سفر به ماوراء (1)
سفرنامه آخرین مأموریت میدانی هیأت معارف جنگ در معیت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی «بازآفرینی عملیات بیت المقدس»

فصل اول توفیق حضور

بار ديگر توفيق حاصل شد تا بتوانم به‌همراه جمعي از مسئولان و فرماندهان دفاع مقدس، همگام با «هیئت معارف جنگ» به منظور بررسي عمليات پيروزمند و غرورآفرين  بيت‌المقدس عازم خطه خون رنگ خوزستان شوم.

هركس نام «هیئت معارف جنگ» به گوشش آشناست آن را با مبتكر و مدير مقتدرش مي‌شناسد؛ «سرتيپ علي صيادشيرازي». مديري برنامه‌ريز، خستگي ناپذير؛ با ويژگيهاي استثنايي و كوله‌باري از تجربه و يادگار عرصه جهاد و مبارزه.

هیئت معارف جنگ دو هدف عمده را دنبال مي‌كند، نخست، نگـاهي نو بـه تـاريخ دفاع مقدس و بيان صحنه‌هاي آن با بررسي اسناد و مدارك حقيقي توسط فرماندهان ارتش و رزمندگان اسلام و در نهايت ثبت آن به شكل برداشت‌هاي صوتي، تصويري و نوشتاري؛ دوم، استخراج جزوات آموزشي و تحقيقي براي تدريس دانشجويان دانشگاه افسري نيروي زميني ارتش به‌منظور انتقال علمي تجارب هشت سال نبرد با دشمن به نسل جوان كشور.

اين خلاء عظيم مدتها صياد را رنج مي‌داد‌. به همين منظور ايشان با ارائه طرحي از محضر مقام معظم رهبري كسب تكليف نمود و ايشان ضمن استقبال از طرح با خشنودي آن را مورد حمايت خويش قرار دادند.

در اين راستا، مجموعة هیئت معـارف جنگ از بـدو تشكيل با حضور افتخاري فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس، طي 4سال، حدود 12 عمليات عمده، از كوههاي سر به فلك كشيده كردستان تا دشت‌هاي گرم و تفتيده جنـوب را در كارنامه خويـش ثبت و به سرانجام مطلوب رساند. هرچند وقت يك‌بار مجموعه گزارشها به رهبر معظم انقلاب ارائه و گزارش داده می‌شود.

مسئوليت گروه فرهنگي و ثبت خاطرات هیئت معارف جنگ از ابتدا به عهده حجت‌الاسلام والمسلمين سعيد فخرزاده وي تجارب ارزشمندي در اين زمينه اندوخته است. از آنجايي كـه مدتها قبل به عنوان مصاحبه‌گر و خبرنگار در عرصه جمع‌آوري اسناد جنگ و خاطرات رزمندگان اسلام با ايشان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همكاري داشتم، همواره يكي از اعضاي گروه فرهنگي بودم و توفيق همراهي هیئت معارف نصيبم مي‌شد.

از سويي، سرتيپ علي صياد شيرازي به دليل توجه خاص به نماز‌هاي يوميه به‌ويژه به‌صورت جماعت، با استفاده از حجت‌الاسلام فخـرزاده با يك تير دو نشان مي‌زد: اول اينكه هميشه در سفرها يك روحاني براي اقامه نماز جماعت همراه داشت. دوم، خود حاجي بيكار نمي‌نشست و به‌همراه گروه فرهنگي خویش به كارهاي واگذار شده مي‌پرداخت.

برنامه سفر براي صبح روز سه شنبه 24/9/77  به مدت 4 روز به مقصد جنوب تنظيم و اعلام می‌گردد.

به دليل گستردگي و حجم كار، مسئول گروه فرهنگي هیئت معارف جنگ از من درخواست كرد دو نفر مصاحبه‌گر مناسب را با خود همراه كنم تا كارهاي ضبط خاطرات و مصاحبه‌ها روي زمين نماند. بالاخره دو تن از دوستان مناسب براي كار و سفر را گزينش و در وقت معين همراه كردم؛ مرتضي بهروزي و مجيد ناييني از بسيجيان فعال محل.

با مرتضي قبلاً در تبليغات و انتشارات سپاه به آقاي فخرزاده در كار مصاحبه و جمع‌آوري خاطرات ياري مي‌رسانديم ولي ناييني سابقه كاري اين‌گونه را نداشت و مي‌بايد به كار توجيه مي‌گرديد، اما با توجه به علاقه و استعدادش مطمئن بودم از عهده امر به‌خوبي برمي‌آيد.

چند روز مانده به سفر با مكاتبه رسمي و درخواست مسئولان هیئت معارف جنگ با اداره‌ام يعني بنيـاد حفـظ آثـار و نـشر ارزشـهاي دفاع مقدس به‌منظور آماده شدن مقدمات حضورم در اين مأموريت، خودم را مهيا مي‌كنم. هرچند رئيس اداره، مهندس مهدي چمران با روي باز موافقتش را اعلام مي‌كند اما با موضع‌گيري منفي مدير مستقيم خود مواجه مي‌شوم و بالاخره از سر ناچاري و به سردي با مأموريتم موافقت مي‌شود، آن هم منوط به اينكه ديگر از اين درخواستها ارسال نشود! به تعبيري بار آخرم باشد. افكارم مغشوش مي‌گردد. دليلي شد دفعة بعد طبق روال گذشته فقط مرخصي بگيرم و اجازه ندهم كسي از اين نوع مأموريتها مطلع شود. اين‌هم از دردسرهاي حضور در مأموريتهاي افتخاري! چيزي نمانده بود توفيق حضور را از دست بدهم.

با برخي مديران فرهنگي بد سلـيقه به كجـا بايد رفـت؟ به راستي پس چگونه بايد فرهنگ گرانبهاي دفاع مقدس را جمع آوري، ترويج و ارج نهيم؟

« در اين كوير اميـــد باران نيــست           بيا كه خيمه به صحرايي دگر بزنیم»

انتهای مطلب

منبع: سفر به ماوراء، خاتمی، سید کاوه، 1395، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده