بخش دوم – اجرای مأموریت
ادامه وضعیت نیروهای تک ور بعد از شروع پیشروی
وضعیت منطقه آرام بود، چون نیروهای شکست خورده دشمن که تاب مقاومت نداشتند، کشته و اسیر شده، و یا از موقعیت قبلی عقب نشینی کرده بودند و نیروهای احتیاط و یا تقویت که معمولاً برای هر رده پدافندی در نظر گرفته می شود، وارد نبرد نشده بودند. فقط تبادل آتش توپخانه های دو طرف در مناطق طرفین ادامه داشت. اجرای آتش توسط دشمن نشان شده نبود و در کل منطقه اجرا می شد. در آن موقع من در پشت خاکریز محور مرکزی بودم و با بی سیم ارتباط برقرار بود. مدتی گذشت و نیروها به عقب نیامدند. فاصله تا نیروها دو کیلومتر بیشتر نبود. سوار خودرو شدم و خودم را به نیروها رساندم. لحظه ای به آنجا رسیدم که خودروهای حامل توپهای ۱۳۰م م (با غنائم بدست آمده از دشمن ) در حال خارج شدن از آن منطقه بودند. در آن لحظه هیچ گونه فشاری از سوی دشمن که سبب تلفات و ضایعات باشد، وجود نداشت و آتشهای توپخانه دشمن نیز روی منطقه مذکور اصابت نمی کرد. نیروها برای آمدن به عقب تمایل نداشتند. با بی سیم به فرماندهان گردان دستور مجدد صادر شد و تأکید گردید که نیم ساعت بعد بایستی نیروها در پشت خاکریز مستقر شوند و مجبور شدم آنجا باشم و دستور صادره را کنترل کنم. بالاخره پس از چند دقیقه نیروها به تدریج به سمت عقب حرکت کردند .
نیروهای عمل کننده در محور مرکزی نیز بایستی سه کیلومتر از خاکریز را اشغال می نمودند. نقطه هماهنگی بین نیروها مشخص شد و اقدام بعدی نیروها گسترش در پشت خاکریز و جا به جا کردن سنگرها از طرف غرب خاکریز به طرف شرق خاکریز بود که مقرر گردید فرماندهان کنترل و هدایت نمایند.
نیروهای عمل کننده در محور جنوبی نیز طبق دستور قبلی پس از پاکسازی منطقه، سه کیلومتر به عقب آمدند و محدوده تعیین شده در خط پدافندی را در کنار جاده اشغال نمودند. حدود ساعت 0700 تقریبا تمام نیروها در پشت خاکریز مستقر شدند و تلاش برای ساختن سنگرهای پدافندی شروع شد.
گردان ابوذر از نیروی احتیاط نصر۲، از رودخانه کارون عبور کرده بود اما هنوز به منطقه پدافندی که همان خاکریز سراسری شرق جاده اهواز – خرمشهر بود، نرسیده بود. گردان ۲۷۵ تانک (-) هنوز از پل نصب شده بر روی رودخانه کارون عبور ننموده بود.
آتشهای توپخانه دشمن به صورت پراکنده در منطقه اجرا و به تدریج بر شدت آن افزوده می شد. هواپیماهای دشمن که تا آن موقع بمباران های دقیق و نشان شده نداشتند، برای ارزیابی و مشخص کردن محدوده نیروهای رزمنده از ارتفاع بسیار پایین پرواز می کردند و در نوبت های بعدی تلاش می کردند که تجمع نیروهای پدافندی و آفندی را مورد هدف قرار دهند.
تا آن موقع از روز، نصر2 (تیپ2 لشکر21 حمزه – تیپ27 محمد رسول الله)، هدف های تعیین شده را تأمین نموده بودند و سرپل بسیار خوبی که عرض آن خط پدافندی را تشکیل می داد، به طول 9 کیلومتر و عمق حدود 16 کیلومتر تصرف گردیده بود؛ اما نگهداری سرپل با آن وسعت در مقابل پاتکهای دشمن کار ساده ای نبود. در خط اول پدافندی (خاک ریز شرق جاده اهواز – آبادان) نیروهای تیپ2 یعنی گردانهای 169-144-141 استقرار یافتند. نیروهای سپاه در عمق 4-5 کیلومتری خط موصوف، خط پدافندی دوم را تشکیل دادند.
در سمت راست گردان169 از تیپ2، نصر1 وارد عمل شده بود و ترکیبی از تیپ1 لشکر21 و تیپ7 ولیعصر سپاه را داشت. پیشروی نیروهای نصر1 با مقاومت شدید دشمن مواجه شده بود و درگیری ادامه داشت و تا آن موقع تماس با نیروهای نصر1 برقرار نشده بود و سمت راست گردان 169 خالی از نیروهای خودی بود. در سمت چپ گردان141 گردانهایی از سپاه که به طور مستقل عمل می کردند، حضور داشتند که ارتباط بین آن دو برقرار بود اما ارتباط بین نصر5 و گردانهای سپاه برقرار نشده بود و نیرویی در سمت چپ حضور نداشت. عدم حضور نیروهای خودی در طرفین خط پدافندی، آسیب پذیری نیروهای ما را افزایش می داد و برای نیروهای دشمن در منطقه افزایش می یافت، اما چون اجرای آتش در کل منطقه صورت می گرفت، آسیب و تلفات زیادی نداشت. البته آتشهای توپخانه های نیروهای خودی نیز بدون دیده بانی صورت می گرفت، چون زمین صاف بود و پیشروی نیروها و گرفتن اهداف سبب گردیده بود تا آن موقع نیروهایی از دشمن که در دید دیده بانان در خط باشد، مشاهده نشود؛ وضعیت موجود نمایانگر آماده شدن دشمن برای اجرای پاتک بود تا بتواند لااقل نیروهای نصر2 را از خاکریز جاده به عقب براند.
خط پدافندی نیروهای خودی که موقعیت منحصر به فرد و مشخصی در منطقه عملیات داشت، برای نیروهای دشمن شناخته شده بود و حتی بدون دیده بانی و از روی نقشه نیز دشمن قادر بود روی آن مانور کند و آتشهای توپخانه را هدایت نماید. نقطه ضعف دوم، گسترش نیروها در خط پدافندی این بود که در صورت پیشروی نیروهای دشمن با یگانهای زرهی، به علت برد زیاد گلوله های تانک این امکان وجود داشت که از مسافت دور خاکریز را مورد اصابت گلوله های تانک قرار دهد و ما چون نیروی زرهی نداشتیم به علت اینکه سلاح های موجود برد زیادی نداشتند، تانک های دشمن مورد اصابت قرار نمی گرفتند. در نتیجه با ادامه وضعیت تلفات انسانی و تجهیزات برای نیروهای ما زیاد بود و ادامه آن سبب می گردید که دشمن قادر به تصرف هدف باشد.
مورد دیگری که بایستی در اجرای هرگونه حرکت در منطقه عملیات در نظر گرفته شود این بود که جدا شدن نیروها از خط پدافندی و حرکت آنها به سمت عقب فاجعه آمیز بود. زیرا منطقه عملیات صاف و هموار بود و حرکت نیروها، هدف مناسبی برای دشمن بود، زیرا مورد اصابت گلوله و ترکش واقع می شدند.
در مجموع بررسی وضعیت، این نتیجه حاصل شد که بایستی از توان موجود استفاده کرد و از قرارگاه نصر درخواست کمک مهندسی و آتش توپخانه و اعزام بالگرد نمود.
گردان275 (-) به منطقه وارد شد. حضور تانکها در پشتیبانی از نیروهای در خط، عامل تقویت روحیه نیروها گردید. به جناب سرگرد علی ایوبی ابلاغ شد هرچه زودتر، نیروهای زرهی را در امتداد خط پدافندی گسترش دهد. گرچه تعداد تانکها برای گسترش در خط پدافندی 10کیلومتری محدود بود؛ اما حضور آنان دلگرمی بسیار خوبی بود و از طرفی تانک با داشتن قدرت تحرک سریع قادر است در اسرع وقت جا به جا شود و در محل دیگری وارد عمل گردد.
از آنجا که برقراری ارتباط با افسر هوانیروز اعزامی به نصر2 ممکن بود، به ایشان ابلاغ شد که در مورد اعزام بالگرد اقدام کند و بنا به نیاز وارد عمل شوند، به جناب سروان بشیری افسر مهندسی و فرمانده گروهان دوم مهندسی که به تیپ از طریق لشکر مأمور شده بود، ابلاغ گردید اقداماتی به عمل آورند. تعدادی از وسایل مهندسی لشکر و یا جهاد در دو قسمت (شمال سمت راست خط پدافندی – جنوب سمت چپ خط پدافندی) اعزام شوند و هر چه زودتر خاکریز جانبی را احداث نمایند تا با گسترش نیروها در پشت خاکریز، تا حدودی تأمین طرفین برقرار گردد.
انتهای مطلب