تصرّف اين كانال براي ما به صورت هدفي عمده درآمده بود و لذا تصميم گرفتيم تونلي از زير زمين تا خاكريز دشمن احداث كنيم و از اين تونل به عنوان يك محور عمليات استفاده كرده و يك بار ديگر به دشمن حمله كنيم ، امّا زدن نقب به اين آساني ها نبود . به پيشنهاد يكي از افسران عقيدتي سياسي لشكر سروان توپخانه كاظم مير حسيني[1] قرار شد از شهرستان يزد « كه در اين كار مهارت و تخصّص دارند» افرادي انتخاب و به كار گرفته شوند . ايشان پس از مذاكره با امام جمعه يزد تعداد پنج نفر به سرپرستي حاج غلامحسين يزدي به طور داوطلب به منطقه آوردند .
در حفر تونل به همراه اين پنج نفر يك درجه دار از ژاندارمري به نام مير محمّدخاني كه به تيپ1 مأمور شده بود داوطلبانه اعزام و همكاري نمود و كار حفّاري را آغاز كردند هوا گرم بود ، زمين هم رطوبت داشت پس از چند متر پيشروي به علّت كمبود هوا و تاريكي مطلق ادامة كار با مشكل مواجه شد. حاج غلامحسين مردي مسن و لاغر امّا با ايمان و با اراده بود و با دل و جان كار مي كرد . تونل در عمق سه متري زمين احداث شد و پس از ده متر پيشروي تصميم گرفته شد براي روشنايي و هواكش داخلي آن فكري بشود .
براي پيشرفت كار پنج نفر سرباز هم براي حفر تونل به افراد قبلي اضافه شدند ، عرض تونل به اندازه اي بود كه يك نفر با فرغون مي توانست به راحتي در آن حركت كند . براي انبار كردن مهمّات در هر ده متر يك اطاقك كوچك هم احداث مي شد ، براي آن كه مسافت باقي مانده تا خاكريز هندلي با دقّت ادامه يابد ، هر پنجاه متر كمي از سقف تونل به شكل دايره به شعاع چند سانتي متر سوراخ مي شد ، با دوربين موشك ماليوتكا از درون كانال وضعيّت و موقعيّت دشمن بررسي و سپس سوراخ را مسدود و كار را ادامه مي دادند .
حدود يكصد و پنجاه متر از تونل احداث شده بود كه شبي به ما خبر دادند، عراقي ها تونل را كشف كرده ، وارد آن شده و سر و صدايي از آن مي آيد. فرمانده تيپ سرهنگ سليمانجاه از من خواست كه از نزديك وضعيّت را بررسي كنم . من به اتّفاق يكي از افسران گردان و دو سرباز با دو چراغ قوه و با رعايت سكوت به طرف تونل رفتيم .
تقريباً نيمه هاي شب بود ، سرباز نگهبان در ابتداي تونل محل نگهباني را ترك كرده بود ، او مي گفت عراقي ها داخل تونل هستند . يكي از سربازان حاضر نبود به داخل تونل برود . در هر حال ابتدا خودم و افسر همراه اسلحه را آماده تيراندازي كرده ، ابتداي تونل در حالت درازكش چراغ قوه را روشن كردم، حركتي ديده نشد ، آهسته و با احتياط تا انتهاي تونل رفتم ، هيچ خبري نبود ، فقط يك فرغون در وسط تونل بود ، كه پس از بررسي مشخّص شد ، اين فرغون ابتدا به صورت عمودي تكيه داده شده بوده بعد به صورت افقي درآمده و صداي داخل تونل مربوط به همين صدا بوده است ، از اين جهت نگراني و دغدغة فكري و روحي ما رفع شد ، چون براي احداث اين تونل زحمات فراواني متحمّل شده بوديم و حيف بود كه به سادگي به دست دشمن بيفتد .
به تدريج تونل به موانع دشمن رسيد ، با احتياط بيشتري قسمت موانع را هم پشت سر گذرانديم و در دو متري خاكريز عراقي ها حفر تونل را متوقّف كرديم ، اين تونل يكي از مسيرهاي عمدة پيشروي در عمليات فتح المبين شد. با عبور از همين تونل در عمليات فتح المبين كانال هندلي به سرعت تصرّف شد ، نيروهاي عراقي به هلاكت رسيدند و پيشروي به سمت مواضع بعدي دشمن ادامه يافت . تپّه چشمه نيز يكي ديگر از محورهاي پيشروي بود . به اين ترتيب زمينه هاي لازم براي اجراي عملياتي بزرگ مهيّا شده بود .
- qتشريح موقعيّت منطقه پل نادري كرخه
مسير رودخانه كرخه از شمال به جنوب است و از ارتفاعات استان خرم آباد به سمت شوش و بستان و هورالهويزه جريان دارد . سرعت آب به لحاظ وضعيّت زمين نسبت به ساير رودخانه ها بيشتر است و در فصل بارندگي آب آن به قدري افزايش مي يابد كه قادر است هر مانعي را در سر راه خود از ميان بردارد . از جمله موارد محدود كننده ارتش عراق در روزهاي اوّل جنگ در منطقة عمومي دزفول وجود همين رودخانه بود . بر روي اين رودخانه فقط يك پل احداث شده بود كه تناژ آن پايين و تانك نمي توانست از روي آن عبور كند. جادة انديمشك به سمت دهلران و موسيان از همين پل مي گذشت.
در غرب رودخانه در منطقة پاي پل نادري كرخه ارتفاعات و تپّه ماهورهاي اسكندر ولي خان ، سپتون و تپّه چشمه قرار دارد كه محل استقرار نيروهاي ارتش بود و اگر پل نادري منهدم مي شد ارتباط اين نيروها با يگان هاي پشتيباني قطع مي شد . در كنار پل نادري پاسگاه ژاندارمري و در حاشيه ارتفاعات اسكندر ولي خان زاغه هاي مهمّات 200 تني وجود داشت ، داخل اين زاغه ها ديناميت و مواد منفجره متعلّق به شركت نفت بود .
قبل از رسيدن به پل و در قسمت غرب آن يك فرودگاه اضطراري وجود دارد كه براي هواپيماهاي شكاري بمب افكن هم مناسب بود . سه كيلومتر قبل از اين فرودگاه يك سايت موشكي پدافند هوايي وجود داشت كه در اثر تيراندازي تانك هاي دشمن ، اين سايت جمع آوري شد . در غرب پل نادري رودخانه كرخه در جنوب سه راهي موجود به نام سه راه قهوه خانه تپّه ماهورهاي كوتاهي به عرض500 متر و به طول تقريباً دو كيلومتر كه نشان دهنده آثار تاريخي و دژي قديمي در زمان هاي دور مي باشد و در گوشه اي از آن ستون آجري بسيار قديمي است ديده مي شد كه به نام كوت كاپن ناميده مي شود كه به معني محل كاپن است و به نظر مي رسد به نام يك سردار زمان هاي دور ايران است اين محل كه در شروع جنگ تحميلي به تصرّف دشمن درآمده بود به وسيله تانك هاي لشكر10 زرهي اشغال و تانك هاي زيادي در آن مستقر و در جلوي آن موانع گسترده اي احداث شده بود .
حدود سه كيلومتر پس از پل كرخه يك سه راهي وجود دارد كه به نام سه راه قهوه خانه معروف بود . نيروهاي عراقي در آن نقطه و تا 5/1 كيلومتر به سمت رودخانه خاكريزهاي فراواني ايجاد كرده بودند كه در پشت آن ها تانكهاي لشكر10 زرهي عراق مستقر بود . اين خاكريزها را به كانال هندلي و كوت كاپن اتصال داده و خط دفاعي مستحكمي ايجاد كرده بودند . در جنوب كوت كاپن ارتفاعات ابوصليبي خات «و سايت هاي دزفول» قرار دارد كه بلندترين ارتفاع منطقه هستند . توپخانه هاي دوربرد عراقي ها و موشك هايي كه به شهر دزفول شليك مي شد در اطراف همين ارتفاعات استقرار داشت. يكي از اهداف ما در اين منطقه شناسايي محل توپخانه و موشك اندازهاي عراقي بود .
انتهای مطلب