از سپتون تا شلمچه-8
دفاع سرسختانه و ايثارگرانه لشكر21

در پاي پل كرخه در 9/8/59

روز نهم آبان ماه 59 ساعت 0500 صبح ارتش عراق پس از گلوله باران منطقه با نيروي مجهّزي متشكل از يگان هاي زرهي ، پياده و كماندو تهاجم خود را آغاز كرد . سرعت پيشروي آنان نسبتاً زياد بود به طوري كه ساعتي پس از حمله در فاصلة بسيار نزديكي از نيروهاي ما قرار گرفتند . رزمندگان مستقر در محور سر پل ، در همان موقعيّت به سوي سربازان دشمن آتش گشودند . با آن كه تعدادي از سربازان عراقي به هلاكت رسيدند و چندين تانك از آنان در حال سوختن بود ، امّا با همان سرعت در حال پيشروي بودند .

فرماندة گردان291 زرهي در ساعت0730 پيام فرستاد كه « دشمن فاصلة كمي با ما دارد ، تانك ها آسيب پذير شده اند ، بهتر است دستور عقب نشيني به ساحل شرقي رودخانه داده شود .» فرماندة تيپ پاسخ داد : « با تانك هاي موجود بايد جنگيد ، پل پشت سر شما بسته شده و چنانچه تانكي عقب نشيني كند ، يك تيم قوي تيرانداز آر پي جي هفت مسئول زدن تانك هايي هستند كه به پل نزديك مي شوند ، پس چاره اي جز ايستادگي نيست ‌، حتّي اگر لازم بود ، جنگ تن به تن كنيد ، ما هم هرگز عقب نشيني نخواهيم كرد .»

مقاومت و پايداري رزمندگان سبب شد كه تلاش ارتش عراق بي ثمر بماند . نفوذ نيروهاي كماندوي عراقي در عمق مواضع گردان131 و كوشش براي درهم شكستن سد دفاعي رزمندگان گردان به شكست انجاميد . از آن جايي كه ارتش عراق مطمئن بود كه سرپل نيروهاي جديد ما پشتوانة محكمي براي نفوذ ارتش ايران از آن محور است و در عين حال مانع نفوذ ناپذيري براي ادامة تهاجمات خود آنان است ، در صدد بود هر طور شده رزمندگان لشكر21 را در اين سرپل از پاي درآورد ، لذا آن روز تا ساعت18 چهار بار اقدام به حمله كرد كه در كلية مراحل باز هم با شكست مواجه شد .

لشكر21 از يگان هاي پشتيباني خود سربازاني را در گروه هاي سي و يا چهل نفري اعزام مي كرد و من به اتّفاق سرگرد مهدي عسگري رييس ركن چهارم و سرهنگ2 مسعود يوسفي رييس ركن سوّم تيپ ، سربازان اعزامي را در غرب پل پس از سازماندهي به محل هاي مورد نياز مي برديم . ما همواره در حال حركت بوديم كه نقاط ضعف خط دفاعي را ترميم كنيم . ساعت پنج بعد از ظهر آن روز نيروهاي عراقي مجدّداً حملة ديگري را آغاز كردند كه تا دو ساعت ادامه داشت . حاصل اين حمله به غنيمت گرفتن يازده دستگاه نفربر عراقي بود .

يكي از اتّفاقات ديگر در آن روز به غنيمت گرفتن دو دستگاه خودروي سنگين عراقي حامل مهمّات خمپاره اندازها بود . ماجراي به غنيمت گرفتن اين مهمّات با خودروي مربوطه جالب است ، به اين ترتيب كه فرماندة عراقي به رانندة خودروها مي گويد كه پل كرخه سقوط كرده است و نيروهاي ما منتظر مهمّات هستند . خودروها به منظور پشتيباني سربازان عراقي پاسگاه ژاندارمري بالاي تپّه و مشرف به رودخانه را پشت سرگذرانده و به طرف پل سرازير مي شوند . امّا زماني به حقيقت پي مي برند كه ديگر دير شده بود . رزمندگان ايراني كه در روي پل مستقر بودند ، خودروها را متوقّف كردند و فرياد تكبير سر دادند . راننده ها و دو نفر عراقي ديگر كه همراه آنان بودند ، در حالي كه سرهاي خود را تكان مي دادند دست ها را به علامت تسليم بالا بردند و تسليم شدند .

در مدّت درگيري اتّفاق ديگري نيز افتاد كه قبل از آن سابقه نداشت ، يك دستگاه نفربر عراقي با سرعت به طرف ما مي آمد در حالي كه عراقي ها به سمت آن تيراندازي مي كردند ، به نظر مي رسيد كه اين نفربر قصد تسليم شدن دارد ، امّا سرانجام وقتي به نزديكي ما رسيد توسط موشك ضدتانكي كه از سوي نيروهاي عراقي شليك شد ، منهدم گرديد .

آن روز ارتش دشمن هشتصد نفر تلفات داشت كه جنازه يك صد و پنجاه تن از آنان توسط ما تخليه شد . با اين پيروزي نيروهاي عراقي براي اوّلين بار به سختي شكست را تحمّل كردند ؛ در عوض رزمندگان ما از اعتماد به نفس و روحيّه اي مناسب برخوردار شدند و اين باور در آنان قوت گرفت كه با ياري و توكّل الهي و صبر و پايداري مي توان دشمن را هر چند كه مجهّز به انواع سلاح ها باشد ، از پاي درآورد .

پس از اجراي موفقيت آميز عمليات دفاعي رزمندگان ارتش ، نيروهاي عراقي در لاك دفاعي فرو رفتند و در اطراف خود مبادرت به ايجاد موانع مختلف و ميدان مين نمودند ، حتّي در بعضي از محورها ، عمق موانع آنان به500 متر هم گسترش يافت . بدين سان سرپل تصرّفي در تپّه هاي غرب رودخانه كرخه كه داراي موقعيّت مناسب و مشرف به نيروهاي عراقي بود ، تثبيت گرديد ، توسعه اين سرپل مبنا‌ و زمينه عمليات بزرگ بعدي فتح المبين بود .

انتهای مطلب

منبع:  از سپتون تا شلمچه، پورداراب، سعید، 1380، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده