فصل سوم
ادامه عملیات نصر
خلاصه آمار تلفات پرسنلی لشکر 16 زرهی از تاریخ 15/10/59 الی 23/10/59 به شرح زیر است:
یگان
لشکر 16 زرهی |
افسر | درجه دار | سرباز | ||||||
شهید | زخمی | گمشده | شهید | زخمی | گمشده | شهید | زخمی | گمشده | |
9 | 26 | 2 | 46 | 175 | 15 | 42 | 195 | 68 |
خلاصه ضایعات بعضی از اقلام اردنانس لشکر 16 زرهی تا تاریخ 22/10/59
ردیف | شرح اقلام | تیپ 1 | تیپ 3 | سایر یگان ها | جمع |
1 | تانک چیفتن | 48 | 39 | – | 87 |
2 | نفربر پست فرماندهی | 2 | 1 | – | 3 |
3 | نفربر ام 113 معمولی | 5 | 1 | – | 6 |
4 | نفربر ام 113 آ یک | 2 | 4 | – | 6 |
5 | نفربر شنی دار روسی | – | 18 | – | 18 |
6 | تفنگ ژ3 | 59 | 69 | 36 | 164 |
7 | جرثقیل شنیدار | 3 | – | 1 | 4 |
8 | پل گذار تی – ام – ام | 1 | 1 | – | 2 |
9 | آمبولانس اواز | 5 | 3 | 1 | 9 |
10 | خودرو 4⅟ تن | 7 | 10 | 1 | 18 |
11 | خودرو 5/2 تن | 4 | 7 | 10 | 21 |
12 | خودرو 5 تن | 4 | 7 | 4 | 15 |
13 | نفربر بی ام پی 1 | 5 | 4 | – | 9 |
14 | نفربر حامل خمپاره | 4 | 1 | – | 5 |
خاطرات سرهنگ رهی ستاد امرالله شهبازی فرمانده تیپ 2 ل 92 زرهی در عملیات نصر:
تیپ 2 زرهی لشکر 92 زرهی که پس از عملیات آزادسازی سوسنگرد در جنوب جادۀ حمیدیه سوسنگرد به سمت جنوب پدافند می کرد و محور اهواز حمیدیه سوسنگرد را تأمین می نمود در اوایل دی ماه 1359 اطلاع پیدا کرد که طبق طرح نیروی زمینی در نظر است لشکر 16 زرهی از خط پدافندی تیپ 2 زرهی عبور می کند و به سمت جنوب و جنوب شرقی رودخانۀ کرخه کور حمله می نماید.
در رابطه با این امر، فرماندهان یگان های لشکر 16 از منطقۀ عملیات شناسایی های لازم به عمل آوردند . من تا آنجایی که از منطقه و وضعیت دشمن اطلاع داشتم تا رده فرماندهان گردان، افسران لشکر 16 را توجیه نمودم. فرماندهان و پرسنل تیپ 2 دزفول با کمال علاقه همکاری های لازم با فرماندهان و پرسنل لشکر 16 زرهی به عمل آوردند. مقرر شد حمله در ساعت 10 روز 15/10/59 آغاز شود و قرار بر این بود لشکر 16 زرهی با دو تیپ در خط، از خط پدافندی تیپ 2 دزفول عبور از خط نموده دشمن را در منطقه منهدم و شمال کرخه کور را تأمین و بنا به دستور عملیات خود را تا ترمیم خط مرز بین المللی ادامه دهد.
به تیپ 2 دزفول مأموریت داده شد در منطقه فعلی پدافند و بنا به دستور جناح راست لشکر 16 را حفظ و تیپ 1 لشکر 16 را دنبال نماید. سپس بنا به دستور به جفیر حمله نموده و جفیر را تأمین نماید.
لشکر 16 زرهی قبل از شروع تک، تیپ یکم خود را از راه سوسنگرد – هویزه به جنوب هویزه تغییر مکان داده و با کندن مواضع، تیپ یاد را در آنجا مستقر نمود. باید یادآوری شود که در آن موقع هویزه در کنترل نیروهای ما بود. تک لشکر 16 در ساعت 10 روز 15/10/59 با اجرای آتش تهیه در سطح خیلی وسیع شروع شد و یگان های تیپ 3 لشکر 16 تقریباً در زیر آتش تهیه توانستند به بالا سر نیروهای دشمن که در منطقۀ جلو مستقر بودند بروند و دشمن را کاملاً غافلگیر و در سنگرهای خود منهدم و یا اسیر نمایند.
با توجه به اینکه دشمن در منطقۀ وسیعی در حدود 20 کیلومتر پدافند می نمود تک تیپ 3 از شمال غربی به جنوب شرقی، تقریباً نیروهای عراقی را به سه قسمت نمود و تک تیپ 3 به قسمت وسط دشمن ادامه پیدا کرد. در ابتدای عملیات، پیشروی قابل تحسین بود به طوریکه نیروهای عراقی پیوستگی خود را از دست دادند و تعداد زیادی تلفات و ضایعات و اسیر به جا گذاشتند.
ادامۀ پیشروی تیپ 3 باعث شد که پهلوهای تیپ، کورد تک آن دو قسمت از سه قسمت نیروهای عراقی که تک تیپ آن را به وجود آورده بود قرار گیرد در نتیجه قسمت نیروهای عراقی که تک تیپ آن را به وجود آورده بود قرار گیرد در نتیجه پهلوهای تیپ مورد ضربات شدید نیروهای دشمن قرار گرفت، چنانچه فرمانده تیپ سرهنگ جوادی مراتب را بوسیله بی سیم گزارش داد و تقاضای کمک نمود. لشکر 16 که تیپ 1 را در جنوب هویزه مستقر نموده بود و می خواست آن را در مراحل بعدی عملیات به کار برد، نیرویی در آن نزدیکی نداشت که به کمک تیپ 3 اعزام نماید در نتیجه وضع تیپ 3 نگران کننده بود و پهلوی سمت راست آن به خطر افتاده بود. من که شاهد پیشرفت تیپ 3 بودم در اجرای دستور فرمانده لشکر 16 زرهی برای اینکه این موفقیت از دست نرود به گردان 256 تانک تیپ 2 که در همان سمت در خط پدافندی تیپ مستقر بود، دستور دادم به نیروی عراقی تک کند و سمت راست تیپ 3 را تأمین و دشمن را در منطقه منهدم و یا مجبور به عقب نشینی از شمال کرخه کور نماید.
فرمانده این گردان سرهنگ ۲ جعفر لهراسبی که انصافا افسری شجاع، شایسته و مدیر بود و می شود گفت بیشتر موفقیت های این تیپ در تمام مدت عملیات، مدیون جسارت و شجاعت این افسر و گردان ۲۵۶ تانک بوده، شجاعانه تک خود را آغاز نمود و خیلی سریع توانست حملات دشمن را در سمت راست تیپ ۳ خنثی و ضربات محکم و کارسازی به دشمن وارد آورد به طوری که دشمن ضمن دادن تلفات و ضایعات زیاد مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه شد. گردان ۲۵۶، دشمن را تا کرخه کور تعقیب و از شمال کرخه کور بیرون راند.
عملیات ادامه داشت و گردان ۲۵۶ تانک همچنان در اختیار تیپ ۳ قرار داشت و با آن همکاری می نمود تا آنکه مجدد نیروی دشمن که از سمت چپ تیپ ۳ جدا شده بود تک خود را به جناح چپ تیپ آغاز نمود و به پهلوی چپ تیپ خسارت قابل توجه ای و اورد. باز صدای سرهنگ جوادی در بی سیم بلند شد و اظهار داشت نیروی کمکی به سمت چپ اعزام گردد، من گروهان پیاده گردان ۱۰۰ را با یک گروهان تانک ادغام و به سمت چپ تیپ ۳ اعزام نمودم.
شجاعت پرسنل گروهان پیاده گردان 100 وصف ناشدنی است، گروهان مزبور ضربه محکمی به دشمن وارد آورد و او را مجبور به عقب نشینی و دادن تلفات و ضایعات قابل توجهی در نتیجه پهلوی چپ تیپ 3 تأمین گردید.
تک روز 15/10/59 با موفقیت پشت سر گذاشته شد. تیپ ۳ به کرخه کور رسیده بود و تلفات و ضایعات قابل توجهی به دشمن وارد نماید حتی در حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر اسیر از دشمن گرفت ولی تیب هم تلفات و ضایعات زیادی دیده بود و دیگر آن تیپی نبود که بتواند در روزهای بعد به تک خود ادامه دهد و احتیاج به تجدید سازمان جدی داشت.
عملیات کماکان ادامه داشت در روز 16/10/59 به تیپ ۱ و تیپ ۳ ابلاغ شد عملیات را ادامه دهند تیپ ۱ ماموریت پیدا کرد در جنوب کرخه کور به سمت شرق تک و با تیپ ۳ در جنوب کرخه کور الحاق نماید با توجه به اینکه تیپ ۲ دزفول مأموریت حفاظت سمت راست لشکر را داشت من به گردان ۲۰۷ و گردان ۱۰۵ پیاده ابلاغ نمودم به سمت هویزه حرکت نمایند به طوریکه گردان ۲۰۷ در شمال هویزه از ورود دشمن از غرب به شرق جلوگیری نماید و گردان ۱۰۵ در جنوب هویزه ضمن الحاق با تیم اعزامی که قبلا در هویزه مسئولیت حفاظت شهر را داشت سمت راست لشكر را تأمین نماید گردان ۲۵۶ تانک هنوز زیر امر تیپ ۳ باقی مانده بود. لشکر ۱۶ اصرار داشت سریعا گردان ۲۵۶ از زیر امر تیپ ۳ خارج و زیر امر تیپ ۲ دزفول قرار گیرد با وجود اینکه من توجه کردم که تیپ ۳ در وضعیتی است که به گردان مزبور نیاز دارد ولی لشکر قبول ننمود در نتیجه گردان ۲۵۶ در ساعت 13:00 روز 16/8/59 خود را به تیپ ۲ دزفول معرفی نمود.
تیپ ۱ در این مدت با دشمن درگیر شده بود و تقریبا درگیری آن سخت بود به طوریکه پس از چند ساعتی از درگیری، مهمات بار مبنا را مصرف نمود و اعلام کرد ما نیاز دارد. بایستی یادآور شد که تهیه مهمات از وظایف گردانهای رزمی که ان تدارکاتی می باشند بوده و بایستی قبلا پیش بینی لازم به عمل می آوردند و خودروهای مهمات را در نزدیکی منطقه عملیات آماده نگه می داشتند که این عمل انجام نشده بود. بایستی این عمل را انجام به حساب اینکه یگان های فوق اولین عملیات جنگی خود را انجام می دادند گذاشت. از طرفی دشمن حملات خود را شدید کرد. شاید دشمن مکالمه فرمانده تیپ 1 لشکر را استقراق سمع نموده بود و از کمبود مهمات تیپ آگاهی پیدا نموده و می خواست از این موضوع حداکثر استفاده را بنماید بنابراین به ضربات خود افزود.
تیپ ۱ در وضع بدی قرار گرفته بود. فرمانده تیپ مکررا تقاذ ۱۶ به تیپ ۲ دزفول ابلاغ کرد در حدود ۱۰ الی ۱۱ تانک به به کمک تیپ 1 به منطقه اعزام نماید. تیپ 2 دزفول مراتب را به گردان ۲۰۷ تانک که در نزدیکی هویزه مستقر بود ابلاغ نمود. تا آماده شدن تانکها و طی مسافت بین دو تیپ مدت زمان می گرفت. تیپ ۱ طوری مورد حملات دشمن بود که نمی توانست آن را تحمل کند لذا تقاضای کمک کراراً یاد آوری می شد تا آنکه لشکر ۱۶ به تیپ ۲ ابلاغ نمود تیپ ۲ به کمک تیپ ۱ اعزام شود و بنابراین من دستور دادم سریعا تمام یگان های تی سمت هویزه حرکت و تیپ ۱ را از وضع بحرانی که برایش پیش آمده بود نجات دهد.
فرمانده لشکر به تیپ ۱ ابلاغ نمود یک خیز به عقب بیاید بالاخره تیپ ۱ مجبور شد که یک خیز به عقب بیاید این عمل باعث شد تقریبا کنترل تیپ به هم بخورد و تعدادی از پرسنل با وسایل و وسایط مربوطه به مناطق عقب یعنی عقب تر از خط خیزی که از طرف تیپ تعیین شده بود به عقب بیایند.
با توجه به وضع پیش آمده فرمانده تیپ ۱ از لشکر تقاضا کرد چند نفر افسر بفرستد تا از عقب رفتن پرسنل تیپ و ترک منطقه عملیات ممانعت بعمل آید. فرمانده لشکر این مأموریت را به معاون خود واگذار نمود. تیپ ۲ دزفول در حدود ۵ کیلومتری جنوب هویزه مستقر شد ولی نتوانست با تیپ ۱ تماس نظری پیدا نماید و هر چه از لشکر کمک خواست که رئیس رکن ۳ لشکر به محل اعزام و ترتیب تماس دو تیپ را بدهد، لشکر به علت بحرانی بودن وضع عمومی منطقه و درگیری های دیگر نتوانست بموقع رئیس رکن سوم را اعزام دارد. یگان های تیپ ۲ با دشمن اخذ تماس حاصل نمودند و درگیری آغاز شد، در ابتدا یگان های تیپ ۲ به علت آنکه سنگر در اختیار نداشتند مجبور بودند ضربات دشمن را تحمل کنند. خوشبختانه درگیری در بعد از ظهر روز 16/10/59 یعنی در حدود ساعت ۱۶۰۰ شروع شد پس از مدتی تاریکی فرا رسید و تیپ توانست با استفاده از تاریکی شب به تهیه سنگر جهت تانکها، خودروها و نفربرها اقدام نماید و مواضع خود را مستحکم نماید.
انتهای مطلب
sasan
یکی از اون ۲ افسر گمشده از لشکر ۱۶ پدر من هستن
پاسخ
sarhang sajadi
با سلام. هم پدر بزرگوار جنابعالی و هم خود شما مایه افتخار و مباهات مردم ایران هستید. از درگاه ایزد منان برای روح بلند پدر شما علو درجات و برای شما سعادتمندی دنیا و آخرت را مسئلت می نماییم. سلامت و سربلند باشید
پاسخ