عملیات والفجر9 (22)
اسفند 1364 در غرب مریوان

قسمت ششم – تجزیه و تحلیل عملیات والفجر 9

 

مقدمه و نکات کلی

۱- قاعده صفرتاصد: معمولاً در کارهای شخصی خود، وقتی تصمیم به کاری می‌گیریم از صفر تا صد آن را در ابتدا مورد بررسی قرار می‌دهیم و پس از آن که مطمئن به تأمین امکانات و شرایط موردنیاز این مسیر صفرتاصد شدیم، اقدام به انجام آن کار مورد نظر می‌نماییم. مثلاً می‌خواهیم سفری از نقطه ((الف)) به مقصد ((ب)) برای انجام کار مورد نظر نماییم، مانند: سفر زیارتی، سیاحتی، اداری، تجاری، دیدار و غیره.

مسلماً هیچ کدام بدون بررسی مسائل صفرتاصد موضوع که در نظر داریم و بدون تأمین تمام آن امکانات و شرایط لازم و کافی، وارد اقدامات اجرایی موضوع که فقط درصدی از آن شرایط و امکانات را داریم، نمی‌گردیم.

در عملیات‌های نظامی هم آموزه‌های علمی نظامی می‌گویند، برابر همان غریزه دانش و هوشی که در امور زندگی خود اعمال می‌نماییم، در مورد طرح ریزی و اجرای عملیات نیز همین روش را مورد توجه قرار دهیم. برای صفرتاصد منظور و هدف عملیات، نقطه ‌به ‌نقطه تا به مقصد 100 در صد  را محاسبه و پس از اطمینان از فراهم بودن تمام شرایط و امکانات و توان موردنیاز اقدام به اجرا از آغاز تا انتها نماییم.

۲- درعملیات والفجر 9 ؛ سوابق و مستندات این کتاب نشان می‌دهد که برای دست‌اندرکاران رده بالا، قبل از عملیات در مرحله فکر اولیه و بعد شناسایی‌ها و انتخاب هدف‌ها صفرتاصد آن مشخص شده بود. نقطه صد در صد موضوع، تأمین شهر چوارتا و بعد شهر سلیمانیه در خاک عراق بوده است. اما مطالب و مستندات کتاب حاضر نشان می‌دهد که در مرحله اجرا، بخشی از صفر تا صد موضوع تامین شده و بخش‌های دیگر صفرتاصد موضوع مورد توجه قرار نگرفته و تأمین نشده و به سیر حوادث سپرده شده است. عملاً هم دیده شد که به خاطر همین نادیده‌گرفتن های بخش قابل توجهی از ۰ تا ۱۰۰ مسئله، نه تنها نتیجه دلخواه اولیه به دست نیامد، بلکه بخش زیادی از منابع انسانی، تجهیزات، سلاح و مهمات خود را هم از دست دادیم. اگر آن اقدامات میدانی فوق‌العاده فرمانده نیروی زمینی و فرمانده قرارگاه شمال‌غرب نزاجا و دیگر فرماندهان میدانی تا رده گروهان در درگیری‌های خطوط مقدم تا عقبه آنها نبود، موفقیت‌های بیشتر و وسیع‌تر برای دشمن و فاجعه بارتر برای خودی حاصل می‌شد.

در سطرهای بعدی این قسمت، جواب ((چرا))ی چنین قضاوت را با تجزیه ‌و تحلیل اجزای تشکیل دهنده صفر تا صد عملیات، به‌طور اختصار شرح خواهیم داد. هرچند که قرار باشد پاسخ کامل‌تر، مشروح‌تر و بدون ملاحظات داده شود، حجم کتاب در بخش تجزیه‌وتحلیل چند برابر خواهد شد که از ظرفیت و منظور این کتاب خارج است.

۳- تمام جنگ‌های تاریخ از گذشته تاکنون، از چهار عامل اصلی تشکیل شده‌اند: جو، زمین، دشمن، خودی. به نظر نگارنده سایر عوامل و عناصر که در تجزیه‌وتحلیل عملیات‌ها مورد توجه و محاسبه قرار می‌گیرند، عوامل اثرگذار بر هرکدام چهار عامل اصلی یادشده می‌باشند.

۴- در کتاب‌ها خوانده بودیم که : شکست همیشه یتیم است، اما پیروزی هزار پدر دارد. در بحث‌های مربوط به عملیات والفجر ۹ نیز این اصطلاح را باید مورد توجه قرار داد. مثلاً عملیات والفجر ۸ را دیدیم چقدر مادر دارد. و چقدر، هر قسمت و سازمان و شخص، در گفته‌ها و نوشته‌های خود سعی نموده که عکس یادگاری با این عملیات ارائه دهد. اما در سقوط فاو نمی‌بینیم که شخص حقیقی و یا حقوقی از آن یاد کند و خود را در قاب عکس یادگاری با آن نشان دهد. بلکه برابر همان فرهنگ نادرستی که در اکثر ما ایرانیان و بعضی از ملت ها وجود دارد، در این حالات متهم ردیف 1 همیشه سوم شخص غایب و دور از دسترس و اثبات، تعریف می‌شود. اما در پیروزی‌ها سعی داریم که خود را در ردیف‌های اول آن پیروزی ارائه دهیم. همین فرهنگ سبب شده که نتوانیم نسبت به حوادث مثبت یا منفی قضاوت صحیح اعمال نماییم و از آنها برای آینده بهتر و موفق‌تر و بدون تکرار اشتباهات گذشته، عبرت و یا درس بگیریم. عملیات والفجر ۹ نیز هم در قاعده و قالب مطالب بالا می‌گنجد.

برای نمونه، کتاب ((روند جنگ ایران و عراق)) در دو جلد به قلم سرتیپ پاسدار دکتر حسین علایی در سال ۱۳۹۱ توسط نشر مرزوبوم انتشار یافت.  این کتاب دو جلدی خارج از قضاوت و نقد درباره نظرات و تحلیل های آن، مطالب و اطلاعات بسیار خوب و دست اول که در سایر کتاب‌ها دیده نشده، از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی را به صورت اخباری و تحلیلی ارائه داده است. مجموع صفحات دو جلد ۱۲۸۶ صفحه است و وسعت دامنه تاریخی مطالب نشان از زحمات طاقت‌فرسای نویسنده محترم و همکاران ایشان است.

کلیه عملیات‌های در رده تیپ تا لشکر و بالاتر در این کتاب به ترتیب چیدمان تاریخی نام‌برده شده و هرکدام شرحی کم‌وبیش از آن بیان شده است. در جلد دوم این کتاب درباره عملیات والفجر ۸ در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴، تعداد ۶۰ صفحه و درباره سقوط فاو در ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ تعداد ۳ صفحه، جمعاً ۶۳ صفحه نوشته شده است. اما در مورد عملیات والفجر ۹ در ۵ اسفند ۱۳۶۴ یعنی ۱۵ روز بعد از عملیات والفجر ۸ که توسط سپاه به اجرا درآمد و ناتمام به نزاجا سپرده شد، این کتاب حتی یک کلمه هم ننوشته است. چون شکست همیشه یتیم است.

۵- ما در روایت هشت سال جنگ می‌بینیم که کلیه عملیات‌های ما زمین محور بود تا دشمن محور. یعنی اصرار داشتیم به هر قیمتی شده، نیروهای خود را با دشمن درگیر نموده و آن را وادار به عقب‌نشینی نموده و بعد در رسانه‌ها اعلام نماییم که رزمندگان خودی توانستند فلان مقدار کیلومتر مربع و فلان نقاط را آزاد نمایند و این تعداد را هم اسیر نمایند. این خبر، نتیجه مورد علاقه ما بود. و در خبرها هم هیچ‌وقت نگفتیم که تصرف و نگهداری کوتاه یا طولانی مدت آن زمین و یا آن منطقه، چه تلفات و خسارات و چه هزینه‌هایی بر ما وارد کرد، و آیا بهتر از آن نمی‌توانستیم؟ بیشتر هم، سازمان محور خبر می دادیم، تا تمام محور و نام بردن از تمام سازمان ها و نیروهای دست اندر کار. در حالی که در بعضی از این نقاط که وارد و نیروهای خود را روی آن خط جدید پدافندی می‌چیدیم، به خاطر آنکه مواضع مناسبی برابر تعاریف نظامی نبود، خود را آسیب‌پذیرتر می‌کردیم و خط دفاعی سراسری خود را به این صورت ضعیف از آنها برای آینده بهتر و موفق‌تر و بدون تکرار اشتباهات گذشته، عبرت و یا درس بگیریم. عملیات والفجر ۹ نیز هم در قاعده و قالب مطالب بالا می‌گنجد.

برای نمونه، کتاب ((روند جنگ ایران و عراق)) در دو جلد به قلم سرتیپ پاسدار دکتر حسین علایی در سال ۱۳۹۱ توسط نشر مرزوبوم انتشار یافت.  این کتاب دو جلدی خارج از قضاوت و نقد درباره نظرات و تحلیل های آن، مطالب و اطلاعات بسیار خوب و دست اول که در سایر کتاب‌ها دیده نشده، از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی را به صورت اخباری و تحلیلی ارائه داده است. مجموع صفحات دو جلد ۱۲۸۶ صفحه است و وسعت دامنه تاریخی مطالب نشان از زحمات طاقت‌فرسای نویسنده محترم و همکاران ایشان است.

کلیه عملیات‌های در رده تیپ تا لشکر و بالاتر در این کتاب به ترتیب چیدمان تاریخی نام‌برده شده و هرکدام شرحی کم‌وبیش از آن بیان شده است. در جلد دوم این کتاب درباره عملیات والفجر ۸ در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴، تعداد ۶۰ صفحه و درباره سقوط فاو در ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ تعداد ۳ صفحه، جمعاً ۶۳ صفحه نوشته شده است. اما در مورد عملیات والفجر ۹ در ۵ اسفند ۱۳۶۴ یعنی ۱۵ روز بعد از عملیات والفجر ۸ که توسط سپاه به اجرا درآمد و ناتمام به نزاجا سپرده شد، این کتاب حتی یک کلمه هم ننوشته است. چون شکست همیشه یتیم است.

۵- ما در روایت هشت سال جنگ می‌بینیم که کلیه عملیات‌های ما زمین محور بود تا دشمن محور. یعنی اصرار داشتیم به هر قیمتی شده، نیروهای خود را با دشمن درگیر نموده و آن را وادار به عقب‌نشینی نموده و بعد در رسانه‌ها اعلام نماییم که رزمندگان خودی توانستند فلان مقدار کیلومتر مربع و فلان نقاط را آزاد نمایند و این تعداد را هم اسیر نمایند. این خبر، نتیجه مورد علاقه ما بود. و در خبرها هم هیچ‌وقت نگفتیم که تصرف و نگهداری کوتاه یا طولانی مدت آن زمین و یا آن منطقه، چه تلفات و خسارات و چه هزینه‌هایی بر ما وارد کرد، و آیا بهتر از آن نمی‌توانستیم؟ بیشتر هم، سازمان محور خبر می دادیم، تا تمام محور و نام بردن از تمام سازمان ها و نیروهای دست اندر کار. در حالی که در بعضی از این نقاط که وارد و نیروهای خود را روی آن خط جدید پدافندی می‌چیدیم، به خاطر آنکه مواضع مناسبی برابر تعاریف نظامی نبود، خود را آسیب‌پذیرتر می‌کردیم و خط دفاعی سراسری خود را به این صورت ضعیف می‌نمودیم. برابر آن قاعده که ((استحکام هر زنجیر بستگی به حلقه ضعیف آن دارد)) آن زنجیر دفاعی ضعیف‌تر می‌شد. از طرفی نقاط کلیدی و مهم‌تر را پشت سر خود، به خاطر دور شدن از آن، بدون دفاع و بدون یگان مسئول می‌گذاشتیم و در شرایط فشار فوق‌العاده دشمن، آن نقاط مهم را هم، از دست می‌دادیم. مانند همان حوادثی که در چند ماه آخر جنگ رخ داد. حتی قبل از آن هم، مواردی را می‌توان نام برد.

ما اگر عملیات‌های خود را «دشمن محور» به جای «زمین محور»، تعریف، طراحی و اجرا می‌کردیم، در میان مدت با انهدام و اسارت وسیع دشمن، قدرت نیروی انسانی او را به‌شدت کاهش می‌دادیم. و از طرفی تلفات خود را هم با رقم قابل توجهی کاهش می‌دادیم و بالاخره ضمن حفظ نقاط کلیدی و مهم و صرفه‌جویی در قوا، در گام بعدی، تصرف زمین هم با تشدید ضعف قوای دشمن نصیبمان می‌شد. متأسفانه چنین روشی نداشتیم و چوب این روش نادرست را هم خوردیم.

توجه داشته باشید که در زمان جنگ، جمعیت عراق یک سوم جمعیت ایران بود. ما در مدت هشت سال جنگ، حدود هفتاد هزار نفر اسیر و پناهنده عراقی داشتیم. تصور نمایید،اگر چند برابر آن تا ۷۰۰ هزار نفر داشتیم و  به این عدد هم در همان سال‌های اول جنگ می‌رسیدیم، ارتش عراق چه وضعی پیدا می‌کرد؟ و نیز به جای حدود ۳۹ هزار نفر اسیر ایرانی که در عراق داشتیم، عددی چند برابر کمتر از این می‌داشتیم، چقدر به نفع ما بود؟ همه این انتظارات امکان داشت، در صورتی که به جای رفتار زمین محوری، رفتار دشمن محوری در میدان جنگ می‌داشتیم.

۶- در سوابق و کتب موجود که به صورت روز شمار از طریق نزاجا به نام ((تقویم تاریخ دفاع مقدس)) انتشار یافته‌اند، در گزارش‌های نوبه‌ای روزانه نهاجا می‌بینیم که بیشترین تمرکز فعالیت آفندی و پدافندی نهاجا در منطقه عملیات والفجر 8 متمرکز بوده است. عملیات هوایی دشمن نیز در همین منطقه بیشتر بوده است. بنابراین منطقه عملیات والفجر ۹ در همین زمان، از امکانات پشتیبانی هوایی برخوردار نبوده است و یا در حد غیرقابل ملاحظه بوده و از طرفی در مقابل حملات هوایی دشمن هم به‌شدت آسیب‌پذیر بوده است.

انتهای مطلب

منبع: عملیات والفجر 9، کامیاب، محمد و همکاران، 1400، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده