نصر بزرگ (14)
قرارگاه نصر2 در عملیات بیت المقدس بخش دوم – اجرای مأموریت

 

شروع پاتکهای دشمن

تا ساعت 0800 تلاش زیادی برای برقراری ارتباط در سمت راست و در قسمت چپ با نیروهای عمل کننده به عمل آمد اما موفق نشدیم؛ زیرا آثاری از هیچکدام تا مسافت سه الی چهار کیلومتری وجود نداشت. از ساعت 0830 ، پاتکهای دشمن با نیروهای زرهی شروع شد. نیروهای پدافند کننده که تا آن موقع با استفاده از اصل غافلگیری و سرعت بدون دادن تلفات و ضایعات، هدف های خود را تصرف و تأمین نموده بودند، به تدریج آسیب پذیر می شدند. تخلیه شهدا و مجروحان در چنین شرایط بسیار حساس است و سرعت در انجام آن امر اساسی و ضروری است. حرکت آمبولانسها در پشت سر نیروها، این مزیت را داشت که دسترسی به آنها بسیار آسان باشد. نیروهای امداد و پزشکیاران با توجه به عملیات بزرگ فتح المبین مجهز بودند و از تجربه کافی برای امداد و دادن کمکهای اولیه و تخلیه مصدومین برخوردار بودند.

نگهداری خط پدافندی و دفاع از آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود و بایستی به هر ترتیب ممکن این امر صورت می گرفت. ابتدا تأکید زیاد برای ایجاد سنگرهای انفرادی در پشت خاکریز شده بود و فرماندهان گردان و گروهانهای همچنین رده های پایین تر مانند دسته، گروه و تیم در آماده کردن آن نظارت و کنترل داشتند. انجام همین امر در حفظ سلامتی نیروها بسیار مؤثر بود؛ اما کافی نبود، چون برای اینکه نیروهای دشمن را بکشیم؛ لازم است آنها را در ابتدا ببینیم و به سوی آنان تیراندازی کنیم و تیراندازی دقیق باشد تا به نتیجه مورد نظر برسیم.

اما این طرف قضیه نیز روشن است، زمانی که دشمن را می بینیم بالطبع او نیز ما را خواهد دید و به سمت ما تیراندازی خواهد کرد، در اینجا موضوع مهم است که کدام یک سریع تر و دقیق تر تیر را شلیک کنیم و فرصت را از طرف مقابل بگیریم.

در وضعیت موجود چند امیتاز به نفع دشمن بود و آن این بود که دشمن می دانست نیروهای ما در پشت خاکریز که خود احداث کرده بود حضور دارند. با نگرش به موضوع، حجم آتشهای اجرایی را بر روی خاکریز افزایش می داد و همین امر سبب می شد تلفات و ضایعات ما بیشتر باشد. امتیاز دوم دشمن نسبت به ما، داشتن نیروهای زرهی بیشتر بود. این نیروها از تحرک و قدرت آتش و برد بیشتر برخوردار بودند؛ مثلاً تانک دارای توپ 105 یا 120 م م است که پس از شلیک آن، در صورتی که با دوربین هدف را تعقیب نماید، تا مسافت پنج کیلومتر برد دارد و این نوع تیراندازی بسیار دقیق است؛ زیرا دوربین هدف را می بیند و آن را تعقیب می کند و مورد اصابت قرار می دهد.

در صورتی که تانک به صورت توپخانه یعنی بدون استفاده از دوربین با بالابردن لوله تانک تیراندازی کند، برد آن خیلی بیشتر می شود لیکن دقت آن بسیارکمتر خواهد بود. از نظر قدرت تخریب، گلوله تانک به علت حساسیت مواد منفجره که در داخل آن است و ساخت استوانه ای گلوله از نظر وزن و مواد اولیه و ترکیب آلیاژ، جهت از بین بردن تانک، خودرو، سنگرهای مستحکم و تجمع نفرات بسیار مؤثر است و قدرت انفجار بالایی دارد.

در وضعیت ایجاد شده، موضوع بها دادن به اهداف فقط می تواند کفه ترازو را متعادل کند و یا به نفع طرف مقابل شاهین ترازو را بالا و پایین آورد. در عملیات فتح المبین نیروها خود شاهد مقاومت نیروهای دشمن بودند. آنها تا زمانی مقاومت و پایداری می کردند که تلفات ندهند و یا تلفات وارده اندک باشد. تا آن موقع هیچ یک از عملیات های صورت گرفته، مقاومت دشمن در حد ایثار نبود و به محض اینکه فشار نیروهای خودی بیشتر می شد، یکی از دو راه انتخاب می شد: فرار از موضع یا تسلیم شدن. عکس موضوع برای ما بارها اتفاق افتاده بود، نیروها تا آخرین نفر مقاومت و پایداری داشتند. به عنوان مثال در خرمشهر که از شروع جنگ تحمیلی، نیروهای رزمنده مقاومت می کردند تا عصر روز 28 مهر 1359 مقاومت با پایداری آخرین نفر تا آخرین نفس ادامه داشت و یا در تاریخ 3 آبان 1359 گردان 144 از لشکر21 حمزه در سه راهی محور ماهشهر – آبادان تا آخرین نفر با دشمن جنگید و از رزمندگان در خط به جز مجروحان که تعدادی از آنها به عقب تخیله شدند هیچ یک به عقب نیامدند.

من ضمن اینکه به پشتیبانی لشکر در تقویت نیروهای در خط پدافندی مطمئن بودم، به پایداری نیروهای در خط نیز تا آخرین نفر و آخرین نفس معتقد بودم. به همین جهت از ابعاد روانی و روحی به خود مسلط بودم و آرامش کافی داشتم. نیروهای پاتک کننده دشمن در ابتدا از مسافت دور خاکریز کنار جاده را نشان کردند و آتش سنگینی روی آن اجرا شد. تعدادی از سنگرهای ساخته شده توسط دشمن که در غرب خاکریز بود و جا به جایی مصالح آنها برای ساختن سنگر در شرق خاکریز صورت نگرفته بود منهدم گردید؛ البته در داخل این سنگرها نیرو حضور نداشت و نیروها در طرف شرق خاکریز سنگر احداث نموده بودند و در پناه خاکریز بودند.

در موج اول تیراندازی به نیروهای پدافندی آسیب زیادی وارد نشد، تعداد معدودی با ترکش گلوله ها مجروح شدند و آسیب پذیری خودشان را متوجه شدند. به این ترتیب بایستی از سنگر استفاده نمایند. ارتفاع جاده از زمینهای اطراف به دو متر می رسید و ارتفاع خاکریز احداث شده نیز به طور متوسط یک و نیم متر بود؛ در نتیجه تردد در پایین جاده امکان پذیر بود و حتی رفت و آمد خودروها دیده نمی شد و این موضوع کمک شایانی در پشتیبانی نیروها و انجام امور مجروحان داشت. از ساعت 9 هواپیماهای دشمن با سورتیهای مستمر و مداوم که اکثراً در ارتفاع بسیار پایین صورت می گرفت وارد منطقه نبرد شدند و این امر در حالی صورت گرفت که نیروهای تک کننده سرپل متصرفی را توسعه داده بودند و منطقه ای به وسعت 16×40 کیلومتر را تصرف نموده بودند. به همین جهت آسیب پذیری نیروها در مقابل تک های هوایی با توجه به گسترش و تفرقه در منطقه، بسیار کم بود. ایتدا برای زدن پلهای نصب شده بر روی رودخانه کارون تلاش کردند. البته 5 دهنه پل در پنج نقطه روی روخانه کارون نصب شده بود.

نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از صبح زود پوشش هوایی منطقه عملیات را از 15 روز قبل تا 10 روز بعد از عملیات در دست داشت، به ویژه برای نگهداری از پلهای نصب شده پدافند هوایی فعال بود. تلاش نیروی هوایی دشمن در انهدام پلها به جایی نرسید و 3 تا 4 فروند هواپیماهای دشمن در منطقه منهدم و سقوط کرد.

گردان توپخانه کمک مستقیم تیپ2 مختلط بود؛ یعنی در ترکیب این گردان 2 نوع توپ به کار گرفته شده بود. توپهای 105 م م که برد آنها با گلوله های محترقه شدید به 9 کیلومتر می رسد و توپهای 155 م م که برد بیشتر و قدرت تخریبی بالاتری دارند. (تا مسافت 14 تا 16 کیلومتر برد دارند)

این موضوع امتیاز خوبی برای پشتیبانی از نیروهای در خط بود. جناب سرگرد اصغر مناف پور فرماندهی گردان موصوف را بر عهده داشتند که یکی ار افسران جدی و با دانش توپخانه لشکری محسوب می شدند.

در شروع پاتکهای دشمن، توپخانه کمک مستقیم در شش کیلومتری از خط پدافندی مواضع آتش را اشغال نموده بودند و با اجرای آتشهای درخواستی پیشروی دشمن را متوقف و کند می کردند و در بعضی از موارد شعله های حاصله از انفجار مهمات و یا تانک بیانگر تلفات و ضایعات دشمن بود. تانکهای گردان 275(-) نیز با تیر مستقیم آتش های ضد تانک اجرا می کردند . در این مرحله سلاحهای موجود در خط پدافندی به علت نداشتن برد مؤثر زیاد مورد استفاده قرار نگرفتند.

انتهای مطلب

منبع: نصر بزرگ، سرتیپ شاهین راد، فرض الله، 1384، عرشان، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده