قسمت چهارم – عملیات والفجر 9 به روایت کتاب تنبیه متجاوز
با آن که عملیات والفجر 9 اندکی بعد از عملیات والفجر 8 انجام شد، اما پیش از این، تصمیم به انجام این عملیات درمنطقه شمال سلیمانیه مطرح بود. حدود تابستان 1364، منطقه عمومی چوارتا مورد توجه فرماندهان قرار گرفت و پس از انجام گفت و گو و بررسیها درباره آن، مقرر شد، در شهریور 1364 در آن منطقه عملیات انجام شود. اما کمبود توان (با تاکید بر نیروی انسانی) و گستردگی زمین منطقه و پیوستگی ارتفاعات مهم آن به یکدیگر مانع از انجام عملیات در شهریور ماه شد. پس از پشت سرگذاردن این مقطع، بار دیگر در تصمیمی نه چندان قطعی مقرر شد، این عملیات در بهار 1365 انجام شود. اما با گذشت زمان، دیدگاه ها (عمدتاً دیدگاه فرمانده سپاه) تغییر کرد. و در پی اطلاعات و اخباری که قرارگاه نجف 3 (به فرماندهی برادر شهید غلامرضا صالحی) به فرمانده سپاه ارائه داد، وی مصمم شد که در فصل زمستان عملیات والفجر 9 انجام شود. وی عنوان میکرد:
((درغرب، دو سال از زمان عقب هستیم و باید آن را جبران کنیم.))
از این رو، مقدمات عملیات بهار، باید در زمستان فراهم می شد؛ زیرا با توجه به کمبود و ضعف توان و سازمان رزم خودی، عملیات در زمستان به توان کمتری نیاز داشت. و از طرف دیگر، دشمن به طور جدی در جنوب درگیر بود. در هر صورت، مسئله کمبود توان خودی همچنان مطرح بود.
سرانجام، فرمانده سپاه تصمیم قطعی خود را مبنی بر انجام عملیات زمستانی در شمال
سلیمانیه، اعلام کرد. اما گزارش فرمانده قرارگاه نجف در مورد میزان پیشرفت کار، حاکی از
آن بود که به دلیل وجود مشکلات جوّی، کار خیلی کند پیش می رود. حتی عنوان شد که یکی از نیروهای شناسایی یخ زده است. از این رو ، علی رغم آن که در نظر بود عملیات های والفجر 8 و والفجر9 هم زمان انجام شوند، ولی پیش بینی می شد که این دو عملیات، با فاصله 10 روز از یک دیگر، انجام بگیرند. و بالاخره، با فاصله 14 روز پس از والفجر 8، عملیات والفجر 9 آغاز شد.
هدف ها و جایگاه عملیات والفجر9 در استراتژی نظامی ایران و علل انتخاب منطقه
عملیات والفجر 9 در چارچوب استراتژی عملیات محدود (یا متوسط) طراحی شد. هدف های این عملیات، آماده سازی عقبه، ایجاد زمینه های لازم برای ادامه عملیات در بهار آینده (سال 1365) و نزدیک شدن به هدف اصلی بود. آماده سازی عقبه، این امکان را به وجود میآورد که عملیات های بزرگ در جبهه شمال طراحی شود. زیرا عدم آمادگی عقبه، همواره یکی از موانع اصلی انجام عملیات بزرگ در آن جبهه به شمار میرفت. آخرین و مهم ترین دلیل انجام عملیات در این منطقه (در سطح کلان) تجزیه دشمن در جریان عملیات والفجر 8 بود. این عامل، نقش بسیار مهمی در تسریع انجام عملیات والفجر 9 داشت. و به دلیل پیش بینی فشارهای دشمن در جنوب، در نظر بود حتماً در منطقه ای که فاصله مکانی زیادی با جبهه فاو داشته باشد، عملیات دیگری صورت بگیرد تا دشمن با مشاهده از دست دادن مواضع مهم در آن محور، برخی یگان های مستقر در جنوب را به آن منطقه منتقل کند. این مسئله با شروع عملیات فاو و آغاز فشار های پر حجم دشمن، تشدید شد. از این رو، انجام عملیات والفجر 9 ضرورت بیشتری پیدا کرد. این عملیات دارای هدف های منطقه ای در غرب کشور نیز بود.
وجود ارتفاعات استراتژیک منطقه، همچون گامو، ناصر، کچل پیر، سارسیر و کاتو، اهمیت زیادی داشتند که تسلط رزمندگان اسلام بر هر یک ازآنها، موجب تسلط بر بخشی از منطقه میشد. افزون بر این، محدود کردن عملیات ضد انقلاب و منافقین در آن منطقه یکی دیگر از هدف های جانبی عملیات والفجر 9 به شمار می رفت.
منطقه عمومی والفجر 9 با دو جاده از دهانه دره شیلر و منطقه چومان به شهرهای مریوان و بانه متصل می شود. این منطقه، کوهستانی و صعب العبور است؛ دارای زمستانی سخت و قلل برف گیر می باشد که تا مدتی پس از بهار نیز برف ها باقی هستند. این منطقه کوهستانی به سه قسمت شمالی، میانی و جنوبی تقسیم شده است.
بلندترین ارتفاعات منطقه، کچل پیر، ناصر و گامو هستند. ارتفاعات شاخ کوهان به همراه دو ارتفاع کجل وناصر،مهم ترین ارتفاعات جنوب منطقه به شمارمیروند.گامو،رت،هزارکانیان،
سورکوه و حلوان، مهم ترین ارتفاعات محور شمال هستند و ارتفاعات موبرا و ماماخلان، پلنگ سور، و سارسیر در محور میانی قرار دارند.
منطقه دارای سه تنگه است: 1- تنگه کاتو واقع در بین ارتفاعات کچل پیر و کاتو؛ 2- تنگهای واقع در میان ارتفاعات موبرا و پلنگ سور؛ 3- تنگه ای واقع در کنار رودخانه گوگ سور.
رودخانه های اصلی این منطقه زاب صغیر و گوگ سور هستند که به ترتیب از شیبر و قزلچه، سرچشمه می گیرند و منطقه را به سه محور میانی، شمالی و جنوبی تقسیم می کنند.
شهر چوارتا مهم ترین و شاخص ترین موقعیت در منطقه است. شهر قلعه چولان و شهر ماووت نیز در این منطقه جلب توجه می کنند.
مهم ترین موقعیت منطقه پس از چوارتا، ارتفاع مارسیه است که مانند چهار راهی، از آن نقطه به هر طرف می توان مانور کرد.
انجام عملیات فاو در جبهه جنوب، توان بسیار زیادی از ارتش عراق را مصروف خود کرد، لذا، در جبهه غرب، عراق بیشتر، نیروهای ثابت آن منطقه و گاهی، نیروهایی که فاقد کیفیت رزمی در جنوب بودند در خط و احتیاط نگه می داشت. همچنان که جبهه خودی نیز در چنین مواقعی، یگان های فرعی خود را در غرب مستقر می کرد.
علاوه براین، به دلیل ضربه جبران ناپذیری که عراق در فاو متحمل شد، تا جایی که امکان داشت، اکثر یگان هایش را از منطقه غرب به جنوب منتقل کرد و به طور کلی می توان گفت، نیروی چندانی در منطقه غرب وجود نداشت. ضمن آن که عملیات ایران در آن جبهه را نوعی فریب و یا به قصد تجزیه خود می دانست.
منطقه عملیاتی والفجر 9 در مسئولیت سپاه یکم عراق قرار داشت. سپاه یکم در میان سپاه عراق دو ماموریتی بود؛ زیرا هم برای درگیری های داخلی کردستان عراق وارد عمل می شد و هم برای درگیری مرزی می بایستی آمادگی عمل می داشت. به همین دلیل سازمان آن از ویژگی خاصی برخوردار بود و از یگان های کماندویی مستقلی تشکیل شده بود تا برای هر دو نوع ماموریت آمادگی داشته باشد.
