فصل یکم – تجزیه و تحلیل عملیات های عمده از دیدگاه اصول جنگ
2 – نحوۀ به کاربردن و رعایت اصول نه گانۀ جنگ در عملیات نصر (کرخه کور)
(4) برقراری سد موانع:
هر چند ثقل بهره برداری از سیستم سد موانع، بیشتر در عملیات پدافندی مطرح است اما در عملیات نصر . پیش بینی استفاده از سیستم سد موانع در هر مرحله از عملیات، به خاطر بازه مسطح بودن زمین، و امکانات بالای زرهی دشمن، جنبه حیاتی داشته است. شاید بتوان گفت که علت اصلی یا یکی از علل اصلی ناکامی لشکر ۱۶ زرهی در عملیات کرخه کور، عدم بهره برداری از سیستم سد موانع به ویژه در پایان روز یکم عملیات بوده است. استفاده از این امر مهم می توانست بهترین تأثیر را در افزایش و حفظ توان رزمی لشکر و نگهداری هدف داشته باشد، کاری که ارتش عراق در آن زمینه استاد بود.
(۵) سرعت در حرکت:
در عملیات نصر، لشکر ۱۶ زرهی در مرحله یکم عملیات، با سرعت قابل قبولی به هدف های اولیه دسترسی پیدا کرد اما به پای کار آوردن وسایل و تجهیزات سنگین مهندسی جهت حفظ و نگاداری مناطق متصرفی به کندی انجام گرفت به همین علت همه چیز از دست رفت. همچنین در مورد به پای کار آوردن نیروهای کسکی، همان طوری که در صفحه ۲۹۴ فصل اول آمده است، کمبود امکانات ترابری سنگین سبب گردیده بود که نیروی زمینی نتواند به سرعت واحدهای زرهی کمکی را جابه جا کند.
بهر حال نواخت عکس العمل دشمن بیشتر از سرعت عمل نیروهای خودی بود. البته این مسئله به کل ارتش ما بر می گردد که باید به فکر آینده باشد.
(۶) داشتن احتیاط مناسب و متحرک:
لشكر ۱۶ زرهی در عملیات نصر، فاقد احتیاط مناسبی برای مقابله با وضعیت های پیش بینی نشده و حتی پیش بینی شده بود. تیپ ۲ لشکر ۹۲ که زیر آمر لشکر ۱۶ قرار گرفته بود و اسما به عنوان احتیاط لشكر بعد از خاتمۀ عبور تیپ های ۱ و ۳ از خط آن، در نظر گرفته شده بود، در همان ابتداء برای پشتیبانی از تیپ های ۱ و ۳، تجزيه و سپس در نقش پهلودار به کار گرفته شد. بنابر این عملیات لشکر فاقد انعطاف و نرمش بود و حاصل این نقص، یعنی نداشتن تأمین در عملیات نیروی زمینی نیز دارای احتیاطی که بتوان روی آن حساب کرد و آن را در مکان و زمان مناسب به کار برد، نبود.
- نتیجه: در عملیات نصر (کرخه کور) به علت عدم اجرای اقداماتی که در بالا به آن اشاره شد، اصل تأمین در سطح ضعیفی رعایت گردیده است. و ضعف حاصل از عدم رعایت این اصل، سبب سستی سایر اصول جنگ را نیز فراهم نموده و حتی غافلگیری اولیه ای هم که کسب گردیده بود از دست داده شده.
ج – بررسی کاربرد اصل مانور
(1) مانور عبارتست از جابه جایی و حرکت دادن حساب شده توان رزمی مؤثر به منظور دستیابی به موقعیتی برتر نسبت به دشمن.
مانور دارای سه بعد مرتبط به هم می باشد که عبارتند از : قابلیت انعطاف، تحرک و قدرت مانور. (۲) برای اینکه مشخص کنیم که آیا در عملیات نصر، اصل مانور رعایت گردیده است یا خیر، ابعاد سه گانه فوق را در روند عملیات بررسی می کنیم:
(الف) منظور از قابلیت انعطاف، عبارتست از داشتن انعطاف در اندیشه، در طرح مانور در سازمان رزمی و در هنگام هدایت عملیات تطابق و سازگاری با شرایط و اوضاع و احوال. قانونی است که بر پیروزی در جنگ و بقاء در زندگی حکم می کند).
فرمانده و ستادش باید عمیقاً بیندیشند که چگونه توان رزمی خود را سازمان داده و جابه جا نمایند تا در نهایت آن را در موقعیتی بر تر نسبت به دشمن قرار دهند. آنها بایستی راه هایی را برای حرکت دادن نیروها انتخاب کنند که تجسم آن از قدرت تفکر دشمن خارج باشد. همچنین آنها بایستی طرح مانور را طوری تنظیم نمایند که چنانچه با شرایط نامساعدی برخورد مود بتوان به سرعت تغییرات لازم را روی آن اعمال نمایند. آنها باید ضمن اینکه راهکارهای مختلفی را در ذهم می پرورانند، دست دشمن را از انتخاب هر راهکار مناسبی تهی نمایند.
طرح مانور نیروی زمینی که در بخش های گذشته بیان گردیده علاوه بر اینکه در واگذاری مأموریت ها ابهام دارد، فاقد نرمش و انعطاف لازم است. ابهام از این نظر که معلوم
نشده پادگان حمید در مرحله یکم باید تأمین گردد یا مرحله دوم و آیا لشکر ۱۶ باید آن را تأمین نماید با لشکر ۹۲ طرح فاقد انعطاف است زیرا احتیاط مناسبی پیش بینی نشده است.
طرح مانور لشکر ۱۶ زرهی در مرحله یکم عملیات، نیروها را در یک برهۀ کوتاه، در وضعی بر تر نسبت به دشمن قرار داده است اما به علت عدم قابلیت انعطاف، صرفاً موفقیت زودگذر، مقطعی و متزلزلی را کسب می کند. طرح مانور نیروی زمینی و در لشکر ۱۶ زرهی به علت خشک و غیر قابل انعطاف بودن آنها، پایدار و مداوم نبوده اند. منظور از کاربرد اصل مانور، پویایی طرح مانور (از ابتدا تا انتهای عملیات) است، نه فقط یک حرکت اولیه یا به عبارت دیگر یک مرحله از عملیات. فرمانده باید همانند یک شطرنج باز قهار حرکات متعدد و متوالی خود و دشمن را تجسم و پیش بینی نماید. یک طرح مانور خوب، در صورتی دارای ثمر خواهد بود که مانند درخت دارای شاخه های متعددی باشد. طرح مانور غیر قابل انعطاف، مستعد دادن میوه تلخ است. با توجه به اینکه اصل هدف پایه و شالوده سایر اصول جنگ است به نظر می رسد که مشکل موجود در طرح مانور، زائیده انتخاب هدفی بوده که دسترسی به آن از توان لشکرهای ۱۶ و ۹۲ زرهی، خارج بوده است.
(ب) یگان های مانوری لشکر ۱۶ زرهی از لحاظ بعد تحرک مانور، مشکلی نداشته اند، اما سرعت به پای کار آوردن وسایل و تجهیزات سنگین مهندسی جهت حفظ و نگهداری مناطق متصرفي، همپای یگان های مانوری لشکر نبوده است و همان طوری که در بخش های گذشته بیان گردیده به علت کمبود امکانات ترابری سنگین، نواخت جابه جا کردن نیروهای کمکی بسیار کند انجام گرفته، هر چند خود لشكر از تحرک نسبی برخوردار بوده است.
(پ) منظور از “قدرت مانور” اینست که سرانجام جابه جایی عده ها و آتش ها، باید به استقرار یک نیروی کارآ و پرتوان در نقطه آسیب پذیر دشمن منتهی گردد. نباید این حرکت و جابه جایی، منجر به استقرار یک نیروی خسته، متزلزل، ناتوان، تحلیل رفته و ناهماهنگ در مکان مورد نظر شود، زیرا در اینصورت قدرت زدن ضربه کاری را به دشمن نخواهد داشت، یا اینکه قدرت حفظ موقعیت خود پس از دسترسی به هدف را دارا نخواهد بود.
«۱» با توجه به تعریف “قدرت مانور” در بالا، این پرسش مطرح می شود که آیا حرکت و جابه جایی تیپ ۱ لشکر ۱۶ از منطقه عمومی سوسنگرد به جنوب هویزه و سپس
حرکت این تیپ در جهت غرب به شرق و پیشروی آن تا حوالی حاجی بدر، منجر به استقرار یک نیروی منسجم، با قدرت رزمی برتر نسبت به دشمن گردیده است؟
برای پاسخ دادن به پرسش بالا، خلاصه وضعیت تیپ ۱ را در روز اول عملیات ( 15/10/59 ) و روزهای بعد از آن مرور و بررسی می کنیم :
«الف» روز یکم نبرد: ( 15/10/59 )
حرکت و پیشروی تیپ ۱ در ابتدا به علت عدم حضور دشمن با مشکلی مواجه نمی گردد. در ساعت ۱۱۰۰ اولین عکس العمل دشمن از طریق آتش توپخانه شروع می شود ولی تیپ بدون توجه به آن به پیشروی خود ادامه می دهد. در حدود ساعت ۱۳۰۰ پیشروی تیپ ۱ در حوالی روستای خوویش متوقف می گردد و در ساعت ۱۴۰۰ مورد پاتک واحد زرهی دشمن قرار می گیرد و در خطر محاصره می افتد. این امر موجب نگرانی لشکر و قرارگاه مقدم نیروی زمینی می گردد. لذا نیروی زمینی به لشکر ۱۶ دستور می دهد که یگان های نک کننده در محل فعلی خود متوقف و پدافند دورادور اتخاذ نمایند.
مفهوم و محتوای دستور فوق نشان می دهد، که تیپ ۱ در موقعیتی بر تر نسبت به دشمن قرار نگرفته است.
(ب) روز دوم نبرد: ( 16/10/59 ) پیشروی لشکر به سمت شرق آغاز می شود. خلبانان گزارش می نمایند که نیروهای دشمن در حوالی ام العقار و ام الفصيح در جناح جنوبی تیپ ۱ متمرکز شده اند و این در حالی است که هیچ نیروی تأمینی در منطقه عقب و جناح جنوبی تیپ ۱، وجود نداشته است. در ساعت 09:20 وجود دو گردان تانک دشمن در پهلوی جنوبی شناسایی می شوند. .
۱۹۵۰سرانجام در ساعت 09:50 تک (پاتک) چند جانبۀ دشمن، از جنوب و شرق به یگانهای لشکر 16 آغاز می شود. در این هنگام به علت کمبود وسایل مهندسی سنگین، یگان های لشکر در زمین باز قرار داشتند و به شدت آسیب پذیر بوده اند. تیپ ۱ ابتدا پاتک دشمن را دفع می کند اما در ساعت 10:25
به علت فشار دشمن پیشروی تیپ کند و سپس متوقف می شود. در ساعت 11:40 یگان های تیپ 1 توسط دشمن به شدت بمباران می شوند. در ساعت ۱۳۰۰ پاتک دشمن به تیپ 1 در 3 محور شرق، جنوب و غرب مجددا آغاز می شود و شدیدترین رزم
تانک ها در فاصله ۱۰۰۰ متری انجام می گیرد که دشمن از امتیاز دارا بودن موشک های مالیوتک سوار بر نفربر و پایه زمینی بهره مند بوده است.
در ساعت ۱۵:۰۰ فشار دشمن به تیپ ۱ به اوج خود می رسد و تیپ با تحمل تلفات سنگین همچنان مقاومت می کند، رفته رفته وضع تیپ ۱ بحرانی تر می شود و به علت مصرف زیاد مهمات نیز در شرف اتمام قرار می گیرد. در ساعت ۱۵۴۰ فرمانده تیپ ۱ گزارش می نماید. که یگان های تیپ در حال نابودی هستند و پیشنهاد می نماید که به وی اجازه داده شود، که خیز به خیز به سمت شمال، عقب نشینی نماید. هر چند فرمانده لشکر اجازه یک خیز عقب نشینی را می دهد ولی فرمانده تیپ آنچنان با دشمن در گیر قطعی می شود که اعلام می کند: “عقب نشینی مقدور نیست “! سر انجام مقاومت رزمندگان تیپ ۱ در هم شکسته می شود و شروع به عقب نشینی به مواضع عقب می نمایند و … بالاخره در روز ۱۸ دی ماه بعد از ۴ روز نبرد نامتعادل، وضعیت جبهه به شرایط قبل از تک لشکر، برمی گردد.
فهوم و محتوای مطالب بالا گویای این حقیقت است که حرکت و جابه جایی عناصر تیپ ۱ و استقرار آنها در حوالی “حاجی بدر ” نه تنها این تیپ را در موقعیتی بر تر نسبت به دشمن قرار نداده بلکه آن را در آسیب پذیر ترین شرایط در مقابل دشمن برتر قرار داده است. به عبارت دیگر در این حرکت، اصل مانور رعایت نشده است.
انتهای مطلب