تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ(28)
بخش یکم - تشریع وقایع

فصل دوم

ادامه حوادث روزهای 24 مهرماه تا سوم آبان ماه 1359 :

روز 27 مهرماه تلاش دشمن در خرمشهر و آبادان نسبت به روزهای گذشته سبک تر بود. با وجود اینکه 8 روز بود که نیروهای دشمن از کارون عبور کرده و مسافت بین محل عبور تا رودخانۀ بهمنشیر حدود 15 کیلومتر بود. نیروهای زرهی و مکانیزه دشمن هنوز نتوانسته بودند این 15 کیلومتر را در این مدت طی کنند. این در حالی بود که مقاومت مقابل آنها بسیار سبک بود و از نظر برآوردهای نظامی، عراقی ها می بایستی حداکثر در ظرف 2 روز این مسافت را طی می کردند. این امر نشان می دهد که نیروهای متجاوز عراق دارای روحیۀ تهاجمی نبودند و فقط به سبب ضعف توان رزمی نیروهای ایرانی بود که توانسته بودند تا آن مقدار پیشروی کنند و خوشبختانه واحدهای توپخانه ایران با استعداد بسیار کم خود که از سه آتشبار تجاوز نمی کرد حداقل در محور اهواز – آبادان موفق شدند مانع پیشروی سریع نیروهای دشمن گردند و نیروهای مقاومت که از تکاوران دریایی، پرسنل ژاندارمری، افراد سپاه پاسداران و نیروهای مردمی بودند با اجرای عملیات گشتی نفوذی و عملیات ایذایی موفق شدند در نیروهای دشمن ایجاد وحشت کنند. بدیهی است این نیروهای معدود در آن شرایط نمی توانستند یک خط پدافندی منظم در مقابل خط سرپل دشمن که رو به گسترش بود تشکیل دهند زیرا این خط سرپل، نیم دایره ای به شعاع تقریبی 10 کیلومتر بود و در 3 محور شمال و شرق و جنوب به سمت اهواز و شادگان و آبادان در حال توسعه بود.

برای برقراری یک خط دفاعی در مقابل سرپل دشمن که حدود دو تیپ زرهی آن را اشغال کرده بود و از حاشیه غربی رودخانۀ کارون نیز از دارخوین تا سه راهی آبادان – ماهشهر در طول قریب 30 کیلومتر به وسیلۀ توپخانه و خمپاره انداز و حتی توپ و تانک پشتیبانی می شد، حداقل سه گردان تقویت شده مکانیزه (برای هر محور یک گردان) جهت اشغال مواضع پدافندی مورد نیاز بود و در آن موقع اصولاً چنین یگان هایی در منطقه وجود نداشت و به عبارت بهتر استعداد رزمی تمام نیروهای مدافع در منطقۀ عملیات خرمشهر – آبادان که باید ماهشهر و شادگان و دارخوین را نیز به آن اضافه کنیم به اندازۀ استعداد رزمی یک تیپ پیاده نبود.

توضیح اینکه قبل از آغاز تجاوز عراق در این منطقه یک گردان تانک با حدود 20 دستگاه تانک و یک گردان مکانیزه با حدود 60 درصد استعداد رزمی مستقر بود و در آن هنگام، گردان تانک از قبل متلاشی شده بود و از گردان مکانیزه نیز فقط 10% استعداد سازمانی باقی مانده بود. همانطور که قبلاً نیز اشاره شده است در جبهۀ آبادان از آغاز عملیات فقط یک دسته تانک با 4 دستگاه تانک مستقر بود که بعد از 27 روز جنگ طبعاً از آن 4 دستگاه نیز چیزی باقی نمانده بود و عملاً نیروهای ایرانی به صورت پیادۀ مطلق با پشتیبانی توپخانه و سلاح سبک و آر پی جی 7 و معدودی تفنگ 106 میلیمتری و خمپاره انداز با نیروهای زرهی و مکانیزۀ دشمن در دشت باز و بدون حفاظ و جان پناه خوزستان می جنگیدند و با همین وضع پیروزی های درخشانی داشتند، چنانکه در نبردهای روز 26 و 27 در خرمشهر موفق شدند نیروهای دشمن را تا حدودی عقب برانند و حلقۀ محاصرۀ خرمشهر را که به نزدیک پل رسیده بود در درهم بشکنند و حوزۀ مقاومت خود را در داخل شهر گسترش دهند و حتی در روز 27 مهرماه نیروهای ایرانی موفق شدند حدود نصف خرمشهر را از اشغال دشمن خارج سازند و آنها را تا حوالی کنار شهر فراری دهند و در منطقۀ آبادان نیز آتشبارهای توپخانه موفق شدند با اجرای آتش مؤثر بر مواضع دشمن، از پیشروی آنها جلوگیری نمایند.

در آن روز اقدام نسبتاً مؤثر نیروی زمینی برای تقویت منطقۀ خرمشهر – آبادان عملی گردید و به لشکر 77 مشهد ابلاغ شد سریعاً یک گردان کامل پیاده و یک گروهان تانک و یک آتشبار توپخانه از تیپ 2 پیادۀ قوچان را به مشهد تغییر مکان دهد و با هواپیمای سی – 130 و راه آهن به اهواز اعزام دارد تا در تقویت مدافعان خرمشهر – آبادان قرار گیرند. بدین ترتیب نیروی زمینی در پیامی به رزمندگان اهواز و خرمشهر و آبادان ضمن تقدیراز فداکاری های آنان اطلاع داد که قریباً واحدهای اعزامی از لشکر 77 مشهد به اهواز وارد خواهند شد.

در جریان عملیات روز 27 مهرماه نیروهای دشمن تا نزدیکی سه راهی آبادان – ماهشهر رسیده بودند، به نحوی که تعدادی از اهالی آبادان که در شمال بهمنشیر در حرکت بودند به اسارت دشمن درآمدند. در این روز فرودگاه آبادان بار دیگر مورد گلوله  باران دشمن قرار گرفت که بر اثر آن 4 نفر شهید و 7 نفر مجروح شدند و هواپیماهای دشمن نیز سه بار به آبادان حمله کردند.

بررسی ها نشان می دهد که این منطقۀ نبرد از بعداظهر روز 27 مهرماه فعال تر شد، توپخانه دشمن خرمشهر و آبادان را به شدت گلوله باران کرد و خسارت های سنگینی به آبادان وارد نمود. در خرمشهر بار دیگر نیروهای دشمن موفق شدند در نبردهای خیابانی قسمتی دیگر از شهر را اشغال کنند. در این روز هواپیماهای ایرانی دوبار نیروهای دشمن را که در گمرک خرمشهر مشتقر بودند بمباران کردند و توپخانۀ خودی نیز به طور مداوم نیروهای دشمن را در شمال آبادان زیر آتش گرفت.

در ساعت 10 روز 28 مهرماه دشمن بار دیگر به سمت پل خرمشهر پیشروی کرد ولی با مقاومت دلیر مردان مدافع خرمشهر مواجه گردید. نبردهای نزدیک خیابانی بین رزمندگان فداکار و نیروهای اشغالگر و متجاوز عراق آن روز نیز به شدت ادامه داشت، همزمان با تلاش دشمن در خرمشهر و آبادان نیروهای دشمن در جنوب اروندرود نیز فعالیت های فریبنده انجام می دادند و اقداماتی برای قطع کردن نخل ها و احداث جاده و تهیه مواضع در کرانۀ جنوبی اروندرود در سرزمین عراق به عمل می آوردند. تا ساعت 13:45 روز 28 مهرماه نیروهای دشمن تا 500 متری مسجد جامع خرمشهر پیشروی کردند و مسجد و اطراف آن رابه زیر آتش خمپاره گرفتند و در شمال آبادان نیروهای دشمن در منطقۀ اشغالی مواضع خود را تحکیم نمودند. پیشروی دشمن به کندی ادامه داشت تا آن ساعت هنوز نیروهای مقدم دشمن در 3 کیلومتری شمال بهمنشیر قرار داشتند و در جادۀ ماهشهر نیز تا 5 کیلومتری شرق سه راهی آبادان در اختیار نیروهای دشمن بود. در اثر مقاومت و پایداری مردانۀ رزمندگان ایرانی در خرمشهر، تلفات سنگینی  به نیروهای دشمن وارد شده بود، به همین علت سرفرماندهی نیروهای عراق برای ورود نیروهایش به شهر آبادان و درگیر شدن در یک نبرد دیگر شهری دچار شک و تردید بود ظاهراً می خواست نخست کار خرمشهر یکسره شود و پل  خرمشهر – آبادان سالم به دست نیروهای متجاوز بیفتد تا با تلفات کمتر و سرعت بیشتر آبادان از دو سمت غرب و شمال و حتی جنوب با عبور از اروندرود مورد حمله قرار گیرد. خوشبختانه این وضعیت فرصتی فراهم آورد که نیروهای تازه نفس لشکر 77 خراسان وارد نبرد شوند تا با دلاوریهای خود مانع سقوط آبادان گردند. همین امر از مسائل مهم و سرنوشت ساز جنگ ایران و عراق بود. شکست ارتش عراق در اشغال آبادان، تغییر جهت فوق العاده بر روند جنگ داد به نحوی که نیورهای عراقی در تمامی جبهه های جنگ دست از عملیات آفندی قابل ملاحظه کشیدند و به حالت پدافندی درآمدند.

در نبردهای آن روز، نیروهای ایرانی وضعیت نسبتاً بهتری داشتند و توانستند مواضع خود را در خرمشهر و شمال آبادان حفظ کنند، اما تلفات و ضایعات همچنان بر اثر آتش سلاح سنگین دشمن در هر دو شهر رو به تزاید بود و دشمن سرسختانه تلاش می کرد نیروهای مدافع خرمشهر را به جنوب کارون و جزیرۀ آبادان عقب براند یا اینکه با در اختیار گرفتن کامل پل خرمشهر مدافعان را در داخل محدودۀ شهر به محاصره درآورد. ضمناً یک تیم هوانیروز که برای پشتیبانی از رزمندگان منطقۀ عملیات خرمشهر – آبادان در ماهشهر مستقر شده بود در عملیات روز 28 مهرماه توانست ضربات مهلکی بر خودروهای زرهی دشمن وارد آورد.

گردانی که از لشکر 21 پیاده در 26 مهرماه به اهواز اعزام شده بود در 27 مهرماه به ماهشهر حرکت کرد و در ساعت 16:30 همان روز به ماهشهر رسید. بنابراین در 28 مهرماه اولین گردان سازمان یافته نیروی زمینی در منطقۀ ماهشهر – آبادان وارد شد، ضمن اینکه عناصری از ژاندارمری و تکاوران دریایی و نیروهای مردمی نیز وارد این منطقه شدند و در برخی از محورهای مهم، نیروی پوششی مستقر شد به نحوی که دیگر همانند زمان پیشروی نیروهای دشمن این منطقه کاملاً خالی از مدافع نباشد. همین اقدامات اولیه اثرات بسیار گرانبهایی برای نیروهای مسلح کشور داشت، زیرا حداقل از تهدید اهواز و شادگان و ماهشهر کاسته شد و برای مقابله با تهدید آبادان نیز نیرویی وارد عمل گردید.

پس از عبور نیروهای دشمن از کارون و اشغال سرپل در شرق آن، در سپاه پاسداران نیز همانند ارتش فعالیت بیشتری برای عقب راندن نیروهای دشمن به غرب کارون آغاز شد. یک واحد از سپاه پاسداران در دارخوین مستقر گردید و جلوی پیشروی دشمن را به سمت شمال و اهواز متوقف کرد. فرماندهی این عده با برادر رحیم صفوی بود و در روز 29 مهرماه حضرت آیت الله خامنه ای که در ان زمان به عنوان نمایندۀ حضرت امام در شورای عالی دفاع در جبهه ها حضور داشتند، وی را رسماً به فرمانده اروندرود معرفب نمودند تا بین رزمندگان ارتش و سپاه هماهنگی بیشتری ایجاد شود. به طوری که مدارک در دسترس نشان می دهد این معرفی نخستین قدم برای همکاری رسمی بین یگان های ارتش و سپاه پاسداران زیرا تا آن زمان عناصر سپاه پاسداران به طور مستقل وارد مناطق عملیاتی می شدند و مستقل عمل می کردند و با صلاحدید خود طرح های عملیاتی را تهیه و اجرا می نمودند. گرچه روش یاد شدهتا مدتی در مناطق نبرد ادامه یافت ولی کم کم لزوم همکاری و هماهنگی واقعی بین ارتش و سپاه بین فرماندهان هر دو بازوی مسلح نظام احساس شد و به تدریج ناهماهنگی ها از میان برداشته شد و جبهه ها با استواری وحدت فرماندهی، شرایط مطلوب تری یافتند.

از جمله حوادث ناگواری که در حاشیۀ نبردهای منطقه رخ داد این بود که در 29 مهرماه یک فروند هواپیمای عراقی در نزدیکی بندر امام خمینی سرنگون شد، مردم محلی سریعاً در محلۀ سقوط آن به دور لاشۀ هواپیمای عراقی جمع شدند، ناگهان هواپیمای مذکور منفجر شد و در نتیجه عده ای شهید و مجروح شدند.

برای تقویت یگان های دیگر نیروی زمینی، ارتش تلاش می کرد در حدود مقدورات، نیروهای کمکی بیشتری به منطقۀ عملیاتی اروند اعزام کند، لذا به تیپ 55 پیاده هوابرد دستور داد یک گردان به خوزستان و یک گردان به خرم آباد اعزام کند و به لشکر 21 نیز دستور داد تعدادی خدمۀ تانک و 90 نفر سرباز به اهواز بفرستد تا در اختیار فرماندهی اروند قرار گیرد.

در روز 29 مهرماه نبردهای خیابانی بین رزمندگان ایرانی و نیروهای اشغالگر خرمشهر به شدت ادامه داشت. نیروهای دشمن با برتری کامل خود تلاش می کردند نیروهای ایرانی را از باقیماندۀ شهر خرمشهر عقب برانند یا آنان را محاصره و به شهادت برسانند. در جبهۀ شمال آبادان، حرکت عده های دشمن که در سه کیلومتری شمال ایستگاه 7 و 12 قرار داشتند همچنان آرام بود ولی شدت آتشباری به داخل شهر کاهشی نداشت. تلفات نیروهای ایرانی در ان روز خیلی زیاد بود، ولی با این وجود مقاومت همچنان ادامه داشت و از نزدیک شدن دشمن به خرمشهر جلوگیری می شد.

«فرماندهی اروند» که از روز 27 مهرماه موجودیت یافته بود دو روز بعد یعنی در روز 29 مهرماه ستاد مربوطه را سازماندهی نمود و شروع فعالیت آن به ستاد مشترک، نیوهای زمینی، دریایی و هوایی اعلام شد. این ستاد با 13 افسر تشکیل گردید و همانطور که قبلاً نیز اشاره شد فرماندهی آن به عهدۀ سرهنگ فروزان فرمانده ژاندارمری کشور بود. بقیه افسران ستاد از افسران نیروی زمینی حاضر در صحنۀ نبرد اروندرود انتخاب شدند.

بررسی حوادث روز 29 مهرماه نشان می دهد که با توجه به وضعیت نامطلوب خرمشهر تلاش اصلی نیروهای جمهوری اسلامی ایران صرف دفاع از آبادان و ماهشهر گردید و با توجه به اینکه نیروهای دشمن نیز در نبرد شهری از طولانی شدن اشغال خرمشهر خسته شده بودند علاقۀ چندانی به اشغال سریع باقیماندۀ آن شهر نشان نمی دادند و تصور می کردند بلاخره قدرت مقاومت مدافعان خرمشهر به پایان خواهد رسید، ولی رزمندگان دلاور و مدافعان خستگی ناپذیر ایران اسلامی همانند روزهای اول جنگ در جای جای خرمشهر در برابر تهاجم دشمن پایداری می کردند و هنوز خون گرم عشق به میهن و اسلام در رگ ها و قلب هایشان می جوشید و همین رادمردان از جان گذشته و بلندآوازه بودند که با توان بسیار اندک خود بی آنکه نیروی تقویتی به یاریشان برسد 5 روز دیگر جانانه در برابر ماشین عظیم جنگی مهاجم استقامت و پایداری کردند.

حالا شهر خرم و زیبای خرمشهر واقعاً تبدیل به خونین شهر شد و وجب به وجب آن به حون دلاوران کفرستیز ایران اسلامی تطهیر شده بود و هر ساعت که سپری می شد تقدس آن با خون عزیزترین فرزندان این آب و خاک جاودانگی بیشتری می یافت. بوی خوش این خون های پاک و مقدس هوا را معطر می کرد درحالی که در شمال آبادان نیز دلاوران ارتش مانع وصول نیروی دشمن به کرانۀ شمالی رودخانۀ بهمنشیر می شدند.

در 29 مهرماه آتش های سنگین دشمن به کوی بازرگان، ایستگاه 11، تانکی فارم و سایر نقاط شهر متمرکز شده و خسارت های سنگینی به بار آورد، در ساعت 15:20 مسجد امام حسن (ع) و اطراف آن گلوله باران گردید. روز بعد یعنی در 30 مهرماه جنگ های خیابانی خرمشهر همچنان ادامه یافت و در جبهۀ آبادان نیز نیروهای دشمن توانستند گامی جلوتر از سه راهی آبادان – ماهشهر بگذارند.

لازم به ذکر است که عراق مجدداً در روز 29 مهر درخواست اعلام آتش بس محدود کرد که مورد موافقت جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت

انتهای مطلب

منبع: تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، معین ورزی، نصرت الله، 1385، ساحادم، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده