چهره به چهره دریا-42
زندگینامه و خاطرات ناخدایکم کوروش بایندر

بایندر در نگاه دیگران

روایت ناخدا کارن اولادی[1]:

فروردین سال 1353 بعد از خاتمه تحصیلات در آمریکا به ایران برگشتم و در بندر عباس به‌عنوان افسر دوم توپخانه به ناو ببر اعزام شدم. اولین آشنایی من با ناخدا بایندر به‌عنوان رئیس ستاد منطقه یکم همان سال در بندر عباس اتفاق افتاد. ایشان با درجه ناخدا سومی با لیاقت توانسته بود در این سمت خدماتی ارزنده برای نیروی دریایی انجام دهد. چندی بعد با اعطای یک درجه تشویقی ناخدا دوم شد. بایندر به‌عنوان ریاست ستاد، مسئولیت مدیریت بر کلیه دوایر ستادی و انجام امور اداری، مکاتبات و هماهنگی‌ها را عهده‌دار بود و این امور با مدیریتی بسیار عالی انجام می‌پذیرفت. حسن رفتار و مدیریت بالای او باعث شده بود تا مورد احترام و علاقه اکثر پرسنل اعم از افسر و درجه‌دار قرار بگیرد.

آن روزها اعزام پرسنل برای دوره‌های خارج از کشور و خدمت بر روی یگان‌هایی که از کشورهای مختلف خریداری شده بودند، در بندر عباس با نظارت ایشان، به‌دقت انجام می‌گرفت. تابستان سال 1356، من هم توسط او برای طی دوره خدمت بر روی ناوچه‌های موشک‌انداز کلاس پیکان انتخاب شده بودم. دوماه در کشورهای هلند، سوئد، فرانسه و ایتالیا دوره‌‌های مربوط به ناوچه‌ها را طی کردم و سپس به مدت یک سال و نیم با سمت فرمانده دومی در بندر شربورگ در شمال فرانسه نظارت بر ساخت ناوچه شمشیر را عهده‌دار بودم.

در سال 1357 اقامت ما در فرانسه با حضور حضرت امام در پاریس و تحرکات اعتراضی در ایران هم‌زمان شد. در شهریور همان سال تیمسار دریادار آزادی فرمانده ناوگان بندر عباس برای بازدید از روند ساخت ناوچه با یک قطار خصوصی از پاریس به بندر شربورگ فرانسه آمدند. هنگام سخنرانی برای پرسنل ناوچه‌ها یکی از درجه‌داران پرسید: تیمسار در ایران چه خبر شده است؟ ما نگران خانواده‌هایمان هستیم. تیمسار آزادی گفت: اگر خبری بود من اینجا نبودم. خیالتان راحت باشد. چیزی نیست، در ضمن به بندر عباس که رسیدید کلید خانه‌هایتان را از فرماندهان خود تحویل بگیرید.

در اواخر پاییز 1357 برای آموزش ناوچه‌ها به بندر تولون در جنوب فرانسه عزیمت کردیم. از خانواده‌هایمان دور بودیم و با نقل مکان امام از عراق به نوفل‌لوشاتوی پاریس، خبرهای ایران را با نگرانی دنبال می‌کردیم. پانزدهم دی‌ماه 1357 از فرانسه به‌سوی ایتالیا حرکت کردیم تا پس از عبور از کانال سوئز عازم ایران شویم. در 22 بهمن همان سال بعد از پیروزی انقلاب، به واسطه اعتصاب پرسنل اجباراً به مدت 20 روز در سیسیل ماندیم، پس از کسب دستور از تیمسار مدنی فرماندهی وقت نیروی دریایی و هماهنگی با کشورهای مسیر به‌طرف ایران حرکت کردیم و در تاریخ 28 اسفند 1357 وارد بندر عباس شدیم.

با توجه به بازتاب انقلاب بر نیروهای ارتشی، فرماندهی ناوگان بندر عباس به‌صورت

شورایی باحضور تعدادی افسر و درجه‌دار انجام می‌شد. قبل از ورود ما به تعداد زیادی از افسران و فرماندهان بی‌حرمتی و حتی در مواردی ضرب و شتم انجام شده بود.

ناخدا شهریار شفیق جانشین فرمانده ناوگان بود. اتاق جانشین و رییس ستاد روبه‌روی هم قرار داشت. شفیق بسیاری از امور را با مشورت ناخدا بایندر انجام می‌داد و احترام خاصی برای او قائل بود. باوجود مراجعت امام به ایران و خروج کلیه خاندان سلطنتی از ایران، ناخدا شفیق پسر اشرف پهلوی حتی پس از مراجعت امام در بندر عباس حضور داشت و در نهایت بندر عباس را با لنچ ترک کرد. ناخدا بایندر هم برابر شنیده‌های من با توجه به عدم وجود مبانی انضباطی در بندرعباس، برای خدمت به تهران منتقل شد.

بایندر بین پرسنل از احترام خاصی برخوردار بود، متانت خاصی داشت، بااینکه مسئولیت خطیری را به عهده گرفته بود، در طول سالیان دراز آشنایی با او حتی یک‌بار هم ندیدم فریاد بکشد و یا توهین کند. بایندرها در نیروی دریایی شهرت دیرینه دارند، در شهریور 1320 دریادار غلامعلی بایندر به‌عنوان فرمانده نیروی دریایی در خرمشهر همراه با همرزمانش به دفاع از آب‌های میهنمان در برابر ناوهای انگلیسی پرداخت و با مقاومت به شهادت رسید. هم‌زمان برادر کوچکش، ناو سروان یدالله بایندر با تعدادی افسر و ناوی در برابر حمله روس‌ها در انزلی مقاومت کرد و شهید شد.

دریادار غلامعلی بایندر افسری بسیار شجاع بود، حتی در دفاع از نظرات خود برخلاف نظر رضاشاه هم عمل می‌کرد؛ مثلاً در جزیره هنگام، برخلاف رأی و نظر رضاشاه عمل کرد و پرچم ایران را به اهتزاز درآورد. رضاشاه هم عصبانی شده و دستور عزل ایشان را صادر کرد. بعد نام چند افسر را برای تعیین جایگزین به رضاشاه دادند که رضاشاه تا نگاهی به لیست انداخت، سرش را تکان داد و گفت: بگوئید بماند ولی دیگر زبان‌درازی نکند. سه نسل از خاندان بایندر در کسوت افسران نیروی دریایی خدمت کرده و الگوهای خوبی برای آیندگان خود برجای نهادند.

پس از پیروزی انقلاب ناخدا بایندر با توجه به تخصص و درایت در تهران به خدمت در امور ستادی مشغول بود. با آغاز جنگ و پس از چند ماه، با توجه به انتصاب ناخدا مهندس بهرام افضلی از هم‌دوره‌ای‌های او به سمت فرمانده نیروی دریایی، ناخدا بایندر هم مانند بسیاری از افسران ارشد که از این انتصاب ناراضی بودند و عملاً او را برای این سمت مناسب نمی‌دانستند، تقاضای چند ماه مرخصی کرد و در خانه به تحقیق و مطالعه پرداخت.

تیمسار فلاحی در آن زمان ریاست ستاد ارتش را عهده‌دار بود و با ناخدا بایندر آشنایی کامل داشت. به همین دلیل در یک تماس تلفنی از او دعوت کرد که با توجه به شرایط جنگی به ستاد مشرک رفته و همکاری خود را آغاز کند. سال‌ها بعد در مذاکرات با افسران حاضر در ستاد مشترک تعداد زیادی از این عزیزان ضمن یادآوری خاطرات خود در همکاری با ناخدا بایندر از خبرگی، دانش، تبحر در امور عملیاتی و ستادی او با احترام یاد می‌کردند. خصوصاً همه می‌گفتند در بسیاری از موارد تا امضای ناخدا بایندر پای صفحات نبود، امضا نمی‌کردیم.

در سال 1361 با برکناری ناخدا افضلی از فرماندهی نیروی دریایی، ناخدا بایندر به نیروی دریایی برگشت و مجدداً منشا خدمات بسیاری شد. با مراجعت او به نیروی دریایی و با توجه به حساسیت عملیات مشترک در دریا، برای اجرای عملیات کاروان و صادرات نفت لزوم ایجاد یک فرماندهی مشترک به شدت احساس می‌شد. مرکزی که قادر به طراحی، اجرا و هماهنگی بین نیروی دریایی با نیروهای هوایی، زمینی، ژاندارمری و سایر ارگان‌های درگیر باشد و اختیارات ویژه‌ای را دارا شود.

در سال 1361 ایجاد ستاد فرماندهی دریا ساحل به واسطه شرایط جدید جنگی به

وقوع پیوست. در لنگرگاه بندر عباس بیش از 400 فروند کشتی و نفت‌کش در انتظار نوبت برای تخلیه بودند. هر روز تأخیر موجب می‌شد هزینۀ گزافی بابت جریمه به آن‌ها پرداخت شود. کمبود مایحتاج عمومی و سوخت به واسطه عدم تخلیه این کشتی‌ها نیز شدیداً در کشور احساس می‌شد. اسکله‌های شهید رجایی در بندر عباس هنوز کاملاً فعال نبودند. روش‌های تخلیه با بارج از لنگرگاه هم پاسخگوی حجم بالای کالاها نبود.

بندر بوشهر هم با داشتن تعداد بسیار محدودی اسکله نمی‌توانست پاسخگو باشد.

به همین دلیل مقرر شد با بهره‌گیری از توان بالای تخلیه و بارگیری در اسکله‌های بندر امام، کشتی‌های تجاری و تانکرهای حمل سوخت به این اسکله اعزام شوند.

استفاده از اسکله های بندر امام منوط به عبور کشتی‌ها از آبراه محدود خور موسی بود. عبور از این آبراه در دید رادارهای سطحی عراقی‌ها قرار داشت و امکان شناسایی و حمله توسط موشک‌های سطح به سطح چینی و یا موشک‌های هوا به سطح از هواپیما و هلی‌کوپترهای تازه تأمین شده از فرانسه را برای عراقی‌ها امکان‌پذیر می‌کرد. خصوصاً اینکه زمان عبور کشتی‌های ورودی و خروجی از کانال بین 12 الی 14 ساعت به طول می‌انجامید و در طول این زمان باید حملات عراقی‌ها دفع می‌شد.

به همین دلیل ستادی به نام فرماندهی دریا ساحل (دال. سین) به فرماندهی ناخدا کورش بایندر و با حضور تعدادی از افسران ارشد نیروی هوایی، نیروی زمینی و ژاندارمری و سایر ارگان‌ها تشکیل شد. افسران ارشد و مدیران منتخب سازمان‌های حاضر در این ستاد، هماهنگی‌های لازم برای اجرای مأموریت را در یگان‌ها و ادارات متبوعه، خصوصاً در ارتباط با انجام عملیات اسکورت کاروان‌های دریایی از بوشهر به بندر امام خمینی را انجام می‌دادند.

تأمین مهمات برای بمباران سایت‌های موشکی عراقی‌ها در نزدیکی بصره از نیروی زمینی، هماهنگی برای حضور هواپیماهای اف 4، اف 14 و هواپیمای سوخت‌رسان به منظور پوشش هوایی کاروان به مدت 10 الی 12 ساعت در هنگام اجرای عملیات کاروان، آمادگی سایت‌های رادار نیروی هوایی بوشهر و حضور تیم و امکانات جنگ‌های الکترونیکی (جنگال)، هماهنگی و تأمین یدک‌کش و واحدهای آتش‌نشان دریایی از سازمان بنادر و شرکت نفت و… از جمله مسئولیت‌های فرماندهی دریا ساحل بود.

در این دوره بنده در نیروی رزمی 421 به‌عنوان افسر عملیات و بعدها در سمت افسر طرح نیروی رزمی انجام وظیفه می‌کردم و با توجه به حضور ناخدا بایندر در عملیات کاروان در بوشهر آشنایی نزدیک‌تری از او به دست آوردم. وی شخصاً با دقت بسیار تمام طرح‌های عملیاتی را مرور می‌کرد، در تمامی جلسات توجیهی قبل و بعد از کاروان که با حضور همه عوامل شرکت کننده انجام می‌گرفت شخصاً حضور داشت و راهنمایی‌های لازم را به افراد ارائه می‌کرد. در طول عملیات کاروان تمام دستورات خود را از طریق فرمانده عملیات به پرسنل درگیر ابلاغ می‌کرد تا از قدرت فرماندهان تحت امر کم نشود؛ ضمن اینکه موارد خاص هم از طریق سلسله مراتب ابلاغ شود.

شخصاً حضور ناخدا بایندر را مثل یک کلاس توجیهی برای خودم می‌دانستم، خصوصا زمانی که به واسطه شرایط حساس مملکتی هفت نفر از افسران نیروی دریایی برای رساندن محمولۀ گندم، برنج و سوخت جایگزین راهنمایان محلی در کشتی‌ها شدند و بنده هم هدایت یک فروند کشتی حامل گندم را عهده‌دار بودم. در این مأموریت باوجود حملات شدید هوایی و موشکی هر هفت شناور با صدمات جزیی به ماهشهر رسیدند و کشور از کمبود این مواد حیاتی رهایی یافت.

از سال 1364 افتخار این را داشتم که به مدت بیش از یک سال ونیم عهده‌دار امور فرماندهی ناو بایندر در بوشهر باشم. ناخدا بایندر در سال 1363 با درخواست شخصی از نیروی دریایی بازنشسته شد و مدیریت واحدهای دریایی در عملیات ناوگان نفت‌کش‌ها را به عهده گرفت.

بنده هم در سال 1369 بعد از 22 سال خدمت در نیروی دریایی بازنشسته شدم و به

دعوت جناب بایندر در شرکت بازرسی بین‌المللی ایران در کنار او به کار بازدید  پرداختم. در این شرکت به‌عنوان بازرس بین‌المللی از طرف خریداران خارجی نفت‌خام از نفت‌کش‌ها در پایانه‌های نفتی بازرسی به عمل آورده و گواهی صادر می‌کردیم.

در سال 1371 ناخدا بایندر با تأسیس شرکت بازرسی بین‌المللی بخرد فعالیت خود

را برای بازرسی کشتی‌های تجاری و تانکرهای نفت‌کش آغاز کرد؛ من هم مجدداً در کنار ایشان شروع به فعالیت کردم.

در همان زمان شرکت رده‌بندی ایران سفینه را برای بازرسی ایمنی دریانوردی به نیابت از سازمان بنادر و برابر مصوبات بین‌المللی برای شناورهای کوچک تأسیس کردیم. در شرکت ایران سفینه افتخار همکاری با تعدادی از افسران عرشه و مهندسین بازنشسته نیروی دریایی را داشتم. البته مهندسین جوان رشته‌های فنی و دریایی هم حضور داشتند. با مدیریت ناخدا بایندر و بهره‌گیری از تجربه افسران بازنشسته نیروی دریایی در کنار نبوغ فارغ‌التحصیلان شریف و امیرکبیر، در مدتی کوتاه به پیشرفت‌های خوبی در بالا بردن ایمنی واحدهای شناور نایل آمدیم که مدیریت و حضور ناخدا بایندر نقش اساسی را در این امر داشت.

ازجمله فعالیت‌های مهم شرکت ایران سفینه انتشار اولین مجموعه دائره المعارف دریایی در 18 جلد به دو زبان انگلیسی و فارسی با سفارش سازمان بنادر و دریانوردی بود که توسط همکاران ما در ایران سفینه با مدیریت ناخدا بایندر در دسترس جامعه دریایی ایران قرار گرفت. در سال 1384 ناخدا بایندر به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران شرکت رده‌بندی بین‌المللی آسیا، با ادغام شرکت ایران سفینه و دو شرکت دریایی دیگر این شرکت را تاسیس و به نیابت از سازمان بنادر و کشتیرانی فعالیت خود را در تمام بنادر ایران آغاز کرد. کار این شرکت بازرسی کشتی‌های اقیانوس‌پیما، تحت استانداردهای مورد تأیید سازمان جهانی دریانوردی (IMO) بود که کماکان هم ادامه دارد.

با توجه به مطالعات مستمر ناخدا بایندر در عرصه صنعت دریانوردی، در چندین سمینار سالیانه سازمان جهانی دریانوردی در لندن شرکت داشت و با توجه به دانش و اندوخته‌های دریایی در پانل‌های مختلف این سازمان بین‌المللی بسیار فعال بود و در مراجعت از این سمینارها نیز مجموعه گزارشات ایشان در صنعت دریانوردی خصوصاً در بهبود روش‌های اجرایی سازمان بنادر و کشتیرانی بسیار اثرگذار بود.

ناخدا بایندر در سال 1392 به دلیل بیماری از فعالیت در شرکت رده‌بندی آسیا کنار کشید و بنده مسئولیت‌های ایشان را در هیئت مدیره شرکت رده‌بندی آسیا به عهده گرفتم. متأسفانه اقدامات درمانی در ایران موثر نبود بنابراین برای ادامه درمان همراه با همسرش به خارج از کشور رفت و کنار دو دخترش که هر دو از مهندسان خبره هستند روند درمان را پیگیری کرد. باوجود اقدامات درمانی انجام‌شده، نیروی دریایی یکی از پیشکسوتان و اسطوره‌های خود را در تیر ماه سال 1393 در خارج از کشور از دست داد و به درخواست خانواده در همان‌جا به خاک سپرده شد.

با درگذشت ناخدا کوروش بایندر، نیروی دریایی ایران و جامعه دریایی ایران یکی از فعالان صنعت دریانوردی را از دست داد. تلاش‌های شبانه‌روزی ناخدا بایندر از او نیرویی مجرب و کارکشته ساخته بود. او مجموعه کاملی از اصول و تاکتیک‌های دریایی را در خود نهفته داشت که در شرایط جنگ بسیار کاربردی و اثرگذار بود. پس از بازنشستگی نیز با توجه به مطالعات شبانه‌روزی و تعهد ایشان مبنی بر ایمن‌سازی دریانوردی، خدمات ایشان به صنعت دریانوردی در امر طراحی و ساخت شناورهای سنتی و ایمن‌سازی کشتی‌های کوچک و بزرگ باعث شد نام نیکش به‌عنوان یکی از اسطوره‌های دریایی این کشور در آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس در یادها زنده و ماندگار باشد.

دوستان نیروی دریایی دوست داشتند پیکر او را به ایران بیاوریم ولی در نهایت نشد و خانواده‌اش ترجیح دادند همانجا بماند. نیروی دریایی به خصوص یگان‌های شناور مجموعه‌ای از افسران و درجه‌داران است که تمام پرسنل آن از درجه‌دار ساده تا افسران بلند مرتبه او را قلباً دوست داشتند و دلشان می‌خواست او را به ایران برگردانند. برای همه پرسنل نیروی دریایی شهدای بایندر و ناخدا بایندر مورد احترام و توجه بودند. همه دلشان می‌خواست پیکر بایندر در ایران دفن شود تا هر وقت خواستند بتوانند برای ادای احترام بر سر مزار ایشان حاضر شوند ولی چون دخترانش خارج از کشور بودند ترجیح دادند پیکر پدر نزدیک خودشان دفن شود.

قبل از بیماری او کتاب استراتژی بزرگش را خواندم. کتابی سنگین و بسیار تخصصی بود. یادم هست قبل از فروپاشی شوروی حضرت امام صحبت‌هایی در مورد فروپاشی روسیه داشت. بایندر هم قبل از این اتفاق در کتاب خودش این را پیش‌بینی کرده بود؛ دیدگاه او با دیدگاه امام همخوانی کامل داشت. یک‌بار از او پرسیدم چگونه قبل از این اتفاق آن را پیش‌بینی کرده است که به من گفت در استراتژی بزرگ من به شکل علمی و بر اساس شواهد موجود وضعیت جهان را تحلیل کرده‌ام. خیلی طبیعی است که یک سری کارها منتج به یک سری نتایج خواهد شد. این قضیه را هم به این شکل و با توجه به شواهد علمی بررسی و استنتاج کردم و مطمئن بودم که این روش به فروپاشی شوروی خواهد انجامید.

با ادای احترام به تمام دریانوردان خاندان بزرگ بایندر و با درود بر استاد و پیشکسوت بزرگ ناخدا کورش بایندر… یادش همواره پاینده و جاوید.

[1]. ناخدا کارن اولادی سال 1347 به نیروی دریایی پیوست و با دانشجویان دوره دوم و سوم به دانشکده‌های شخصی آمریکایی اعزام شد. وی دروس برق و دروس دریایی خواند و لیسانس مهندسی برق و علوم دریایی گرفت و در سال 1353 به ایران برگشت مهندسی برق خواند. به عنوان افسر ناوبر انتخاب شد. مدتی در ناو ببر به عنوان افسر توپخانه خدمت کرد و در سال 1354 برای جنگ ظفار تحت فرماندهی شهریار شفیق فرمانده ناو به عمان اعزام شد. سال 54 با ناخدا بایندر که رئیس ستاد بود آشنا شد. مدتی فرمانده ناوگروه 65 را به عهده داشت و بعد به عنوان فرمانده دوم ناوچه‌ موشک‌انداز به فرانسه اعزام شد. برای این شغل به کشورهای ایتالیا سوئد فرانسه انگلیس و هلند رفت و دوره آموزشی دید. همچنان در این مدت نظارت بر ساخت ناوچه‌ سفارش داده شده را برعهده داشت. هنگامی که در دی‌ماه سال 1357 به‌طرف ایران آمدند انقلاب شد. بعد از انقلاب تا اردیبهشت 58 فرماندهی ناوچه شمشیر را به عهده گرفت. بعد به عملیات ناو تیپ منطقه رفت و افسر عملیات ناو تیپ شد. با شروع جنگ مسئولیت هماهنگی با نیروی رزمی 421 عهده‌دار شد. سال 1364 فرماندهی ناو بایندر را به عهده گرفت. از سال 66 فرماندهی ناوتیپ منطقه دوم دریایی را بر عهده داشت و سال 69 بازنشسته شد. وی به دعوت ناخدا بایندر به یک شرکت دریایی بین‌المللی پیوست. بعد از مدتی یک شرکت به نام ایران سفینه با مدیریت ناخدا بایندر تأسیس کردند. وی هم‌اکنون مدیریت این شرکت را به عهده دارد.

انتهای مطلب

منبع: چهره به چهره دریا، آقامیرزایی،محمد علی، 1400یران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده