فصل سوم
ادامه عملیات ثامن الائمه (شکستن محاصرۀ آبادان) (5/7/60)
بعد از مذاکراتی که بین سرهنگ شهاب الدین جوادی فرمانده لشکر ۷۷ و مسئولین عملیات ان درباره طرح یاد شده به عمل آمد، فرمانده لشکر ۷۷ خواستار این شد که تیپ ۳ که در جبهه غرب (منطقه گیلان غرب) مستقر بود از مأموریت محوله رها شده و به ماهشهر تغییر مكان دهد تا لشکر ۷۷ با تکیه بر تمام توان رزمی سازمانی خود بتواند دربارۀ طرح مورد نظر تصمیم بگیرد. اتفاقا چند روز بعد فرمانده نیروی زمینی سرتیپ ظهیرنژاد مجدداً خوزستان آمد و درباره آن طرح مذاکره شد. فرمانده نیرو در آن شرایط اجرای طرح را تأیید نکرد در نتیجه مسکوت ماند و طرح اجرای تکهای محدود و محلی مانند سابق و کلی هدایت جنگ قرار گرفت. در جلسه مورخه 24/5/1360 شورای عالی دفاع که در حضور حضرت امام خمینی (ره) تشکیل شد، مقرر گردید بین تاریخ های ۵ تا ۹ شهریورماه به بستان و بین تاریخ های ۱۴ تا ۱۹ شهریور به سرپل دشمن در شمال آبادان تک شود. بالاخره در مورخه ۶۰/۶/۱۶ به منظور آزادسازی غرب سوسنگرد و بستان با همان یگان های عمده شرکت کننده در عملیات الله اکبر، عملیاتی انجام گرفت، هر چند در ابتدا پیشرفت محسوسی داشت و موجب وارد آمدن تلفات و خسارات قابل ملاحظه ای به دشمن گردید، اما نهایتأ به علت وجود مواضع مستحکم در جبهه دشمن، تک نیروهای ایرانی متوقف شد.
طرح عملیات آفندی در منطقه ماهشهر – آبادان مجددا از اوایل شهریورماه ۱۳۶۰ مطرح شد و در انجام کارهای ستادی و آمادگی یگانها جهت اجراء، قدم های اساسی برداشته شد و در ۱۵ شهریورماه این طرح به نام طرح عملیاتی ثامن الائمه تکمیل و جهت انجام اقدامات آمادگی به واحدها و قرارگاه های ذینفع ابلاغ گردید.
در برآورد اطلاعاتی که درباره وضعیت نیروهای متجاوز عراق در منطقه نبرد آبادان – ماهشهر به عمل آمد، چنین برآورد گردید که یک تیپ زرهی و یک تیپ مکانیزه از عناصر الشكر ۳ زرهی عراق و ۳ گردان تانک و ۲ گردان پیاده و یک گردان نیروی مخصوص از واحدهای دیگر ارتش عراق در منطقه سرپل شرق کارون گسترش دارند. یعنی در شهریورماه 1360 حدود یک لشکر از نیروهای متجاوز عراق در منطقه نبرد ماهشهر – آبادان مستقر بودند، علاوه بر این نیروی قابل ملاحظه، نیروهای تقویتی دیگر نیز در خرمشهر اشغال شده و جنوب ورود گسترش داشتند که استعداد کلی آنها نیز در حدود یک لشکر پیاده بود. همچنین فرماندهی سپاه ۳ عراق می توانست از احتیاط لشکرهای ۵ مکانیزه و ۹ زرهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد گسترش داشتند برای تقویت لشکر ۳ زرهی عراق در منطقۀ ماهشهر – آبادان استفاده نماید. در برآورد لجستیکی که در اواسط اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ به وضعیت مهمات به عمل آمد، ملاحظه گردید که وضعیت موجودی مهمات در شرف
بحرانی شدن است و مهمات جنگ افزارهای کالیبر بزرگ مانند خمپاره اندازه توپخانه و تانک و موشک تاو فوق العاده محدود شده است و فرماندهی مهمات نیروی زمینی درباره ای کمبودها رسما اعلام محدودیت کرد. این وضع در حالی بود که نیروهای ایرانی قیمت کمبود نیروی رزمی خود را با اجرای تیراندازی های نسبتا سنگین جنگ افزارهای کالیبرا جبران می کردند اما در مقابل این کمبودها یک عامل سرنوشت ساز در جنگ برای نیروهای ایرانی روز به روز در حال تقویت بود و آن عامل روحیه و ایمان و میل به جنگ تا پیروزی نهایی بود و عملا در طول مدتی که عملیات آفندی وجود داشت این عامل روانی بر عامل مادی بر تری یافت، از نظر بالا بردن توان رزمی رزمندگان خودی در مقابل نیروهای دشمن برای اجرای عملیات ثامن الائمه، سپاه پاسداران به بسیج نیروهای مردمی شتاب بیشتری داد و موفق شد در مدت کمتر از یک ماه یک نیروی مانوری قابل ملاحظه که حدود ۱۵ گردان سیاه و بسیج بود برای شرکت در این عملیات آماده سازد. البته گردان های سپاه در آن زمان عموما به صورت گردان پیاده بودند که از نظر تعداد پرسنل و تجهیزات حدود ۲۰۰ نفر می شدند و از لحاظ سلاح سنگین عموما گردان های سپاه متکی به پشتیبانی ارتش بودند ولی از نظر تأثیر توان رزمی به علت اینکه افراد این گردان ها از ایمان قوی برخوردار بودند و همگی داوطلب بودند توان رزمی هر گردان پاسدار بیش از یک گردان مجهز و سازمان یافته ارتش عراق بود، به خصوص در عملیات تهاجمی این رزمندگان دلیر، شجاعت و شهامت و از جان۔ گذشتگی فوق العاده ای از خود نشان می دادند. بنابر این کمیت و تعداد این گردان ها چندان مهم نبود بلکه کیفیت نیروی انسانی این گردان ها یعنی عوامل غیر فیزیکی توان رزمی بود که تحرک فوق العاده ای به نیروهای جمهوری اسلامی ایران می داد و امید به پیروزی را در حد بسیار بالایی تقویت می کرد.
وضعیت گسترش نیروهای دشمن در منطقه سرپل شرق کارون طبق مدارک به دست آمده از تیپ ۸ مکانیزه لشكر ۳ زرهی عراق در تاریخ 26/5/1360 بدین شرح بوده است: تیپ ۸ مکانیزه با ۳ گردان مکانیزه و یک گردان تانک در قسمت شمالی سرپل و در جنوب سلیمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود. تیپ ۶ زرهی لشکر ۳ زرهی با ۳ گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان دفاع می کرد و تیپ ۴۴ پیاده لشکر ۱۱ پیاده زیر امر لشکر ۳ زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند می نمود. بنابراین در منطقه سرپل اشغالی شرق کارون نیروهای متجاوز به استعداد یک لشکر کامل بودند ضمن اینکه عراق می توانست این لشکر را با یگان هایی در حدود یک لشکر مکانیزه تقویت نماید. از بررسی دستور عملیاتی تیپ ۸ مکانیزه
لشکر 3 زرهی عراق که در تاریخ 26/5/1360 در منطقه سرپل شرق کارون تهیه و منتشر گردیده است، چنین استنباط می شود که نیرهای متجاوز عراق مستقر در شرق کارون از تک های محدود ولی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در اضطراب و نگرانی و انتظار یک تک وسیع و عمومی از طرف نیروهای ایرانی را داشتند، چنانکه در این طرح بیان شده است که نیروهای ایرانی بعد از خشک شدن مناطق آب گرفتۀ پادگان اقدام به تک خواهند کرد و برای تسهیل تک احتمالی آینده خود حملات محدود و متناوب به منطقه سرپل شرق کارون را ادامه خواهند داد و با اجرای آتش وادار به عقب نشینی تدریجی به غرب خواهند نمود.
مأموریتی که به تیپ ۸ لشکر ۳ زرهی داده شده بود عبارت از این بود که در منطقه جنوب سلیمانیه پدافند کند و مانع پیشروی نیروهای ایرانی به منطقه سرپل شرق کارون گردد و مأموریت تیپ ۶ زرهی و ۴۴ پیاده نیز در منطقه مسئولیت خودشان به همین نحو، دفاع قاطع در مقابل تک احتمالی نیروهای ایرانی بود. از بررسی وضعیت مواضع پدافندی دشمن که با استفاده از عکس های هوایی و اطلاعات به دست آمده از اسرای جنگی و شناسایی ها جمع آوری گردیده بود چنین به نظر می رسید که دشمن استحکامات بسیار قوی شامل میدان های مین و خاکریز و مواضع مناسب پدافندی در این منطقه تهیه کرده و مأموریت واحدهای گسترش یافته در آن، پدافند تا آخرین حد امکان بود، بنابر این نیروهای ایران در شروع هر تکی با میدان های مین و مواضع مستحکم دشمن مواجه می گردیدند، لذا لشکر ۲۷ پیاده بایستی طرح عملیاتی را با توجه به توان رزمی دشمن و امکانات پدافندی او به نحوی طرح ریزی می نمود که تمام جوانب امر در نظر گرفته می شد و همه گونه احتمالات عکس العمل دشمن تجزیه و عمل می کردید تا موفقیت نهایی تضمین می شد. به همین علت اقدامات مقدماتی برای تهیه شرح عملیاتی ثامن الائمه حدود ۲۰ روز طول کشید. از نظر بالا بردن استعداد رزمی لشکر باده، تیپ ۳ پیاده آن لشکر که در منطقه غرب بود به خوزستان تغییر مکان یافت، در نتیجه برای اجرای عملیات آفندی کلیه یگان های سازمانی لشکر ۷۷ که شامل ۹ گردان پیاده، ۲ گردان یک گردان سوارزرهی و گردان های توپخانه و مهندسی و سایر عناصر پشتیبانی بودند دیور در منطقه عملیات ماهشهر – آبادان مستقر گردیدند. علاوه بر یگانهای سازمانی لشکر، یک گردان تانک سازمانی مرکز زرهی، یک گردان تانک از لشکر ۱6زرهی، یک گردان امداد ژاندارمری و یک گردان تانک از لشکر ۹۲ زرهی در زير أمر لشکر ۷۷ پیاده قرار داده شده است، و در واقع استعداد لشکر ۷۷ پیاده شامل ۳ تیپ پیاده و یک تیپ زرهی گردید. علاوه بر واحدهای رزمی ارتشی، ۱۵ گردان پاسدار نیز زیر امر له ضمن اینکه عناصر ژاندارمری مستقر در منطقه آبادان و ماهشهر نی اروندرود و جنوب خرمشهر شرکت فعال داشتند. از نظر توپخانه نیز حدود ۸ گردان صحرایی از کالیبرهای مختلف در پشتیبانی آتش لشکر ۷۷ قرار داشت. سرانجام طرح عملیاتی ثامن الئمه در دهه دوم شهریور ماه 1360 تهیه شد. مأموریت مندرج در این طرح عملیاتی برای لشکر، انهدام یا عقب راندن نیروهای دشمن به غرب رودخانه کارون و تصرف و تأم کرانه شرقی آن رودخانه در منطقه اشغالی دشمن بود.
فرمانده لشکر کلیه عناصر سازمانی و زیر امر از جمله ۱۵ گردان سپاه پاسداران را در یک سازمان رزمی متعادل برش داد به نحوی که عملا گردان های سپاه در داخل سازمان های ارتشی قرار گرفتند و برای اجرای مأموریت های محوله، یگانهای سپاه با یگان های ارتشی تا رده دسته و گروهان و حتی در بعضی موارد تا رده گروه با یکدیگر ادغام شدند
لشكر ۷۷ واحدهای موجود را در ۵ قرار گاه کلی سازمان داد که شامل ۳ تیپ پیاده یک گروه رزمی تانک و یک واحد احتیاط بود. نظر به اینکه عناصر لشکر در همین منطقه نبرد در حال اجرای مأموریت پدافندی بودند لذا برای اجرای تک، لشکر مجبور بود در قسمتی از منطقه نبرد با همان واحدهای گسترش یافته و درگیر در خط پدافندی اقدام به تک تماید. فقط در قسمت شمالی منطقه نبرد یک گروه رزمی تانک که در خط پدافندی سلیمانیه گسترش داشت از شرکت در تک برای مرحله یکم معاف گردید و به تیپ ۳ پیاده مأموریت داده شد از منطقه گروه رزمی مذکور عبور از خط کند و از شمال به جنوب تک نماید
انتهای مطلب