در مرحلة بعدي عمليات كه در حال تدارك آن بوديم ، مشكل ترين هدف شلمچه بود كه تصرّف و تأمين آن به نصر3 محول شد. قبلاً گفته شد كه در روزهاي 19 تا 21 ارديبهشت ماه موفّق به تصرّف شلمچه نشديم . امّا اينك علي رغم موانع بي شمار عراقي ها و ادامة بمباران هواپيماها ( از نوزدهم ارديبهشت به بعد) و پاتك هاي سنگين آنان ، چون نيروهاي خودي درنزديكي شلمچه استقرار داشتند و در عين حال بخشي از توان رزمي دشمن هم منهدم شده بود لذا براي تصرّف شلمچه آمادگي بيشتري فراهم شده بود . ضمن آنكه از نوزده تا سي و يكم ارديبهشت ماه كه ما در موضع پدافندي بوديم نيروهاي تازه نفس به منطقه وارد شده و همه در انتظارمرحلة بعدي عمليات به سر مي برديم .
تيپ7 ولي عصر سپاه با تيپ3 لشكر21 ادغام و تشكيل نصر3 داده شد . از تيپ4 زرهي لشكر21 ، گردان242 زرهي انتخاب و در اختيار نصر3 قرار گرفت. تيپ دوّم لشكر21 از منطقة مرز رها شد و با تيپ27 محمّد رسول الله(ص) ادغام و تشكيل نصر2 داد .
علاوه بر نصر2و3 ، تيپ سوّم لشكر77 از منطقة عملياتي فتح المبين به منطقة عملياتي بيت المقدس حركت داده شد و ضمن ادغام با تيپ امام سجاد(ع) مأموريت يافت به سمت پل نو پيشروي كند . نصر2 نيز براي تأمين نهر خيّن و انهدام پل دشمن بر روي اروند در نظر گرفته شد . تيپ8 نجف و تيپ امام حسين(ع) از سپاه نيز در جناح چپ موظّف به محاصره و آزادي خرمشهر شدند ؛ توضيح اينكه ، اين مرحله از عمليات توسط قرارگاه عملياتي كربلا طرح ريزي و هدايت گرديد .
نقشه شماره 11
ضربه نهايي : تصرّف شلمچه ، آزادي خرمشهر
شلمچه نامي آشنا براي هر ايراني و هر رزمنده است . شلمچه ديار عاشقان شهادت است . هر نقطه اش به خون شهيدي مزيّن شده است . تصرّف آن آرزوي ما بود چون آزادسازي خرمشهر با تصرّف شلمچه امكان پذير مي شد .
هنگامي كه مأموريت تصرّف شلمچه به نصر3 محوّل شد ، دچار نگراني شدم . نگران از اينكه دو مرحله عمليات قبلي ما براي تصرّف شلمچه موفقيت چشمگيري به همراه نداشت و در اين فاصله نيروهاي عراقي موانع خودشان را توسعه داده اند و عبور از آن غير ممكن به نظر مي رسيد و نگراني از اين جهت كه در زميني مسطّح بايد از موانع متعدّد و مواضع مستحكم دشمن عبور مي كرديم . اميدم به خداي بزرگ و امدادهاي او و تلاش و فداكاري سربازان و بسيجيان مخلص و شجاع نصر3 بود .
با اين اميد حمله شبانه ما در ساعت 30/9 دقيقه شب اوّل خردادماه از دو محور به سمت شلمچه آغاز شد . به علّت موانع وسيع و به منظور پرهيز از تلفات سنگين ابتدا دو گردان تركيبي از سپاه و ارتش را در دو محور به كار گرفتيم و بقيه گردان ها در احتياط بودند تا به موقع براي توسعه وضعيّت و گسترش عمليات استفاده شوند .
پس از شروع عمليات به اتّفاق برادر رئوف فرمانده تيپ7 وليعصر ( تيپ 7 وليعصر سپاه از جوانان شجاع و غيور دزفول تشكيل شده بود) همراه با پرسنل ستاد در سنگر فرماندهي به راز و نياز و دعاي توسـّل مشغول شديم و براي موفقيت رزمندگان نصر3 دست به دعا برداشتيم و سپس پيشروي را آغاز كرديم . سكوت همه جا را فرا گرفته بود . رزمندگان ما به دليل هوشياري دشمن و مسطّح بودن زمين به كندي پيشروي مي كردند . قبل از شروع عمليات پرسنل مهندسي در شب هاي قبل دو گذرگاه در ميدان مين تا عمق پانصد متر باز كرده و منتظر رسيدن رزمندگان بودند تا آنان را راهنمايي كنند . البتّه اين گذرگاه ها تا اوّلين خط دفاعي عراقي ها ادامه نداشت و لذا از اين بابت نيز نگران بودم .
دو گردان خط شكن نصر3 يك ساعت پس از پيشروي به ميدان هاي مين رسيدند و با عبور از گذرگاه خود را به دشمن نزديك كردند . حدود دو ساعت و نيم پس از گذشت نيمه شب رزمندگان با عناصر تأمين و نگهبانان عراقي درگير شدند . يگان هاي نصر2 در جناح چپ ما خود را به نزديك جادّه آسفالته رساندند .
حدود ساعت0400 شب دوّم خرداد دو گروهان از يگان هاي نصر3 خود را به خاكريزي نزديك جادّه آسفالته شلمچه ـ خرمشهر رساندند . در قرارگاه كربلا و نصر اين نگراني وجود داشت كه اگر به روشنايي روز برسيم و شلمچه تأمين نشود ، ممكن است عمليات اين مرحله نيز با ناكامي مواجه شود . سربازان و سپاهيان در ميدان مين دشمن گرفتار شده بودند . امّا با پشتيباني توپخانه و سلاح هاي سنگين به مقاومت خود ادامه مي دادند . نالة مجروحان در صداي تيراندازي ها و انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره محو مي شد ، دشمن منطقه را به شدّت زير آتش هاي مختلف خود قرار داده بود .
سرهنگ حسني سعدي طي تماسي از من پرسيد كه چرا هدف ها تصرّف نشده؟ پاسخ دادم رزمندگان در ميدان مين گرفتار شدند « و پس از 500 متر پيشروي در ميدان مين باز هم به ميدان مين ديگري برخورد كرده اند ، تعدادي مجروح و شهيد نيز داده ايم و به مين بردار و آتش توپخانه بيشتري احتياج داريم . » به دستور سرهنگ حسني سعدي از گردان مهندسي لشكر21 مين بردار اعزام شد و پاكسازي ميدان مين و نبرد با دشمن با سرعت بيشتري ادامه يافت .
ساعت4 بامداد روز دوّم خرداد يك گروهان ديگر از معبر جديد عبور كردند و بر روي جادّه آسفالته با عراقي ها به نبرد تن به تن پرداختند . اكثر رزمندگان اين گروهان شهيد و يا مجروح شدند . در همين فاصله از گذرگاه بعدي گروهان ديگري به جادّه رسيدند و با كمك رزمندگان گروهان قبلي تعدادي از سنگرهاي دشمن را تصرّف كردند . اين دو گروهان از گردان هاي174و804 (تيپ سوّم) و گردان هاي ادغامي سپاه بودند . به اتّفاق فرمانده تيپ سپاه تصميم گرفتيم گروهان هاي مشترك بعدي را نيز اعزام كنيم . ساعتي بعدگردان هاي171 و يك گردان از تيپ7 وليعصر نيز از دو گذرگاه ميدان مين عبور كردند .
اين دو گردان به تدريج در زير آتش هاي سنگين نيروهاي عراقي از موانع گذشتند و خود را به جادّه رساندند . دو تن از پرسنل ستاد سرهنگ2 بهمني رييس ركن سوّم تيپ3 و برادر كوسه چي مسئول عمليات تيپ7 وليعصر به همراه اين گردان ها و به منظور كمك به فرماندهان اعزام شدند و اين مرحله دشوارترين زمان عمليات بيت المقدس بود دشمن شديداً مقاومت مي كرد و نمي خواست شلمچه را از دست بدهد .
رزمندگان نصر3 شجاعانه مي جنگيدند ، به طوري كه وضعيّت به نفع ما تغيير يافت حدود ساعت 0515 2/3/ خبر رسيدن نيروها به جاده شلمچه را به قرارگاه نصر اطلاع داديم . از اين پيروزي همه خوشحال شدند ، امّا نيروهاي عراقي هم به سادگي از شلمچه دست بردار نبودند و ما مي بايست سنگر به سنگر با آنان نبرد مي كرديم .
قرارگاه نصر2 در جناح چپ ما موفّق شد يگان هاي خود را از جادّه عبور داده و به طرف نهر خيّن و اروندرود پيشروي نمايد . صبح روز دوّم خرداد معابر ديگري در ميدان مين باز كرديم كه چند خودرو و تانك توانستند از آن عبور كنند . گردان242 تانك از تيپ4 زرهي كه در كنترل ما بود به كمك يگان هاي درگير روي جادّه آسفالته اعزام شد . توپخانه ها لحظه اي آرام نبودند و به طور مداوم بر روي نيروهاي عراقي اجراي آتش مي كردند . البتّه توپخانه دشمن و همچنين هواپيماهاي آنان نيز منطقه و نيروهاي ما را مورد هدف قرار مي دادند .
ساعت 5 صبح تعداد زيادي از نيروهاي عراقي توسط رزمندگان نصر3 به اسارت درآمدند . تا ساعت 0650 2/3/ با استفاده از احتياط ها و گردان242 تانك جادّه آسفالته شلمچه به طرف خرمشهر به طول 5/4 كيلومتر توسط نصر3 از تصرّف نيروهاي عراقي آزاد شد و شهر خرمشهر توسّط يگان هاي نصر3 به محاصره درآمد . تلاش فراوان ارتش عراق در پاتك هاي متوالي در تاريخ2/3/ و 3/3/ نيز به شكست انجاميد و يگان هاي ما حتّي خاكريزهاي واقع در جنوب جادّه آسفالته را نيز به تصرّف درآورند . در اين مرحله كليه فرماندهان و عناصر ستادي ، در خط مقدّم و در كنار رزمندگان با هدايت صحيح يگان هاي خود پيكاري سهمگين با دشمن را به مرحله عمل درآوردند و در اين پيكار شجاعانه با پايمردي براي رسيدن به هدف مقدّس خود كه همانا پيروزي بر دشمن متجاوز بود برگ زرّيني را به تاريخ هشت سال دفاع مقدّس اضافه نمودند .
شلمچه تبديل به گورستان عراقي ها شد . ده ها دستگاه تانك دشمن در هنگام پاتك منهدم شدند . نيروهاي مستقر در خرمشهر چاره اي جز تسليم نداشتند . به تدريج ساير يگان هاي جناح چپ ما هدف هاي پيش بيني شده خود را تصرّف و وارد خرمشهر شدند . هزاران عراقي متجاوز به اسارت رزمندگان درآمدند ، مارش پيروزي آزادسازي خرمشهر در روز سوّم خرداد سال61 در سرتاسر ميهن اسلامي ايران طنين انداز شد و مردم به جشن و شادماني پرداختند .
طي آزادسازي خرمشهر كه حاصل تلاش و ايثار و فداكاري رزمندگان ارتش ، سپاه ، جهاد و نيروهاي بسيجي بود و پس از 26 روز نبرد مداوم حاصل شد ، تعداد نوزده هزار نفر از نيروهاي عراقي به اسارت درآمدند ، بيش از5400 كيلومتر مربع از خاك كشورمان از اشغال دشمن آزاد شد و رؤياي غلبة صداميان بر جمهوري اسلامي ايران نيز در دل خاك مدفون گرديد .
اين پيروزي باعث شد كه نيروهاي عراقي در بسياري از مناطق خاك كشورمان را ترك كنند و هر چند كه جنگ تا سال 67 ادامه يافت امّا دشمنان جمهوري اسلامي ايران هرگز به اهداف پليد خود نرسيدند و همه سرمايه گذاري آنان نيز از ميان رفت . ياد و خاطره همه شهدا و جانبازان جنگ تحميلي به خصوص شهداي منطقه شلمچه كه با نثار خون خود حماسه اي جاويد به وجود آوردند را گرامي مي داريم و از درگاه حق خواستاريم كه نيروهاي مسلّح جمهوري اسلامي ايران به آن پايه از توانايي و قدرت بازدارندگي برسند كه دشمنان ما هرگز به خود اجازه تعدّي و تجاوز ندهند و ملّت ما سربلند و پيروز باشد ، خداي بزرگ را سپاس مي گويم كه به من توفيق و افتخار خدمت گذاري در دفاع از مردم مسلمان و كشور اسلامي عزيزم را عنايت فرمود و دو مدال فتح درجه2 و3 كه در اين راستا از دست مقام معظّم رهبري و فرماندهي كلّ قوا دريافت نموده ام بزرگترين سرمايه اي است كه همواره آن را عزيز و پاس مي دارم .
پايان
انتهای مطلب