قسمت یکم – کلیات
لشکر 28 در عملیات بدر، قادر و والفجر 9
سخنان رئیس رکن سوم وقت لشکر 28 سنندج
جابجایی لشکر 28 از شمالغرب به منطقه جنوب و بالعکس
لشکر 28 که به منطقه عملیاتی جنوب آمده بود، در سال 1363 در عملیات بدر شرکت نمود. در آن زمان من مسئولیت عملیات لشکر را به عهده داشتم. پس از عدم موفقیت عملیات بدر، نیروی زمینی ارتش قرارگاه عملیاتی کمیل را تشکیل و لشکر 28 به عنوان یکی از واحدهای عملکننده آن قرارگاه تعیین نمود. بعد از منحل شدن قرارگاه کمیل، نیروهای لشکر 28 به منطقه عملیات قادر منتقل شدند. البته قبل از اینکه به منطقه عملیات قادر برویم، در منطقه آبادان کنار اروندرود و منطقه بهمنشیر شناساییهایی را انجام و پیشبینی و طرحریزی کردیم که چگونه لشکر 28 را در منطقه اروند رود بکار گیریم، حتی واحدها را پای کار بردیم که به ما ابلاغ کردند که تیپ 2 لشکر 28 به سمت منطقه شمال غرب برای اجرای عملیات قادر حرکت کند.
روانشاد سرتیپ 2 اکبر طالب حق فرمانده تیپ 2 بود. بعد از آنکه تیپ 2 به شمال غرب رفت، به تیپ یک به فرماندهی شهید ابراهیم ثابت ابلاغ شد که به سمت میمک در منطقه عملیاتی غرب حرکت کند.
قرارگاه لشکر و تیپ 3 در اهواز بود که عملیات قادر شروع شد. ابلاغ شد قرارگاه لشکر 28 هم به سمت منطقه عملیات قادر حرکت کند ، ما حرکت کردیم و وارد منطقه عملیات قادر شدیم. ضمناً پس از انجام عملیات در میمک به تیپ 1 ابلاغ شد که به سمت منطقه عملیات قادر حرکت کند.
لشکر با تیپ 1 و تیپ 2 قرارگاه حمزه 5 را تشکیل و در ادامه عملیات قادر شرکت نمود. تیپ 3 در تاریخ 16/05/1364 به عنوان احتیاط قرارگاه جنوب و گردان 130 آن تیپ در 04/06/1364 به عینخوش اعزام و تحت کنترل عملیاتی لشکر 58 و گردان 310 توپخانه زیر امر لشکر 92 قرار گرفته بود.
قرارگاه جنوب تیپ 3 (-) را به منطقه قادر اعزام که در منطقه گلازرده عهدهدار خط پدافندی گردید. لازم به ذکر است که لشکر در محور جنوبی منطقه عملیاتی قادر در ارتفاعات بالای 3 هزار متر که همیشه پوشیده از برف است مستقر و شرایط مساعد نبود. پس از مرحله سوم عملیات قادر، به ما گفتند خط را به تیپ 3 واگذار نموده و به سمت منطقه خوزستان حرکت کنید، ما به منطقه جنوب و خوزستان آمدیم که دوباره به ما ابلاغ شد که به منطقه مریوان بروید، که در آنجا لشکر 30 مستقر بود و دستور آن بود که لشکر 30 را تعویض کنید.
تقریباً 50-40 روز بیشتر در منطقه جنوب نبودیم، یعنی بهمحض اینکه به جنوب رسیدیم و واحدها از راه رسیدند، به ما گفتند به سمت منطقه سرزمینی خودتان حرکت و لشکر 30 را تعویض کنید. پس از وارد شدن به منطقه عملیاتی شمالغرب، در منطقه مریوان مستقر شدیم. که در آنجا تیپ 2 به فرماندهی سرهنگ قاجار دادجو را روی ارتفاعات سورن و تیپ1 را در منطقه بایوه، باشماق، هرگنه و منطقه زیر سنگ معدن در این محدوده مستقر کردیم و گردان تانک و گردان سوار زرهی هم در دشت پنجوین بودند. تیپ 3 آخرین واحدی بود که از منطقه قادر رها شد و روی این اصل با واحد های دیگر به منطقه جنوب نیامد. یعنی مستقیماً از منطقه قادر به منطقه مریوان آمد. البته یکی از گردانهایش (گردان 130) در جنوب را به لشکر 58 مامور کرده بودند. این گردان تا رها شود و از جنوب بیاید نتوانست در عملیات قادر شرکت کند. گردان 310 توپخانه کمک مستقیم تیپ 3 هم نتوانست در عملیات قادر شرکت کند، زیرا به لشکر 92 مامور و در جنوب درگیر بود و نمیتوانست رها شود. سرانجام این دو گردان بعداً در مریوان به یگان سازمانی خود ملحق شدند.
استقرار یگانهای لشکر 28 در منطقه والفجر 9
در این وضعیت، واحدهای لشکر زاهدان را که در منطقه دره میانه، شیخ لطیف، شیخ گزنشین بودند، تعویض کردیم. بنابراین تیپ 3 را هم مستقر کردیم. از سه گردان تیپ، گردان 112 به فرماندهی سروان اوج روی تپه میشولان در شمال شیخ لطیف و در این محدوده، گردان 118 که سروان غلامعلی امیری فرمانده آن بود، در دره میانه و گردان 130 به فرماندهی سروان اکبر پسندی را در شیخ گزنشین مستقر کردیم.
در شروع عملیات پدافندی، فرمانده گردان سروان حمزه تقوی بود که با سروان اکبر پسندی تعویض شد. تیپ 3 از منطقه کانی مانگا تا منتهی الیه راست تپه میشولان مستقر بود، تپه میشولان سمت راستش هزار قله یا هلوان قرار داشت که در آنجا نیروی زیادی نبود، منطقهای کوهستانی و پوشیده از جنگلهای بلوط بود. برای همین هم اسم آن را هزار قله گذاشته بودند، قلههای متعدد و پوشیده از درخت بود، عناصری از نیروهای سپاه آنجا بودندکهکارهای اطلاعاتی و دیدهبانی انجام میدادند. پشتیبانی غذایی و تدارکات آنها با ما بود. البته دقیق نمیدانم برای کدام واحد اطلاعاتی سپاه کار میکردند، و به احتمال زیاد با قرارگاه حمزه سیدالشهداء سپاه پاسداران در ارتباط بودند.
چون لشکر 28 در منطقه سرزمینی خودش بود، گردانهای کمک مستقیم تیپها را که از منطقه عملیات قادر آمده بودند، دوباره به منطقه عملیاتی تیپهای مربوطه واگذار کردیم. در ارتش روش اینگونه است که تیپها هر کجا که بروند، گردانهای توپخانه کمک مستقیم نیز همراهشان میرود، قبلاً هم در زمان مسئولیت لشکر 30 در منطقه مریوان، گردان 358 توپخانه 155 م م و گردان 349 توپخانه 130 م م لشکر در مریوان مانده بودند. همانطور که گفته شد گردان 310 توپخانه به لشکر 92 مامور بود. وقتی آن گردان را رها کردند و به منطقه آمد، در مواضع چاله خزینه و غرب شیخ گزنشین مستقر شد، زیرا که کمک مستقیم تیپ 3 بود. بعد از اینکه نیروهای لشکر زاهدان را تعویض نمودیم، تیپ 3 را آنجا مستقر کردیم که کمک مستقیم آن، این گردان 310 توپخانه بود. فرمانده گردان 310 که درون منطقه بود، دقیقتر میتواند بگوید که چهکار کرد، فشار دشمن در منطقه فاو زیاد بود، مجبور بودند و میخواستند نیروهای عراق را تقسیم کرده و فشار نیروهای عراق را از منطقه جنوب، به جبهههای دیگر در شمال غرب و غرب منتقل نمایند.
احداث جاده توسط جهاد سازندگی
وقتیکه یگانهای ما در خط مستقر شدند، واحدهای جهاد سازندگی در حال احداث جاده در منطقه بودند، ازجمله آمدندکه جادهای در شمال ارتفاع لری زیر شیخ شلخان احداث کنند، از منطقه بیمارستان لاله حمره که قبلاً داخل شیلر برای عملیات والفجر 4 ساخته بودند، جاده را به طرف غرب ادامه دادند. یعنی جاده در دره بین ارتفاعات شیخ شلخان و شمال لری احداث میکردند که تأمین آن توسط لشکر 28 برقرار گردید تا جهاد بتواند جاده را احداث کند. اکثر جادههایی که برای عملیات والفجر9 میخواستند احداث کنند. تأمین و اقدامات و هماهنگی آن را با لشکر 28 انجام میدادند. این جادهها نیاز منطقه بوده، و الآن جاده عبور همیشگی شدهاند. ما در اینجا برای احداث این جاده تأمین گذاشته بودیم.
آگاهی از عملیات والفجر9 و پشتیبانیهای نزاجا
کمکم متوجه شدیم که به سردار ایزدی که آن موقع فرمانده قرارگاه حمزه سپاه بود، مأموریت اجرای عملیات والفجر9 را دادهاند. جناب سرهنگ حسام هاشمی، فرمانده قرارگاه شمال غرب هم به مریوان آمده بود که نیروهای ارتش توسط هوانیروز، توپخانه، یگانهای زمینی و همچنین هماهنگی یگانهای در خط به یگانهای عمل کننده کمک کند. قبل از اینکه عملیات بخواهد شروع شود، پیشبینی کردیم که ممکن است از ارتش واحدهایی به سمت منطقه مریوان اعزام کنند. ازجمله، لشکر 77، تیپ 55هوابرد که دستور دادند از منطقه جنوب به این منطقه بیایند. لشکر 77 و تیپ 55 هوابرد هم آمدند و لشکر 28 هم که از قبل در منطقه حضور داشت. در ابتدا گردان تکاور لشکر 64 هم وارد منطقه شده بود. از گروه 11 توپخانه هم واحدهای توپخانه آوردند، یگانهای توپخانه را طوری مستقر کردیم که منطقه والفجر 9 را پوشش آتش دهند.
قبل از شروع عملیات پیشبینی کرده بودیم و واحدهای توپخانه را مستقر کردیم، قرارگاه شمال غرب هم، یک قرارگاه در دامنه میشولان در منطقه چاله خزینه برقرار کرد که از نزدیک بتواند کمک کند. آن موقع سرهنگ علی سنجابی جانشین قرارگاه و سایر عناصر ستادی در منطقه بودند. فرماندهی قرارگاه شمال غرب، سرهنگ سید حسام هاشمی در منطقه حضور داشته و پشتیبانیهای لازم را انجام میدادند.
جناب سرهنگ هاشمی فرمانده قرارگاه شمالغرب به من دستور دادندکه چند روزی بهعنوان هماهنگکننده با سردار ایزدی همکاری نمایم و بتوانیم نیازمندیهای آنها را نسبت به ارتش تا حدودی برطرف کنیم، یا حداقل در جریان روند عملیات باشیم. چون مسئولیت نگهداری خط پدافند در آن محدوده با لشکر 28 بود که بتوانیم آن خط را نگهداری کنیم.
انتهای مطلب