فصل دوم
روزهای 18 تا 22 مهرماه 1359 :
(الف) جبهه شمالی (غرب دزفول و شوش) :
پیشنهاد فرمانده نیروی زمینی در مورد اجرای عملیات تهاجمی ارتش ایران در منطقۀ غرب دزفول مورد تصویب مقامات قرار گرفتو برای اجرای این تصمیم، لازم بود که لشکر 21 پیادۀ حمزه ضمن پدافند در سرپل های موجود در ساحل غربی رودخانۀ کرخه، اقدام به تکنمود و دشمن را مجبور به عقب نشینی می کردو پس از تصرف ارتفاعات علی گره زد و ابوصلیبی خات در صورت امکان به سمت غرب تک را ادامه می داد و عین خوش و تنگه برقازه را تصرف می نمود، این مأموریت در روز 19/7/59 به فرمانده لشکر 21 حمزه به صورت شفاهی ابلاغ گردید و به نامبرده 48 ساعت فرصت داده شد تا دستور را اجرا نمیاد، فرمانده لشکر با عنوان نمودن عدم آمادگی لشکر جهت اجرای مأموریت، فقط توانست مهلت دو روزه خود را به سه روز افزایش دهد.
در همین ایام اخباری از فعالیت دشمن واصل گردید که نیروهای ایرانی آن را قرینه ای بر تک و عبور از رودخانه تلقی کردند ولی درواقع دشمن با مطلع شدن از ورود یگان های جدید به منطقه و جا به جایی های موجود و احیاناض داشتن جاسوس در مناطق عملیاتی، از عملیات تهاجمی قریب الوقوع نیروهای ارتش جمهوری اسلامی باخبر شده بودو جا به جابی های لازم یگان هایش را برای مقابله با عملیات آفندی نیروهای خودی به مورد اجرا گذاشت.
تک مختل کننده عراق در 22 مهرماه 1359 :
قبلاً اشاره شد که اطلاعات واصله حکایت از حملۀ مجدد دشمن می کرد و این موضوع موجبات نگرانی قرارگاه ردۀ مقدم نیروی زمینی ارتش را فراهم آورده بود. سرانجام عراق در ساعت 16:30 روز 22 مهرماه با به کارگیری تیپ های 42 زرهی و تیپ 17 زرهی در احتیاط تک خود را از دو محور آغاز کرد، این دو محور دقیقاً همان محورهایی بودند که لشکر 21 پیاده در تدبیر آفندی خود پیش بینی کرده بود، تنها تفاوت آن در سمت اجرای حمله از غرب و شرق و هدف آن بیرون راندن نیروهای ایرانی از سر پل اشغالی در غرب پل نادری بود. نیروهای مدافع ایران در منطقۀ سرپل عناصر تیپ 2 دزفول، گردان سوار زرهی و گروه رزمی تیپ 37 بودند که دستور داشتند تا آخرین نفس مقاومت کنند. گروه 55 توپخانه و گردان های توپخانه لشکر 21 که تماماً در غرب رودخانه مستقر بودند و بالغ بر 10 گردان توپخانه می شدند به پشتیبانی از یگان های مستقر در سر پل پرداختند و نیروی هوایی علی رغم فاصلۀ کم بین نیروهای دو طرفب با درخواست نیروی زمینی، پشتیبانی لازم را به عمل آورد، در نتیجه نیروهای ارتش با عنایت خداوندی عزم راسخ خود را در مقابله با دشمن متجاوز نشان دادند. ارتش عراق که نتوانسته بود تا پایان روز از تهاجم خود نتیجه ای بگیرد با فرا رسیدن شب به تک خود با شدت بیشتری ادامه داد.
سازماندهی در صحنۀ نبرد و انجام امور به طریق اصولی و تبعیت از سلسله مراتب فرماندهی، اولین نتیجۀ مطلوب خود را آشکار ساخت و بالاخره با مقاومت و ایثار جان برکفان ارتش در ساعت بیست و یک روز 22 مهرماه نیروهای متجاوز با تحمل تلفات و خسارات بسیار به مواضع اولیۀ خود مراجعت نمودند و فرمانده لشکر 10 زرهی عراق در ساعت 22 دستور متوقف شدن تک را صادر کرد.
(ب) جبهه مرکزی (بستان – سوسنگرد) :
در روز 21 مهرماه تیپ 12 زرهی لشکر 3 که با یک گردان از لشکر 10 زرهی عراق تقویت شده بود در حوالی آبادی فنیخی با برقراری پل، از رودخانۀ کرخه عبور کرد و همچنین با استفاده از 2 دستگاه پل شناور در منطقۀ آبادی سعیدیه در غرب بستان از شاخه های رودخانۀ کرخه عبور و از سمت شرق و غرب به بستان حمله کرد. با وجود مقاومت ایثارگرانه مدافعین آن که عبارت بودند از نیروهای ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهربانی و یک دسته مکانیزه از تیپ 3 لشکر 92 زرهی، بالاخره در پایان روز 22 مهرماه 1359 بعد از 22 روز پایداری سقوط نمود و به تصرف دشمن درآمد.
(پ) جبهه جنوبی (جنوب غربی اهواز – خرمشهر) :
روز 18 مهرماه آتشی که چند روز بود در زیر خاکستر قرار داشت دوباره در منطقۀ خرمشهر زبانه کشید و تمام منطقه را فرا گرفت. دشمن عملیات تهاجمی وسیعی را آغاز کرد.
از همان اوایل روز، نیروهای ایرانی در حوالی دوربند در محور شلمچه – خرمشهر و شمال پادگان دژ با نیروهای دشمن درگیر شدند. به علت نامناسب بودن شرایط جوی پشتیبانی هوایی از یگان ها مقدور نبود. علاوه بر آن تنها به کارگیری پشتیبانی هوایی با توجه به حجم آتش توپخانۀ دشمن کفایت نمی کرد و لذا برای خنثی کردن آتش پرحجم توپخانۀ نیروهای عراق، اجرای انبوه آتش از سوی نیروهای ایرانی ضرور می نمود که متأسفانه در دسترس نبود. در عوض دشمن می توانست با توجه به برتری چشمگیر توان رزمی خود تمام نقاط خرمشهر – آبادان را بدون واهمه از اقدام متقابل یگان های توچخانۀ جمهوری اسلامی زیر آتش بگیرد.
با وجود مشکلات و کمبودهای یاد شده که گریبانگیر نیروهای مدافع خرمشهر در مقابل قدرت روز افزون دشمن بود، رزمندگان ایرانی با روحیه ای بالا دلاورانه به پایداری خود ادامه دادند و حتی با هر امکان و وسیله ای نیز که در اختیار داشتند، ضرباتی به دشمن وارد آوردند به طوری که حدود ساعت 11:00 روز 18 مهرماه رزمندگان مستقر در خرمشهر توانستند در یک تهاجم دلاورانه با یاری هلیکوپترهای هوانیروز ضمن به اسارت درآرودن 9 نفر از سربازان عراقی تعدادی از خودروهای رزمی مهندسی و چرخدار دشمن را منهدم سازند. همسن یورش های ناگهانی و ایثارگرانه و پایداری دلاورانۀ رزمندگان ایرانی سبب شد که 16 روز دیگر خرمشهر قهرمان در مقابل تهاجم همه جانبۀ دشمن پایداری و مقاومت نماید.
واحد هوانیروز علاوه بر عملیات پیش از ظهر آن روز، در ساعت 17:00 بار دیگر در منطقۀ خرمشهر به عده های دشمن حمله کرد و ضمن وارد کردن خسارات و تلفات موفق شد تعداد 10 نفر دیگر از افراد دشمن را به اسارت بگیرد که در نتیجه تعداد اسرای عراقی به 19 نفر رسید. در این زمان منطقل خرمشهر تقریباً از سکنه خالی شده بود و از ساکنان محلی کسی باقی نمانده بود تا در کنار نظامیان بجنگد . با خارج شدن غیرنظامیان محلی از منطقه، خطر سقوط خرمشهر بیشتر شد و لازم بود که هرچه زودتر یگان های تقویتی کافی به خرمشهر اعزام گردند.
سرانجام یکی از روزهای تلخ جنگ یعنی روز 19 مهرماه فرا رسید، روزی که نیروهای متجاوز عراق از رودخانۀ کارون گذشتند و جادۀ اهواز را قطع کردند و آبادان و خرمشهر را تقریباً به محاصرۀ کامل درآوردند.
نیروهای عراقی در تاریکی شب 18 به 19 مهرماه در محلی به نام مارد که در حدود 20 کیلومتری شمال آبادان قرار دارد موفق به احداث پل بر روی رودخانۀ کارون شدند. علت انتخاب این محل آن بود که این محل در نزدیک ترین نقطۀ جاده اهواز – آبادان به رودخانه قرار داشت و نیروهای عبور کننده بعد از عبور از رودخانه در مدت چند دقیقه به جاده می رسیدند، در نتیجه نیازی به جاده سازی در کرانۀ شرقی رودخانه تا جاده نبود. ضمن اینکه جادۀ خاکی آبادی مارد در کنار رودخانه قرار داشت که به جادۀ اصلی وصل می شد و بررسی نقشۀ منطقه عملیات نشان می داد که این محل مناسب ترین نقطه برای عبور است. نکتۀ دیگری نیز در انتخاب این محل ممکن است مؤثر بوده باشد و آن دادن اطلاعات توسط عوامل نفوذی و ستون پنجم از وضعیت رودخانه و منطقۀ اطراف آن به دشمن بود، زیرا در سال 1349 تیپ 3 لشکر 92 زرهی که در پادگان هفتگل واقع در 90 کیلومتری شرق اهواز مستقر بود برای اولین بار در اجرای مانور سالیانه از این نقطه، تمرین عبور از رودخانه را اجرا کرد و دهه 1350 تا قبل از پیروزی انقلاب نیز چندبار یگان پل لشکر 92 زرهی در این محل تمرینات برقراری پل شناور و طراده را انجام داد و به طور کلی تشخیص داده شد بود بهترین نقطه ای که امکان احداث پل و عبور سریع از رودخانۀ کارون وجود دارد این منطقه است. احتمال دارد که این اطلاعات به وسیله عوامل محلی به سازمان های اطلاعاتی اعلام شده باشد و آنها بدون اینکه فعالیتی برای شناسایی کرانۀ رودخانه داشته باشند مستقیماً به این نقطه حرکت کرده و سریعاً در همان نقطه پل شناور برقرار ساخته باشند. در حوالی نیمه شب نیروی زمینی در جریان عبور عراقی ها از رود کارون به ستاد مشترک اعلام نمود. گرچه ساعت دقیق احداث پل و عبور نیروهای دشمن مشخص نبود ولی به نظر می رسید نیروهای دشمن (حدود 80 دستگاه تانک) در تاریکی شب 18 به 19 مهرماه از رودخانۀ کارون عبور کرده و سرپلی را در شرق کارون به مساحت 150 کیلومتر مربع در شمال آبادان تصرف و جاده بسیار مهم اهواز- آبادان- ماهشهر را قطع نمودند.
بدین ترتیب با عبور عناصر نیروهای زمینی عراق از رودخانۀ کارون مرحلۀ جدید در جنگ ایران و عراق آغاز گردید و آن تلاش نیروهای متجاوز برای اشغال جزیرۀ آبادان و تهدید بندر امام خمینی و ماهشهر بود.
با عبور نیروهای دشمن از کارون نبرد در این منطقه و همچنین شمال خلیج فارس شدت بیشتری یافت. همزمان با عبور واحدهای زرهی عراق از روی پل احداثی به شرق کارون حملات هوایی عراق در خلیج فارس شدیدتر شد، هواپیماهای دشمن از ساعت 22 روز 18 متوالیاً به تأسیسات اقتصادی و نظامی ایران در خلیج فارس حمله کردند و در مراحل اولیه نیز موفق شدند به تأسیسات جزیرۀ خارک خساراتی وارد کنند و ایجاد آتش سوزی نمایند. به علت کمبود نیرو و فراهم نبودن امکانات جهت جلوگیری از عبور دشمن از رودخانۀ کارون و یا متوقف ساختن عملیات عبور وی، عکس العمل قابل ملاحظه ای در ساعات اولیه از طرف نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نشان داده نشد. به هر حال چون نیروی نظامی در محل عبور عراقی ها از رودخانه وجود نداشت، اطلاعاتی که به دست مقامات مسئول رسید به وسیلۀ افراد محلی انجام گرفت که توانسته بودند از منطقۀ اشغالی دشمن فرار نمایند. گفتنی است که در عملیات عبور از رودخانۀ کارون، کلیۀ مردان مارد و اطراف آن توسط عراقی ها به اسارت گرفته شدند.
اطلاعات بعدی که به ستاد مشترک اعلام شد حاکی از آن بود که واحدهای زرهی و مکانیزۀ عراق عراق با پشتیبانی پدافند هوایی از منطقه ای در 3 کیلومتری جنوب سلیمانیه (مردم محلی سلمانیه نیز می گویند) از رودخانۀ کارون عبور کرده و به سمت آبادان و ماهشهر در حال پیشروی هستند. ضمناً گزارش گردید که عناصر نیروی زمینی عراق در محور شلمچه نیز به حرکت درآمده اند و بدین ترتیب خرمشهر و آبادان در خطر قطعی اشغال قرار گرفته است.
به صورت یک واقعیت تاریخی باید قبول کنیم که هدایت عملیات جنگی ما در این لحظات از انسجام و مرکزیت مناسبی برخوردار نبوده است، زیرا لشکر 92زرهی در تاریخ 16 مهرماه شواهد و قرائن عبور عراقی ها را از رودخانۀ کارون در محل مذکور، به نیروی زمینی گزارش و اعلام می نماید لشکر هیچ نیرویی در محور اهواز- آبادان برای جلوگیری از عبور دشمن در اختیار ندارد، اما در روز 19 مهرماه مسئولین، دستور اجرای یک تک عمده را در منطقۀ غرب درفول – شوش به لشکر 21 پیادۀ حمزه صادر می کنند.
صدور این دستور، از دیدگاه عنصری که وضعیت کل صحنه عملیات خوزستان را زیر نظر داشته قابل توجیه نیست. اصولاً استراتژی دیرینه عراق تسلط کامل یر آبراه اروندرود بوده و هست، بنابر این تصرف خرمشهر – آبادان و سواحل شمالی این آبراه از مهم ترین اهداف استراتژیکی عراق در تهاجم به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است به همین علت از دیدگاه سیاسی/نظامی دادن ارجحیت به این منطقه حیاتی، از ضروریات بوده است، به خصوص حضور تیپ 2 لشکر 92 زرهی، لشکر 21 پیادۀ حمزه، قسمتی از لشکر 16 زرهی قزوین و گروه 55 توپخانه و نیروهای دیگر در منطقۀ دزفول، وجود هرگونه واهمه یا خطری را برای عبور لشکر 10 زرهی عراق از مانع رودخانۀ کرخه به منظور تصرف دزفول و اندیمشک منتفی می ساخته است. به هر حال دشمن با این اقدام خود قسمت عمده ای از نیروهای ما را به مدت تقریبی یکسال در این منطقه درگیر نمود تا این که در پنجم مهرماه 60 با اجرای عملیات پیروز ثامن الائمه، دشمن به غرب رودخانۀ کارون رانده شد.
همزمان با تلاش نیروهای دشمت برای توسعۀ سرپل در شرق کارون، آتش های پشتیبانی دشمن روی آبادان تقریباً در تمام مدت روز ادامه داشت که موجب خسارات عمده ای گردید. از سوی دیگر عناصر اطلاعاتی گزارش دادند که فعالیت نیروهای دشمن در کرانه رود اروندرود زیادتر شده و ظاهراً دشمن آماده می شود از اروندرود عبور کند و آبادان را از جنوب اشغال نماید. از سوی دیگر با عبور عناصری از دشمن در حوالی ایستگاه آب تیمور به سمت شرق و کرانه غربی رودخانۀ کارون احتمال می رفت که نیروهای دشمن در نظر داشتند در جنوب اهواز نیز از رودخانۀ کارون بگذرند و اهواز را از جنوب شرق مورد تهدید قرار دهند. سرانجام اطلاعات مطمئن تر از چگونگی عبور نیروهای دشمن از رودخانۀ کارون در حوالی روستای مارد توسط یک سروان عراقی که در منطقۀ نبرد پادگان دژ خرمشهر به اسارت رزمندگان درآمده بود در اختیار مقامات ایران قرار گرفت. او گفت در شب 18 به 19 مهرماه گردان مهندسی لشکر 3 زرهی عراق مأموریت داشت بر روی رودخانۀ کارون پل شناور احداث کند و طرح عبور این بود که ابتدا یک گردان تانک از تیپ 6 زرهی و یک گروهان کماندو از تیپ 33 نیروی مخصوص و یک گروهان مکانیزه از رودخانه عبور کنند و پس از تصرف و تأمین سر پل ، تمام عناصر تیپ 6 زرهی لشکر 3 زرهی از رودخانه بگذرند و راه ارتباطی اهواز – آبادان را قطع نمایند. این افسر عراقی افزود:
«قرارگاه لشکر 3 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص و یک گردان مکانیزه از تیپ 15 مکانیزه لشکر 5 مکانیزه زیر امر تیپ 6 لشکر 3 زرهی در منطقه عملیاتی خرمشهر مستقر هستند و علاوه بر این یگان ها یک واحد موشکی زمین به هوا و یک آتشبار موشکی زمین به زمین از نوع میلان فرانسوی، یک آتشبار توپخانه 57 میلیمتری پدافند هوایی، در محور خرمشهر – شلمچه مستقر می باشند.»
این اظهارات اسیر عراقی نشان می دهد که در 19 مهرماه ارتش عراق یک لشکر زرهی تقویت شده با یک تیپ زرهی و چند واحد توپخانه در منطقۀ خرمشهر و آبادان مستقر کرده بود. در حالی که در آن موقع جمع کل نیروهای جمهوری اسلامی ایران عبارت بودند از:
باقیمانده یک گردان تانک با حدود 5 دستگاه تانک، یک گردان پیاده زرهی، گردان 151 دژ و یک گردان تقویت شده پیادۀ زرهی که جملگی بیست شبانه روز درگیر رزم و مقاومت بی امان بودند. بنابراین از نظر مقایسه توان رزمی استعداد نیروهای دشمن بیش از 15 برابر نیروهای مدافع ایرانی در خرمشهر بود و شگفتی در این است که همین نیروهای خسته و فرسوده و تلفات دیده 15 روز دیگر در مقابل دشمن مقاومت کردند.
گفتنی است، پلی که نیروهای متجاوز عراق بر روی کارون برقرار کردند از نوع پل شناور پی ام پی ساخت شوروی سابق بود که ارتش ایران در یگان های مهندسی خود از همان نوع پل استفاده می کرد. احداث این نوع پل بسیار سریع و آسان است چنانچه کرانۀ رودخانه نیاز چندانی به به عملیات ساحل سازی نداشته باشد. هر یک واحد پول که 227 متر سطح شناور، محمول بر خودرو دارد، می تواند در مدت نیم ساعت پلی به همان اندازه برقرار کند و با توجه به این که عرض رودخانۀ کارون در محل عبور احتمالاً حدود یکصدمتر بود و قبلاً نیز در آن محل ارتش ایران عملیات پل زنی و عبور از رودخانه انجام داده بود و کرانه های رودخانه به طور طبیعی برای استقلال پل مناسب بودند. احتمالاً برقراری پل با عملیات ساحل سازی و آماده کردن کرانه ها، بیش از یک تا دو ساعت طول نکشیده و نیروهای عراقی به سادگی توانسته بودند عملیات استقرار و عبور از رودخانه را انجام دهند.
بدین ترتیب با احداث پل در کیلومتر 24، قریه ذمارد که در حدود 20 کیلومتری شمال آبادان است به تصرف دشمن درآمد و نیروهای او به سمت جنوب برای وصول به کرانه بهمنشیر سرازیر شدند. آبادی سلیمانیه نیز به وسیلۀ دشمن اشغال شد و اهالی آن به اسارت درآمدند. با توسعه سرپل از آبادی سلیمانیه تا نزدیکی جادۀ آبادان – ماهشهر به عرض حدود 20 کیلومتر و عمق 10 کیلومتر نیروهای دشمن شروع به اشغال و استحکام مواضع جدید نمودند.
بدینسان نظامیان عراق یکی از خطرناک ترین مراحل نبرد را عملاً بدون برخورد با طر اجرا کردند و بعد از تهدید اشغال اندیمشک و اهواز سومین خطر عمده را که اشغال جزیره آبادان بود برای نیروهای مسلح ایران فراهم ساختند.
از جمله اقدامات موفق و موؤثر یگان های عراقی در طول سال های جنگ، عملیات پشتیبانی مهندسی آن بود. زبرا برای هر گردان رزمی و پشتیبانی رزمی، یک واحد مهندسی مجهز به وسایل سنگین جاده سازی مانند بولدوزر و لودر پیش بینی شده بود و به محض توقف هر واحد در یک موضع پدافندی یا موضع آتش و یا حتی قبل از آن، واحد مهندسی حرکت می کرد و سریعاً در دشت باز با چند حرکت بولدوزر و لودر یک خاکریز مناسب ایجاد می نمود. در حالی که در اوایل جنگ نیروهای ایرانی به کل فاقد چنین تسلیهاتی بودند و در جبهۀ خرمشهر و آبادان حتی یک دشتگاه وسیلۀ سنگین مهندسی نظامی وجود نداشت و بسیج نیروهای مردمی و جهاد سازندگی هنوز به صورت مؤثر فعال نشده بود. لذا نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی مهندسی رزمی سریعاً موفق شدند مواضع پدافندی مناسب در امتداد خط سرپل تهیه کنند و نیروهای مدافع لازم را در سر پل مستقر نمایند.
انتهای مطلب