فصل سوم
ادامه عملیات ثامن الائمه
تیپ 3 پیاده حدود ساعت 10:00 به هدف اصلی نزدیک شد اما در مسیسر پیشروی یگان های این تیپ، نهر شادگان انشعابی از رودخانۀ کارون قرار داشت که دشمن در جنوب آن نهر، خاکریز های پدافندی ایجاد کرده بود و قسمتی از نیروهای مربوطه که در آن خاکریزها مانع پیشروی تیپ 3 شدند و این تیپ از لشکر درخواست کرد، تقدم پشتیبانی هوایی و هوانیروز و توپخانه را به منطقۀ آن تیپ بدهد و مواضع دشمن را در جنوب نهر شادگان بمباران و گلوله باران نماید تا تیپ بتواند سریعاً به پل قصبه برسد؛ اما به علت درگیری لشکر در تمام منطقۀ نبرد انجام این درخواست تیپ 3 میسر نگردید و تیپ مجبور شد با استفاده از مقدورات موجود خود به تلاش برای وصول به هدف نهایی ادامه دهد.
اولین واحدی که به هدف نهایی خود رسید تیپ یک پیاده بود که بعد از پاکسازی طرفین جادۀ ماهشهر – آبادان به سمت غرب تغییر سمت داد و به یک هدف حساس که در مرکز منطقۀ اشغالی دشمن در شرق جادۀ اهواز – آبادان دست یافت.
گردان 163 پیاده این تیپ به همراهی گردان سپاه پاسداران ادغامی با آن موفق شدند یک واحد بزرگ دشمن را در مرکز منطقۀ سرپل اشغالی تارومار کنند و بیش از 400 نفر از افراد دشمن را به اسارت بگیرند. لازم به یادآوری است که در طرح عملیاتی لشکر ایتدا فقط دو قصبه و حفار بودند و مأموریت اشغال و تأمین این هدف ها به تیپ های 3 و 2 داده شده بود که در حاشیۀ رودخانۀ کارون از شمال و جنوب و در مقابل یکدیگر به سمت مرکز منطقۀ اشغالی دشمن پیشروی می کردند. ابتدا لشکر چنین پیش بینی کرده بودکه با تصرف این پل ها راه ارتباطی دشمن در طرفین رودخانه قطع می شود و نیروهای دشمن در منطقۀ سرپل در محاصرۀ نیروهای ایرانی قرار می گیرند و مجبور به تسلیم می شوند اما لشکر در برسی های بعدی به این نتیجه رسید که ممکن است مقاومت دشمن در شمال و جنوب خط سرپل آن چنان قوی باشد که اجرای مأموریت لشکر را به خطر بیندازد لذا در تجدید نظری که در طرح عملیاتی ثامن الئمه به عمل آمد هدف سومی نیز در مرکز منطقۀ اشغالی دشمن برای لشکر در نظر گرفته شد و مأموریتتصرف و تأمین آن به تیپ یک پیاده که در سمت شرقی سرپل دشمن تک می کرد واگذار شد.
اتفاقاً پیش بینی لشکر درست بود و نیروهای دشمن در قسمت شمالی و جنوبی منطقه مواضع مستحکم تری تهیه کرده بودند، به خصوص در قسمت جنوبی نیروهای دشمن حالت پدافندی قاطع در مقابل نیروهای ایرانی داشتند؛ بدین لحاظ تصرف قسمت مرکزی منطقۀ اشغالی دشمن سبب می شد که حلقۀ محاصره برای دشمن فوق العادع تنگ تر شود. تصرف هدف مرکزی لشکر به وسیلۀ تیپ یک اجرای مأموریت های تیپ های 2 و 3 را فوق العاده تسهیل می کرد، چنانکه همین وضع وضع پیش آمد و چند دقیقه بعد از اشغال هدف مرکزی به وسیلۀ تیپ یک، مقاومت دشمن در منطقۀ هدف شمالی لشکر نیز روبه کاهش گذاشت و تیپ 3 پیاده در حدود ساعت 10:45 به هدف شمالی لشکر رسید و ده دقیقه بعد عناصر مقدم تیپ 2 پیاده نیز موفق به ادامۀ پیشروی در محور جنوبی شدند.
حدود ساعت 11 تیپ های 1 و 3 به هدف های تعیین شده رسیدند و به پاکسازی و تسخیر کامل هدف ادامه دادند. تلاش برای پاکسازی هدف از وجود دشمن تا ساعت 11:30 به طول انجامید و در این ساعت اعلام شد که یگان های مزبور هدف های تعیین شده را تصرف کرده اند. تیپ 3 از لشکر اجازه خواست به سمت جنوب پیشروی خود را ادامه دهد و قسمتی از مأموریت تیپ 2 را نیز اجرا نماید ولی لشکر دستور داد همان منطقۀ هدف پل قصبه را در کرانل شرقی کارون تأمین کند و در منطقۀ مربوطه تحکیم هدف نماید. به هر حال تیپ 2 پیاده در 2 کیلومتری جنوب هدف مربوطه که پل حفار بود متوقف شده بود زیرا مقاومت نیروهای دشمن در این منطقه هنوز ادامه داشت.
در ساعت 12:00 تأمین هدف های تیپ های 1 و 3 قطعی شد و لشکر به این دو تیپ دستور داد در همان منطقۀ مسئولیت خود تحکیم هدف کنند و آمادۀ مقابله با حوادث احتمالی باشند؛ اما تیپ 2 هنوز نتوانسته بود مقاومت دشمن را در هم بشکند لذا لشکر به این تیپ تأکید نمود که بر میزان فعالیت خود بیفزاید و هرچه سریع تر هدف مربوطه را تصرف کند. لازم به یادآوری است که درلرآوردهای اولیه به نظر رسیده بود که تیپ 2 زودتر از سایر تیپ ها به هدف خود خواهد رسید زیرا عمق منطقۀ هدف این تیپ کمتر از دو تیپ دیگر بود، اما در عمل چنین نشد و بعد از اینکه تیپ های 1 و 3 هدف های خود را تأمین کردند در ساعت 12:25 تیپ 2 به مقاومت سخت دشمن برخورد کرد. لشکر تصمیم گرفت گردان 256 تانک مأمور از لشکر 92 زرهی را که در احتیاط لشکر و در منطقۀ عقب تیپ 2 پیاده مستقر بود در منطقۀ آن تیپ وارد عمل کند تا شادی مقاومت دشمن در هم شکسته شود و منطقۀ شرق کارون از وجود دشمن پاک گردد، لذا گردان تانک زیر امر تیپ دو پیاده قرار داده شد.
گرچه تیپ های 1 و 3 هدف های مربوطه را تصرف کرده بودند ولی هنوز عناصری از دشمن در منطقۀ بین 2 تیپ باقی مانده بودند و منطقه به طور کامل از وجود دشمن پاک نشده بود و لازم بود واحدهایی از این تیپ ها منطقه را پاکسازی کنند؛ برای این منظور به گروه رزمی 37 تانک که در منطقۀ بین تیپ های 1 و 3 پیشروی می نمود مأموریت داده شد به سمت شمال غرب پیشروی کند و ضمن پاک کردن منطقۀ بین دو تیپ از عناصر دشمن، با تیپ 3 پیاده در شمال الحاق حاصل نماید. عناصر هر دو تیپ 1 و 3 در این پاکسازی منطقه فعالیت کردند و در اجرای مأموریت با مقاومتی مواجه نشدند اما تیپ 2 همچنان متوقف شده بود. گردان 256 تانک احتیاط لشکر در ساعت 13:35 روز پنجم مهرماه در منطقۀ تیپ 2، زیر امر آن تیپ قرار گرفت و آماده اجرای مأموریت شد. تقدم پشتیبانی هوانیروز و توپخانه نیز به منطقۀ تیپ 2 داده شد و لشکر تلاش کرد با پشتیبانی همه جانبه تیپ 2 را در رسیدن به هدف مربوطه یاری نماید.
در این زمان دشمن به سختی نگران تخریب پل های قصبه و حفار و بسته شدن راه عقب نشینی خود بود و از رده های بالاتر مدام درخواست می کرد این پل ها سالم نگهداری شوند. البته طبق دستور عملیاتی لشکر به واحدهای خودی نیز دستور داده شده بود پل ها را سالم تصرف کنند و دستور تخریب پل ها به یگان های خودی داده نشده بود ولی امکان اصابت گلوله های توپخانه و آسیب دیدن پل های شناور وجود داشت. به همین دلیل بعد از اینکه تیپ 3 پیاده هدف خود را در شرق پل قبضه تصرف کرد پل را تخریب ننمود.
تیپ 2 پیاده در ساعت 14:00 قسمتی از منطقۀ نزدیک پل حفار را اشغال کرد و عناصری از آن تیپ در شمال شرقی هدف پیشروی کردند و توانستند با عناصر تیپ 3 الحاق حاصل نمایند و پل حفار در میدان دید عناصر مقدم تیپ 2 قرار گرفت اما حوادث بعدی نشان داد که هنوز مقاومت دشمن در شرق پل حفار به کلی از بین نرفته بود، زیرا دشمن می خواست تا آنجا که ممکن است نیروهای خود را به غرب کارون بکشد. می توان چنین استنباط نمود که مقاومت بیشتر دشمن به خاطر نجات نیروهایش از اسارت بوده است.
در ساعت 15:00 عوامل دیده بانی گزارش دادند که یک دستگاه کامیون دشمن در روی پل حفار متوقف شده و افراد دشمن سعی می کنند آن خودرو را از روی پل به کنار بکشند و پل را باز کنند. لشکر به توپخانه دستور داد کامیون روی پل را هدف قرار دهد تا پل بسته شود و نیروهای دشمن نتوانند از پل برای رفت و امد استفاده کنند.
در حدود ساعت 16:00 پست شنود تیپ 2 اطلاع داد که مهندسی دشمن 7 دستگاه کامیون حامل پل سناور به منطقۀ حفار وارد کرده و مشغول ترمیم پل می باشد، بنابراین راه عقب نشینی نیروهای دشمن از پل حفار قطع شده بود و مشغول ترمیم پل می باشد بنابراین راه عقب نشینی نیروهای دشمن از پل حفار قطع شده بود و نیروهایی که در این منطقه پدافند می کردند یا بایستی تسلیم می شدند یا اینکه تا ترمیم پل و باز شدن راه عقب نشینی به پدافند ادامه می دادند. فرماندهی لشکر 77 به توپخانه لشکری دستور داد حجم آتش را در منطقۀ پل حفار تشدید کند و مانع از ترمیم پل به وسیله دشمن گردد.
همانطور که اشاره شد لشکر دستور داده بود که پل ها سالم تصرف و تأمین گردند زیرا طرح عبور از آنها را به واحدها ابلاغ کرده بود و قرار بود که از هر پل ابتدا یک گروهان پیاده عبور کند و سر پل اولیه را در غرب کارون اشغال نماید سپس گردان های ۲۰۷ و ۲۵۶ تانک لشکر ۹۲ زرهی به ترتیب از پل های قصبه و حفار عبور کنند و سرپل را به سمت غرب توسعه دهند، اما علاوه بر اینکه تیپ ۲ در روز پنجم موفق نشد پل را تصرف کند در منطقه تیپ ۳ پیاده نیز در ساعت ۱۹۵۵ اطلاع حاصل شد پل قصبه به وسیله رزمندگان مردمی منهدم گردیده است لذا خود به خود طرح عبور از کارون در آن زمان غیرقابل اجرا گردید. البته به نظر می رسد که اجرای چنین طرحی با شرایط موجود آن زمان از لحاظ امکانات پرسنلی، تجهیزاتی و غیره منطقی نبوده است.
انتهای مطلب