تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ(43)
بخش یکم - تشریع وقایع

فصل سوم

ادامه عملیات نصر

روز 17/10/59 درگیری مجدد یگان های تیپ 3 با دشمن شروع شد. درگیری خیلی شدید بود با وجود اینکه دشمن تمام تلاش خود را برای برهم زدن آرایش یگان های تیپ به کار برد. تیپ ۲ با توجه به تجربیاتی که در این مدت پیدا نموده بود سرسختانه مقاومت نمود و حملات دشمن را یکی پس از دیگری دفع و به دشمن اجازه نداد به پیشروی خود ادامه دهد و لشکر مطمئن نمود چنانچه بتواند تیپ ۱ را در منطقۀ سمت چپ تیپ 2 یعنی همان منطقه ای که تیپ ۱ بعد از عقب نشینی اشغال نموده بود باقی نگهدارد، تیپ 2 قادر است منطقۀ خود را کاملاً حفظ نماید  تلفات قابل ملاحظه ای به دشمن وارد خواهد آورد و حتی دشمن را به عقب خواهد راند. تیپ ۲ با وجود اینکه سمت دار بود و سمت چپ را هم تیپ ۱ خالی نموده بود و لشکر هم موفق نشده بود و تیبا را در پهلوی سمت چپ تیپ ۲ بیاورد تیپ ۲ همچنان منطقة خ رده بود و از پیشروی دشمن و به خطر افتادن منطقه تیپ جلوگیری می نمود

تیپ 3 در وضع بدی بود فشار دشمن هر لحظه بیشتر می شد به طوری که اعزام هواپیما و بالگردان که در کمک مستقیم تیپ قرار گرفته بود و تقدمهای آتش توپخانه، نتوانست مانع پیشروی دشمن شود و فرمانده تیپ مرتبا تقاضای کمک می نمود تا آنکه فرمانده تیپ تقاضا کرد اجازه داده شود عقب نشینی نماید که این عمل مورد موافقت فرمانده لشکر قرار نگرفت. تیپ در این مدت عملیات، تلفات و ضایعات زیادی دیده بود و توان رزمی خود را از دست داده بود و عملیات روزهای بعد تیپ با توجه به اینکه یگان های تیپ تقویت قابل توجه نشده بودند موفقیت آمیز نبود و تیپ قادر نبود منطقه ای را که تصرف نموده بود نگهداری نماید در این مدت دشمن مرتبا در منطقه تقویت می شد و نیروهای تازه نفسی را وارد منطقه عملیات می نمود بنابر این مقاومت تیپ با توجه به استعداد رزمی ناچیز آن مؤثر واقع نمی شد و هر لحظه وضع تیپ ۳ بحرانی تر می شد و عملا یگان های تیپ، در اثر فشار دشمن به شمال کرخه کور رانده شده بودند. دشمن از سمت راست (غرب) در منطقه نیسان مبادرت به زدن پل می نمود و می خواست نیرویی از سمت بستان به منطقه اعزام دارد و عقب لشکر را تهدید و محاصره نماید که مراتب بموقع گزارش شد و از طریق مرکز عملیات به گردان ۱۴۸ پیاده مشهد که از ساعت شروع تک لشکر از زیر امر تیپ ۲ دزفول خارج شده بود مأموریت داده شد مانع پل زدن و پیشروی دشمن گردد که این عمل انجام شد.

روز 17/10/59 را پشت سر گذاشتیم و تیپ 2 دزفول کماکان از منطقۀ خود پدافند می نمود. تیپ ۱ و تیپ ۳ با آن تعداد عناصری که باقی مانده بود پدافند می نمودند ولی فشار دشمن در منطقه زیاد بود. در آغاز روز 18/10/59 دشمن مجدداً فشار خود را  تمام منطقه اضافه نمود و با برداشت نیرو از مناطق دیگر نیروهای این منطقه را تقویت کرد و از موفقیت به دست آمده حداکثر استفاده را می نمود. در این روز حملات بال گردان دشمن زیاد شده بود و منطقه مرتبا مورد بمباران آنان قرار می گرفت و فشار لحظه ای کم نمی شد در عوض یگان های لشکر متحمل تلفات و ضایعات زیاد شده به به طور کلی توان رزمی خود را از دست داده بودند تقریبا هیچگونه تقویتی از یگان مزبور به عمل نیامده بود وضع تیپ ۲ دزفول خوب بود تیپ با توجه به تجربیاتی که قبلاً در جنگ با دشمن به دست آورده بود در اولین فرصت مبادرت به تهیه سنگر و مستحکم نمودن منطقه پدافندی خود نمود در نتیجه، تلفات و ضایعات کمی به او وارد شد توانست به دشمنی که در منطقه او بود تلفات و ضایعات قابل توجهی وارد سازد و اگر پهلوی سمت چپ او به وسیله تیپ ۱ لشکر ۱۶ تأمین می شد، یعنی تیپ ۱ در پهلوی چپ او مستقر می بود، می توانست منطقه خود را کاملا نگهداری نماید ولی همانطوری که قبلا یاد آوری شد تیپ ۱ به علت فشار زیاد دشمن و تلفات و ضایعات وارده، به منطقه عقب رانده شده بود و پهلوی چپ تیپ ۲ را خالی نمود. اگر چه فرمانده لشکر به تیپ ۱ ابلاغ نمود پهلوی تیپ ۲ دزفول را پر نماید و فرمانده تیپ اظهار داشت این عمل را انجام خواهد داد ولی عملا تیپ آنچنان نیرویی در اختیار نداشت که بتواند این مأموریت را انجام دهد و اگر تیپ ۲ دزفول بموقع وارد منطقه عملیات نمی شد و با دشمن خود را درگیر نمی نمود، چه بسا تلفات و ضایعات تیپ ۱ خیلی بیش از اینها بود. در هر حال پهلوی چپ تیپ ۲ دزفول خالی بود و در منطقه سمت راست او هم از ابتدا نیرویی نبود بنابراین احتمال دور زدن آن زیاد بود تا آنکه به تیپ اطلاع داده شد ستونی به استعداد 40 دستگاه تانک و نفربر از جفیر حرکت نموده و در سمت راست تیپ ۲ دزفول در حال پیشروی است. من پیش بینی نمودم مأموریت این ستون یا ضربه زدن به پهلوی راست تیپ خواهد بود و یا آنکه قصد دور زدن عقب تیپ و به محاصره کشیدن تیپ را دارد در این بین تیپ ۱ و تیپ ۳ بعلت تلفات و ضایعات حاصله قادر نبودند در منطقه خود مانع پیشروی دشمن شوند و تقریبا تیپ ۲ دزفول در منطقه پدافندی تنها مانده بود ضمنا پهلو و عقب آن به وسیله ستون مزبور مورد تهدید بود بنابراین من با بی سیم با فرمانده لشکر ۱۶ تماس گرفتم و تقاضا نمودم در حضور فرمانده لشکر وضع موجود بررسی و مأموریت این تیپ مشخص گردد. تقاضا مورد قبول واقع شد و من به اتفاق سرگرد قبادی رئیس رکن سوم تیپ که آنهم از افسران شایسته و لایق بود به پاسگاه فرماندهی لشکر

عزیمت نمودیم در این ملاقات وضع منطقه و تیپ عملیات احتمالی دشمن را تشریح نمودم. فرمانده لشکر ۱۶ ابلاغ نمود با توجه به هماهنگی انجام شده، تیپ مواضع اولیه سوسنگرد را تأمین و مانع از افتادن شهر سوسنگرد به دست دشمن شود. من اظهار داشتم در روز امکان عقب نشینی به علت تلفات و ضایعات که به وسیله دشمن وارد آید ممکن نیست هماهنگ شد در تاریکی شب این عمل انجام شود. در ساعت ۱۸:۰۰ روز 18/10/59 حرکات خود را به عقب آغاز کرد پس از گذاشتن عناصر عقب دار تیپ از هویزه یک ستون تانک دشمن که با چراغ روشن حرکت می نمود و حرکات آن کاملا دیده می شد به منطقه عقب تیپ یعنی جنوب هویزه رسید و به تصور اینکه تیپ ۲ هنوز در منطقه است و آن را به محاصره در خواهد آورد آرایش مناسبی در اطراف محور هویزه به طرف منطقه پدافندی تیپ گرفت و با آرایش تاکتیکی به منظور اخذ تماس با عقب تیپ حرکت نمودند ولی خوشبختانه تمام عناصر تیپ در آن موقع از آن محل خارج شده بودند و از یک درگیری خطرناک و محاصره نجات پیدا نموده بودند. تیپ سريعاً مواضع اولیه پدافندی را در جنوب سوسنگرد اشغال نمود و از پیشروی دشمن به شهر سوسنگرد و محور حمیدیه – سوسنگرد جلوگیری و از منطقه مزبور پدافند نمود. لشکر ۱۶ پس از سه روز توانست تانک ها و پرسنل تیپ ۱ را که قرار بود قسمت راست منطقه سوسنگرد به وسیله آن پدافند شود و قسمت چپ آن به وسيله تیپ 2 دزفول، جمع آوری و در مواضع پدافندی مستقر نماید تیپ ۱ و تیپ ۲ به پدافند خود در جنوب سوسنگرد ادامه دادند تا اینکه منطقه تیپ ۲، با زدن سد بر روی رودخانه کرخه، زیر آب قرار گرفت و تیپ ۲ از منطقه خارج و در فولی آبادی مستقر و در احتیاط نیروی زمینی قرار گرفت.

انتهای مطلب

منبع: تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، معین ورزی، نصرت الله، 1385، ساحادم، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده