تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ (65)
بخش دوم – تحلیل عملیات های عمدۀ سال اول جنگ در صحنۀ خوزستان

فصل دوم – تجزیه و تحلیل عملیات های عمده از دیدگاه توان رزمی

ب – بررسی نحوه کاربرد عوامل غیر فیزیکی توان رزمی

به طور کلی اندازه گیری عوامل نامحسوس (غیر فیزیکی) توان رزمی عملی نیست اما همین عوامل در تولید توان رزمی، نقش تعیین کننده ای ایفاء می نمایند.

(1) رهبری:  گر چه قدرت رهبری و هدایت فرمانده لشکر ۲۱، سرهنگ ستاد زین العابدين ورشوساز در حد بالایی بود، اما شرایط و اوضاع حاكم بر جبهه ها و یگان ها به نحوی تأثربار و نگران کننده بود که امکان نفوذ در زیردستان را به حداقل ممکن تقلیل می داد.

در مصاحبه از که با فرمانده لشکر ۲۱ انجام شده، اظهار داشته اند که:

“من خودم با نفربر در خط بودم و کاملا” اوضاع و احوال را مشاهده می کردم. در آن زمان آنچنان جوی وجود داشت که فرمانده می بایست خود همراه نفرات تک ور در جلو باشد تا بتواند اعمال فرماندهی کند و اگر غیر از این می بود، دستورات فرمانده اجرا نمی گردید و عناصر گروهک ها در یگان ها همراه پرسنل نادان، جو متشنج ایجاد می نمودند . ”

(۲) سازمان:

یگان های لشگر ۲۱ که از ادغام دو لشکر ا و ۲ مرکز سازمان داده شده بودند هنوز انسجام کامل نیافته بودند و حتی فرماندهان، زیر دستان خود را نمی شناختند. به همین دلیل اعمال نفوذ روی زیر دستان در جهت انجام ماموریت محوله با اشکال مواجه می شد. افسران ستاد لشکر که در ۱۷ و ۱۸ مهر ماه وارد منطقه شده بودند با منطقه آشنایی نداشتند.

(3) آموزش:

تبعات ناشی از انقلاب، درگیری یگان ها با ضدانقلابیون، ترخیص بیش از چند دوره سرباز اجرای آموزش های انفرادی و یگانی را مختل کرده بود، در نتیجه ضعف آموزش در کلیه رده ها مشهود بود و پرسنل قادر به بهره برداری مؤثر از جنگ افزارهای مربوطه و رزم انفرادی نبودند بدیهی است این عوامل روی توان رزمی یگانها تأثیر منفی داشتند.

(۴) روحيه:

روحیه پرسنل، به علل مختلف در سطح مطلوبی نبوده است، به طور مثال:

(الف) عملیات اطلاعات نزاجا در تاریخ 19/7 وضع پادگان دزفول را به شرح زیر اعلام می کند

(1) وضع منطقه فوق العاده نابسامان است و مدیریت در سطح شهرهای دزفول و اندیمشک و پادگان وجود ندارد.

(2) حفاظت پادگان به صفر رسیده و محدود پرسنل موجود، زیر آفتاب در پادگان باقی مانده و بلاتکلیف هستند و به همین دلیل خطر فرار سربازان و پرسنل وجود دارد.

(3) مردم شهر دزفول دسته دسته و با جمعیت انبوه، در اطراف پادگان اجتماع نموده و فریاد می کشند و شعار می دهند که ارتش چرا تصمیم نمی گیرد و بعثیهای مزدور را هر چه زودتر از منطقه خارج نمی کند. (4) روحیه مردم دزفول در اثر آتش مداوم دشمن پائین آمده و رادیو عراق به مردم دزفول اعلام می کند، شهر را تخلیه کنید تا ما به حساب پاسداران و ارتشیان برسیم.

(ب) رعب و وحشت در بین پرسنل رزمنده و افرادی که هنوز جنگ ندیده بودند حاکم بود. این افراد داستان صدمات وارده را از زبان پر سنل یگان هایی که در اثر هجوم ارتش عراق عقب نشینی کرده و ضربه خورده بودند می شنیدند. طبیعی است این سخنان روی روحیۀ آنها تأثیر سوء بر جای می گذاشت.

(۵) انضباط:

به علت تبعات ناشی از انقلاب، نظم و انضباط در یگان ها بهم خورده بود و پرسنل زیر دست هنوز با مفهوم انضباط درک شده که از اعتماد و اعتقاد به فرمانده سازمانی و مأموریت سرچشمه می گیرد، آشنا نشده بودند. به همین دلیل در بعد از ظهر روز ۲۳ مهر ماه تعدادی از پرسنل بدون کسب دستور، مبادرت به عقب نشینی نمودند و اصرار داشتند از پل نادری نیز عبور کنند. هر چه تلاش می شد که جلو این افراد گرفته شود، میسر نشد.

پ – بررسی نحوه کاربرد عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش توان رزمی

(1) هماهنگی و کنترل:

لشكر ۲۱ در اجرای مأموریتی تعجیلی در حالیکه شناخت مناسبی از دشمن نداشت برای عملیات مورخ 23/7/59 یک دستور عملیاتی به شماره اعلام وصول “دز ۵۱” تهیه کرده که در آن مأموریت لشکر، طرح مانور، دستور به یگان ها و دستورات هماهنگی به روشنی اعلام شده بود. اما در مورد پیوست ج (مخابرات) قید نموده که متعاقبا” ارسال می گردد. و این شاز حالی است که این پیوست مهم ترین عامل برای ایجاد هماهنگی و کنترل در عملیات محسوب می شود. گردان مخابرات لشکر که مسئول برقراری سیستم ارتباط فرماندهی بود به طور کامل به منطقه نرسیده بود و در نتیجه ارتباط فرماندهان یگان های تابعة لشکره به طور مؤثر بر فرار نشد و ارتباط مختصری که به دست پرسنل غیر متخصص برقرار گردیده بود. تیار مخملبانی :. تأمین نمی کرد. زیرا فرمانده از طریق بخش ارتباط مخابرات، تأثیر عملکرد یگان ها را که با فواصل مختلف و دور از هم فعالیت می کنند همزمان و هماهنگ می کند. اگر این نحس بدرستی عمل نکند، فرمانده قادر نخواهد بود فعالیت های اطلاعاتی، لجستیکی و تخمه پشتیبانی را با مانور نیروها، هماهنگ نماید. در این عملیات، تک لشکر با یک ساعت تأخیر آغاز گردیده، زمان اجرای آتش تهیه هماهنگ با مانور نیروها نبوده، تیپ ۳ که می بایس۔ همزمان با تک تیپ ۱، به سمت تپه های بلتا و شاوريه تک کند، حرکتی از خود نشان نداده است. برابر دستور عملیاتی لشکر، گروه رزمی ۲۹۱ تانک به صورت یک واحد مستقل مأموریت تصرف تپه های ابو صلیبی خات را به عهده داشته است. بین این گروه رزمی وسای یگان های مانوری تیپ ۱ که در دو سمت جداگانه و عمود بر هم عمل کرده اند، هیچگونه هماهنگی و رابطه ای وجود نداشته است، این مسئله سبب شده که دشمن موجود در فضای خالی بین این دو نیرو، هم به پهلوی راست گروه رزمی ۲۹۱ و هم به پهلوی چپ یگانهای تحت امر تیپ که به سمت علی گره زد حرکت می کرده است، ضربه وارد کند، زیرا نیروهای خودی قادر به پشتیبانی متقابل از یکدیگر نبوده اند.

  • نکته قابل توجه: لشکر ۲۱ مسئولیت اجرای مأموریتی را به عهده داشته که از مبنا نادرست بوده. وقتی کار از سرچشمه اشکال داشته باشد، وجود مشکل در شعبات امری بدیهی است. به طور کلی در مراحل بحرانی آغاز جنگ، ناهماهنگی و نابسامانی در کل جبهه ها مشهود بود. به طور مثال در حالیکه دشمن در شب ۱۸ به ۱۹ مهر ماه در محلی به نام مارد (۲۰ کیلومتری شمال آبادان با احداث پل شناور از رودخانه کارون عبور می کند و سر پلی را در شرق کارون تأمین می نماید و آبادان را از سمت شمال تهدید می کند و لشکر ۹۲ اعلام می نماید که لشکر هیچ نیرویی را برای جلوگیری از عبور و پیشروی دشمن در اختیار ندارد. دقیقا” در این زمان یعنی ۱۹ مهر ماه مسئولین تصمیم به اجرای یک تک عمده در منطقه دزفول می گیرند و این مسئله نشان می دهد که در این مرحله از جنگ، هدایت صحنه جنگ از مرکزیت واحدی برخوردار نبوده است، زیرا این تصمیم و واگذاری مأموریت تک به لشکر ۲۱ در منطقۀ دزفول در شرایلی که خطر بزرگی آبادان را تهدید می کرده، از دیدگاه عنصری که وضعیت کل منطقه خوزستان را زیر نظر داشته باشد، قابل توجیه نیست زیرا رفع تهدید منطقه آبادان با توجه به استراتژی دیرینه عراق که تسلط کامل بر آبراه اروندرود بوده و هست، بر هرگونه ماجراجویی در منطقه دزفول، ارجحیت داشته است. این قضایا نشان می دهد که ضعف مدیریت از سرچشمه ناشی شده است.

انتهای مطلب

منبع: تحلیلی بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ، معین ورزی، نصرت الله، 1385، ساحادم، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده