عملیات والفجر9 – تاریخ شفاهی (11)
اسفند 1364 در غرب مریوان

قسمت یکم – کلیات

محل استقرار، پس از عقب نشینی یگانها

 

تشخیص و جدی گرفتن دشمن در موقعیت منطقه عملیات

در منطقه مریوان، در یگان‌های ارتش تا قبل از عملیات والفجر9 هیچ هدفی دست به دست نشد. ولی در عملیات والفجر9 قسمت‌هایی را ابتدا باز پس گرفتیم ولی نتوانستیم به اصطلاح عوارض حساس را پس بگیریم. قسمت هایی را پس گرفتیم مجدد عراق تک می‌کرد و از دستمان می‌گرفت. دشمن برنامه ریزی کرده بود.  چون آنها هم احساس تهدید می‌کردند که اگر نیروهای ایرانی از چوارتا به سلیمانیه بروند، از نظر تبلیغاتی  خیلی موٌثر می شد، این بود که امکانات زیادی را پای کار آورده بودند تا بتوانند این تهدید را دفع کنند.  یکی از تهدیدهای همیشگی آن منطقه  ارتفاع شیخ گز نشین و دره میانه بود، چون مسیر اصلی محور  می‌توانست آنجا باشد. لذا توان زیادی به کار گرفت تا آنجا را باز پس بگیرد که در عملیات والفجر 4 تصرف کرده بودیم. در منطقه چوارتا و میشولان چند دفعه ارتفاعات  بین لشکر 77 و تیپ 55 و غیره دست به دست شد.

وضعیت استقرار لشکر 77

لشکر 77 وارد منطقه شد، لشکر 77 برای استقرار در همان منطقه‌ای که سپاه عمل کرده بود آمد، ما تا شب عید درست در مواضع خودمان مستقر بودیم. بدون اینکه حتی یک هدفی جابجا شود. و بعد از اینکه این واحد‌ها آمدند، عراق یک مقدار  عقب رفت و توجه‌ها یک مقدار به آن سمت رفت. عراق از این طرف نیروهایش را متمرکز کرد و تک را انجام داد. یعنی عراق متوجه شد که اگر بتواند ارتفاعات شیخ گز نشین را بگیرد، خود به خود آن منطقه در اختیارش قرار می‌گیرد.

ارتفاع شیخ گزنشین در جنوب لری، و به رود قزلچه تا چوارتا مسلط بود.  از همه نظر؛ از نظر دید و تیر  می‌توانست در آنجا هر واحدی که آن طرف مستقر بود عقبه‌اش را از اینجا قطع کند. این است که تمرکز اصلی تک آنها این سمت بود. حالا از چوارتا هم آمد ولی تمرکز اصلی آنها روی منطقه تیپ 3 لشکر 28 بود.  بخصوص ارتفاعات شیخ گز‌نشین و  دره میانه، به شیخ لطیف هم زیاد کاری نداشت. چون جلوی آن ارتفاعات بلندی بود. اصلاً چیزی نبود که برای حفظ منطقه دره میانه روی شیخ لطیف مستقر شده باشد. از نظر نظامی موقعیت استراتژیکی و تاکتیکی نداشت. موقعیت تاکتیکی، موقعیت شیخ گز نشین و دره میانه بود. عراق تک اصلی خود را گذاشت روی آنها  و همان شب اول  تک عراق، فرمانده گروهان 3 گردان 130 ستوان سادات شریفی در ارتفاعات شیخ گز نشین شهید شد و گروهان او تحت فشار به عقب آمد. پاتک‌هایی که ما با واحد های دیگر انجام دادیم موفق نشدیم شیخ گز نشین را باز پس بگیریم. خواستیم  با گردان سوار زرهی لشکر 28 پاتک کنیم،که دیدیم نمی‌شود. با گروهان تکاور که فرمانده گروهانش ستوان نبی زاده بود (که بعدها معاون عملیاتی نیروی زمینی هم شد)،  یک مرحله هم او روی ارتفاعات شیخ گز نشین و از منطقه گردان 130 یک بار پاتک کرد ولی موفق نشد باز پس بگیرد.

سخت تر از همه، همان لحظه ای بود که وقتی من وضعیت را به قرارگاه لشکر 77 در منطقه عملیاتی میشولان گزارش دادم و گفتم که ماندن در این وضعیت  به سود ما نیست و به ضرر ماست و شما باید تصمیم بگیرید. یا نیروها را سریعاً متمرکز کنید، ارتفاعات را باز پس بگیریم و یا عقب نشینی کنیم. آنها نپذیرفتند تا اینکه آن پیش بینی‌ها به سر ما آمد. در آن لحظه دنیا روی سر من خراب شد. دیدم درست آن چیزی که پیش بینی می‌کردم که قبول نکردند انجام شد.  باز تحت فشار بسیار شدید دشمن قرار گرفتیم که دیگر نگهداری سرباز در مواضع امکان پذیر نبود. ما در طول این مدت 24ساعت  و یا بیشتر، غذا نخوردیم. می‌رفتیم از این ارتفاع به آن ارتفاع، این یگان و آن یگان را بالامی‌بردیم، جنگ و درگیری است. این وضعیت  بیشترین اثر را روی روان من گذاشت و هنوز در خاطرم هست.

تمام خاطره‌ها ناخوش است

خاطره‌ای که به ذهنم می‌آید. پس از فشار دشمن به عقب می‌آمدیم که ماشین ما چپ کرد  و  خوشبختانه به سمت بالای جاده چپ کرد چون اگر به سمت پایین چپ می کرد، می‌افتادیم در رودخانه و می‌مُردیم. از در جیپ  بیرون آمدیم. دو نفری سعی کردیم ماشین را برگردانیم و راه را ادامه بدهیم. دیدیم نمی‌شود. گفتم صرف نظر کن برویم، بعد می‌گوییم بیایند وجیپ را بیاورند. چون پاسگاه ما آن طرف قزلچه روی تپه‌ی ادامه لری، به نام شاخ نانشکنه، بود. آنجا رفتیم و شب فرستادیم جیپ را سر­و­ته کردند و آوردند. از این خاطرات زیاد است ولی هیچ کدام خوش نیست، و تمام آنها ناخوش است. از ابتدا تا انتهایش را انسان وقتی می‌بیند ناخوش می‌شود، و ناخوشی آن، بیشتر آنجاست که شما در صحنه هستید و منطقه مشخص است، و یگانی از سپاه که می خواهد آنجا عمل کند، نمی آید تا با شما هماهنگی کند و شما را در جریان قرار دهد که چه اتفاقی قرار است بیفتد.

 

گردان 112 تیپ 3 لشکر 28 از قبل تا بعد از عملیات والفجر9

سخنان سرهنگ علی اکبر اوج فرمانده گردان 112 تیپ 3 لشکر 28 سنند

از مورخه 07/07/64 گردان 112 پیاده، در مرحله آخر عملیات قادر در کنترل عملیاتی تیپ 3 لشکر 21 حمزه سیدالشهداء(ع) به منطقه شمال­غرب (محور عمومی کلاشین، لولان، سرسول و محور سیدکان) اعزام گردید. در آنجا در احتیاط تیپ عملیاتی فوق قرار گرفت. بعد با اجرای تک محدود، در منطقه سرسول آفند نموده و ضمن تلفات و ضایعات سنگین به نیروهای بعثی به علت شرایط جوی نامناسب و صعب العبور بودن منطقه به حالت پدافند استقرار یافت.

اجرای عملیات و تحرکات پی در پی باعث شد که فرماندهان بعثی مجبور به جابجایی نیرو از جبهه­های جنوب و میانی، جهت گسترش در منطقه کوهستانی شمال­غرب شوند. بدین ترتیب ابتکار عملیات و حفظ دور تک و تحمیل اراده جمهوری اسلامی ایران بر رژیم بعثی عراق مسلم شد و نهایتاً فرماندهان عالی جنگ، مقدمات عملیات والفجر 8 را در بندر فاو طرح ریزی و اجرا نمودند.

با آغاز فصل سرما در اواخر آبان و شروع بارش برف و باران در منطقه کلاشین ،خود به خود اجرای هرگونه عملیاتی متوقف شد. با صدور دستور قرارگاه عملیاتی رده بالا، گردان 112 پیاده در کنترل عملیاتی لشکر 23 نوهد قرار گرفت. سپس با تحویل خط پدافندی لولان به یگان سرزمینی گردان لشکر 64 به عنوان کنترل و مراقبت محور پیرانشهر – مهاباد در منطقه جدید مستقر گردید. این استقرار با اجرای گشت جوله خودرویی و گماردن کمین و اجرای گشتی شبانه در پایگاه­ها تا اوایل دی ماه ادامه یافت.

سپس گردان با تحویل محور به یکی از گردان‌های لشکر 23 نوهد، به منطقه سرزمینی لشکر 28 در جناح راست خط پدافندی تیپ 3 مریوان با تعویض گردان 157 پیاده لشکر 88 زاهدان، عملاً خطوط پدافندی والفجر 4 در عملیات سال 62 را اشغال نمود. با استقرار پاسگاه تاکتیکی گردان 112 در منطقه شیخ لطیف، عوامل ستادی کنترل و نظارت بر واحد پیاده در خط اعم از دیدگاه­ها و مواضع سلاح­ها، ارتباط مواضع، ذخیره مهمات، کنترل عبور و مرور، دقت در آمارگیری نفرات و ترمیم و احداث مواضع سلاح­های پشتیبانی رزمی گردان و اطمینان از ارتباط با قرارگاه رده بالاتر و آمادرسانی به موقع یگان­ها و جلوگیری از تماس پرسنل با افراد محلی و غیره نظارت مستمر به عمل می­آوردند. در همین راستا توسط رکن 3 گردان، طرح‌ریزی جهت اجرای گشتی و کمین شبانه و مراقبت و شناسایی از منطقه مقابل به طور مکرر انجام می­شد. هرچند که با توجه به فصل زمستان و نزول برف و ریزش باران،  تردد در محورهای مواصلاتی مشکل و حرکات را کند نموده بود، ولی برتری دید و تیر یگان­های خودی بر دشمن وجود داشت.

انتهای مطلب

منبع: عملیات والفجر 9 – تاریخ شفاهی، کامیاب، محمد و همکاران، 1400، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده