تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ(23)
بخش یکم - تشریع وقایع

فصل دوم

روز دهم مهرماه :

(الف) جبهۀ شمالی (غرب دزفول و شوش): تحکیم مواضع و ورود نیروهای تقویتی به منطقه شامل یگان های لشکر 21 پیادۀ حمزه و لشکر 16 زرهی قزوین ادامه داشت.

(ب) جبهه مرکزی (بستان – سوسنگرد):

  • در روز دهم مهرماه نیروهای دشمن از کرانه شمالی کرخه، خود را عقب کشیدند تا از تیررس مدافعین ما ما که در جنوب رودخانه و و شهر سوسنگرد مستقر بودند، خارج شوند در نتیجه به مرور وضع شهر سوسنگرد که روز قبل بحرانی شده بود به حالت عادی برگشت و کنترل کامل شهر به دست مدافعان شهر افتاد.
  • از جمله موفقیت های روز دهم مهرماه برای نیروهای ما این بود که تیپ 3 لشکر 92 با دریافت گروه رزمی 148 پیاده لشکر 77 مشهد، جانی تازه گرفت و با پیشروی به سمت ارتفاعات الله و اکبر که توسط دشمن تخلیه شده بود این ارتفاعات را مجدداً اشغال نمود.

(پ) جبهه جنوبی (جنوب غربی اهواز – خرمشهر)

در روز دهم مهرماه نبرد در مناطق مسکونی بین رزمندگان ارتش و نیروهای متجاوز عراق ادامه یافت. لز بین نیروهای ارتشی تنها عنصر رزمی که هنوز سازمان خود را تا حدودی حفظ کرده بود و به وسیلۀ فرماندهان مربوطه کنترل و هدایت می شد یگان تکاوران دریایی بود، زیرا گردان اعزامی از لشکر 92 زرهی تلفات فوق العاده ای داده بودند.

همان گونه که انتظار می رفت فشار نیروهای عراقی ساعت بع ساعت برای وارد شدن به داخل خرمشهر شدیدتر می شد و دشمن برای درهم شکستن قدرت مقاومت رزمندگان ایران حداکثر آتش های پشتیبانی در دسترس را بر سر مردم بی گناه خرمشهر فرو می ریخت تا شهر را ترک کنند و به دنبال آنها نیز رزمندگان جمهوری اسلامی مجبور به عقب نشینی گردند.

تا روز دهم مهرماه به سبب نبردهای سخت منطقۀ خرمشهر، اقدام جدی جهت تخلیه 300 هزار تن کالای انبارهای گمرک میسر نگردید. در نتیجه تمام آنها یا آتش گرفته و نابود شدند یا به دست نیروهای متجاوز عراقی افتادند.

بررسی حوادث جنگ در روز دهم مهرماه نشان می دهد که اصولاً دشمن به سبب عدم موفقیت در اشغال شهرهای سوسنگرد و حمیدیه و اهواز که از روز هشتم مهرماه آغاز کرده بود بار دیگر طرح خود را تغییر داد و تصمیم گرفت تلاش اصلی خود را برای تصرف خرمشهر و به قول رئیس جمهور عراق این «مروارید شط العرب» به کار برد و برای وصول به این هدف بود که از روز دهم مجدداً منطقۀ عملیاتی خرمشهر و آبادان شاهد خونین ترین مبارزات مدافعان میهن اسلامی با نیروهای اشغالگر عراقی گردید و نبرد تن به تن در خانه ها و خیابان ها آغاز شد.

نیروهای دشمن حدود ساعت 13:50 روز دهم مهرماه شرق پل نو و نهر عرایض را در اشغال داشتند و یک موضع دفاعی بسیار مناسب رزمندگان ایرانی در غرب خرمشهر که کرانۀ شرقی نهر عرایض بود به دست نیروهای دشمن افتاده بود. عناصر متجاوز موفق شدند تا ساعت 14:30 به نزدیکی اداره بندر خرمشهر برسند و آن را محاصره کنند. بدین ترتیب قسمتی از تأسیسات غرب خرمشهر اشغال گردید و حلقۀ محاصره شهر تنگ تر شد. سرانجام آفتاب روز دهم مهرماه نیز در منطقۀ نبرد خرمشهر افول کرد و تاریکی شب فرا رسید.

عناصر دشمن برخلاف روزهای گذشته با آغاز تاریکی دست از ادامه عملیات در خرمشهر نکشیدند چرا که جهت نفوذ داخل شهر، تاریکی شب کمک مؤثری بود لذا در شب نیز نبرد خرمشهر همچنان ادامه یافت و گلوله باران شهر قطع نشد و افراد پیادۀ عراقی که از یگان های نیروی مخصوص بودند تلاش کردند با حمله شباننه مواضعی را در حاشیه شهر اشغال کنند، اما مدافعان خرمشهر شامل نیروهای مسلح و نیروهای مردمی دست از مبارزه برنداشتند و موفق شدند تعدادی از افراد نیروی مخصوص عراق را کشته یا مجروح سازند و آنها را عقب برانند. ضمناً یادآوری این نکته ضروری است که نحوۀ پشتیبانی نیروی هوایی و هوانیروز در روز پیشین بسیار مؤثر بود و تا حدودی سبب آرامش خاطر رزمندگان ایرانی شده بود.

در ساعات تاریکی شب یک تلاش فرعی نیز از نیروهای دشمن در اروندرود مشاهد شد. تعدادی عوامل نفوذی عراق تلاش کردند با قایق از اروندرود عبور کنند و وارد جزیرۀ آبادان شوند و جبهۀ دیگری در این منطقۀ نبرد باز نمایند، اما مدافعان پاسگاه های کرانه ای متوجه فعالیت دشمن شدند و با از جان گذشتگی مانع از تحقق این اقدام دشمن گردیدند.

از روز دهم مهرماه تا 4 آباان یعنی مدت 24 روز نبرد در داخل شهر خرمشهر به صورت محله به محله و کوی به کوی و خانه به خانه بین رزمندگان ایرانی و نیروهای مهاجم عراقی ادامه یافت و در واقع آن روز سرآغاز مرحلۀ جدیدی از نبرد در منطقۀ خرمشهر بود که در صحفه های آتی چگونگی این نبردها بیان خواهد شد.

در روز دهم، مشخص گردید که لشکر 5 مکانیزه (شامل تیپ های 15 و 20) در جنوب غربی اهواز و عناصری از تیپ 43 لشکر 9 زرهی عراق در منطقۀ هویزه و سوسنگرد وارد عمل گردیده اند و حضور تیپ 8 مکانیزه لشکر 3 زرهی و تیپ 6 زرهی لشکر 3 زرهی و عناصری از تیپ 26 لشکر 5 مکانیزۀ عراق و 2 گردان از تیپ 33 نیروی محصوص عراق، در منطقۀ خرمشهر تأیید گردید. همچنین ورود تیپ 49 پیاده در ساعت 23 روز دهم به منطقۀ خرمشهر گزارش گردید.

 

روزهای یازدهم تا هفدهم مهرماه 1359

(الف) جبهه شمالی (غرب دزفول و شوش) :

در روز 13 مهرماه تیپ 2 زرهی لشکر 92 توانست سر پل خود را در منطقۀ پای پل کرخه توسعه دهد و قسمت دیگری از ارتفاعات سرکوب غرب رودخانه را تصرف نماید.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دو یگان عمدۀ رزمی به عنوان احتیاط عمومی نیروی زمینی در تهران وجود داشت. یگان اول لشکر پیاده گارد با 9 گردان پیاده، 2 گردان تانک، یک گردان سوار زرهی، 4 گردان توپخانه صحرایی، یک گردان پدافند هوایی و سایر یگان های پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی بود که در پادگان های مختلف تهران استقرار داشت و ضمن داشتن عنوان احتیاط عمومی ارتش در حقیقت مأموریت حفاظت پایتخت را نیز به عهده داشت. اختلاف اساسی این لشکر با سایر لشکر های پیاده در نوع تانک و توپخانه موجود آن بود این لشکر مجهز به تانک های چیفتن در گردان های تانک و هویتزر 155 میلیمتری خود کششی بود در حالی که در سایر لشکرها نوع تانک ام-47 و یا ام-60 و توپخانه آنها از نوع هویتزر 105 میلیمتری کششی و گردان مختلط 155 و 203 م م کششی بود.

یگان عمدۀ دیگری که در تهران مستقر بود، تیپ مستقل پیادۀ گارد با استعداد 3 گردان پیاده و یک گردان تانک چیفتن بود و مأموریت اصلی این تیپ حفاظت از دربار و وابستگان آن بود. این تیپ پس از پیروزی انقلاب علی رغم خساراتی  که در جریان انقلاب به آن وارد آمد با استعداد بالایی که داشت تغییر نام داد و به نام لشکر 2 پیاده تهران خوانده شد.

با آغاز تحرکات شورشیان کرد در اوایل سال 1358، لشکر 28 پیادۀ سنندج و لشکر 64 پیادۀ ارومیه با عناصر لشکرهای 1 و 2 پیاده تهران تقویت گردیدند. جنگ در کردستان موجب آن گردید که دو لشکر پیادۀ تهران تماماً تا پایان سال 1358 به کردستان اعزام و درگیر نبرد در جبهه های داخلی شدند، این دو یگان عمده در جریان انقلاب دچار خسارات زیاد شده بود، پرسنل آن کاهش یافته و کادر فرماندهی آن از هم پاشیده بود ولی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب همزمان با حرکت به سوی مأموریت های داخلی، شروع به بازسازی و تجدید سازمان کردند.

با افزایش دو لشکر پیاده و زرهی و عناصر توپخانه و مهندسی در منطقۀ دزفول، طرح ریزی برای به کارگیری نیروها آغاز شد.

همانطوری که قبلاً نیز اشاره شد مسئولان نظامی جملگی مصمم به انهدام دشمن و یا بیرون راندن آن از خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران بودند و فرمانده نیروی زمینی تقدم عملیات را در جبهۀ دزفول تشخیص داد و با هدف جلوگیری از قطع راه های مواصلاتی خوزستان به شمال کشور، تصمیم به اجرای تک به نیروهای دشمن مستقر در غرب رودخانۀ کرخه گرفته شد. تا بدین وسیله بتوان تهدید دشمن را به منظور عبور از رودخانۀ کرخه و تصرف شهرهای اندیمشک و دزفول کاهش داد. ناگفته نماند که استقرار دشمن در زمینی نامناسب، عدم تحرک او پس از فرورفتن در داخل زمین و همچنین عدم عکس العمل او در مقابل تک متقابل یگان کوچکی از عناصر تیپ 2 دزفول در تاریخ 13/7/59 که منجر به عقب نشینی بیشتر دشمن گردیده بود، این فکر را تقویت می نمود. فرمانده نیروی زمینی مصمم بود پس از استقرار کامل دو لشکر 21 و 16، با به کارگیری آنها حمله را با قدرت هرچه بیشتر اجرا نماید و لی به علت نرسیدن وسایل و تجهیزات سنگین لشکر 16 زرهی، برای جلوگیری از به هدر رفتن وقت و احتمالاً جلوگیری از تقویت و یا حمله دشمن، تصمیم گرفت که حملۀ متقابل فقط با لشکر 21 پیادۀ حمزه اجرا گردد.

از اقدامات دیگر که در مورد سازماندهی جبهه به عمل آمد، فعال نمودن عناصر اطلاعاتی با اعزام گشتی های شناسایی در طول جبهه ها و شروع به گردش کار اطلاعات بود. ضمناً به لشکر 21 مأموریت داده شد تا با اعزام نیروهایی به غرب رودخانه، نسبت به شناسایی از منطقه و اعزام گشتی های شناسایی و رزمی اقدام نماید.

نیروهای عراقی با توان هرچه بیشتر به آتشباری خود بر روی یگان ها و تأسیسات صنعتی و شهری غرب دزفول ادامه می دادند و در همان حال نیروهای ایرانی به تدریج با سازماندهی جدید قرارگاه ها، در جهت نظم و تشکل بهتر نظامی حرکت می کردند. درخواست های پشتیبانی آتش توپخانه و درخواست های آتش هوایی از روال نامنظم خارج شده و روش متداول و اصولی راه یافته بود، کمااینکه در عملیات تک محدودی که توسط دشمن در شب 17 مهرماه اجرا شد، به علت هوشیاری رزمندگان و درخواست به موقع و صحیح آتش از چانل پشتیبانی آتش و سلسله مراتب فرماندهی تک دشمن دفع و تلفات زیادی به او وارد آمد.

در آن روزها نگرانی عمدۀ فرماندهی نیروی زمینی و اعضاء ستاد قرارگاه مقدم نیروی زمینی، تک دشمن برای عبور از رودخانۀ کرخه بود، آنها نگران شکاف های موجود در بین یگان ها بودند. در جنوب شهر شوش تا کانال توانا در 40 کیلومتری شمال اهواز فضای خالی وجود داشت و ظاهراً دشمن در تمامی این منطقه می توانست از رودخانه عبور نماید و جاده آسفالته اندیمشک به اهواز و همچنین راه آهن اهواز را قطع کند و در نتیجه مانع ارتباط سریع و جابه جایی نیازمندیهای یگان ها شود.

انتهای مطلب

منبع: تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، معین ورزی، نصرت الله، 1385، ساحادم، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده