ادامه حوادث روزهای 4 تا 26 آبان ماه 59 :
در روز 5 آبان ماه فعالیت گشتی شناسایی واحدهای فرماندهی اروند برای مشخص کردن مواضع دشمن از سر گرفته شد . گردان 201 امداد ژاندارمری که محور آبادان – ماهشهر موضع گرفته بود 2 گروه گشتی به جلو فرستاد . این گروه ها گزارش دادند عدۀ زیادی از اهالی آبادان و حومه آن با هر وسیله مقدور شهر را تخلیه کرده و در محور جادۀ خاکی به سمت ماهشهر در حرکت هستند. به هر حال این دو گروه تا کیلومتر 11 به پیشروی ادامه دادند ولی از آن به بعد زیر آتش شدید دشمن قرار گرفتند. بر اساس گزارش یاد شده در روز پنجم آبان ماه نیروهای دشمن در حدود 6 تا 8 کیلومتری شمال رودخانۀ بهمنشیر مستقر بودند.
در صفحات پیشین اشاره شده است که یک گردان پیاده و یک گروهان تانک و یک آتشبار توپخانه از لشکر ۷۷ مشهد به اهواز وارد شده بود و در روز سوم آبان جانشین رئیس ستاد مشترک دستور داد این واحد منهای گروهان تانک به ماهشهر حرکت داده شود. گردان مذکور در ۴ آبان وارد ماهشهر شد و در پنجم آبان ماه فرمانده این گردان (سرهنگ دوم کهتری) به فرماندهی منطقه نبرد خرمشهر تعیین گردید و به وی ابلاغ شد با واحد تحت فرماندهی خود به خرمشهر حرکت کند و فرماندهی آن منطقه را به عهده بگیرد و ضمن دفاع از کرانه جنوبی کارون در خرمشهر، نیروهای دشمن را در کرانه شمالی این رودخانه عقب براند. اما واقعیت امر این بود که حدود یک لشکر دشمن خرمشهر را اشغال کرده بود و حال چگونه یک گردان پیاده می توانست آن لشکر را از شهر بیرون براند؟
در روز پنجم آبان، همچون روزهای گذشته تبادل آتش جریان داشت و برتری کامل با دشمن بود. ضمنا در این روز بار دیگر هواپیماهای عراقی فعال شدند و آبادان و سربندر را بمباران کردند و خساراتی وارد نمودند. متقابلا هواپیماهای ایرانی نیز چندین پرواز مرزی بر مواضع دشمن اجرا کردند و آنها را بمباران نمودند.
در حوادث روز ششم آبان ماه اولین نکته جالبی که به چشم می خورد دستور اعزام گردان های رزمی لشکر ۹۲ زرهی که در خرمشهر مستقر بودن به اردوگاه استراحت برای تجدید سازمان است. با توجه به تلفات سنگینی که به ۳ گردان لشکر ۹۲ زرهی شامل گردان – های ۲۲۲ تانک، ۱۶۵ پیاده زرهی و ۱۵۱ دژ وارد شده بود و این گردان ها بعد از تشکیل فرماندهی اروند جزو عناصر زیر امر آن بودند دستور داده شد که جهت بازسازی از میدان نبرد خارج شوند.
بنابراین در کنار رودخانه خلف آباد اردوگاه استراحت تشکیل شد که در تمام طول جنگ این اقدام برای اولین بار صورت می گرفت، زیرا اصولا ارتش جمهوری اسلامی ایران در شرایطی با تجاوز عراق و ادامه آن روبرو شد که اجرای برنامه های کلاسیک نظامی مقدور نبود و بر فرض اینکه یگانی به اردوگاه استراحت اعزام می شد نه پرسنل اضافی و نه تجهیزات انبارشده ای وجود داشت تا به یگان مزبور واگذار شود، چنانکه همین گردان ها نیز بعد از چند روز بدون انجام اقدامات قابل ملاحظه ای دوباره به میدان نبرد برگردانده شدند و در واقع فقط، افراد یادشده چند روزی از صحنه نبرد دور بودند و آرامشی داشتند.
در گلوله باران و بمباران روز ششم آبان در شهر آبادان ده نفر شهید و ۱۲۰ نفر مجروح شدند و همان طور که اشاره شد سقوط خرمشهر میزان خطر برای آبادان را فوق العاده افزایش داد. نیروهای دشمن از ۳ طرف شمال و جنوب و شمال غرب، جزیره آبادان و در مرکز آن شهر آبادان را تهدید می کردند. عملیات فریب نیروهای دشمن در کرانه جنوبی اروندرود افزایش یافت. هنگ ژاندارمری آبادان که مسئولیت تأمین کرانه شمالی اروندرود را بر عهده داشت پیشنهاد کرد برای خنثی کردن تهدید احتمالی نیروهای عراق در عبور از اروندرود پاسگاه های کرانه اروندرود تقویت شوند و در آن موقع این پیشنهاد منطقی بود زیرا اگر نیروهای عراقی موفق می شدند از سمت خرمشهر یا بهمنشیر وارد جزیره آبادان شوند به احتمال زیاد عناصری نیز با هر وسیله ممکن از اروندرود عبور می کردند و مواضع نیروهای ایرانی را که در جبهه شمالی جزیره آبادان دفاع می کردند از پشت سر و از سمت جنوب مورد تهدید قرار می دادند و این کار چندان مشکل نبود. ضمن اینکه فاصله بین پاسگاه ها ۷ تا ۱۰ کیلومتر بود و اگر یک پاسگاه غافلگیر می شد و منهدم می گردید و یک شکاف ۱۵ تا ۲۰ کیلومتری در خط تأمین باز می شد نیروهای دشمن می توانستند از این شکاف به سادگی وارد جزیره شوند، اما به طوری که حوادث جنگ نشان داد ارتش عراق با برآوردی که از وضعیت ارتش ایران کرده بود نیازی برای عبور از اروندرود احساس نکرد و تصور نمود در مدت کوتاهی از طریق زمین، خرمشهر و سپس آبادان را تصرف خواهد کرد. بنابراین پیش بینی وسایل عبور از اروندرود را نکرده بود.
گرچه در روزهای نخست تجاوز عراق، ارتش و ملت ایران به عللی که قبلا ذکر شد، لطمات سختی را در جبهه اروندرود متحمل شدند، ولی مقامات مسئول برای جلوگیری از تكرار حوادث آمادگی بیشتری پیدا کردند و به همین انگیزه برای دفاع از جزیره آبادان اقدامات مؤثری به عمل آمد. در روز ششم آبان ماه نیروهای جمهوری اسلامی ایران که در کرانه بهمنشیر مستقر بودند یک تک محدود به نیروهای دشمن و به سمت جاده آبادان – ماهشهر اجرا کردند که نسبتا موفقیت آمیز بود و همین نوع اقدامات سبب شد دشمن متوجه اراده و تصمیم قاطع رزمندگان اسلام گردد که اثرات روانی فوق العاده در سرنوشت جنگ داشت. دیگر اینکه این گونه اقدامات بين افراد دشمن ایجاد وحشت می کرد که خود سبب تضعیف توان ارتش عراق بود. از طرف دیگر به سربازان عراقی وعده داده شده بود که جنگ از یک هفته بیشتر طول نخواهد کشید در حالی که هفته ششم جنگ آغاز شده بود و هیچ گونه تغییری نیز در اراده مقامات مسئول سیاسی و نظامی ایران و همچنین رزمندگان جان بر کف دیده نمی شد که کاملا بر خلاف انتظارات حکومت و ارتش عراق و حتی سایر کشورها بود. آتش – افروزان این جنگ بر مبنای سابقه جنگ های اعراب و اسرائیل برآورد کرده بودند که دولت، ملت و ارتش ایران در مدت چند روز به زانو در خواهند آمد و آتش بس را قبول خواهند کرد و به پیشنهادات حکومت عراق تسلیم خواهند شد، اما در سایه الطاف خفیه الهی چنین نشد.
بنابر این تحت آن شرایط، هر اقدام غیر انفعالی که از طرف رزمندگان ایرانی به خصوص در راستای عملیات آفندی به مورد اجرا گذارده می شد، حرکتی به منظور اثبات قاطعیت در تصمیم و تسلیم ناپذیری بود و می توانست اثرات سرنوشت سازی در مسأله جنگ داشته باشد و به همین علت عملیات های محدود و کم وسعت که در ماه های اول جنگ از طرف رزمندگان ایران انجام گرفت، تأثیر فوق العاده ای در جریان جنگ داشت. البته گاه این حملات از نظر تاکتیکی منطقی به نظر نمی رسید و اقدامی ارزیابی شده محسوب نمی شد. مثلا تک روز سوم آبان در محور ماهشهر – آبادان برای واحد پیاده در گرمای بسیار زیاد و در زمین کاملا باز و با دشمنی که چندین برابر نیروی خودی توان رزمی داشت انتخاب هدفی در عمق (حدود ۲۰ کیلومتر) غیر اصولی بود. به هر حال با طولانی شدن جنگ تجربیات فرماندهان افزایش می یافت و طرح های منطقی تری تهیه و اجرا می شد. ا ما
در ششم آبان فرماندهی اروند تصمیم گرفت مواضع دفاعی جزیره آبادان را که دور تا دور جزيره بودند تقویت کند. تنها نیروی موجود حدود ۲۰۰ نفر تکاور نیروی دریایی بود که در بندر امام خمینی مستقر بودند، لذا فرماندهی اروند به فرمانده این واحد تکاور دستور داد یگان خود را به جزیره آبادان تغییر مکان دهد و زیر امر فرماندهی عملیات آبادان قرار گیرد. از طرفی فرماندهی اروند یک برآورد وضعیت منطقی درباره منطقه عملیات اروند کرد و چنین نتیجه گیری نمود که در شرایط موجود نه تنها جزیره آبادان بلکه شادگان و بندر خرمشهر و بندر امام خمینی نیز مورد تهدید جدی ارتش متجاوز عراق می باشند و لازم است برای تقویت قدرت دفاعی این منطقه یگان های بیشتری در اختیار این فرماندهی قرار گیرد. نیروهای تقویتی که فرماندهی اروند درخواست کرد شامل یک گردان تانک، ۳ گردان پیاده زرهی، یک گردان نیروی مخصوص، ۳ گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری یک گردان کاتیوشا، یک گردان توپخانه پدافند هوایی، یک گردان مهندسی رزمی و یک گردان مخابرات و عناصر پشتیبانی خدمات رزمی بود. این درخواست غیر منطقی نبود زیرا عملا ضرورت آن مشخص شده بود و به همین علت، مابقی لشکر ۷۷ پیاده مشهد به آن منطقه اعزام شد.
با گذشت زمان و پایان درگیری در خرمشهر باقیمانده نیروهای رزمنده این منطقه دچار خستگی روحی شدند و کارآیی رزمی آنان کاهش یافت بدین علت و بر اساس پیشنهاد فرمانده تکاوران دریایی، به مرور افرادی که از آغاز جنگ در منطقه نبرد خرمشهر بودند جهت تجدید قوا برای مدتی به منطقه عقب اعزام شدند.
اطلاعاتی که از وضعیت آبادان به ویژه جزیره مینو می رسید حاکی از تلاش بیش از پیش دشمن برای ورود به جزیره آبادان از سمت های شمال و جنوب بود، لذا فرماندهی اروند دستور داد گردان ۱۵۳ پیاده اعزامی از لشکر ۷۷ مشهد هر چه سریع تر و با هر وسیله مقدور به آبادان تغییر مکان داده شود تا تحت نظر فرماندهی عملیات آبادان و فرمانده گردان مربوطه برای خنثی کردن تهدیدات، اقدامات سریع به عمل آید. بدین ترتیب گردان ۱۵۳ پیاده به وسیله بالگرد و هواناو از ماهشهر به جزیره آبادان تغییر مکان داده شد.
آخرین وضعیت عملیاتی منطقه خرمشهر – آبادان در ششم آبان بدین شرح بود که تمركزات سنگین آتش دشمن به کرانه جنوبی کارون در خرمشهر اجرا می گردید، به ویژه قسمت جنوبی پل به شدت کوبیده می شد. در جبهه شمال آبادان نیروهای خودی با دشمن درگیر بودند و به تلافی عملیات درخشان نیروی هوایی که حملات مؤثری بر مواضع دشمن اجرا کرده بود، متقابلا بالگردهای دشمن به آبادان حمله کردند و خساراتی بر تأسیسات وارد نمودند.
با توجه به شرایط بحرانی منطقه آبادان – ماهشهر نیروی زمینی تصمیم گرفت به مرور لشکر ۷۷ پیاده را به منطقه ماهشهر تغيير مكان دهد، لذا علاوه بر گردان ۱۵۳ پیاده و گردان ۲۴۶ تانک و چند آتشبار توپخانه در روز ۶ آبان، گردان ۱۳۶ پیاده نیز به وسیله هواپیما از مشهد به اهواز تغییر مکان داده شد و وسایل سنگین آن گردان شامل یک آتشبار توپخانه ۱۰۵ میلیمتری که در پشتیبانی گردان قرار داده شده بود و خودروهای مربوطه به وسیله راه آهن از مشهد به اهواز حمل شد و در روز ۷ آبان ماه قسمتی از این عناصر به اهواز وارد گردید. لازم به یادآوری است که قبلا گردان ۱۴۸ پیاده و یک گروهان تانک از عناصر لشکر ۷۷ به اهواز اعزام و در منطقه عملیاتی جنوب غربی اهواز وارد نبرد شده بودند. بنابراین علاوه بر بهبود وضعیت نیروهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه دزفول، در منطقه اهواز – ماهشهر نیز توان رزمی نیروهای رزمنده ایرانی رو به افزایش نهاد. و کال در روز هشتم آبان ماه دستور داده شد، یک آتشبار ۱۳۰ میلیمتری از گروه ۲۲ توپخانه با ۴ قبضه توپ به ماهشهر اعزام گردد. این روز یکی از روزهای پرحادثه منطقه آبادان بود. در آغاز روز عناصر اطلاعاتی خبر دادند که نیروهای عراقی به سمت رودخانه بهمنشیر پیشروی کرده و به ۳ کیلومتری کرانه شمالی رودخانه رسیده اند و تلاش می کنند وارد محدوده شهر آبادان شوند. با این عمل محور مواصلاتی ماهشهر – آبادان که تنها محور آزاد مانده برای رساندن وسایل تدارکاتی و پشتیبانی به جزیره آبادان بود در کنترل نیروهای دشمن قرار گرفته بود. اصولا ارسال هر گونه وسایل و تجهیزات و یگان به آبادان از طریق رودخانه بهمنشیر به وسیله هواناو و یا به وسیله بالگرد انجام می گرفت و تخلیه مجروحین از آبادان به ماهشهر نیز از همین طریق بود و اگر رودخانۀ بهمنشیر نیز در کنترل نیروهای دشمن قرار می گرفت راه ارتباطی آبی هم قطع می شد و بیرون راندن نیروهای دشمن از جزیرۀ آبادان قبل از عقب راندن آنان به غرب رودخانۀ کارون بسیار مشکل می شد.
با پیشروی دشمن به سمت کرانۀ بهمنشیر، کنترل جاده خاکی آبادان – ماهشهر نیز در اختیار دشمن قرار گرفت. در ساعات اولیۀ روز هشتم موفق شد در کرانۀ شمال بهمنشیر به سمت شرق پیشروی کند و حدود 15 کیلومتر از این کرانه را تحت کنترل خود درآورد و با آتش جنگ افزارهای غیر مستقیم جادۀ آبادان – خسروآباد را در داخل جزیره آبادان به زیر آتش بگیرد و رفت و آمد در این جاده را محدود سازد، لذا شهر آبادان در روز هشتم عملاً در محاصرۀ کامل قرار گرفت. همزمان با محاصرۀ کامل آبادان بالگردهای دشمن نیز در منطقۀ ماهشهر – شادگان فعال شدند و به مواضع نیروهای ایرانی که در شرق سرپل دشمن موضع گرفته بودند، حمله کردند.
وقوع یک حادثه خطرناک دیگر در منطقۀ عملیات اروند کاملاً احساس می شد. آبادان زیر گلوله باران شدید دشمن قرار داشت و تلفات و خساراتی بر نیروهای ایرانی و تأسیسات آبادان وارد گردید. گردان 144 پیاده یک گروه گشتی برای تشخیص مواضع و نیروهای مقدم دشمن به محور ماهشهر – آبادان فرستاد. عناصر این گشتی حضور دشمن را در مسافت 10 کیلومتری شرق سه راهی آبادان – ماهشهر در کرانۀ شمالی بهمنشیر تأیید کردند. عناصر اطلاعاتی گزارش دادند که نیروهای دشمن به 3 کیلومتری شهر آبادان رسیده اند و این شهر کاملاً در مقابل تهدید جدی قرار گرفته است. این گونه گزارشات نشان می داد که نیروهای دشمن آماده می شوند از رودخانۀ بهمنشیر گذشته و وارد جزیرۀ آبادان گردند تا ابتدا شهر آبادان و سپش تمام جزیره را اشغال نمایند.
سرانجام حادثه ای که در شرف وقوع بود اتفاق افتاد و نیروهای دشمن در شب هشتم به نهم آبان ماه در منطقه ای به نام ذوالفقاری روی رودخانۀ بهمنشیر پل شناور احداث کردند و با عبور دادن قسمتی از نیروهای ردۀ هجومی خود برای اولین بار وارد جزیره آبادان شدند.
محل عبور آنها در حوالی قریۀ ثوامر در محلی به نام دریاقلی در یک کیلومتری شمال شرقی پاسگاه خسروآباد نزدیک قبرستان قرار داشت. عراقی ها پس از ورود به قریۀ الوانیه و ثوامر تعدادی از اهالی را به اسارت گرفتند. ظاهراً نیروهای دشمن از طریق نخلستان های شمال بهمنشیر به رودخانه نزدیک شده در نقاط مناسبی ابتدا عناصر پیاده را با قایق از رودخانه عبور داده و قسمتی از نخلستان جنوبی بهمنشیر را اشغال کرده و سرپل کوچکی را تصرف کرده بودند. عراقی ها به مرور شروع به توسعه سرپل به سمت جاده خسروآباد نمودند و سرانجام به جاده آبادان – خسروآباد دسترسی پیدا کردند. در این زمان بود که یگان های منطقه از عبور نظامیان عراقی از رودخانه آگاهی یافتند. فرمانده منطقه آبادان در ساعت ۰۷۱۵ نهم آبان ماه، فرماندهان گروهان اعزامی از قوچان، یگان تکاوران و سپاه پاسداران و سرپرست عناصر مردمی رزمنده را به یک جلسه | مشورتی احضار نمود، در آن جلسه تصمیم گرفته شد که با انجام حمله متقابل جلوی پیشروی عناصر دشمن سد شود. .
در ساعت ۰۸۳۰ نیروهای رزمنده وارد عمل شدند. دشمن حدود دو گردان خود را از رودخانه بهمنشیر عبور داده بود و هدف او قطع جاده خسروآباد و رساندن خود به اروندکنار بود تا بتواند جزیره آبادان را به طور کامل اشغال نماید. رزمندگان ایرانی با جانبازی و فداکاری بسیار به منطقه ذوالفقاری هجوم برده و با دشمن درگیر شدند. کار به جنگ تن به تن رسید. این نبرد تا روز دهم آبان ماه ادامه یافت و قریب ۲۸۰ نفر از افراد عراقی کشته شدند.
در صبح روز دهم نیروهای ایرانی وارد نخلستان ها شدند و تا چند متری بهمنشیر پیشروی کردند و سرانجام در همان روز پل احداثی دشمن بر روی بهمنشیر منهدم شد و شبانه حاشیه رودخانه پاکسازی گردید و بدین ترتیب دشمن از جزیره آبادان بیرون رانده شد و باقیمانده عناصر او یعنی حدود ۱۳۰ نفر نیز به اسارت در آمدند.
برای بیرون راندن عده های دشمن از نخلستان شمال بهمنشیر عملیات ادامه یافت. توپخانه عراق از داخل خاک آن کشور در جنوب اروندرود منطقه ذوالفقاری را به شدت زیر آتش داشت .
تعدادی قایق توسط ژاندارمری و سپاه فراهم گردید و نیروهای خودی شامل عناصر مردمی فدائیان اسلام، رزمندگان سپاه و ارتش با قایق از بهمنشیر گذشتند و وارد نخلستان أبوعبادی شدند و به تدریج پیشروی کردند و دشمن را از نخلستان ها بیرون راندند. افراد عراقی به | خاکریزهای شمال جاده خاکی عقب نشینی کردند، چون از پیشروی در مسیر ذوالفقاری ناامید شده بودند، تلاش کردند از سمت فیاضیه (بین ایستگاه ۱۲ و خرمشهر) به سمت آبادان پیشروی کنند. ولی با نیروهای سپاه پاسداران برخورد کردند. ستاد عملیاتی آبادان سریعا یک گروهان از عناصر تیپ قوچان را به فیاضیه اعزام کرد. در نتیجه جلوی پیشروی دشمن در فیاضیه نیز گرفته شد.
این عملیات تا ۱۸ آبان ماه ادامه داشت و مرحله سوم آن بیرون راندن نیروهای عراقی از روستای نخلستان ابوعبادی بود که عناصر مردمی در این قسمت از عملیات نقش فعالی داشتند و سنگر به سنگر با دشمن جنگیدند و نیروهای عراقی را تا ۴ کیلومتری شمال رودخانه بهمنشیر به عقب راندند. در این منطقه ۱۷ دستگاه لودر و بولدوزر و تعداد زیادی نفربر و خودروهای دیگر و اسلحه و مهمات فراوان از دشمن بر جای ماند.
توضیح: از دهه دوم آبان ماه ۵۹ عملا نیروهای عراقی در جبهه خوزستان در لاک دفاعی فرورفتند و در واقع مرحله یکم جنگ تحمیلی که شامل تهاجم همه جانبه ارتش متجاوز عراق به خوزستان و تثبیت و متوقف کردن پیشروی وی بود به پایان رسید و مرحله دوم جنگ که پدافند در مواضع و اجرای عملیات آفندی محدود توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران و کسب آمادگی برای اجرای آفند متقابل می باشد شروع گردید.
انتهای مطلب