قسمت ششم – تجزیه و تحلیل عملیات والفجر 9
ب- عوامل غیرفیزیکی توان رزمی در عملیات والفجر ۹
۱- رهبری: فرماندهی و رهبری درباره یگان سپاه در چند روز اول عملیات، با توجه سوابق نشان میدهد که قابل قبول نبوده و یگانهای سپاه بدون کنترل و هماهنگی، با عملیات ناتمام منطقه را رها کردند. در مورد یگانهای نزاجا که وارد منطقه شدند، امکان فرماندهی به علت شرایط سخت در زمین نامناسب نظامی تحمیل شده و نیز شرایط برتر دشمن و نیز کمبودهای عملیاتی یگانها، کاری بسیار سخت و طاقتفرسا بوده است. ما در سوابق دیدیم که به ترتیب سلسله مراتب، فرمانده نیروی زمینی، فرمانده قرارگاه شمالغرب، فرمانده لشکر ۷۷، فرمانده تیپ ۵۵، تا رده فرماندهان گروهان ها، همه در خط مقدم درگیری حضور و مدیریت میکردند. اما سایر شرایط نامساعد، آنچنان غالب شد که کار فرماندهی و اثرات مطلوب آن آشکار نشد. فقط فرماندهان توانستند بار فاجعه را تا آنجا که امکان داشت کاهش دهند.
۲- آموزش: درباره آموزش یگانهای سپاه که در آغاز عملیات والفجر ۹ شرکت داشتند آثار و سوابقی وجود ندارد که بتوان بر اساس آن، اندازهگیری نمود. از طرفی میدانیم که بیش از ۹۰ درصد نیروهای سپاه از نیروهای بسیجی داوطلب و باانگیزه زیاد تشکیل شده بود. اما این نیروها چقدر آموزش و تجربه داشتند، اطلاعاتی وجود ندارد که بتوان اظهار نظر نمود. ضمن آنکه سوابق میگوید تیپ قدس گیلان جدید تشکیل بوده است.
درباره یگانهای نزاجا که وارد منطقه شدند، در مجموع این یگانها و فرماندهان آنها در عملیاتهای مختلف گذشته شرکت داشتند به نظر میآید از نظر آموزش وضع قابل قبولی داشتند، اما از نظر تجربه میتوان گفت که تجربه این منطقه و این آبوهوا را یا نداشتند و یا کمتر داشتند.
۳- روحیه: وضع روحیه نیروهای خودی به علت شرایط و حوادث نامطلوب پیدرپی از سوی خودی، دشمن، جو، زمین، در این عملیات، چه در یگان های سپاه و چه در یگانهای نزاجا، ضعیف بوده است.
۴- انضباط: در سطح یگانهای سپاه و نزاجا از ضعیف تا متوسط در عملیات والفجر ۹ ارزیابی میگردد. در مقابل، سطح انضباط دشمن را باید خوب ارزیابی نمود.
پ- عوامل برترساز یا عوامل مؤثر در توان رزمی عملیات والفجر۹
۱- هماهنگی و کنترل: هماهنگی و کنترل در یگانهای سپاه چگونه بوده است؟ اطلاعات کافی در دسترس نمیباشد. اما رها کردن منطقه توسط یگانهای سپاه در حالت ناتمام عملیات، اگر کار خود یگانها بوده و دستور بالادستی نبوده است، نشان از آن است که هماهنگی و کنترل نبوده است. اما اگر هم با دستور بالادستی بوده است، نشان از عدم هماهنگی و کنترل بالادستی سپاه با نزاجا بوده است.
هماهنگی و کنترل در یگانهای نزاجا نیز در سطح ستادی و از رده نزاجا تا یگانها، قابل قبول بوده است. اما در اجرا در مقابل یورش قوی دشمن، در سطح داخل یگانها و نفرات رزمنده، ضعیف و غیر قابل قبول بوده است.
نکته قابل توجه : یگانهای نزاجا مسئولیت اجرای مأموریتی را برعهده داشتند که از مبنا نادرست بوده است. وقتی کار از سرچشمه اشکال داشته باشد، وجود مشکل در سایر شعبات سرچشمه، امری بدیهی است.
به طور کلی سوابق این عملیات نشان میدهد که هدایت آن از مرکزیت واحدی برخوردار نبوده است.
۲- عملیات اطلاعات و حفاظت اطلاعات: مطالب مربوط به این موضوع در بررسی چهار عامل اصلی عملیاتها: جو، زمین، دشمن و خودی در صفحات قبل بیان شده است.
۳- تأثیر مانور: در عملیات سپاه، شرایط کوهستانی، صخرهها و دره ای و رودخانهای زمین و بالاخره جو، تأثیرگذار بر مانور و تحمیل گردید. در طرح مانور یگانهای نزاجا نیز
تفوق دشمن تأثیرگذار و تحمیل گردید. بنابراین در عملیات والفجر ۹ تأثیر مانور در سطح ضعیفی بوده است.
۴- پوشش و فریب تاکتیکی: در سوابق عملیات والفجر ۹، آثاری از عملیات پوشش و فریب تاکتیکی مشاهده نشد. بنابراین، چنین عملیاتی وجود نداشته است.
۵- سد موانع: عملیات سد موانع در عملیات والفجر 9 وجود نداشته است.
۶- عملیات روانی: عملیات روانی از سوی خودی، وجود نداشته و در سوابق عملیات والفجر۹ دیده نشد.
۷- عملیات جنگ الکترونیک: این عملیات در سوابق عملیات والفجر ۹ وجود نداشت.
۸- آبوهوا و جو: در صفحات قبل در بررسی چهار عامل اصلی عملیاتها، مطالب مربوط به آن بیان شده است.
۹- زمین: در صفحات مربوط به چهار عامل اصلی عملیاتها، مطالب مربوط به آن، بیان شده است.
نتیجه: با توجه به مطالب بالا نتیجهگیری میشود که توان رزمی، کاربرد آن در عملیات والفجر ۹، ضعیف بوده است
انتهای مطلب