فصل دوم
ادامه حوادث روزهای 24 مهرماه تا سوم آبان ماه 1359 :
در روز 30 مهرماه فعالیت جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در صحنۀ عملیات خوزستان به ویژه در منطقه نبرد اروند نسبتاً چشمگیر بود و چندین بار به نیروهای دشمن در این منطقه یورش بردند و خسارات و تلفات سنگینی وارد نمودند. متقابلاً هواپیماهای دشمن نیز به تأسیسات پتروشیمی بندر امام نیز حمله کردند که یک فروند هواپیمای دشمن سرنگون شد. در ساعت 17:35 مجدداً هواپیماهای دشمن به آبادان حمله کردند. گرچه آبادان و خرمشهر در تیررس کامل توپخانه و خمپاره اندازهای عراق ها بود، ولی دشمن به منظور نمایش قدرت هوایی خود و ایجاد وحشت در میان مردم به حملات هوایی نیز دست می زد.
گفتنی است که با تشکیل «فرماندهی اروند» تمام امکانات ژاندارمری کشور برای تقویت منطقه عملیات اروند به کار گرفته شد و از نیروی زمینی نیز درخواست گردید یگان های تقویتی بیشتری به این منطقه اعزام نماید.
با استفاده از عناصر ژاندارمری و نیروی زمینی که به ماهشهر وارد می شدند یک نیروی دفاعی در مقابل سرپل دشمن در دارخوین و شادگان و غرب ماهشهر سازمان داده شد و تا حدودی در مقابل دشمن عرض وجود کرد. از جمله یگان هایی که از ژاندارمری به ماهشهر وارد شدند گردان ۲۰۱ امداد بود. فرمانده ژاندارمری کشور دستور داد نفربرهای این گردان در اختیار فرمانده واحد تانک اعزامی از لشکر ۹۲ زرهی قرار گیرد تا یک گروه رزمی تانک و پیاده زرهی تشکیل گردد. با تشکیل فرماندهی اروند رابطه فرماندهی سایر سازمان ها از جمله نیروی دریایی با عناصر رزمنده اعزامی از نیروی مربوطه تا حدودی قطع شد و رابطه فرماندهی اروند با نیروهای مذکور جایگزین آن گردید، لذا لشکر ۹۲ زرهی و پایگاه دریایی خرمشهر و ستاد عمليات جنوب از سیستم فرماندهی این منطقه حذف شدند. بدین طریق مهر ماه سال ۱۳۵۹ در حالی که خرمشهر آخرین تلاش خود را برای حفظ آزادی به کار می برد و آبادان در آستانه محاصره کامل و تهدید اشغال به وسیله نیروهای متجاوز عراقی قرار داشت، به پایان رسید. ولی هر روز که می گذشت سایه اسارت بر خرمشهر سنگینی می کرد و
حرکت تانک ها و توپ ها و نفرات دشمن متجاوز بر روی خاک مقدس آن حکایت از این می کرد که مدافعان خرمشهر دیگر قادر نخواهند بود با چند قبضه خمپاره انداز و آر پی جی 7 و تفنگ ژ۳ جلوی گردان های زرهی و مکانیزه دشمن را گرفته و به آتش
گردان های توپخانه آن پاسخ متقابل بدهند، چرا که با محاصره آبادان آتشبارهای توپخانه منطقه، عقب برده شده و خرمشهر عملا از آتش های پشتیبانی محروم گردیده بود، ضمن اینکه در داخل شهر جبهه مشخصی وجود نداشت تا توپخانه بتواند تمركزات دیده بانی شده اجرا کند، تحت آن شرایط حتی پشتیبانی هوایی نیز چندان تأثیری در خط مقدم نبرد نمی توانست داشته باشد.
از طرفی نیروهای دشمن نیز با وجود اشغال حدود ۹۰ درصد از شهر نمی توانستند برای اشغال ۱۰ درصد باقیمانده از برتری آتش خود استفاده کنند، لذا آنها نیز مجبور بودند به نبرد نزدیک پیاده نظام تن دهند و از تانک ها و نفربرها نیز فقط به عنوان یک عامل روانی استفاده کنند در نتیجه عناصر پیاده نظام و نیروی مخصوص عراق در اشغال خرمشهر نقش اصلی را ایفا کردند.
صدام حسین در رابطه با اشغال خرمشهر چنین گفته است:
»اشغال خرمشهر چند روز به طول انجامید و مراحلی برای این کار انجام شد. در مرحله یکم قسمت بندری به اشغال نیروهای عراق در آمد و آخرین مرحله بعد از عبور از کارون و محاصره آبادان اجرا گردید که در این مرحله نیروهای کماندویی عراق قابلیت خود را در نبردهای شهری نشان دادند«
در این اوضاع و احوال بسیار سخت، رزمندگان ایرانی سه روز دیگر مقاومت کردند. نیروهای متجاوز در روز اول آبان ماه مدافعان قليل خرمشهر را به کرانه جنوبی کارون عقب راندند. عراقی ها برای سرعت بخشیدن به تجاوز خود بر شدت جنگ روانی خود افزودند و مستمر در برنامه های رادیو و تلویزیونی بصره مردم آبادان را دعوت به تسلیم کردند. ظاهر امر حکایت از حمله شدید و قریب الوقوع نیروهای عراقی به آبادان می کرد ولی در عمل متجاوزان با تجربه تلخی که در خرمشهر به دست آورده بودند علاقه ای به قبول خطر نشان نمی دادند.
در روز اول آبان ماه، یک واحد زرهی دشمن در مقابل دارخوین و در کرانه غربی کارون متمرکز شد. این نیروها می توانستند از کرانه غربی کارون مواضع نیروهای ایرانی را در شرق رودخانه به زیر آتش بگیرند و تهدید دیگر برای عبور از کارون ایجاد نمایند ولی به هر حال روز اول آبان ماه نیز به تبادل آتش بین طرفین درگیر سپری شد.
در اول آبان ماه «فرماندهی اروند» یک دستور آگهی به عناصر غیر ارتشی فعال در صحنه نبرد خرمشهر فرستاد. در آن وقت در منطقه عملیات اروند تعداد ۱۱ عنصر غير ارتشی حضور داشتند و هر کدام به نوعی در عملیات رزمی فعال بودند که شامل ۴ عنصر سپاه پاسداران، عنصر بسیج و ۳ فرمانداری بودند. عناصر نظامی هم به همین تعداد بودند که در حدود استعداد گروهان و گردان از واحدها و نیروهای مختلف زمینی، دریایی و ژاندارمری به منطقه اعزام شده بودند. بعد از تشکیل فرماندهی اروند در ماهشهر، فرمانده عملیات آبادان نیز تعویض شد و سرهنگ حسنی سعدی به فرماندهی منطقه عملیات آبادان – خرمشهر منصوب گردید. گزارش فرمانده جدید از وضعیت آبادان و خرمشهر تا ساعت ۱۲۰۰ روز اول آبان ماه و به شرح زیر است:
این دو شهر در محاصره نیروهای دشمن هستند. در خرمشهر جنگ تن به تن ادامه دارد. تلوله باران شهر شدید و تلفات بسیار زیاد است. نیروهای خودی موفق شدند ۶ نفر از افراد عراقی را به اسارت بگیرند. هنوز پل خرمشهر در دست نیروهای خودی است و تا فلکه فرمانداری و خیابان ۴۰ متري، شهر در کنترل نیروهای ما می باشد. در شمال آبادان نیروهای ایستگاه ۱۲ موضع گرفته اند، نبرد می کنند. نیروی هوایی چند پرواز پشتیبانی انجام داد که یک فروند فانتوم مورد اصابت آتش ضدهوایی دشمن قرار گرفت، هواپیما در منطقه تحت کنترل نیروهای خودی سقوط کرد اما خلبانان آن در منطقه اشغالی دشمن با چتر بیرون پریدند
بعد از تشکیل «فرماندهی اروندرود» با توجه به هماهنگی های موجود، نیروهای قابل ملاحظه ای در منطقه ماهشهر و دارخوین و آبادان متمرکز گردید که شامل عناصر نیروی زمینی ارتش، تکاوران نیروی دریایی، ژاندارمری، نیروهای سپاه و بسیج مردمی بودند. ضمنا فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه حصر آبادان باید شکسته شود هیجان خاصی در ارتش و ملت ایجاد کرد و حرکت داوطلبان غیر نظامی به این منطقه را شتاب بیشتری داد. به همین انگیزه ها در روز اول آبان ماه نیروی رزمنده سازمان یافته ای در این منطقه متمرکز گردید که جنگ افزار و مهمات کافی در اختیار داشت؛ اما وضعیت خرمشهر همچنان بحرانی بود. نبرد خانه به خانه و کوچه به کوچه جریان داشت. در شمال آبادان نیز نیروهای دشمن به رودخانه بهمنشیر نزدیک شده بودند. در ماهشهر و بندر امام خمینی ۵۰۰ نفر داوطلب غیر نظامی آماده شدند تا در منطقه عملیات وارد نبرد شوند.
در آن روز جاده آسفالته آبادان – ماهشهر در کنترل آتش دشمن بود ولی جاده خاکی هنوز آزاد بود. با توجه به اینکه «فرماندهی اروند» در نظر داشت هرچه سریع تر در محور ماهشهر – آبادان به سمت منطقه سرپل دشمن عملیات آفندی اجرا گردد و نیروهای دشمن از منطقه سرپل به غرب کارون عقب زده شوند، لذا یگان هایی که به منطقه وارد می شدند سریع سازمان می یافتند و آماده برای اجرای حمله می گشتند.
در آغاز روز دوم آبان ماه احساس خطر اشغال کامل خرمشهر فوق العاده شدید بود زیرا خبر رسیده بود که نیروهای دشمن به آخرین سنگرهای مدافعان شهر که در اطراف پل قرار داشتند نزدیک شده اند. ستاد مشترک به نیروی هوایی دستور داد با حداکثر امکانات خود مناطق عقب خط تماس دشمن را بمباران کند تا شاید فشار دشمن در داخل شهر کمتر شود اما حملات چند فروند هواپیما نمی توانست در سرنوشت میدان نبرد تغییر اساسی بدهد.
از روز اول آبان ماه گردان ۱۴۴ پیاده لشکر ۲۱ اعزامی به ماهشهر عملیات گشتی شناسایی را در محور ماهشهر آبادان آغاز کرد. عناصر گشتی این گردان اطلاع دادند که نیروهای دشمن به حدود ۱۶ کیلومتری شرق کارون در محور آبادان – ماهشهر رسیده اند، لذا اگر قرار بود حمله ای انجام گیرد نیروی تک کننده بایستی موفق می شد نیروهای دشمن را حدود ۱۶ کیلومتر عقب براند. .
وضعیت خرمشهر آنچنان وخیم و مأیوس کنده شده بود که در روز دوم آبان ماه عدنا خير الله وزیر دفاع عراق در یک تماس تلفنی با صدام حسین اشغال کامل خرمشهر را اعلام کر و این مطلب در رادیو بغداد به اطلاع مردم عراق و دنیا رسید. اما این خبر صحت کامل نداشت و مقاومت مدافعان شهر هنوز در خرمشهر ادامه داشت.
در بعد از ظهر آن روز یگان های پیاده و زرهی عراق بر انتهای شمالی پل خرمشهر تسلط یافتند و ارتباط بین رزمندگان داخل شهر با نیروهای پشتیبانی در جزیره آبادان قطع گردید و دیگر رساندن مهمات به رزمندگان داخل شهر امکان پذیر نشد. آخرین مقاومت ها به علت خستگی زیاد و عدم توازن نیروهای دو طرف در حال از بین رفتن بود و با وجود اینکه بالگردهای هوانیروز تلاش فداکارانه ای می کردند و تلفات قابل ملاحظه ای به نیروهای دشمن وارد می شد، اما کار سازنده ای در جهت تغییر شرایط میدان نبرد انجام نگرفت.
در روز دوم آبان ماه رزمندگان ایثارگر ایرانی، آخرین تلاش خود را برای حفظ خرمشهر به کار بردند این در حالی بود که شهر و حتی پل خرمشهر به وسيله اتش در دست دشمن بود. نیروهای اعزامی برای پشتیبانی و رساندن تدارکات نمی توانستند از پل عبور کنند و برای رساندن آنها از قایق و از راه رودخانه کارون استفاده می شد.
فرماندهی اروند بنابه مصالح مقطعی زمان و مکان، تصمیم گرفت در روز سوم آبان ماه با استفاده از یگان های تحت امر که مخلوطی از تمام سازمانها و نهادها بودند تکی را برای انهدام سرپل دشمن در شرق کارون انجام دهد که به علل مختلفی از جمله ضعف اطلاعات از دشمن، عدم آمادگی یگانهای تک ور، نامتجانس بودن یگانها و برتری مطلق توان رزمی دشمن، ناموفق بود.
یگان های تحت امر فرماندهی اروند در اولین دستورالعمل تشکیل آن به شرح زیر بودند:
گردان ۱۴۴ پیاده لشکر ۲۱، گردان ۲۰۱ امداد ژاندارمری، یگان رزمی ۲۴۰ نفری مرکب از دانشجویان دانشکده افسری و تعدادی از پرسنل گروه رزمی ۱۴۸ مشهد، یک گردان پیاده (نامشخص) در شادگان، بخشی از عناصر ژاندارمری مستقر در منطقه ستاد اروند، رزمندگان سپاه پاسداران مستقر در منطقه استحفاظی اروند، عناصر باقیمانده گردان های ۱۵۱ دژ، گردانهای ۱۶۵ پیاده مکانیزه و ۲۳۲ تانک، تکاوران دریایی مستقر در منطقه اروند، آتشبارهای کاتیوشا و ۱۳۰ میلیمتری از گردان های ۳۲۲ و ۳۹۹ توپخانه، آتشبار پدافند هوایی از گردان ۳۰۷ توپخانه و یک آتشبار ۲۳ میلیمتری از گروه ۲۲ توپخانه و تعدادی توپ ۲۳ میلیمتری از لشکر ۲۱ پیاده.
ماموریت کلی که در دستور تشکیل فرماندهی اروند برای آن فرماندهی در نظر گرفته شده بود عبارت از این بود که این فرماندهی منطقه استحفاظی موقت را از وجود عناصر متجاوز عراقی و ضد انقلاب داخلی پاک نموده و از مرزهای کشور جمهوری اسلامی ایران از کیلومتر 25 تا دهانه فاو پدافند نمایند.
این دستور با توجه به مأموریتی که به فرماندهی اروند واگذار شده بود اسا طرح آفندی این فرماندهی در سوم آبان 1359 در محور ماهسهر – آبادان گردید.
کلیۀ یگان های تحت امر فرماندهی اروند واحدهای کوچک و بزرگی بودند که از سازمان های مختلف جمع آوری شده و هیچ گونه هماهنگی سازمانی بین عناصر آن وجود نداشت، ضمن اینکه فرماندهی این یگان ها نیز هیچ گونه آشنایی قبلی با پرسنل و حتی افسران آن نداشتند و از همه مهم تر اینکه تمامی این یگان ها از تاریخ 27 مهرماه یعنی فقط 5 روز قبل از اجرای آفند روز سوم آبان ماه از شیراز و اصفهان و تهران و مشهد به ماهشهر اعزام شده بودند و حداقل 10 تا 15 روز زمان لازم بود که به محیط منطقۀ نبرد و فرماندهی اروند و خصوصیات میدان جنگ آشنا شوند.
عنصر اصلی تک در فرماندهی اروند، گردان 144 پیاده بود. این گردان در عملیات آفندی روز 23 مهرماه در غرب شوش شرکت کرده و با از دست دادن قسمتی از توان رزمی خود عقب نشینی نموده بود. طرح کلی تک این بود که این گردان با گروهان تانک سازمان داده شده از تانک های دریافتی از کارخانجات نوسازی مسجد سلیمان، یک گروه رزمی را تشکیل دادهدر نقش تلاش اصلی در محور ماهشهر- آبادان به خط سرپل دشمن تک می کرد و سایر عناصر تحت فرماندهی اروند نیز در محورهای شادگان و دارخوین و بهمنشیر به سمت جنوب و شمال در نقش تلاش های پشتیبانی عمل می نمودند. یگان های تک ور ایتدا موفق شدند پیشروی های لازم را داشته باشند و به مواضع دشمن نزدیک شوند اما نیروهای ایرانی هنوز تجربیات کافی و لازم را برای جنگ در بیایان گرم و سوزان نداشتند و در زمان تک هوای خوزستان هنوز بسیار گرم بود. نظر به اینکه این تک در ساعات روز اجرا شد با بالا آمدن آفتاب و گذشت ساعات بیشتر از زمان روز، گرمای طاقت فرسا یکی از بزرگ ترنی عللی بود که توان رزمی نیروهای ایرانی را فوق العاده کاهش داد، به طوری که بعد از 2 یا 3 ساعت از روز گذشته تشنگی فوق العاده بر همۀ افراد غلبه کرد. این تشنگی طاقت فرسا با آتش های سنگین دشمن که مثل باران بر سر رزمندگان می بارید توأم بود و امکان موضع گرفتن و کمی استراحت و نوشیدن آب وجود نداشت، طبیعتاً احتمال موفقیت چنین عملیاتی ضعیف بود و به همین انگیزه ها نیز سرانجام عملیات با شکست کامل مواجه گردید و تلفات سنگینی بر نیروهای جمهوری اسلامی ایران وارد شد که طبق گزارش لشکر 21 پیاده فقط از عناصر گردان 144 پیده آن لشکر، 9 نفر شهید، 54 نفر مجروح و 147 نفر مفقودالاثر شدند یعنی این گردان 210 نفر تلفات رزمی داشت.
از نظر تجهیزات نیز در تک سوم آبان از 17 دستگاه تانک که در عملیات شرکت داده شدند 15 دستگاه تانک از بین رفت. بالاخره عناصر باقیمانده با وضعیت نامطلوبی به مواضع اولیۀ خود در غرب ماهشهر و شادگان و جنوب دارخوین و شمال بهمنشیر عقب نشینی کردند.
انتهای مطلب