ادامه شروع پاتکهای دشمن
برای تقویت آتش توپخانه کمک مستقیم فرماندهی، گردان با توجه به روابط و ارتباطی که که با توپخانه لشکری دارد می تواند درخواست آتش نماید. در این مورد نیز جناب سرگرد مناف پور اقدام نمود و از طریق توپخانه لشکری در راستای تقویت آتش اقداماتی صورت می گرفت.
تبادل آتش و فعالیت های هوایی بین دو طرف درگیر ادامه داشت، تانکهای دشمن به تدریج در حال پیشروی بودند. نزدیک شدن نیروهای زرهی دشمن به خط پدافندی سبب می شد که اجرای آتش توسط آنها مؤثر تر باشد. به جز تانکهای گردان 275 زرهی، در خط پدافندی هیچ گونه سلاحی که قادر باشد بیشتر از سه کیلومتر آتش مؤثر ایجاد نماید وجود نداشت. به ناچار بایستی نیروها تأمل می کردند تا دشمن در تیررس آنان قرار گیرد.
در ساعت 0930، وسایل مهندسی مورد درخواست به منطقه وارد شد و توسط رییس رکن سوم تیپ جناب سرهنگ مشهدی فراهانی به محل های تعیین شده در شمال و جنوب خط پدافندی اعزام گردیدند. احداث خاکریز در زیر آتش دشمن با آن حجم مشکل بود؛ اما روحیه قوی و ایمان سرشار آنها که با دیدن 16 کیلومتر پیشروی نیروها و حجم وسیع پاکسازی منطقه از لوث وجود دشمن، قویتر می گردید، برای انجام کار آمادگی کافی و وافی وجود می آمد.
پیشروی دشمن گرچه خیلی کند بود اما به تدریج ادامه داشت و توپخانه دشمن با حجم زیاد اجرای آتش داشت. هدف دشمن اجرای آتش انبوه روی خاکریز شرق جاده اهواز – خرمشهر بود، به طوری که تا رسیدن به آن احساس نماید نیروی فعالی در پشت خاکریز وجود ندارد.
تانکها به جلو آمدند و تا حدود سه کیلومتری رسیدند. از این پس از سلاح های موجود در خط پدافندی موشکهای مالیوتکا و تفنگهای 106 م م و موشک اندازهای 107 م م قادر بودند با اجرای آتش، تلفات و ضایعات به دشمن وارد کنند. این سلاح ها به تدریج فعال شدند و همین امر سبب گردید که پیش روی دشمن کند و زمانی نیز متوقف شود.
تبادل آتش بین دو طرف ادامه داشت. آتشهای توپخانه به علت نزدیک شدن دشمن به نیروهای خودی اثر کمتری داشت و در عمق اجرای آتش بیشتری صورت می گرفت. با ادامه درگیری تعدادی از خدمه های سلاح های ضد تانک که پوشش مناسبی در مقابل تیر مستقیم و یا ترکش گلوله ندارند مجروح شدند و یا به سلاح های آنها صدمه وارد شد، قادر به اجرای اتش نگردیدند. دشمن مجدداً به پیش روی ادامه داد. جلو آمدن تاکتیکی دشمن در 10 کیلومتری منطقه پدافندی به حدی رسید که تانکها قابل شمارش بودند و تعدادی نفربر نیز در بین آنها وجود داشت. من در حدود مرکز خط پدافندی بودم، در پشت خاکریز که تعدادی گونی پر از خاک در اطراف آن چیده شده بود و شکل یک چهار دیواری 1×1 متر با ارتفاع یک و نیم متر داشت و جناب سروان حسین خنجری افسر مخابرات تیپ با بی سیم همراه من بود.
من نگران دور زدن دشمن از سمت راست و چپ خط پدافندی بودم؛ در صورتی که این امر صورت می گرفت طولی نمی کشید که خط سقوط می کرد چون هیچ یک از نیروهای راست و چپ تا آن موقع با ما ارتباط نداشتند و اطراف نیروهای در خط کاملاً خالی از نیرو بود.
جناب سروان خنجری در تماس دائم با گردانهای 169 و فرمانده محور عمل کننده سپاه در جنوب بود، تا با پشتیبانی از نیروهای مهندسی، در احداث خاکریز اقدام جدی به عمل آید. نیروهای زرهی دشمن نزدیک و نزدیک تر آمدند به طوری که تعدادی از آن ها به صد متری خاکریز رسیدند و باز هم پیشروی ادامه داشت. نیروهای پدافند کننده با تمام توان به سمت آنان تیراندازی می کردند، دشمن کمی متوقف می شد اما جلو آمدن را با تأنی ادامه می داد. برای خدمه های آر.پی.جی 7 در مسافت صد متری، تانک بهترین هدف است. تیراندازی زیادی به سمت دشمن انجام می شد اما زیاد کاری نبود، مثلاً نفربر از کار می افتاد یا خدمه مجروح می شد، شنی تانک پاره می شد، نفرات خدمه پیاده نمی شدند، تانک یا نفربر توقف می کرد و خدمه از تیربار یا توپ آن برای تیراندازی استفاده می کردند و بقیه تانکها به جلو می آمدند.
دو حادثه در انتظار من و نیروها بود: یکی شهادت دوم اسارت. من در نیروهای پدافند کننده با تلاش فراوانی که داشتند اسارت را قبول نداشتم؛ در یک لحظه به سمت چپ نگاه کردم در یک کیلومتری یا بیشتر دو دستگاه تانک دشمن در اثر آتش نیروهای پدافند کننده منفجر شد و شعله های آتش و صدای انفجار گلوله های داخل تانک منطقه را فرا گرفت.بالای خاکریز رفتم که منطقه را بهتر ببینم، در سمت راست خط پدافندی نیز تعداد بیشتری از تانکها در حال سوختن بودند. کمی بالاتر از محل توقف من یک دستگاه نفربر تا نزدیک جاده آمده بود، به وسیله گلوله آر.پی.جی هفت شعله ور گردید در حالی که خدمه نفربر برای فرار از شعله های آتش داد و فریاد می کردند؛ گروهبان دوم دهقان جمعی گردان144 با موشک تاو یک دستگاه تانک را منهدم کرد به طوری که برجک تانک و خدمه به هوا پرتاب شدند.
البته این موارد را من در اطراف خودم مشاهده کردم وطبیعی است که در سرتاسر منطقه پدافندی به همین ترتیب ادوات زرهی دشمن مورد اصابت قرار می گرفت. از جمله همان موقع اطلاع پیدا کردم که شادروان گروهبان دوم مصطفی وفامنش (خدمه تفنگ 106 م م ) سه تا چهار دستگاه تانک دشمن را از مسافت نزدیک مورد اصابت قرار داده است.
مقاومت و پایداری نیروها و تلاش همه جانبه به ویژه خدمه سلاح های ضد تانک، سبب گردید نیروهای دشمن که تا پشت خاکریز پیشروی نموده بودند، با دیدن تلفات و ضایعات عقب نشینی نمایند.
در اثر پایداری و مقاومت نیروها، دشمن مجبور به عقب نشینی و به جا گذاشتن دهها تانک و نفربر در منطقه، و تعدادی از اجساد خدمه ادوات زرهی شد که اکثراً سوخته بودند و در معرض دید نیروها نیز قرار داشتند و همانطور که قبلاً نیز به آن اشاره گردید هدف مقدس بود و برای دسترسی به آن بها لازم داشت و این قیمت و ارزش همان ایثار و طلب شهادت نیروها بود که تا پای جان ایستادند.
تانکها و نفربرهای منهدم شده دشمن تا چند سال پس از خاتمه جنگ نیز در منطقه باقی مانده بودند. دفع پاتک در مرحله اول، اثر بسیار شگرفی در نیروها به وجود آورد و این اطمینان حاصل شد که خط پدافندی تثبیت شده است و امکان نفوذ در آن وجود ندارد.
البته در طول عملیات از یگان هوانیروز نیز استفاده شد و پشتیبانی بالگردهای هجومی از نیروها بسیار خوب بود؛ مراتب دفع پاتک در مرحله یکم به قرارگاه نصر اعلام گردید اما توصیه فرمانده لشکر جناب سرهنگ حسنی سعدی این بودکه دشمن پاتکهای دیگری نیز تدارک دیده است، مراقب اوضاع باشید.
قرارگاه نصر تلاش می کردکه با یاری رساندن به نیروهای نصر1 و نصر3، هرچه سریعتر آن ها نیز با ادامه پیشروی به جاده اهواز – خرمشهر برسند. در آن صورت تمام نیروهای قرارگاه نصر در امتداد جاده قرار می گرفتند و نفوذ به خط پدافندی آسان نبود. نصر5 (تیپ23 نیروهای مخصوص به فرماندهی جناب سرهنگ محمد محمدی و تیپ22 سپاه به فرماندهی برادر موسوی) بین نصر2 و نصر3 وارد عمل شده بود؛ اما چون به سمت جنوب غربی پیشروی کرده بودند و از جهتی هدف تعیین شده در عمق منطقه عملیات بود، فاصله زیاد با نصر2 ایجاد شده بود. امکان برقراری ارتباط حضوری وجود نداشت.
برای پوشش دادن خلاء موجود، قرارگاه نصر به نصر4 (تیپ4 زرهی لشکر21) مأموریت داد که فاصله موجود بین نصر5 و نصر2 را با آرایش تاکتیکی پر کند. لیکن این نیرو که با عنوان احتیاط قرارگاه نصر نیز مأموریت داشت، هنوز از پل عبور نکرده بود و انجام امر مدت زمانی به طول می کشید. اجرای مأموریت به گردان275 واگذار شد. بدین ترتیب طول خط پدافندی تیپ چند کیلومتری بیشتر شد. اما این اطمینان به وجود آمد که که دشمن از جنوب خط پدافندی قادر به دور زدن نخواهد بود.
انتهای مطلب