از سپتون تا شلمچه-11
عمليـات تپّه چشمه

سرپلي كه توسط تيپ يكم لشكر21 در قسمتي از ارتفاعات سپتون تصرّف شده بود ، به تدريج توسعه يافت ، تا جايي كه همة ارتفاعات سپتون تحت تصرّف و پوشش يگان هاي تيپ قرار گرفت . بر روي اين ارتفاعات يك ديدگاه توپخانه داير شد . سروان توپخانه نجاتعلي صادقي گويا جمعي عقيدتي سياسي لشكر ديده بان داوطلب توپخانه دوربرد گردان130م م در اين ديدگاه حضور يافت و حركات دشمن را در جادّه سه راه قهوه خانه به طرف دهلران تحت كنترل قرارداد و بدين ترتيب خودروهاي عراقي در آن محور زير آتش توپخانه اين گردان و ساير گردان هاي ما قرار گرفت .

كمي جلوتر از ارتفاعات سپتون تپّه اي قرار دارد به نام تپّه چشمه . اين تپّه با ساير تپّه هاي مجاورش در كنترل عراقي ها بود . آنان از كانال ها و سنگرهاي خود حركات نيروهاي ما را تحت كنترل داشتند و با گلوله مستقيم تانك و يا خمپاره اندازها متقابلاً به سمت مواضع تيپ يكم تيراندازي مي كردند . خودروهاي ما توسط تانك تي72 (كه به تازگي به ارتش عراق واگذار شده بود) مورد هدف قرار مي گرفت . تصرّف تپّه چشمه اين امتياز را براي ما داشت كه دشمن از دسترسي به ارتفاعات محروم و از طرفي جادّه آسفالته دهلران پاي پل كرخه كاملاً در ديد ما واقع مي شد . قبلاً از طريق لشكر دستوراتي در مورد اعزام  گشتي هاي شناسايي به منظور شناسايي و در نهايت اعزام گشتي رزمي براي ضربه زدن به دشمن صادر شده بود در اوايل فروردين ماه سال60 با گشتي شناسايي به جنوب سپتون از غرب تپّه چشمه براي بررسي وضع دشمن همراه شدم تا حدود جادّه آسفالته دهلران پيشروي داشتيم ، سنگرهاي دشمن به خوبي ديده باني مي شدند و در تيررس ما قرار داشتند و در مقابل ما موانعي وجود نداشت نزديكي هاي صبح بود هوا كم كم روشن مي شد كه يك نفر از نيروهاي دشمن از سنگرش خارج و كاملاً در تيررس ما قرار گرفت از تيراندازي به طرف او خودداري كرديم چون اين مسير را براي اجراي گشتي رزمي مناسب ديديم و ما پس از شناسايي دقيق به محل خود مراجعت كرديم حال بقيّه ماجرا .

فروردين ماه 1360 بود ، سرهنگ سليمانجاه فرمانده تيپ در مرخصي و فرمانده لشكر در خارج از منطقه عمليات حضور داشتند . هيچ مكاتبه اي هم در مورد حمله به تپّه چشمه صورت نگرفته بود . ليكن با شناسايي دقيق كه انجام شده بود و با نيرويي محدود (دو گروهان) مي توانستيم تپّه چشمه را از تصرّف دشمن رها سازيم . پس از انجام مقدّمات عمليات شناسايي و مشخّص شدن مسيرهاي پيشروي شب شانزدهم فروردين دو گروهان به سمت تپّه چشمه پيشروي كردند .

پيامي به ستاد لشكر مخابره كرده و با رمز گفتم : ما امشب در چشمه آب مي خوريم . سرهنگ زماني رييس ركن سوّم (افسرعمليات) و سرهنگ دژكام معاون فرمانده لشكر گفتند كه مجاز نيستيد آبي بخوريد ، فعلاً اقدامي انجام ندهيد . در پاسخ آنان گفتم : دوستان در راه هستند و نمي توانيم كارشان را لغو كنيم . ساعتي بعد سرهنگ دژكام و سرهنگ زماني به قرارگاه تيپ آمدند ، (قرارگاه تيپ در كنار تپّه هاي اسكندر ولي خان نزديك رودخانه كرخه داير شده بود) ، آنان با نگراني پرسيدند : چرا قبل از هر اقدامي ما را خبر نگرديد؟ تا حدودي نگران و مضطرب بودم ، نمي دانستم در صورت شكست چه جوابي بايد به مسئولان لشكر بدهم .

ساعت 22 و شب در تاريكي و سكوت كامل بود ، در شبكه مخابرات هم سكوت راديويي برقرار بود . يك ساعت و نيم بعد ستوان شرفياني فرمانده گروهان اعزامي به تپّه چشمه پيام داد كه ما به هدف رسيديم ، پس از درگيري با نيروهاي عراقي ، پاسگاه گردان آنان توسط ما منهدم ، معاون گردان و 59 نفر را اسير و حداقل يك گردان را متلاشي كرده و در تپّه چشمه مستقر شديم.

نيروهاي عراقي كه به امكانات زرهي و توپخانه و برتري قواي خود مغرور بودند و از طرفي چنين حركتي را در توانايي ما نمي ديدند ، كاملاً غافلگير شدند . صبح روز بعد (16/1/60) از دو جناح توسط نيروي زرهي مبادرت به پاتك كردند . امّا توسط آتش توپخانه ضايعات فراواني به آنان وارد شد . ستوان غفّاري از گردان135 و ستوان خاقاني فر از گردان131 از دو سمت تپّه با موشك تاو 17 دستگاه تانك دشمن را منهدم كردند . شش فروند هلي كوپتر هوانيروز هم وارد عمل شدند و بقيّه تانك ها را مورد هدف قرار دادند . تبادل آتش از هر دو طرف شدّت گرفت و در چنين شرايطي براي جلوگيري از صدمه رسيدن به هلي كوپترهاي هجومي توسط توپخانه تانك و آتش هاي سنگين دشمن صلاح در اين بود ، هلي كوپترها منطقه را ترك كنند . از افسر رابط هوانيروز خواستم كه دستور ترك منطقه درگيري را به خلبانان ابلاغ نمايد . در هر حال نبرد با پيروزي ما خاتمه يافت .

سرتيپ عليمـردان خـزايي جانشين فرمانده نيروي زميني به محض شنيدن خبر پيروزي ، خود را به منطقه رساند ، به محل درگيري آمد و اوّلين حرف او اين بود : « درود بر شما و تيغتان بـرا باد .» وي دستور داد به مقدار لازم ميوه و شيريني خريداري و شبانه ميان رزمندگان تقسيم شود . مارش پيروزي از راديو نيز پخش مي شد و بر خوشحالي ما مي افزود . حالا ديگر اين باور در ما قوّت گرفت كه با نيروي اندك هم مي توان ضربه بزرگ به دشمن وارد كرد .

جهاد سازندگي انديمشك به سرعت جادّه تداركاتي مورد نياز به سمت تپّه چشمه را احداث كرد و تغييرات لازم نيز در خط دفاعي تپّه چشمه ايجاد شد . جاده پل نادري به طرف دهلران در ديد ما قرار گرفت و از طرفي به نيروهاي دشمن كاملاً مسلّط شديم ، چون آنان در دشت باز و زمين مسطّح استقرار داشتند . روز بعد عراقي ها در حال جابه جايي نيرو بودند ، به نظر مي رسيد آنان درصدد جبران اين شكست و تدارك حمله اي ديگر هستند ، به همين دليل نيروهاي ما در حالت آماده باش به سر مي بردند .

نيمه هاي شب هفدهم فروردين ديده بان مقدّم خبر نزديك شدن نيروهاي عراق را اعلام كرد . به رزمندگان خط مقدّم دستور داده شد كه سكوت را كاملاً رعايت كرده و از تيراندازي به سمت مقابل پرهيز كنند . هنگامي كه عراقي ها به نقطه اي رسيدند كه اجراي آتش مؤثّر عليه آنان امكان پذير بود ، دستور تيراندازي داده شد . خمپاره اندازها ، توپخانه و    سلاح هاي ديگر در يك زمان اجراي آتش كردند . نوزده نفر عراقي به اسارت درآمدند كه با افراد قبلي تعداد اسراي آنان در اين عمليـّات به 78 نفر رسيد .

پيروزي در اين عمليات محدود انگيزه رزمندگان ارتش را براي ادامه اين نوع عمليات در ساير مناطق نيز ترغيب كرد ، به طوري كه در مدّت سه ماه پس از تاريخ عمليات تپّه چشمه در پي عمليات هاي متعدّد و محدود ، حدود دو هزار نفر از نيروهاي دشمن در منطقه غرب و جنوب به اسارت درآمدند . اين موفقيـّت ها و البتّه استحكام خطوط پدافندي و سركوب تهاجمات دشمن توسط نيروهاي ما در شرايطي بود كه هنوز توفيق نيافته بوديم از نيروهاي مردمي و برادران سپاهي در اين عمليات ها با شركت گسترده همرزم برادر سپاهي داشته باشيم .

عراقي ها از حملات شبانه و برق آساي رزمندگان ارتشي و سپاهي در مناطق مختلف خواب و آرامش خود را از دست دادند و شب ها بدون هدف تيراندازي مي كردند . وحشت و ترس آنان سبب شد كه در اطراف خود    كانال هاي متعدّد ، سيم هاي خاردار حلقوي فراوان ، (كه بعضي از سيم ها به برق متصّل بود) ، تله هاي انفجاري بي شمار و ميدان هاي مين داير كنند تا به خيال خود از حمله رزمندگان ما در مصونيّت باشند .

انتهای مطلب

منبع: از سپتون تا شلمچه، پورداراب، سعید، 1380، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده