در اواخر دي ماه سال 1360 طي جلساتي با حضور فرماندهان ، چگونگي و نحوة اجراي عمليات فتح المبين مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت . اهداف كلّي مأموريت به من ابلاغ شد . مقرّر گرديد بدون آن كه پرسنل متوجّه شوند به لحاظ رعايت مسايل حفاظتي زمينه هاي اجراي عمليات به تدريج فراهم بشود . بر اين اساس به يك سنگر فرماندهي براي هدايت عمليات احتياج داشتيم . اين سنگر در حوالي كوت كاپن « نزديك خط مقدّم» حاشيه روستاي ملحه و دور از ديد دشمن در مدّت بيست روز آماده شد و من به آن سنگر نقل مكان كردم .
اين سنگر در عمق سه متري زمين تهيه شد و استحكام خوبي داشت ، امّا داراي موش هاي فراواني بود ، به همين علت سقف و اطراف آن با نايلون پوشيده شد . در سنگر مزبور جاي كافي براي توجيه فرماندهان وجود داشت . چند روز بعد نقشه وضعيّت ها را هم آماده كرديم . در يكي از روزهاي باراني صاعقه اي به زمين اصابت كرد من در سنگر مشغول مرور و بررسي وضعيّت بودم كه صاعقه بدنم را لرزاند ، پاهايم به شدّت درد گرفت ، دو لامپ موجود تركيد و سنگر در تاريكي فرو رفت . همان روز رودخانه كرخه طغيان كرد يك طرف پل پي ام پي را باز كرديم كه آب نبرد ، لذا ارتباط ما با شرق رودخانه قطع شد و ناچار شديم از قايق استفاده كنيم كه كاري خطرناك بود .
قايق هم واژگون شد و دو نفر سرنشين آن در آب افتادند . ستوان ماشاءالله كريمي معاون سرگروهبان قرارگاه تيپ را مسئول كنترل قايق تعيين كرده بودم . او كه فردي قوي هيكل و ورزشكار بود لحظه اي كه قايق واژگون شد بر روي پل پي ام پي كه يك طرف آن باز شده و به صورت مورّب در روي آب بود ، نظاره گر اين اتفاق بود، بلافاصله در روي پل دراز كشيده و آن دو نفر را وقتي جريان آب به پل رساند ، با دست هاي قدرتمند خود نجات داد ، هرچند كه احتمال سقوط خود وي در رودخانه بود امّا اگر آن دو نفر را نجات نمي داد ، با بدنة پل برخورد مي كردند و پس از عبور از زير آن در آب غرق مي شدند . در هر حال افراد نجات يافتند امّا قايق و وسايل داخلش را آب برد .
علاوه بر آماده كردن سنگر فرماندهي عمليات ، اقدامات ديگري تا قبل از شروع عمليات فتح المبين انجام گرفت كه به شرح زير توضيح داده مي شود و لازم مي دانم كه از شهيد سرتيپ2 نورالدين مكّـي معاون عمليات تيپ3 كه در تمام مدّت اين مرحله و تا زماني كه عهده دار اين سمت بودند و با تمام وجود ، با جديت و پشتكار و با حوصله اي وصف ناپذير و با شجاعت فعاليت مي نمود يادي كرده باشم ، وي مظهر ايمان ، تعهّد ، تلاش و فعاليت بود و انساني مخلص و بسيار صادق ؛ روانش شاد . (وي در سال1370 هنگام تصدّي فرماندهي مركز پياده شيراز به لقاء الله پيوست . )
1 – گسترش خطوط پدافندي تيپ3 و باز كردن معابر در ميدان هاي مين
توسعه و گسترش خطوط پدافندي تيپ سوّم لشكر21 در غرب كرخه و استقرار يگان ها در تپّه ماهورها و خاكريزها در اوايل بهمن خاتمه يافت . اقدام بعدي باز كردن معابر و گذرگاه در ميدان هاي مين دشمن و شناسايي دقيق تر استعداد نيروهاي عراقي در منطقه بود . براي اين كار تعدادي از سپاه پاسداران كه تخصّص در ايجاد معبر داشتند با ما همكاري مي كردند تا با كمك پرسنل مهندسي تيپ سوّم مشكل ترين و حسّاس ترين مقدّمات عمليات تحقّق پذيرد.
شناسايي دقيق از موانع و استحكامات و استعداد دشمن در اسفندماه سال60 به عمل آمد . مكان هايي كه براي باز كردن معابر بود شناسايي و مشخّص شد . ناچار بوديم از نقاطي استفاده كنيم كه زمين كشاورزي باشد . چون اين زمين ها داراي شيارها و يا جوي هاي آب قديمي بود و راحت تر قابل تشخيص بودند ، ضمن آن كه نسبت به زمين هاي مسطح ديگر از نظر اختفاء مناسب تر هم بود .
براي باز كردن معبر بايستي مين هاي موجود در سر راه را كه به صورت تله هاي انفجاري كار گذاشته شده بود خنثي و سپس سيم هاي عامل آن مجدداً بسته مي شد ، تا شكل ظاهري آن تغييري نكند كه دشمن متوجّه آن شود . اين كار يك ماه و نيم طول كشيد و معابر مورد نظر باز شدند ، امّا دو حادثة ناگوار هم اتّفاق افتاد .
در جناح جنوبي محل استقرار دشمن در ساحل رودخانة خشك رفائيه مين هاي خنثي شده جمع آوري شده بود كه هنگام بارگيري به علّت عدم توجّه به حسّاسيت چاشني ها در اثر بي دقّتي ضربه اي به يكي از چاشني ها وارد مي شود ، مين منفجر ، خودرو منهدم و سه نفر از پرسنل مهندسي سپاه به شهادت مي رسند . از پرسنل تيپ سوّم لشكر21 نيز به خاطر بي توجّهي به اين حسّاسيت و عدم رعايت احتياط و در نتيجه انفجار 5 مين ، دو نفر شهيد و دو نفر ديگر مجروح شدند ، البتّه اين حوادث در عمق محل استقرار بود و دشمن متوجّه چگونگي آن نشد .
2 – استقرار توپ 203 ميليمتري در خط مقدّم
در منطقة روستاي ملحه و محل استقرار ما قسمتي از زمين داراي ديواره اي عمودي و بريده به شكل پله بود . با توجّه به فضاي خوبي كه اين مكان داشت خمپاره اندازهاي120 در آن مستقر شده بودند . يكي از ويژگي هاي توپ203 اجراي تير قائم و زياد بودن قدرت تخريب آن است. براي انهدام توپخانه هاي عراق مستقر در سايت ارتفاعات ابوصليبي خات ، استقرار اين توپ درغرب كرخه ضروري به نظر مي رسيد . شرايط زمين در نقطه اي كه توضيح داده شد به گونه اي بود كه توپ203 در آن به خوبي مستقر مي شد و لذا يك عرّاده توپ 203م.م در اين محل مستقر شد كه بر روي توپخانه هاي عراق در ابوصليبي خات اجراي آتش مي نمود . استقرار اين توپ ضمن آن كه ضايعات فراواني به توپخانه هاي عراق وارد كرد ، براي پشتيباني عمليات فتح المبين هم بسيار لازم بود .
3 – تهية اورژانس گردان ها و قرارگاه هاي هدايت كننده گردان
اورژانس و محل مداواي مجروحان پيش بيني و تهيّه شد . براي فرماندهان گردان قرارگاه هاي هدايت كننده ايجاد شد . ديدگاه هاي خوبي تهيّه كرديم تا بتوان از درون آن عمليات را هدايت و كنترل كرد . بهترين ديدگاه در تپّه سبز و تپّه 98 در كنار كوت كاپن ساخته شد . اين ديدگاه ها سرپوشيده و محكم بود .
4 – در كنترل گرفتن گردان 151 دژ لشكر92 زرهي
ده روز قبل از شروع عمليات فتح المبين گردان151 دژ لشكر92 به تيپ سوّم مأمور و در اختيار ما قرار گرفت. فرمانده گردان سرهنگ2 قوام رازاني پس از آن كه خودش را به من معرّفي كرد ، محل استقرار گردان را به وي نشان دادم . اين گردان در خط پدافندي از كنار كرخه تا كنار پل رودخانه رفائيه و تپّه سبز جايگزين گردان171 شد . گردان171 به محل دانشگاه جندي شاهپور دزفول نقل مكان كرد تا اقدامات بعدي انجام بشود . طبق طرح ، گردان151 يك روز قبل از عمليات فتح المبين در كنترل لشكر77 قرار گرفت ، تا آن لشكر با عبور از محل استقرار گردان151 عمليات خود را به منظور تصرّف ارتفاعات ابوصليبي خات و سايت هاي دزفول به انجام برساند .
انتهای مطلب