قسمت چهارم – عملیات والفجر 9 به روایت کتاب تنبیه متجاوز
عملیات والفجر 9، در پنجم اسفند 1364 ساعت 23:47 با اعلام رمز به وسیله فرمانده قرارگاه نجف، برادر مصطفی ایزدی شروع شد. جناح چپ و راست به سرعت ماموریت خود را انجام دادند و عملکرد محور وسط نیز آن گونه که گزارش می شد، امیدوار کننده بود.
در جناح راست دو ماموریت اصلی وجود داشت: 1- اجرای عملیات در منطقه چومان؛
2- پیشروی از هزار قله به سوی کوخ نم نم. ماموریت اول به دلیل وسعت منطقه و حضور ضد انقلاب و نیز عدم اجرای هم آهنگی های لازم انجام نشد، اما ماموریت دوم بدون هیچگونه حادثه ای صورت گرفت و یگان عمل کننده ضمن تصرف کوخ نم نم، ماموریت ایذایی خود را در شمال ارتفاع موبرا انجام داد.
در جناح چپ، در سمت ارتفاع ناصر، نیروها خیلی زود به هدف دست یافتند. این جناح با آن که صخره ای و دارای پرتگاه بود و دشمن نیز دورتادور پایگاه نگهبان گذارده و بر تنها راه بالا رفتن روی صخره ها تیربار قرار داده بود، اما با کار آمدی قابل تحسین تیپ 57 ابوالفضل (رزمندگان لرستان) تصرف شد. پس از آن، این یگان یال ارتفاع ناصر را تصرف کرد و با حضور نیروهای خودی بر روی یال های مشرف بر ماماخلان، دشمن مجبور به تخلیه آنجا شد. در محور کوهان، به دلیل وسعت کمتر منطقه و عدم حضور جدی دشمن، تا ساعت 4:30 صبح تمام هدف ها تصرف شد.
در محور اصلی (وسط) می بایست در مرحله اول، دو ارتفاع مهم موبرا و ماماخلان تصرف شود. و محور موبرا به دو محور تقسیم شد که یکی از محورها بدون مشکل خاصی آزاد شد، اما آزاد سازی بخشی از محور دوم با مقاومت دشمن رو به رو شد و تا ساعت 1:30 نیمه شب به درازا کشید. با ادامه حمله در روز بعد، قله اصلی این ارتفاع نیز به تصرف درآمد. در محور ماماخلان کار نیروها قدری مشکل شد و تصرف این ارتفاع تا صبح روز بعد ادامه یافت، و بالاخره با تعویض فرمانده آن محور و تقویت نیروها، ماماخلان سقوط کرد. اما نیروها نسبت به ایجاد خط پدافندی و تثبیت آن سستی می کردند و از طرف دیگر، فرماندهی عملیات نیز با توجه به عدم حضور دشمن و امکان ادامه عملیات و دست یابی به هدف های مهم منطقه، مصمم به ادامه پیشروی بود. به گونه ای که وقتی اوضاع به برادر محسن رضایی در جنوب گزارش شد،
ایشان گفت:
((اگر دو تیپ یا لشکر در دست داشتیم، الان می توانستیم تا سلیمانیه برویم.))
برادر ایزدی فرمانده قرارگاه نجف نیز چنین گفت:
((اگر به ما نیرو برسانند، می توانیم خودمان را روی ارتفاعات سلیمانیه برسانیم.))
به هر ترتیب، برای ادامه عملیات، به نیروی جدید و بیشتری نیاز بود و از سوی دیگر، با نیروی جدید حفظ منطقه تصرف شده میسر نبود. به این دلیل، پس از آن که فشارهای دشمن در جبهه فاو کمی فروکش کرد، تصمیم گرفته شد یک یا دو یگان از این منطقه به غرب منتقل شود، اما احساس خطر جدی نسبت به تهدید فاو، فرماندهی را وادار کرد که با احتیاط و دوراندیشی بیشتری تصمیم بگیرد. از این رو، ابتدا قرار شد دو یگان از جنوب به غرب بروند، اما پس از بحث و گفت و گوی بیشتر، این مسئله منتفی شد. در پی این تصمیم، برادرایزدی، فرمانده قرارگاه نجف پیشنهاد کرد که از نیروی ارتش استفاده شود. این پیشنهاد از طریق فرمانده کل سپاه به آقای هاشمی رفسنجانی، فرمانده جنگ منتقل شد و سرهنگ صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز بنا به دستور فرمانده جنگ به منطقه عملیاتی والفجر9 رفت و پس از صحبت با فرماندهان سپاه تصمیم گرفت یگان هایی از ارتش را به کمک آن جبهه بفرستند.
وضعیت جوی و سرمای طاقت فرسا، مسئله دیگری بود که تلاش وافری برای غلبه بر آن به عمل آمد. به دلیل نبود امکانات کافی، بسیجی ها از سرما رنج می بردند و برای گرم کردن آنها تنها 1300 دست لباس گرم در دسترس بود.
در ادامه عملیات، مطابق طرح مانور باید ارتفاع پلنگه سور تصرف می شد اما نیرویی که برای این منظور در نظر گرفته شده بود، در جریان تصرف ارتفاعات موبرا و ماماخلان به کار رفته بود. به تبع این وضع، امکان تصرف ارتفاع سارسیر نیز وجود نداشت. با تلاش زیاد و گردآوری توان موجود، مقرر شد که تیپ 110 شهید بروجردی، روی ارتفاع پلنگه سور وارد عمل شود و آن را به طور کامل تصرف کند.
در مرحله دوم با توجه به موقعیت مرحله اول، فرماندهان سپاه مصمم بودند، در هر صورت
عملیات متوقف نشود. اما کمبود نفرات مانع بزرگی بود. به هر تقدیر علی رغم آن که طبق طرح در مرحله دوم می بایست برای تصرف ارتفاع سارسیر عمل می شد، با صلاح دید فرمانده قرارگاه نجف تصمیم گرفته شد روی ارتفاع کاتو عملیات انجام گیرد.
قله ارتفاع کاتو با سقوط یکی دو سنگر دشمن به سرعت تصرف شد و پس از آن نیروها
میبایست به دامنه آن سرازیر شده و با تسلط بر جاده قلعه چولان _ کاتو، امکان استفاده
دشمن از این جاده را سلب می کردند.
با روشن شدن هوا، دشمن به تدریج، نیرو وارد منطقه کرد و با اجرای آتش موجب شد، نیروهای خودی کم کم از این ارتفاع عقب نشینی کنند. دشمن در این حال توانست نیمی از قله را تصرف کند . این وضع موجب شد، فرماندهان به فکر تثبیت مواضع به دست آمده افتاده و از پیشروی بیشتر خودداری کنند. به این دلیل، جلسه ای تشکیل شد و خط های پدافندی برای تثبیت و حفظ به این شرح به یگان ها سپرده شد.
خط کاتو به تیپ 155 ویژه شهداء؛ خط ناصر به تیپ 57 ابوالفضل (ع)؛ خط شاخ کوهان به تیپ 9 نبی اکرم (ص)؛ خط شیر ویژه و پلنگه سور به تیپ 110 شهید بروجردی؛ خط موبرا به تیپ 105 قدس؛ خط کوخ نم نم به گردان تکاور لشکر 64؛ تشکیل خط دوم پدافندی بر روی ارتفاع موبرا به لشکر 28 نیروی زمینی ارتش و همچنین تشکیل خط دوم پدافندی بر ماماخلان.
پس از آن که منطقه حالت تثبیت و آرامش به خود گرفت، قرارگاه نجف طرح تصرف ارتفاع کچل پیر را پیگیری کرد. اهمیت این ارتفاع از تمام ارتفاعات منطقه بسیار بیشتر بود و اشغال آن، جا پای مناسبی برای ادامه عملیات به شمار می رفت.
با موفقیتی که به دست آمده بود، در واقع، مانعی برای رسیدن به سلیمانیه وجود نداشت و نیروهای خودی به سادگی می توانستند تا ارتفاعات ((ازمر))، که مشرف به شهر سلیمانیه است، پیشروی کنند.به بیان دیگر، با سقوط خط پدافندی عراق روی ارتفاعات موبرا و ماماخلان، خط دفاعی شرق سلیمانیه فرو ریخته بود و در صورت حضور قوی نیروهای خودی روی ارتفاع کاتو عقبه دشمن در دسترس قرار میگرفت. با تکمیل هدف های تصرف شده بر روی ارتفاع کاتو وتصرف ارتفاع سارسیر، این جبهه به طور کامل سقوط می کرد و تاسلیمانیه هیچ مانع نظامی وجود نداشت. تصرف ازمر و اشراف به شهر سلیمانیه، در شرایطی که شهر فاو به دست رزمندگان اسلام سقوط کرده بود، بسیار مهم واستراتژیک تلقی می شد. برای این منظور، علاوه بر توانایی های کلی وتجهیزاتی، تامین نیرو در قالب تیپ و لشکر، مهم ترین مسئله بود. از این رو، از ارتش خواسته شد که جدی تر وارد صحنه شود و آنها نیز پذیرفتند. اما اصرار داشتند که فعالیت ها، مانند عملیات فتح المبین به صورت مشترک با سپاه عمل شود، این مسئله موجب از دست رفتن زمان شده بود. بنابراین، سپاه برای سرعت در انجام عملیات تکمیلی در منطقه والفجر 9 بار دیگر امکان آزاد کردن یکی دو یگان از جنوب را مطرح کرد و حتی فرماندهان لشکر نصر و تیپ امام حسن (ع) را برای شناسایی و بررسی، به آن منطقه اعزام داشت، اما بار دیگر نگرانی از تهدید جبهه فاو، موجب انصراف از این تصمیم شد. بدین ترتیب، چگونگی کمک برادران ارتش دوباره مطرح گردید، و پس از برگزاری جلسات تصمیم گیری، مقرر شد ارتش در تثبیت ارتفاع کاتو و کمک به خط پدافندی در محور های دیگر، و آزاد سازی سارسیر مشارکت کند.
در 14 اسفند 1364 تیپ 3 لشکر 77 ارتش، خط موبرا و پلنگه سور را تحویل گرفت و یک گردان از لشکر 28 نیز خط سد کننده موبرا را دراختیار گرفت. همچنین، در این تاریخ خط کوخ نم نم در دست گردان تکاور لشکر 64 ارتش جمهوری اسلامی و یک گردان جنداللّه از سپاه بود. مسئولیت خط کاتو نیز به تیپ ویژه شهداء سپرده شد و تیپ 57 ابوالفضل (ع) هم خط کچل پیر _ ناصر را در اختیار گرفت . تیپ نبی اکرم نیز در خط کوهان مستقر شد.
در حالی که جبهه خودی ضمن تثبیت اوضاع، برای آینده برنامه ریزی می کرد، دشمن به ارتفاع کچل پیر حمله ور شد و آن را تصرف کرد، که بلافاصله در حمله بعدی عقب رانده شد. اما با حمله مجدد دشمن که با تقویت نیرو و حجم آتش همراه بود، این ارتفاع سقوط کرد. و در ادامه این حمله، ارتفاع ناصر نیز به دست دشمن افتاد. از این پس، به مدت یک هفته تحرک دشمن متوقف شد و برنامه تثبیت در دستور کار قرار گرفت.
در ادامه عملیات، به دلیل کاهش چشم گیر توان سپاه، منطقه عملیاتی به نیروی زمینی ارتش تحویل گردید. و مقرر شد نیروهای سپاهی همچنان در خط بمانند تا سبب تقویت خطها شوند. این نیروها عبارت بودند از؛ تیپ قدس، تیپ شهید بروجردی و تیپ نبی اکرم که به ترتیب در خط موبرا، پلنگه سور و سمت چپ ماماخلان هر یک با یک گروهان تحت امر نیروی زمینی ارتش قرار گرفتند و در مقابل، نیروی زمینی ارتش متعهد شد پس از یک فرصت 24 ساعته (که دشمن حمله نکند) منطقه را به طور کامل تثبیت کند. به این ترتیب، در روزهای بعد یگان های ارتش با افزایش نیروهای خود در خط، یگان های سپاه را آزاد کردند مگر در برخی مناطق حدود دو دسته در محورها باقی ماندند.
پس از هشت روز توقف، عراق بار دیگر حملات خود را از سرگرفت و در حالی که منطقه به
طور کامل تثبیت نشده بود و نابسامانی زیادی به چشم می خورد، توانست مواضع از دست داده را باز ستاند.
انتهای مطلب