قبلاً گفتم سه نوع شناور مین جمع کن[1] داشتیم؛ مین جمع کن اقیانوسپیما، مین جمع کن ساحلی و مین جمع کن این لند یا این شور. شناور مینروب این شور، ماین سوئیپر بزرگ[2] بود. شناورهای مینروب ماین سوئیپر، شناورهایی با لایههای چوبی بودند. همه مین جمع کنها را به دلیل اینکه ضد مغناطیس باشند از چوب میساختند. تمام پیچ و مهرههایی که برای اینها کار میکردند، برنجی بود. سعی میکردند حتیالمقدور موتورهایش هم ضد مغناطیس باشد. به دلیل اینکه آن زمان مینهای دریایی سه نوعِ مینهای مغناطیسی، صوتی و فشاری بودند. به اینها مینهای تأثیری میگفتند. البته مینهایی هم بود که لنگر داشت؛ به بدنه کشتی میخورد و منفجر میشد که به آنها مینهای ضربتی میگفتند. پس چهار نوع مین داشتیم، یکی ضربتی و سه تا تأثیری بود. یکی از تأثیریها مغناطیسی بود. حالا این کشتیهای مین جمع کنی که ما روی آن رفتیم، از مین جمع کنهای ساحلی هم کوچکتر بود؛ یعنی در حقیقت مین جمع کنهای ماین سوئیپر بود.
آذرماه سال 1343 برای تحویل این کشتی به آمریکا رفتیم؛ درست در زمان 15 خرداد سال 1342 یادم هست وقتی تهران شلوغ شد من داشتم دوره مدیریت صنعتی را در تهران میدیدم. حدود یک سال بعدازآن یعنی سال 1343 برای آوردن مین جمع کن به آمریکا رفتم. دورهای که آنجا بودیم، انتخابات بود. کندی را کشته بودند و جانشین او هم دیگر نمیخواست رئیسجمهور باشد. در سیاتل واشنگتن بودیم. سیاتل در غرب آمریکا مرکز واشنگتن است، با واشنگتن دی. سی فرق دارد. بهاصطلاح به شمال سانفرانسیسکو رفتیم و مین جمع کن را ازآنجا تحویل گرفتیم. دو گروه حدود 22 افسر و درجهدار برای تحویل گرفتن دو کشتی ریاضی و هریسچی اعزام شده بودیم. البته ابتدا نام ناو هریسچی کهنمویی بود؛ ریاضی و کهنمویی. بعدها نام کهنمویی را روی یک ناو بزرگتر گذاشتند. کهنمویی جزو شهدای نیروی دریایی در سوم شهریور بود. نام هریسچی که یکی از شهدای همان روز سوم شهریور بود را روی این ناو مین جمع کن گذاشتند. این دو هرکدام 239 تن وزن داشتند. من فرمانده دوم و افسر راه ناو ریاضی بودم. مین جمع کنها را تحویل گرفتیم. یک گروه کوچک از افسران و درجهداران آمریکایی آمدند، کشتیها را به ما تحویل دادند و یادمان دادند که چگونه با دستگاهها کارکنیم.
ناو ریاضی در حدود 37 متر طول داشت، خیلی کوچک بود. 10 ماه طول کشید تا با این کشتی آموزش دیدیم. تمام این مدت توی خود آمریکا نبودیم. از سیاتل اینها را تحویل گرفتیم. چون کوچک بود سوخت، غذا و آبش زود تمام میشد. باید توی هر بندری میایستادیم. بنابراین از سیاتل که راه افتادیم، اولین جایی که رفتیم، سانفرانسیسکو بود. ازآنجا به بندر لانگبیچ در کالیفرنیا آمدیم. بعد بهطرف سانتیهگو در کالیفرنیا حرکت کردیم. در سانتیهگو دوره کار با تجهیزات مین جمع کنی را دیدیم. به این دوره، آموزش نوع سلاح میگفتند. سلاح نوعی دستگاههای مین جمع کنی بود؛ البته یک مسلسل کالیبر 50 روی سینه کشتی داشتیم ولی چیزی نبود که نیاز به آموزش داشته باشد. با این سلاح از گذشته آشنا بودیم. در این دوره با نحوه کار دستگاههای مین جمع کنی آشنا شدیم. قبلاً دوره مین جمع کنی دیده بودیم و بلد بودیم ولی یک دستگاههایی روی این کشتی خاص گذاشته بودند. رفتیم دوره این دستگاه را دیدیم.
بعد از سانتیهگو، به بندر آکاپولکو مکزیک رسیدیم و ایستادیم. ازآنجا بهسوی جنوب و کانال پاناما حرکت کردیم؛ از کانال پاناما عبور کردیم و بهطرف اقیانوس اطلس رفتیم. در پاناما یک اشکال فنی داشتیم، یک ماه ماندیم. پروانه کشتی دوم به سیمی گرفته بود. باید پروانهاش را درمیآوردند. ناو دوم برای تعمیر رفت، ما هم باید میماندیم. تعمیرات که تمام شد از پاناما به جامائیکا در دریای کارائیب آمدیم. بعد بهسوی میامی آمدیم و از کنار کوبا رد شدیم. وقتی بهطرف میامِی میآمدیم، دیدیم یک هواپیما از آمریکا آمد که ما را شناسایی کند، نمیدانستند ما چه شناوری هستیم. به نیروی دریاییشان گفته بودیم ولی روششان این بود که هر چیزی از کوبا نزدیک میشود را بررسی کنند. با کوبا دشمن بودند و به هر چیزی که از طرف کوبا بهطرف آمریکا نزدیک میشد، بسیار حساس بودند. ما هم از کنار کوبا میآمدیم، اینها ما را توی رادار گرفتند. آمدند روی کشتی را نگاه کردند، دو سه دور زدند و وقتی پرچم ایران را روی کشتی دیدند، خیالشان راحت شد.
در کشتی غذای ایرانی میخوردیم، تمام سبزیها مورداستفاده در ایران در سبد غذای ما بود. غذای ما را هم آمریکاییها میدادند. در سفارشی که میدادیم، بادمجان و سبزیهایی مثل جعفری بود که بتوانیم خورش قورمهسبزی و خورش بادمجان درست کنیم. خیلی بامزه بود وقتی به میامی آمدیم، مأمور بهداشتشان آمد و همه این سبزیها را در کیسههای نایلونی که داشتند ریخت و با خودش برد. گفتند باید هر چه از اینها دارید را تحویل بدهید. چون اینها را از مکزیک خریده بودیم، همه را گرفتند که مبادا تخم ناباب این سبزیها ازلحاظ انگل محصولاتشان را آلوده بکند، این هم برایمان جالب بود. بعد ازآنجا آمدیم یک دوره آموزشی دیگر دیدیم.
این دوره کار با ناوگان، یعنی مین جمع کنی دستهجمعی بود. یعنی همانجایی که ما در دانشجویی دوره مین جمع کنی دیده بودیم، همانجا، صبحها با مین جمع کنهای آمریکایی میرفتیم دریا و دستگاه مین جمع کنیمان را به آب میدادیم؛ بعد یک کانال را دستهجمعی سوئیپ میکردیم. مینهای تمرینی مغناطیسی و صوتی توی آب میریختند. بعد روی نوارهای مختص خودمان که درست کرده بودند میرفتیم و به مانیفست گزارش ورود و گزارش خروج میدادیم. این را هم به ما یاد دادند. بعد دیگر آماده بودیم که به ایران برگردیم. برای برگشت باید از اقیانوس اطلس عبور میکردیم که خیلی جالب بود.
کار مشکلی بود، یعنی برای ما خیلی خوب نبود ولی گزارش هواشناسی میگرفتیم و طبق پیشبینیها حرکت میکردیم. اول به جزیره برمودا رفتیم، چند روز آنجا ماندیم. سوخت، آب و غذا گرفتیم؛ بعد رفتیم جزیره ایزوز که متعلق به پرتغال بود. طولانیترین فاصلهای که رفتیم، همین مسافت بین برمودا و ایزوز بود، هفت شبانهروز طول کشید، هفت بار طلوع و غروب خورشید را دیدیم تا به ایزوز رسیدیم. آنجا هم دوباره سوخت، آب و غذا گرفتیم. بعد به جبلالطارق آمدیم، آنجا مهمان نیروی دریایی انگلیس بودیم. بازهم سوخت و آب گرفتیم و ازآنجا به جزیره پالما متعلق به اسپانیا رفتیم.
در نیروی دریایی ارتش مثل دریانوردی تجاری کتابچه دریانوردی نداریم. در ناوگان تجارتی، یک کتابچهای به نام seaman book دارند؛ به هر دریایی میروند، مینویسند و کاپیتان مهر میکند. بهاینترتیب معلوم میشود ناخدا در این کشتی، از این تاریخ تا این تاریخ، اینقدر دریانوردی کرده است، ولی سابقۀ دریانوردی ما در پرونده سوابق خدمتی درج میشود. همه این حرفهایی که میزنم، در سوابق خدمتیم هست. از جبلالطارق به جزیره پالما رفتیم. پالما یک جزیره بسیار زیباست. دو جزیره در کنار هم قرار دارد؛ یکی پالمای بزرگ و یکی پالمای کوچک. به پالمای بزرگ رفتیم. پالمای بزرگ خیلی سبزتر است و بندر بزرگتری دارد. رفتیم آنجا و یک گردشی هم کردیم. سوخت و آب گرفتیم و بعد به بندر سیسیل ایتالیا آمدیم.
1- کشتی مینروب بهگونهای از شناورهای نظامی کوچک اطلاق میشود که وظیفه شناسایی و جمعآوری یا انهدام مینهای دریایی را بر عهدهدارند. به این عمل که موجب پاکسازی مسیرهای آبی جهت عبور کشتیهای نظامی و تجاری میشود، مینروبی میگویند. امروزه بدنه کشتیهای مینروب را از فایبرگلاس و سایر مواد نارسانا میسازند تا در مقابل مین دریایی مغناطیسی، از ایمنی بالاتری برخوردار باشند. باوجود تاریخچه قابلتوجه دریانوردی بشر، استفاده از مینهای دریایی، دارای قدمت زیادی نیست. در سال ۱۸۵۵ میلادی و در خلال جنگ کریمه که بین امپراتوری روسیه و نیروهای متحد روی داد، روسها اقدام به بهآباندازی مینهای دریایی در مسیر کشتیهای نیروهای متحد نمود و نخستین تجربه مینروبی در تاریخ دریانوردی نیز در همین زمان رخ داد که قایقهای بریتانیایی، با استفاده از چنگکهایی، اقدام به مهار مینها و جابهجا کردن آنها کردند. نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا، نخستین نیرویی بود که اقدام به راهاندازی یک یگان مستقل جهت مینروبی دریایی کرد.
2- ماینسوییپر یک کلاس از کشتی است که طول آن 40.2 متر است. مینروب مورداشاره نوع بزرگ این کلاس کشتیهای کوچک است.
انتهای مطلب