فصل یکم – تجزیه و تحلیل عملیات های عمده از دیدگاه اصول جنگ
2 – نحوۀ به کاربردن و رعایت اصول نه گانۀ جنگ در عملیات نصر (کرخه کور)
پ – بررسی کاربرد اصل تمرکز قوا
(۱) با توجه به اینکه در اصل تمركز قوا باید، توان رزمی مؤثر را در جایی که تاثیری تعیین کننده بر نیروی دشمن دارد، متمرکز نمود. ملاحظه می شود در عملیات نصر به علت کسب اطلاعات مناسب از گسترش اولیه دشمن، لشکر ۱۶، تیپ ۱ خود را به عنوان تلاش
اصلی، در ضعیف ترین قسمت جبهه دشمن متمرکز نمود و در واقع این تیپ در مورخه 7/10/59 در5 کیلومتری جنوب هویزه، جایی که دشمن حضور فعالی نداشت مستقر کردید همچنین لشکر در تاریخ 13/10/59، به شکلی که در قسمت های گذشته ذکر گردیده، طرح عملیاتی تیپ ۳ را بررسی و دستورات لازم برای استقرار تیپ ۳ در منطقه مناسب تر صادر نموده. ضمنا به تیپ احتیاط دستور داده بود تلاش اصلی را دنبال کند. اما اصولا توان برای کاربرد در مرحلۀ یکم، يعنى تصرف کرانه شمالی کرخه کور مناسب بود. به عبارت دیگر تمرکز قوای لشکر مداومت نداشت و نمی توان آن را به عنوان نیرویی پایدار محسوب نمود. به همین دلیل در شروع مرحله دوم، لشكر حتی در نگهداری مواضع متصرفی اصلی ناتوان بود تا چه رسد به ادامه تک و دسترسی به پادگان حمید و خط کرکس.لشکر 16 احتیاط خود (تیپ ۲ لشکر ۹۲) را که قرار بود پس از عبور تیپ های او لشکر ۱۶ را به عهده بگیرد در همان ساعات شروع عملیات درگیر نمود بنابراین، دست فرمانده لشکر از نیروی تازه نفس که به اصل تمرکز مداومت بخشد، نمی گشت. به همین عمت در مرحله بعدی عملیات. توان رزمی دشمن به علت ورود نیروهای تازه نفسه بر توان رزمی نیروهای خودی برتری پیدا کرد و در واقع در مراحل بعدی این دشمن بود که از اصلی تمرکز بهره جست نه نیروهای خودی. گفتنی است که نیروی زمینی می توانست با توجه به مطی که در صفحات ۱۷۴ و ۱۷۵ عنوان شده از نیروهای داوطلب مردمی به شکلی منطقی و عقلایی بهره برداری نماید.
- نتیجه: با توجه به تحلیل بالا، نتیجه می گیریم که اصل تمرکز در مرحله بكم عملیات نصر، به صورت مناسبی توسط لشکر ۱۶ رعایت گردید. اما در مرحله بعدی، این دشمن بود که از اصل تمرکز، بهره برداری بموقع نمود و عملیات موفق لشكر ۹۶ را به ناکامی کشاند. بنابراین در مجموع اصل تمرکز در سطح متوسطی به کار گرفته شده است.
ت – بررسی کاربرد اصل صرفه جویی در قوا
(1) لشکر ۱۶ طوری در مرحله یکم عملیات طرح ریزی کرده بود که هیچ بخشی از نیروهای بدون هدف و منظور رها نشده بود. حتی از احتیاط هم به شکل نسبتا منطقی استفاده کرده بود در مرحله یکم عملیات، تیپ ۱ تلاش اصلی و تیپ ۳ تلاش پشتیبانی و تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی، احتیاط لشکر ۱۶ را پس از عبور از خط تشکیل می داد، همچنین دستور داده شده بود تبب احتباط، تیپ تلاشی اصلی را دنبال کند. بنابراین نتیجه می گیریم که در مرحله طرح ریزی، اصل صرفه جویی در قوا در قالب تلاش پشتیبانی رعایت گردیده بود. اما دستورات صادره به تیپ ۲ لشکر ۹۲ که قسمت های گذشته منعکس گردیده مبهم است. زیرا اگر تیپ ۲ ماموریت پدافندی را به عهده داشته، نمی تواند نقش احتیاط را به عهده بگیرد، همچنین واگذاری مأموریت “دنبال و پشتیبانی” به تیپ ۲، این معنی را دارد که تیپ مذکور یگان درگیری است نه احتیاط. به علاوه این اصطلاح در استفاده از موفقیت کاربرد دارد نه در تک هماهنگ شده به نظر می رسد. منظور لشکر. همان دنبال کردن بوده است. به تیپ ۲ل ۹۲ که در خط بوده می بایستی در دو محل دستور داده می شد اما فقط در بند احتیاط به این تیپ دستور داده شده بود.
- نتیجه: لشکر ۱۶ زرهی، در مرحله طرح ریزی، متناسب با امکانات موجود خود، به اصل صرفه جویی در قوا توجه نموده است اما در مرحله اجرا، چنین امکانی نداشته است. بنابراین در مجموع این اصل در سطح متوسطی به کار گرفته شده است.
برای اینکه دریابیم که در عملیات نصر، اصل تأمین رعایت گردیده است یا خیر، باید چگونگی روند طرح ریزی و هدایت عملیات را از دیدگاه اقداماتی که موجب دسترسی به اصل تأمین می گردند، نقد و بررسی کنیم.
(1) برقراری عوامل تأمینی (جلودار، پهلو دار … پوشش هوایی).
در طرح عملیاتی لشکر ۱۶ زرهی، پیش بینی کافی برای تأمین جناحين لشکر به عمل آمده بود. اما این پیش بینی فقط روی کاغذ بوده نه در عمل، زیرا امکانات لشکر در حدی نبود که تواند عملا” پهلوهای باز خود را خود بپوشاند. نیروی زمینی هم یگانی در اختیار نداشت که برای این منظور تحت کنترل خود یا تحت کنترل لشکر ۱۶ به کار گیرد. به همین دلیل زمانی که تیپ ۱ در جنوب کرخه کور به حوالی قیصریه می رسد، جناح جنوبی و عقبه اش (غرب) کاملا باز می ماند.
به تیپ ۲ لشکر ۹۲ دستور داده شده بود که یک گروه رزمی گردانی به حوالی آبادی پزدنو اعزام نماید تا تأمین جناح لشکر ۱۶ را برقرار نماید. اما جناح لشکر فقط يزدنو نبود بلکه سراسر منطقه جنوب غربی هویزه و حتی جنوب هویزه نیز بود (منطقه ای صاف به وسعت حداقل ۳۵ کیلومتر) مسیر ورود نیروهای تقویتی و پاک کننده دشمن در این منطقه قرار داشت. ما نمی توانیم چنین قضاوت کنیم که لشکر به تأمین جناح خود تو ج بے طراحان عملیات، دانش این کار را نداشته اند زیرا، وقتی مأموریت و هدف های توان یک یگان باشد، طراحان آن ناچار دستورات غير قابل اجراء ما شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر جبهه در آن برهه از زمان، مانع از اظهار عجز یا ناتوانی نمایند!
به هر حال تهدیدات بالقوه دشمن از سمت غرب، جنوب غرب و جنوب در روز دوم عملیات یعنی 16/10/59 ، به فعل در آمد و سبب گردید موفقیت قابل قبولی را کسب کند، به ناکامی کشیده شود.
(۲) شناسایی و عملیات اطلاعاتی:
“هوین هسی” متفکر چینی گفته است:
” اگر پس از دریافت مأموریت، ما با کمال شتابزدگی به زمین ناشناخته ای وارد شویم و با چشم بسته دو دهلیزها و تنگناها فرو رویم. آیا واقعا با دشواری های لاینحل روبرو نخواهیم شد. بنابراین اگر ما قبلا پیش بینی کار را نکرده باشیم و کورکورانه و سر به زیر حرکت کنیم و با دست زدن به کارهای حساب شده و با نفوذ کردن در مناطق خطرناک، پیشروی کنیم، خود را در معرض خطر و گیر کردن در تله های دشمن قرار خواهیم داد…”
بدون داشتن اطلاعات دقیق از جو و زمین دشمن، هر گونه طرح ریزی عملیاتی، و انجام هر حرکت به سوی دشمن، حکم خودکشی را دارد.
لشكر ۱۶ زرهی، اطلاعات نسبتا کافی از ردۀ یکم پدافندی دشمن کسب کرده و نقاط قوت و ضعف این مواضع را یافته بود، اما نسبت به عمق این مواضع و رده های بعدی به ویژه استعداد و قابلیت احتیاط های دشمن و اینکه به چه شکلی وارد عمل خواهند شد، اطلاعات کافی کسب نکرده بود. اگر هم برداشت های گنگی از طرح دشمن یا گسترش وی به دست آورده بود، آن را جدی تلقی نکرده و از حد انعکاس روی کاغذ تجاوز ننموده است. کما اینکه سرانجام تصمیم گرفته می شود که در مرحله اول، پادگان حمید تأمین شود. تصمیمی که بر مبنای حساب و منطق اتخاذ نشده بلکه منبعث از مسایلی بوده که در صفحه ۱۶۹ بخش اول بیان گردیده است. در واقع حداکثر توان لشکر، همان بوده که وارد کار کرده است. سیستم اطلاعات ارتش می بایستی آنقدر فعال و کارا باشد که به راهنمایان نیروهای مردمی که در صفحه ۱۸۰ به آن اشاره کرده، متکی نباشد، شاید لشکر ۱۶ در این مورد تقصیری نداشته این معضل، مشکل ساختاری است.
(3) ضد شناسایی و عملیات حفاظت اطلاعات:
به علت انحلال سازمان ضداطلاعات ارتش، در هنگام طرح ریزی و اجرای عملیات نصر، سازمانی که بر امر حفاظت اطلاعات نظارت نماید وجود نداشت و هنوز سازمان حفاطت اطلاعات فعلی جایگزین آن نگردیده بود. مسئولین ارتشی روی حفظ اسرار عملیات و پنهان نگه داشتن طرح ها و دستورات، تأمین ارتباط و مخابرات و به ویژه طبقه بندی اسناد و مدارک توجه داشتند خطوط مواصلاتی و شبکه ارتباطی، همچنین عدم امکان تهية طرح های پوشش و فریب، جابه جایی یگان ها از آگاهی دشمن مصون نمی ماند. و همان طوری که در قسمت های گذشته آمده است؛ جابه جایی یگان های لشکر ۱۶ زرهی در منطقه حمیدیه – سوسنگرد، توجه نیروهای دشمن را به خود جلب کرده بود. اما در مجموع، رون حوادث نشان می دهد که دشمن از طرح مانور لشکر ۱۶ آگاهی لازم را نداشته است همین دلیل نیز در مرحله یکم غافلگیر شد.
انتهای مطلب