سه لشکر 24، 27و 34 یگان های سازمانی سپاه یکم عراق بودند. لشکر 24 در قلعه دیزه، لشکر 27 در دربندیخان و لشکر 34 در منطقه عملیاتی والفجر 9 مستقر بودند. این لشکر تیپهای 105و 504 را در اختیار داشت. تیپ 105 در منطقه عمومی کاتو و تیپ 504 در منطقه عمومی چوارتا استقرار داشتند. همچنین، یک گردان کماندویی روی ارتفاعات کوهان بود که دو دسته از آن در خط حضور داشتند و دو گردان تقویت نیز روی ارتفاعات ناصر بودند و روی ارتفاع کچل پیر نیرویی از دشمن حضور نداشت. تیپ 155 دشمن نیز در منطقه مستقر بود. در مجموع، استعداد عراق در منطقه عملیاتی، سه تیپ منها بود که یک گردان زرهی و یک گردان کماندویی لشکر 27 در احتیاط بودند. علاوه بر این، عراق پس از شروع عملیات، با نیروهای کماندویی لشکرهای 20، 24، 27 منطقه را تقویت کرد.
علی رغم عدم حضور جدی دشمن در منطقه، خطوط دفاعی آن، دارای موانع و استحکامات لازم بود، به گونه ای که برخی فرماندهان از وجود چنین موانعی اظهار شگفتی می کردند.
منطقه انتخاب شده برای عملیات، واجد پیوستگی جغرافیایی بود، به گونه ای که بر روی یک مجموعه از ارتفاعات می بایست به طور هم زمان در یک حمله (با مراحل درگیری) عملیات صورت می گرفت، که این مسئله با توان و استعداد سازمان رزم جبهه خودی تعارض داشت؛ از یک طرف انجام عملیات برای تجزیه دشمن از جنوب، نیازمند قابلیت لازم و حداقل تهدید برای دشمن بود و از طرف دیگر، برای دست یافتن به این مقصود، توان موجود کافی نبود. به هر صورت، پس از بحث و گفت و گوهای فراوان و ارائه نظرات فرماندهان یگان های سازمانی سپاه در غرب که دارای تجربه زیاد در آن جبهه بودند، مقرر شد، در منطقه عمومی چوارتا، بسن و گامو عملیات انجام شود. این منطقه به دو بخش تقسیم شد: بخش اول از محور شیلات با هدف تصرف از ارتفاعات منطقه عمومی چوارتا و بخش دوم از محور هزار قله ( ارتفاعات حلوان) با هدف تصرف مواضع دشمن در دامنه شرقی گامو و الحاق با نیروهای خودی روی ارتفاع بسن.
در سمت راست از محور بانه، فلش حمله ، از روستای چومان تا بسن بود. هدف آن بود که روستای چومان از ضد انقلاب پاک سازی شود و بعد از احداث پل بر روی رودخانه مرزی، پایگاه دشمن روی ارتفاع بسن تصرف شده و در آنجا خط پدافندی تشکیل شود.
این طرح با توان موجود تناسب نداشت، بدین خاطر بار دیگر، درباره آن بحث های زیادی شد و سرانجام با تعدیلی که صورت گرفت، طرح مانور عملیات به شرح زیر تعیین گردید:
در مرحله اول، روی ارتفاعات کوخ نم نم تا شاخ کوهان عمل می شد که نهایت پیشروی در سمت راست کوخ نم نم بود. فلش اصلی؛ تصرف ارتفاعات موبرا، ماماخلان و پلنگه سور بود. دو جناح چپ قله ناصر و یال های شاخ کوهان نیز به عنوان حداکثر پیش روی مشخص شدند. در مرحله دوم، جناح راست عملیات می بایستی هم آهنگ با فلش اصلی به سمت ارتفاع سارسیر، برای تامین جناح عملیات پیشروی کرده و پس از پاکسازی دشمن و تثبیت منطقه، به پدافند بپردازد. فرض اصلی برای موفقیت جناح راست آن بود که روستای چومان از ضد انقلاب پاکسازی شده و یگان عمل کننده به طرف ارتفاع بسن پیشروی کند. فلش اصلی عملیات پس از تصرف پلنگه سور، آزاد ساختن ارتفاع سارسیر بود.
مسئولیت انجام عملیات به قرارگاه نجف سپاه واگذار شد که این قرارگاه با استعداد پنج تیپ و یک گردان عملیات والفجر 9 را آغاز کرد.
انتهای مطلب