دیباچه
مدت هشت سال جنگ تحمیلی، برای کشور جمهوری اسلامی ایران، نقطه عطفی در تاریخ معاصر است. زیرا جنگ در زمانی به ملت ایران تحمیل شد که انقلاب نوپای اسلامی، در داخل و خارج با چالش های زیادی مواجه بود.
کشورهای همسایه و اکثر کشورهای غربی و اروپایی به ویژه آمریکا، که از سیاست حکومت اسلامی در ایران نگران بودند و یا منافع آنها چون گذشته تأمین نمی شد به نوعی جبهه گیری داشتند و در تضعیف و یا شکست آن، در مقاطع مختلف از هیچ گونه اقدامی دریغ نداشتند.
در چنین شرایطی، قسمتی از سرزمین مقدس جمهوری اسلامی ایران توسط دشمن تا دندان مسلح اشغال شد و تعدادی از شهرها و روستاها در جنوب و غرب کشور به ویرانه تبدیل گردید.
اولین اقدام نیروهای مسلح تجدید سازمان شده پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، جلوگیری از پیشروی دشمن در صحنه جنگ بود. این امر تا آخر مهر 1359، یعنی یک ماه پس از شروع جنگ صورت گرفت و پیشروی دشمن متوقف شد. گرچه انجام امر خیلی مشکل بود، اما ایثارگری و فداکاری جوانان رشید و برومند و با ایمان این مرز و بوم و با شهید و مجروح شدن تعداد زیادی از آنان این مرحله از جنگ پایان پذیرفت.
مرحله بعدی جنگ، بیرون راندن دشمن از سرزمین های اشغالی بود. بسیج نیروهای مردمی، پشتیبانی بی دریغ ملت بزرگوار ایران اسلامی غیر ممکن را ممکن ساخت. چرا که حکومت سرسپرده عراق، از شرق و غرب کمک می گرفت و کشورهای منطقه برای پشتیبانی از صدام و استمرار تجاوزات نیروهای مسلح عراق به کشور ایران، در هیچ موردی مضایغه ننمودند و کمک های خود را به صورت نقدی، تجهیزات جنگی و نیروی انسانی ادامه دادند.
در این مرحله از جنگ که حدود 18 ماه به طول انجامید کشور جمهوری اسلامی ایران تنها به اتکای نیروهای مسلح و نیروهای مردمی و با پشتیبانی همه جانبه ملت بزرگوار و شریف ایران، اقدام به دفع تجاوز نمود. انجام سه عملیات بزرگ و هماهنگ شده (علاوه بر انجام ده ها عملیات کوچکتر) در مناطق شمالی، میانی و جنوب استان زرخیز خوزستان مانند عملیات فتح المبین، طریق القدس و ثامن الائمه سبب گردید مناطق زیادی از استان اشاره شده از لوث وجود دشمن پاکسازی شود.
پس از انجام عملیات های فوق، زمینه برای انجام عملیات بیت المقدس که یکی از موفق ترین و با شکوه ترین عملیات در طول جنگ تحمیلی است فراهم شد. پس از خاتمه همین عملیات بود که صدام که شکست خود را در رسیدن به اهداف پلید خویس پذیرفت و در آستانه تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی غیر متعهد آتش بس یک جانبه اعلام کرد و اقدام به عقب نشینی تاکتیکی نمود.
نصر 2 قرارگاه کوچکی از قرارگاه های بزرگ عمل کننده در این عملیات بود. چگونگی انجام آن در این کتاب شرح داده شده است.
مقدمه
پانزده سال از خاتمه جنگ تحمیلی می گذرد. تاکنون حماسه سرایان و نویسندگان با بیان حماسه ها و شرح چگونگی هشت سال دفاع مقدس، ایثارگری ها و فداکاری رزمندگان در صحنه نبرد را هر کدام به نوعی منتشر کرده اند؛ اما هنوز گفتن و نوشتن از رخدادها و وقایع آن مقطع زمانی پایان پذیر نیست. هنوز خاطرات جنگ در ذهن تعداد زیادی از رزمندگان، چون گنج نهفته است و دسترسی به آن نیاز به جست و جو و صرف زمان دارد.
امید است هیئت معارف جنگ، در جمع آوری خاطرات و حقایق بیان شده از نیروهای رزمنده که در عملیات های مختلف حضور داشتند تلاش مستمر داشته باشد؛ زیرا زمان به سرعت می گذرد و عمرها کوتاه است. جای افسوس دارد که ناگفته های جنگ در سینه مردان دلاور، در دل خاک تیره دفن گردد.
من، سرتیپ بازنشسته فرض الله شاهین راد، تا کنون خاطرات خود را در جنگ تحمیلی بر اساس مشاغلی که عهده دار بودم، در دو جلد تهیه نمودم و با عناوین «گردان144 در نبرد آبادان» و «شجاعان نبرد» منتشر شده است.
کتاب حاضر، خاطرات مرا از عملیات بیت المقدس که یکی از موفق ترین و با شکوه ترین عملیات ها در طول جنگ تحمیلی است بازگو می کند.
در این عملیات من مسئولیت فرماندهی تیپ2 لشکر21حمزه را بر عهده داشتم. تیپ مذکور با تیپ 27 محمد رسول الله (ص) که فرماندهی آن را جاوید الاثر احمد متوسلیان به عهده داشت، ادغام شد و قرارگاه نصر2 را تشکیل دادند.
اجرای عملیات بیت المقدس از تاریخ 10/2/61 تا 4/3/61 به مدت 25 روز طول کشید. در این مدت در صحنه عملیات جزر و مد هایی به وجد آمد که جزییات آنها به رشته تحریر درآمده است.
انتهای مطلب
