چهره به چهره دریا-1
(شرح زندگی ناخدایکم بایندر)

سخن نخست

ناخدا یکم کوروش بایندر یکی از افسران کارکشته و لایق نیروی دریایی بود که در سال 1336 به دانشکده افسری رفت و تا سال 1339 دوره‌های تخصصی دریایی بسیاری را در انگلستان و آمریکا طی کرد. وی از سال 1358 تا اردیبهشت‌ماه سال 1359 در سمت معاون طرح و برنامه نیروی دریایی ارتش خدمت کرد و از سال 1359 تا سال 1362 به‌عنوان معاون عملیات اداره سوم ستاد مشترک ارتش هدایت و هماهنگی عملیات رزمی بین نیروهای سه‌گانۀ ارتش رابه عهده داشت.

بایندر از سال 1362 به سمت معاون هماهنگ‌کننده نیروی دریایی ارتش منصوب و در اواخر همان سال با حفظ سمت به‌عنوان فرمانده قرارگاه عملیاتی دریا- ساحل مستقر در خلیج‌فارس به این آب‌وخاک خدمت کرد. وی پس از بازنشستگی مدتی در شرکت ملی نفت‌کش و یک شرکت بین‌المللی به کار پرداخت و بعد خودش شرکت ایران سفینه را تأسیس کرد. ناخدا بایندر سرانجام در تاریخ 23 تیرماه سال 1393 به دیدار حق شتافت. این افسر وظیفه شناس نگاهی عمیق به دریا و توسعه دریا محور داشت و همواره بر اهمیت ارگان‌های دریایی در توسعه این صنعت تأکید داشت.

چند سال قبل حجت‌الاسلام سعید فخرزاده دوست و همکارم در شورای مرکزی انجمن روزنامه‌نگاران دفاع مقدس از مصاحبه با ایشان برایمان سخن ‌گفت و این‌که دوست دارد این گفت‌وگوها به شکل کتابی مستقل به زیور طبع آراسته شود. برای این کار اظهار آمادگی کردم. یک جلسه صبحانه کاری در دفتر هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی برگزار شد. آن روزها برای نگارش این کار نتوانستیم به توافقی دست‌یابیم. موضوع تا ابتدای سال 1397 مسکوت ماند.

دوباره به درخواست حاج سعید بزرگوار این کار را پذیرفتم. ابتدا نسخه‌های پیاده شدۀ نوارهای کاست گفت‌وگو با ایشان را تحویل گرفتم. ناخدا بایندر در این گفت‌وگوها خاطرات خود را از کودکی، جنگ جهانی دوم، کودتای 28 مرداد تا ابتدای انقلاب و جنگ روایت کرده است. خاطراتی که نکات شیرین و پراهمیتی در خلال آن بازگو می‌شود. این خاطرات خواننده را در جریان بخشی از تاریخ معاصر

ایران، خاصه در ارتش و نیروی دریایی، قرار می‌دهد و چون مشاهدات مستقیم این افسر غیور ایرانی است به‌عنوان اسنادی دست‌اول دارای ارزش و اهمیت خواهد بود.

روند این گفت‌وگوها تا ابتدای انقلاب دنبال شده است. متأسفانه دست اجل به ناخدا بایندر مجال نداد تا خاطراتش را ادامه دهد. دوستان معتقد بودند که خاطرات او در نیروی دریایی قبل از انقلاب چنان پررنگ، مهم و کمیاب است که انتشار آن تا همین مقطع هم کتاب را خواندنی و جذاب می‌کند. پیشنهاد دادم تا با چند تن از همکاران ایشان به گفت‌وگو بنشینم و در فصل نهایی روایت زندگی ایشان را به‌اجمال تا هنگام فوت از زبان این بزرگواران روایت کنم تا به‌نوعی نقصان کتاب جبران شود. با هماهنگی دوست عزیزم آقای حسن کلانتر مهرجردی دردفتر گروه مشاورین هیئت   معارف جنگ ،فرصتی فراهم شد تا با دریادار اخگر و ناخدا اولادی، از دوستان و همکاران نزدیک مرحوم بایندر گفت‌وگو کنم. حاصل این گفت‌وگو در فصل یازدهم کتاب به‌عنوان مؤخره بر زندگی این افسر لایق از زبان این دو عزیز روایت شده است. امیدوارم که این تلاش توانسته باشد به غنای کتاب بیفزاید.

در تدوین کار سعی کردم با رعایت لحن راوی نثری روان و خواندنی به خواننده ارائه کنم. البته بهتر دیدم موضوعات تکراری که در طول گفت‌وگو چندباره مطرح شده بود را حذف و گاهی ترتیب مطالب بیان شده را برای یکدستی زمان روایت جابه‌جا کنم. در خاتمه از کاوه خاتمی که در کنار حجت‌الاسلام فخر زاده زحمت گفت‌وگوهای اصلی را کشیده‌اند و دوستانم در دفتر مشاورین هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی که زحمت هماهنگی‌های کار را تقبل کردند، خاصه آقای کلانتر تشکر ویژه دارم. امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم.

محمدعلی آقامیرزایی

انتهای مطلب

منبع: چهره به چهره دریا، آقامیرزایی،محمد علی، 1400، ایران سبز

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده