فصل اول
خصوصیات اخلاقی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
اخلاق صیاد
اخلاق جمع خلق و بیانی از درون انسان است و به جمیع غرایز و ملکات و صفات روحی باطنی که در فرد نهفته است، گفته میشود، اما برای رسیدن به راه کنترل و هدایت صحیح ملکات، صفات و غرایز ریاضت و زحمتهای فراوان لازم است که مرد میدان، شجاعت، ایثار و از خود گذشتگی از لوازم اولیه آن میباشد؛ ولی شنیده و دانستهایم که پیامبر اکرم(ص) فلسفه بعثت خود را به کمال رساندن مکارم اخلاق دانستهاند و امام سجاد(ع) از پیامبر خدا(ص) روایت کرده که فرمود:
بعثت المکارم الاخلاق و محاسنا
من از طرف خدا برای مکارم اخلاق و محاسن اخلاق مبعوث شدهام.
ریاضت و مجاهدت در تعالی اخلاق همانا دوری از رذایل اخلاقی یعنی تزکیه و تهذیب نفس است و قرآن کریم با یازده سوگند بر این مطلب تأکید دارد و می فرماید:
قد اّفلّح من زکیها
به راستی رستگار شد آن کس که نفس خویش را تزکیه کرد
به هر حال، اگر راه مجاهدت و مبارزه نباشد، انسان بر هویهای نفسانی غالب نمیشود و روز حساب و میزان از تبهکاران محسوب میشود، لذا عقل سلیم بر انسان صدیق حکم میکند از هیچ تلاشی در این خصوص فروگذار نباشد.
داشتن علم و آگاهی در مسائل اگرچه میتواند به انسان معرفت و شناخت بهتری بدهد، اما لزوماً نمیتواند او را به داشتن اخلاق مناسب و تزکیه نفس هدایت کند. انسان میتواند عالم باشد بدون کسب فضایل اخلاقی و از طرفی میتواند زاهد، متقی و متخلص به صفات نیکوی اخلاقی باشد بدون علم، اما خوشا بر احوال آنان که از هر دو بهره میبرند.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
رب عالم قد قتله جهله و علمه معه لایَنفعه
چه بسا دانایی که جهل و نادانیاش او را هلاک کرده و علم و دانشش به حال او سودی نداده است.
علی صیاد شیرازی قبل از هر ویژگی و مجاهدتی، مبارزی خستگی ناپذیر در مقابله با رذایل اخلاقی و کسب فضایل آن و تزکیه و تهذیب بود و تمام وقت و همت خود را قبل از هر چیزی به رعایت اصول اخلاقی معطوف میدانست. اگر نمیدانست، میآموخت و هرگاه میدانست عمل میکرد و اگر نمیدانست و نیاموخته بود با تمرینی نفسانی از درون به سوی زیباییهای ملکات و فضایل نفسانی ره میپیمود و این بود که عارف ربانی و انسان کامل مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهاءالدینی او را «انسان روحانی» خواند. قطعاً اگر بخواهی دلی را نشان کنی، در کمان خود نمیتوان نشست، بلکه باید در کمان الهی نشست و آن گفت که او میخواهد و آن خواست که او میخواهد. راضی شد به رضای او و خشنود شد به آنچه تلاش نمودهاند و تسلیم شد در مقابل درگاه ابدی. اینچنین است که بزرگ میشوی، الگو و برجسته میشوی، حیات و مرگ تو با برکت است. آری، اینچنین بود صیاد شیرازی از برکت دقت و تلاش شبانه روزی در تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی.
در این فصل ما برآنیم تا با برشماری پارهای از صفات و اخلاق شهید عزیزمان علی صیاد شیرازی و انطباق آن با آموزههای علمی و عملی حوزۀ اخلاق، کنکاشی در عمق رفتار و روح وی داشته باشیم و خوانندگان را به اندازۀ ظرفیت این نوشتهها به تفکر و تأمل بیشتری در خیل برگزیدگان و شهدا قرار دهیم و نسل جوان را یادآور و متذکر بر ضرورت تحول درونی باشیم، انشاءالله.
همه دردها از خود و تو نبینی همه نسخه ها در تو و خود نخواهی
تو یک لفظی اما طلسم عجایب دریغا که معنای خود را ندانی
اهمیت خودشناسی چنین است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
من عرف نفسه فقد عرف ربه
کسی که خود را شناخت، خدای خود را شناخته است.
در این ارتباط در «انجیل» بیان الهی را چنین نقل مینماید که:
ای انسان ! خود را بشناس تا خدای خود را بشناسی
بنابراین کسی که برای رسیدن به خودشناسی گامی برندارد و توجهی به آن نداشته باشد، برای خویش ارزشی قائل نشده و به گفته ملای رومی خود را ارزان فروخته است، چنانچه میگوید:
|
خودآگاهی
انسان موجودی ناشناخته و با ابعاد و ظرفیتهای فراوان گذران عمر مینماید، گاهی بدون اطلاع از خود و درونش هزاران خواهش و تمنا را دنبال مینماید و گاهی درون او خبرش میدهد، آگاهش میسازد، به تأمل وا میدارد، به دقت و کنترل نفسانی میکشاند، نقاط ضعف و قوت درون را نشان میدهد و او را از قلۀ تکبر و نخوت به زیر میکشد و از قلۀ خضوع و پرهیز به اوج میرساند.
آشنایی انسان از خود همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود و جامعترین دفتر غیب و شهود و کاملترین مظهر واجب الوجود است.
درک ابعاد درونی و برونی آدم توسط خودش کمکی است تا بفهمد با عوالم دیگر و محیط برون و سایر امور چگونه رفتار نماید تا حداقل خویش را خسارت ندهد. شهید بزرگوارمان صیاد شیرازی همواره در احوال شخصی خود دقیق بود و ابعاد خود را کاوش مینمود.
بالاخره هر انسانی اگر ظرفیتهای خود را شناخت، میتواند مدعی مسائلی باشد و علی صیاد شیرازی خود را چنین شناخته بود که در بسیاری از امور میتواند دخیل و سهیم و تأثیرگذار باشد؛ اما در عالم ممکنات، احساس که همواره گواهش بود، او را به بندهای کم خودبین در مقابل درگاه الهی و اولیای خدا قرار داده بود.
میگفت: «ضعف من این است که تحمل بسیاری از شداید را ندارم، پس مجبورم از درگاه الهی مدد جویم.»
هرگز خود را مدعی نمیدانست، اگرچه اندیشه و علم لازم را داشت و میگفت: «آنچه ما میدانیم در مقابل حکمت و عظمت و علم الهی ذره است.»
گاهی که شرایط خلوت کردن ایجاد میشد و شاید در برخی مواقع یکی دو نفر همنشین خلوتش بودند میگفت:
«باید نقاط ضعفمان را بدانیم، مثلاً بفهمیم به چه سادگی و راحتی تسلیم غیبت و دروغ میشنویم و یا بفهمیم که تحملمان چقدر است تا بتوانیم به خدا عرضه کنیم.»
همواره به ناتوان بودنش معترف بود، اما درخواست مدد از درگاه ربویی میکرد و شاید یکی از بهترین نمودهای این اعتراف را زمانی دارد که خود را دست بسته و خانه نشین احساس میکرد و برخی نیز او را متهم به عدم دانش و توانایی نظامی میکردند و نمیدانست چه کاری باید انجام دهد. در این هنگام، پیام روح بخش امام خمینی(ره) مبنی بر فعال کردن هرچه بیشتر و بهتر قوای کشور نجاتبخش او شد که فرمود:
«ضرورت دارد از تجربه اشخاصی که در متن مسائل جنگ بودهاند استفاده هرچه بیشتر شود و بدین سبب سرکار سرهنگ صیاد شیرازی و …»
علی در یادداشتی در این رابطه مینویسد:
«خداوندا ! معترفم به اینکه همچنان ناتوانم در شکرگزاری و سپاس، ولی ناامید نیستم به اینکه تو یاریام کنی و به قدرت و توانی برسم که لطف و عنایت تو را فراموش نکنم که همه چیز در دست توست.»
معلوم بود و نشان میداد که شهید بزرگوار همیشه وضعیت خود را مرور میکند و ظرفیتهای خود را ارزیابی مینماید. یکی از نیازهای همیشگی خود را در حوادث و مسیر کار، گذشت از عقاید و تصوراتش در برابر مصلحت میدانست و از این بابت بسیار تلاش در تقویت این خصیصه مینمود تا جایی که بر خود مسلط شده و به راحتی مصلحت و نظر افضل را ترجیح میداد. بدینسان، گامهای استوار خود را در معرفت نفس برداشت.
انتهای مطلب