها به کار برد و توانسته بود دشمن را در مقابل دروازه شهر ها متوقف نماید، اما دیگر توانی برای ادامۀ نبرد نداشت. نیروهای اعزامی سایر مناطق به تدریج وارد خوزستان می شدند ولی فاصله بین ورود جزء به جزء یگان ها تا آمادگی برای عملیات بسیار زیاد بود.
هنوز نیروهای مردمی تشکیل نشده و سازمانی برای ادارۀ آنها وجود نداشت، آن بخش از نیروهای مردمی نیز که خودجوش در جبهه ها حضور داشتند شناخته شده نبودند. در خرمشهر و اهواز نیروهای مردمی حضورشان نمایان تر از غرب دزفول بود به همین جهت غرب دزفول برای لشکر 92 مشکل اصلی محسوب می گردید. به علت همین مشکل و اولویت بود که فرمانده لشکر 92 دستور تک به سمت غرب را به تیپ 2 زرهی صادر نمود. او می دانسست که توان لازم برای تک و بازپس گیری ارتفاعات از دست رفته وجود ندارد ولی به هرحال هرگونه عملیات تعرضی می توانست در سرنوشت جنگ تأثیر بگذارد، لذا دستور اجرای چنین تکی هرچند از نظر توانایی های نظامی صحیح نبود ولی از نظر روانی ضرور و به موقع بوده است و عملاً انجام تک هرچند که منجر به بازپس گیری تپه های علی گره زد نگردید ولی باعث شد دشمن در دامنه های ارتفاعات غربی پل کرخه مواضع پدافندی اتخاذ نماید و حملات تعرضی خود را برای عبور از رودخانۀ کرخه و تصرف شهرهای دزفول و اندیمشک متوقف سازد.
محور شماره 2: در حالیکه محور شمارره 1 به دست دشمن افتاده وکرانه غربی کرخه تا 8 کیلومتری پل نادری به تصرف او درآمده بود، نیروهای پدافندی محور شماره 2 یعنی گروه رزمی 37 و گردان 138 پیاده و گردان 141 پیاده لشکر 1، همچنان در مواضع دوسلک جلوی پیشروی یک لشکر به علاوه یک تیپ مستقل عراق را سد نموده و اجازه پیشروی به آنها را نمی دادند.
نیروهای مستقر در محور شارۀ 2 در حالی مقاومت می کردند که می دانستند جناح راست آنان سقوط کرده و راه عقب نشینی به طرف پل نادری نیز مسدود گشته است لذا تصمیم گرفته بودند که تا آخرین نفربه مقاومت ادامه دهند.
در اینجا مناسبت دارد که شرح عملیات دشمن در این محور را از بولتون های منتشر شده توسط ارتش عراق نقل نمائیم:
گزارش زیر تحت عنوان “عملیات چنانه” به وسیله تیپ زرهی ابن الولید و با امضاء ماهر عبدالرشید به سپاه 3 ارسال گردیده است:
“مأموریت در این عملیات این بود که لشکر یک مکانیزه عراق، نیروهای ایرانی را در دشت چنانه منهدم نماید در ساعت پنج روز پنجم مهرماه به تیپ ابت الولید که در احتیاط سپاه عراق و در منطقۀ کوت العماذه مستقر بود دستور داده شد به منطقۀ غزیله در شهر العماره حرکت کند. این راهپیمایی تا ساعت هجده خاتمه یافت و به تیپ ابن الولید دستور داده شد زیر امر لشکر یک مکانیزه قرار گیرد.
در ساعت 22:30 همان روز فرمانده تیپ بعد از مراجعت از قرارگاه لشکر یک مکانیزه، فرماندهان یگان های تیپ را با مأموریت ارجاعی از طرف لشکر آگاه کرد نظر به اینکه برای تهیه و صدور دستورات کتبی زمانی نبود، دستورات شفاهی صادر شد. عناصر تیپ از ساعت یک بامداد روز ششم مهرماه از منطقۀ غزیله به طرف دشت چنانه در محور فکه حرکت کردند و در ساعت هشت در منطقۀ چنانه گسترش یافت. در ساعت 9 آخرین دستورات هماهنگی که از طرف لشکر یک مکانیزه صادر شده بود به یگان های تیپ ابلاغ شد. مأموریت تیپ عبارت بود از اینکه چنانه سریعاً اشغال شود، در ساعت 09:30 یگان شناسایی شروع به پیشروی کرد و چون یگان های تانک هنوز به موضع نرسیده بودند حمله به وسیله یگان های پیاده مکانیزه آغاز شد، محور پیشروی تیپ در سمت جنوب دشت چنانه بود.
تیپ موفق شد تا ساعت هفده نیروهای ایرانی را عقب براند و ارتفاعات حوالی چنانه را از وجود نیروهای ایرانی پاک سازد. در اجرای این حمله تیپ یک مکانیزه و تیپ 34 زرهی لشکر یک مکانیزه در جناح شمالی تیپ ابن الولید حمله کردند و نیروهای ایرانی را تا پل کرخه(نادری) عقب راندند. در جریان این عملیات تأسیسات ایستگاه رادار ایران به دست نیروهای ما(عراق) افتاد، ولی دستور داده شد برای ایجاد هماهنگی در سرعت پیشروی از اشغال آن خودداری شود، در این عملیات تیپ ابن الولید تلفات و خسارات جزیی دید در حالیکه توانست ضربات سختی یر نیروهای ایرانی وارد آورد.
در ساعت 23 همان روز و بعد از تکمیل اجرای مأموریت و تصرف و تأمین منطقۀ جنوبی پل نادری، از طرف سپاه 3 به تیپ ابن الولید دستور داده شد به منطقۀ بند بازرگان در خاک عراق (حدود 20 کیلومتری غرب مرز) تغییر مکان کند و در منطقۀ تجمع فارس در احتیاط سپاه 3 قرار گیرد.”
مطالعۀ این سند مشخص می کند که دشمن تا چه حد در محور شمارۀ 2 با مشکل روبرو بوده و بالاخره با وارد کردن یک تیپ از احتیاط سپاه، لشکر 1 مکانیزه را تقویت نموده است.
در مقایسۀ اجمالی توان رزمی نیروهای ایرانی مستقر در محور شمارۀ 2 و نیروهای عراقی به کار رفته در آن، همین قدر کافی است بگوییم توان رزمی نیروهای عراقی بیش از حدود 5 برابر بوده است و نیروهای ایرانی شامل گروه رزمی 37 و گردان 138 پیاده توانسته بودند مدت 7 روز در مقابل نیرویی با بیش از 5 برابر توان رزمی خود مقاومت نمایند در صورتی که معمولاً توان رزمی نیروی حمله ور در شرایط متعارف معمولاً سه برابر نیروی مدافع باشد. این نیروها هنگامی به عقب نشینی تن دادند، که راهی جز آن برایشان نمانده بود. گردان 138 که در بخش جنوبی چنانه مستقر شده بود پس از حملۀ تیپ ابن الولید از ساعت شش الی ساعت پانزده روز ششم مهرماه نبرد سختی را با دشمن ادامه داد و توانست در آن ساعت خود را به غرب رودخانۀ کرخه در مقابل شهر شوش برساند و با استفاده از گدارهای موجود تمامیت یگان را حفظ و در شرق رودخانۀ کرخه مستقر گردد.
گروه رزمی تیپ 37 نیز به همان ترتیب در مقابل تیپ های لشکر یک مکانیزه با انجام عملیات تأخیری توانست تا ساعت شانزده از محور چنانه – ابوصلیبی خات- سه راهی قهوه خانه، پل نادری خود را به شرق رودخانۀ کرخه برساند.
نکتۀ قابل توجه در این است که این گروه رزمی در حالی از تپه های ابوصلیبی خات به طرف پل نادری عقب نشینی نمود که نیروی های دشمن درحوالی سه راه قهوه خانه مستقر بودند، لذا ضمن آنکه نیروهای لشکر یک مکانیزه عراق مستقیماً به این گروه رزمی فشار وارد می آوردند راه عقب نشینی گروه رزمی نیز ناامن بود و هر آن امکان بسته شدن آن وجود داشت، ولی گروه رزمی با توکل به خداوند بزرگ و شجاعت و ایمان فرماندهی و پرسنل خود توانست در ساعت 17 روز ششم از پل نادری به شرق رودخانه عبور نماید. به این ترتیب، سپاه سوم عراق با دو لشکر( 10 زرهی و 1 مکانیزه) در خط و تیپ زرهی ابن الولید فقط توانست در مدت شش روز تا رودخانه کرخه پیشروی نماید و از آن پس با همان دو لشکر مسئولیت پدافند از منطقه را بر عهده گرفت.
بدین ترتیب روز ششم مهرماه 59 به پابان رسید. صدام حسین که از دستیابی به اهداف توسعه گرانه و فرصت طلبانه خود بازمانده بود برای حفظ ظاهر با اعلام این که ارتش عراق به تمامی هدف های استراتژیک خود دست یافته است پیشنهاد آتش بس نمود. این پیشنهاد آتش بس که پس از اشغال بخشی از میهن اسلامی انجام گرفت مورد پذیرش دولت جمهوری اسلامی قرار نگرفت و دولت ایران اعلام نمود: تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران اسلامی باقی است، دولت و ملت ایران آتش بس را نخواهد پذیرفت. بدین سان در مرحله نخست دفاع مقدس، ارتش ایران روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشت و نیروهای ایرانی همانطور که شرح داده شد توانستند با استعداد و توانی نا برابر ولی مجهز به قدرت ایمان و فداکاری، مأموریت و وظایف خود را در پیشگاه خداوند بزرگ و ملت مسلمان ایران به انجام رسانند و دشمن را از دسترسی به هدف های عمده و استراتژیک در استان خوزستان بازدارند تا جایی که رئیس حکومت بعث عراق ناگریز از ارائه آتش بس گردید.
به این ترتیب این مرحله از عملیات غرب دزفول به پابان رسید و ملت، دولت و ارتش جمهوری اسلامی در یک کوضع منسجم با عزمی مقاوم و پایدار مصمم شدند که با توکل به ایزد متعال و حفظ روحیۀ انقلابی تا بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامی خود در جبهه حق علیه باطل، سنگرهای دفاع مقدس را به همت جوانان مؤمن و مسلمان خود استوار دارند.
(ب) جبهه مرکزی (بستان – سوسنگرد)
تیپ 3 لشکر 92 زرهی در مواضع شرق الله اکبر مشغول تجدید سازمان بود و نیروهای ژاندارمری و سپاه پاسداران و شهربانی و عناصر محلی در کرانه جنوبی رودخانۀ کرخه، زیر آتش نیروهای عراقی مقاومت می کردند.
(پ) جبهه جنوبی (جنوب غربی اهواز – خرمشهر):
- حضور و فعالیت مسئولین سیلسی و نظامی مملکت در منطقۀ اهواز، تشکیل و مسلح نمودن نیروهای مردمی با ابعاد بیشتر، فعالیت نیروهای دکترچمران، رسیدن نیروهای کمکی ارتش توأم با یگان های توپخانه تقویتی سبب گردید نیروهای عراقی در 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز زمین گیر و متوقف گردند و لذا آنها تلاش خود را در منطقۀ دب حرران متوجه جنوب حمیدیه نموده و قصد داشتند جادۀ اهواز – حمیدسه – سوسنگرد را قطع کنند. اما پیشروی این نیروها سد گردید و تلفاتی به آنها وارد آمد.
- روز ششم مهرماه این منطقه چندان فعال نبود فقط در ساعت 16:15 هواپیماهای عراقی پاسگاه دارخوین را بمباران کردند و برای اولین بار مسأله توجه دشمن به کرانۀ رودخانۀ کارون در شمال خرمشهر مطرح گردید . در تعقیب این بمباران گزارس رسید که واحد های مهندسی دشمن به کرانۀ غربی رودخانه در نزدیکی دارخوین رسیده اند و احتمالاً در نظر دارند در این منطقه بر روی رودخانل کارون پل بزنند. گرچه این اقدام دشمن دو هفته بعد یعنی در 19 مهرماه در جنوب دارخوین انجام شد اما در آن روز دشمن اقدامی برای احداث پل نکرد، ولی به هر حال حداقل از روز ششم مهرماه خطر عبور نیروهای دشمن از رودخانۀ کارون و قطع جاده دوم ارتباطی اهواز به آبادان و خرمشهر موسوم به جاده قدیم آبادان احساس شد.
- روز ششم مهرماه، تیپ یک زرهی لشکر 92 تا 15 کیلومتری جنوب غربی اهواز عقب رانده شد. عناصر باقیماندۀ یگان های منطقۀ خرمشهر با کمک ژاندارمری و سپاه پاسداران و مردم غیور آن شهر به مقاومت ادامه دادند. درگیری هوایی نیز در منطقۀ خلیج فارس ادامه یافت و توسط هواپیماهای اف- 14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 3 فروند از هواپیماهای عراق سرنگون گردیدند.
توضیح:
صدام حسین در روز ششم مهرماه اعلام کرد :
عراق آماده است، در صورتی که دولت ایران شرایط اعلام شدۀ عراق را بپذیرد، ترک مخاصمه کند و با مذاکرات مستقیم یا میانجیگری طرف ثالثی، اختلافات خود را با ایران حل کند.
پینشهاد صدام حسین گذشته از جنبۀ سیاسی، از نظر نظامی بیانگر این واقعیت است که صدام حسین درک کرده بود در برآرود خود دچار اشتباه شده و نهایتاً به اهداف استراتژیک خود دسترسی پیدا نخواهد کرد پس چه بهتر که بدون از دست دادن آبروی خود، کسب حیثیتی بنماید. این پیشنهاد مورد پذیرش دولت جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت و دولت ایران اعلام نمود: تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران باقی است، دولت و ملت ایران، آتش بس را نخواهد پذیرفت. ناگفته نماند که در روز 6 مهرماه قطعنامۀ شماره 479 توسط شورای امنیت سازمان ممل صادر شد که اولین قطعنامه در خصوص جنگ ایران و عراق بود.
انتهای مطلب