از سپتون تا شلمچه-25
پيشروي به سمت مواضع دشمن

در منطقة خرائب در غرب پيچ سلمانيه يك گردان تانك و نيروي پيادة عراقي ها مستقر بودند . عناصر تأميني آنان در دو طرف و به جلو اعزام شده بود . اولين اقدام عمليات توسط نصر3 پس از عبور از كارون انهدام نيروهاي عراقي مستقر در خرائب بود . همزمان با دور زدن عناصر تأميني و انهدام گردان تانك و نيروي پيادة دشمن ، به دژ ارتش عراق در روي جادة خرمشهرـ  اهواز نيز بايستي حمله مي شد .

از شروع تاريكي شب دهم ارديبهشت ماه سال 1361 يگان هاي نصر3 با استفاده از 40 فروند قايق و يك دستگاه طرّاده جي اس بي با نظارت من و مسئول عمليات سپاه از تيپ46 فجر با تعيين اولويت عبور ، بدون حادثه از رودخانه كارون عبور كردند و در ميان بوته زارها با احتياط كامل با عبور از جناحين عناصر تأميني به خرائب نزديك و نيروهاي عراقي را در محاصره   قرار دادند .

تعداد ديگري از رزمندگان پيشروي خود را به طرف جادة خرمشهرـ اهواز ادامه دادند تا پس از استقرار در نقاط مورد نظر منتظر شنيدن رمز عمليات باشند . روش عمليات در خرائب به اين ترتيب بود كه گردان171 تيپ سوّم لشكر21 از جناح راست و گردان صف سپاه از جناح چپ بايد به نيروهاي عراقي در خرائب حمله مي كرد و بقية يگان هاي هجومي نصر3 شامل  5 گردان ارتشي و سپاهي به سمت جادّة آسفالته پيشروي خود را ادامه مي دادند . é

 

 

 

 

 

 

مرحله يكم عمليات بيت المقدس

ساعت1 بامداد روز دهم ارديبهشت عمليات بيت المقدس با اعلام رمز « يا علي بن ابيطالب» آغاز شد و نيروهاي ما با رعايت اصل غافلگيري به دشمن نزديك و نيروهاي دشمن در خرائب را محاصره و هم زمان به طرف جادّه آسفالته پيشروي كردند . ساعت0330 دقيقه بامداد مواضع تانك دشمن در خانه خرائب به تصرّف رزمندگان نصر3 درآمد . تعدادي از تانك هاي نيروهاي متجاوز و همچنين انبار مهمّات آنان منهدم و پنج تانك سالم به غنيمت گرفته شد . چندين نفر عراقي از جمله دو نفر افسر ارشد توسط نصر3 اسير شدند .

زمان به سرعت سپري مي شد ، در حالي كه هنوز بخش عظيمي از وسايل سنگين مهندسي ، تانك ها و سلاح هاي سنگين ما از رودخانه عبور نكرده بودند . قبلاً اشاره كردم كه پل در نظر گرفته شده براي نصر3 به دليل نزديكي با دشمن در شب حمله بايد برروي كارون روانه مي شد و همين مسئله ما را دچار سه مشكل اساسي كرد :

(1) تأخير در عبور وسايل سنگين مهندسي باعث شد كه نتوانيم خاكريز17 كيلومتري از پيچ سلمانيه تا جاده را احداث كنيم . البتّه جهاد و مهندسي تا شروع روشنايي صبح خاكريزهاي غير پيوسته و كوتاهي از رودخانه كارون تا غرب خرائب احداث كردند كه براي استقرار يگان ها كافي نبود . به ناچار يگان هاي نصر3 از مواضع متصرفي و اين خاكريزهاي ناپيوسته استفاده كردند كه در مقابل پاتك نيروهاي عراقي آسيب پذير بودند .

(2) گردان هاي تيپ46 فجر سپاه به موقع در عمليات شركت نكردند . از شش گردان در نظر گرفته شده در سازمان رزم سپاه ، سه گردان تا شروع تاريكي و يك گردان تا ساعت 23 به منطقه رسيدند و دو گردان ديگر هرگز نرسيدند . قابل پيش بيني است يگاني كه به اين ترتيب وارد ميدان عمل مي شود ، چه ميزان مي تواند كارآيي داشته باشد و تا چه حدّي « به دليل عدم شناسايي كامل از دشمن» تلفات و ضايعات خواهد داشت .

(3) رزمندگان نصر5 « تيپ23 نوهد از ارتش و تيپ22 سپاه» پس از شروع عمليات با سرعت به طرف جادّة آسفالته پيشروي تا مسير خود را به طرف پل نو ادامه دهند ، امّا اغلب يگان ها صدمة كلّي ديدند و تعداد زيادي هم شهيد و مجروح به جاي گذاشتند و عقب نشيني كردند ، در نتيجه بين تيپ ما و تيپ2 لشكر21 در جناح راست شكافي به وجود آمد و لذا ما از سه جناح غربي ، جنوبي و حتّي شمالي در تهديد بوديم .

در روز دهم ارديبهشت در جناح راست ما نيروي خودي وجود نداشت و در جناح چپ ما نيرويي عظيم و مجهّز از دشمن در شمال خرمشهر مستقر بودند . ساير قرارگاه هاي نصر ازجمله نصر2 موفقيت خوبي داشتند . قرارگاه نصر2 حدود سه ساعت پس از عمليات به جادّة آسفالته رسيد ، بخش عظيمي از تجهيزات و نيروهاي دشمن از كارون تا جاده را منهدم و زمينه را براي تأمين سرپل فراهم ساختند . امّا نصر1 نتوانست به جادّه برسد و نصر5 وضعيّت خوبي نداشت و در نتيجه شكاف هايي در جبهة قرارگاه نصر ايجاد شد .

حوالي صبح روز دهم گردان275 تانك و گردان سوار زرهي كه در كنترل نصر3 بود ، از روي پل عبور كردند ، گردان سوار زرهي و يك گروهان تانك در جناح چپ ما در پشت خاكريزهاي ناپيوسته مستقر شدند و بقية گردان تانك را در خانه خرائب مستقر كردم تا در صورت پاتك نيروهاي عراقي قادر به دفاع از مواضع متصرفي باشيم . هم زمان با اين تحرّكات ، يگان هاي نصر3 كه با سرعت به طرف جادّة در حال پيشروي بودند ، خاكريزهاي هلالي شكل شرق جادّه را از اشغال عراقي ها خارج كردند .

در روشنايي روز دهم توپخانه هاي دشمن با ديد و دقّت بهتري اجراي آتش مي كردند . تانك هاي آنان در غرب جادّه و شمال خرمشهر به شدّت منطقه را زير آتش گرفتند و به سمت ادوات و خودروهاي ما تيراندازي  مي كردند . هلي كوپترها هم از ساعت0700 صبح از سمت شمال خرمشهر منطقة نصر3 را مورد هدف قرار دادند . متقابلاً توپخانه، هواپيماها و هلي كوپتر نيروهاي خودي نيز منطقة عراقي ها را زير آتش گلوله هاي خود گرفتند .

از ساعت 0830 صبح 10/2/61 به بعد فعاليت زرهي دشمن افزايش يافت و از دو جناح ، شمال خرمشهر و غرب جادة اهواز ـ خرمشهر شروع به پيشروي كردند كه با استقامت و ايثار رزمندگان تعدادي از تانك هاي دشمن منهدم و تحرّك آنان دفع شد . عصر همان روز نيروهاي عراقي در مقابل رزمندگان نصر3 مبادرت به اجراي پاتك كردند ، كه اين بار هم در اثر مقاومت رزمندگان با شكست مواجه شدند .

هنگام پاتك نيروهاي زرهي عراق ، سرهنگ حاج اصفهاني فرماندة گردان804  كه در كنار خاكريزهاي نزديك جاده آسفالته خرمشهر ـ اهواز همراه با سرگرد براتي فرماندة گردان171 در يك محور مستقر بودند ، به من اطلاع داد كه « تانك هاي دشمن سيل وار مي آيند.» دستور مقاومت و اجراي آتش سنگين بر عليه نيروهاي عراقي را ابلاغ كردم . پس از گذشت مدّتي تعداد كمي از تانك ها به خاكريز نزديك شدند . دو دستگاه تانك قصد داشتند خاكريز را دور بزنند كه هر دو تانك هدف رزمندگان قرار گرفت و موقعيّت به نفع ما تثبيت شد .

عصر آن روز تصميم گرفتم كه پس از شروع تاريكي ، هر طور شده خاكريز جناح چپ از رودخانه تا جادّه به مسافت حدود 17 كيلومتر را احداث كنيم . با دو دستگاه جيپ به همراه سرگرد براتي و افسر مهندسي تيپ و يكي از مسئولان جهاد شيراز به سمت غرب كارون و جادة خرمشهرـ اهواز حركت كرديم تا از نزديك مسير خاكريز را شناسايي و مقدّمات كار را فراهم كنيم . يك گريدر از مهندسي هم همراه ما بود . در نزديكي يك سنگر تانك باقيماندة دشمن در حدود 8 كيلومتري غرب كارون در حال بررسي مسير بوديم كه ناگهان موشك ماليوتكاي[1]عراقي ها « از منطقة شمال خرمشهر در فاصله اي حدود 5/2 كيلومتري» به سمت ما شليك شد . مسير حركت موشك خودروي ما بود كه خوشبختانه از بالاي سرمان عبور كرد و در فاصله 400 متري   منفجر شد .

با عجله آن محل را ترك كرديم و در همان حال موشك دوّم هم شليك شد ، امّا اين موشك هم به هدفي اصابت نكرد . در فاصله 300 متري انفجار موشك اوّلي در كنار دو سنگر تانك به جا ماندة عراقي كه نفربر سوخته اي هم داخل آن بود ، توقّف كرديم . در آن سنگر، شناسايي را به اتمام رسانديم و مسير خاكريز نيز تعيين شد . تا شروع تاريكي قرص هاي شب نمايي كه از قبل تهيه شده بود ، بر روي تخته اي نصب و در مسير تعيين شده گذارده شد تا رانندگان مهندسي بتوانند با استفاده از اين شب نماها كار را در شب دنبال كنند .

شب يازدهم ارديبهشت ما موفّق به احداث اين خاكريز طولاني شديم . صبح روز يازدهم يك گردان تانك و يك گردان سوار زرهي و يك گردان از سپاه در اين خاكريز مستقر و يك خط پدافندي براي مقابله با پاتك احتمالي دشمن به وجود آورديم . آن روز ارتش عراق منطقه را مورد هدف حمله هاي هوايي و توپخانه هاي خود قرار داد و در پناه اين حملات نيروهاي زرهي آنان اقدام به سازماندهي جديد كردند .

شب دوازدهم ارديبهشت براي تصرّف كامل جاده و انهدام نيروهاي عراقي بر روي خاكريز تهاجم ديگري عليه دشمن آغاز كرديم . يگان هاي ما موفّق شدند در يك نبرد سنگين خاكريز عراقي ها بر روي جادّه را تصرّف ، نيروهاي مستقر در آن را نابود و يا اسير كنند . لازم به توضيح است كه قرارگاه نصر با استفاده از تيپ4 زرهي لشكر21 ، شكاف موجود بين نصر 2 و 3 را در روز يازدهم ارديبهشت از ميان برداشت و لذا حملة شب دوازدهم با رفع نقاط ضعف قبلي با موفقيت توأم شد به طوري كه حدود دو تيپ كامل از نيروهاي عراقي به هلاكت رسيد و منطقة سرپل به طور كامل تأمين شد .

در روز دوازدهم هم هر گونه تحرّك يگان هاي دشمن با اجراي آتش سنگين خنثي و منطقه به نفع ما تثبيت شد . چون از جناح جنوبي نگران بوديم، قرارگاه نصر گردان803  پياده را در اختيار نصر3  قرار داد . اين گردان همراه با گردان سوار زرهي لشكر21 ، يك گروهان تانك گردان275 و دو گردان سپاه از تيپ46 فجر در جناح جنوبي مستقر و يك خط پدافندي مطمئن به وجود آوردند .

در آن روز در اثر بمباران منطقه ، توسط هلي كوپترهاي عراقي، يك دستگاه از خودروهاي ما منهدم شد ، امّا منطقة سرپل تصرّف شده توسط رزمندگان تثبيت و تلاش دشمن براي اشغال آن ثمري نداشت . از رودخانة كارون تا جادّة خرمشهر ـ اهواز به خصوص در منطقة خرائب خودروها و ادوات منهدم شده و باقي ماندة عراقي به فراواني ديده مي شد و يگان هاي ما موفّق شدند قسمت هاي زيادي از جادّه خرمشهرـ اهواز را از كنترل عراقي ها خارج كنند .

نيروهاي دشمن از غرب جادّه تا مرز ، داراي خاكريزها و مواضع مستحكمي بودند و در خاكريزهاي شمال خرمشهر دژها ، مواضع و موانع متعدّدي داير كرده بودند ، علاوه بر ميدان هاي مين ، كانال هايي نيز در مقابل خاكريزهاي آنان احداث شده بود كه غير قابل عبور بودند . البتّه اين كانال ها باعث شد تعداد زيادي از خودروها و تانك هاي عراقي كه قادر به عبور از اين كانال ها نبودند در حد فاصل جاده آسفالته تا مرز و در مرحله دوّم عمليات در منطقه باقي بماند و نصيب ما بشود .

جادّة خرمشهر به اهواز كه در اولين مرحلة عمليات از اشغال قواي متجاوز آزاد شد ، مملو از جنازه عراقي ها بود . در پشت اين خاكريز بلند در فاصلة هر50 متر يك تانك و يك نفربر مستقر بودند كه يا منهدم شده بودند و يا سالم به غنيمت ما درآمدند . هر چند كه ارتش عراق متحمّل ضايعات و تلفات فراواني شد ، امّا خرمشهر تا شلمچه و قسمت هاي ديگري از خاك ميهن ما در اشغال آنان بود . در شمال منطقة خرمشهر تا شلمچه ، دشمن در سه موضع متوالي از رودخانه كارون تا جادّه و از آن طرف تا مرز مواضع مستحكم پدافندي احداث كرده بود .

روز چهاردهم ارديبشهت ماه تغييراتي در تركيب يگان هاي نصر3  داده شد. تيپ46 فجر سپاه به دليل عدم كارآيي و آمادگي از نصر3 جدا و در پشت خاكريز جناح جنوبي مستقر شد و به جاي آن تيپ31 عاشورا به فرماندهي برادر امين با تيپ3 ادغام و بدين سان رزمندگان نصر3 براي مرحلة بعدي عمليات آماده شدند . مشابه اين تغيير و تحوّلات در تيپ يكم لشكر21 نيز انجام و در روز پانزدهم ارديبهشت خاتمه يافت .

1– برد موشك ماليوتكا 3000 متر و توسط سيم رابط هدايت مي شود ، قدرت تقريبي آن 50 سانتيمتر نفوذ در فولاد بدنة تانك و انهدام آن است.

انتهای مطلب

منبع: از سپتون تا شلمچه، پورداراب، سعید، 1380، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده