سفر به ماوراء (3)
سفرنامه آخرین مأموریت میدانی هیأت معارف جنگ در معیت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی «بازآفرینی عملیات بیت المقدس»

هنگام فرود با اطلاعاتي كه كسب مي‌كنم در كمال حيرت متوجه مي‌شوم اينجا پايگاه پنجم شكاري فرودگاه اميديه است‌. انتظار فرودگاه اهواز يا آبادان را داشتم اما نه، بقيه مسير تا خرمشهر و آبادان را بايد با اتوبوس طي نماييم. خلبان مقداري خشن هواپيما را مي‌نشاند. قبل از توقف حاج آقا فخرزاده كمربند ايمني‌اش را باز مي‌كند و با خوش طبعي به مزاح مي‌گويد خطر رفع شد!

با خزش روي باند در كنار ساختمان بزرگ سالن انتظار  از حركت مي‌ايستيم. جنب و جوشي به پا مي‌شود از قرار معلوم مسئولان ارشد منطقه و پايگاه با گروه تشـريفات نظـامي آمـاده استقـبال رسمي‌اند. سرتـيپ علي صيـادشيـرازي به عنـوان عالي‌ترين مقام بايد براي اجراي مراسم سان جلو برود. جداي از مسئوليتهاي كنوني كارنامه عملكرد درخشان و چهره سرشناس وي در هشت سال دفاع مقدس چنين استقبالي را ايجاب مي‌نمايد‌. اين احترام نه فقط تنها براي يك شخصيت حقيقي بلكه تكريم يك تفكر ارزنده است ؛ ايثار و ايثارگري‌. به اتفاق جمع در پاي پلكان هواپيـما مراسـم اسـتقبال را به نظاره مي‌ايـستيم تا تيـمسار صيـاد در جايگاه مخصوص مستقر شود.

با نواختن مارش گروه موزيك، مراسم رسمی نيز آغاز مي‌شود و سپس تيمسار از نيروهاي نظامي سان مي‌بيند. با استفاده از فرصت خودم را بـه سرتيپ حسام هاشمي نزديك مي‌كنم و مي‌پرسم چرا مستقيم به فرودگاه اهواز نرفتيم؟ مي‌گويد به‌علت نوع هواپيما، اينجا براي فرود مناسب‌تر است.

از پاسخش قانع نمي‌شوم‌. با اتمام مراسم دوباره همه به تكاپو مي‌افتيم‌. حجت‌الاسلام و المسلمين شاكري امام جمعه محترم شهر رامشير به همراه فرمانده پايگاه و جمعي ديگر به پيشوازمان مي‌آيند‌. فرصتي تا اذان ظهر نداريم‌. حدس مي‌زنم وقت به‌گونه‌اي برنامه‌ريزي و تنظيم شده تا از فضيلت نماز اول وقت محروم نشويم. كثرت آدمها و حجم وسيع برنامه سبب نمي‌شود تا مسئولان از فيض نماز اول وقت غافل شوند.

بدون فوت زمان با چند دستگاه اتوبوس به‌همراه تمامي استقبال كنندگان به سوي مسجد پايگاه كه چندان دور نيست عازم مي‌شويم. همراه نواي دلنشين قرآن از گلدسته‌هاي مسجد، با آب خنك حوض جنب مسجد زير سايه‌سار درختان اكاليپتوس وضو مي‌سازيم. رايحه معطر هوا برخلاف تهران بسيار فرح‌بخش و مطبوع است. نوازش نسيمي‌خنك به صورت و دستان خيسمان فضا را دلنشين‌تر مي‌كند.

داخل نمازخانه دلهايمان را در صفوفي به هم فشرده به امامت حجت‌الاسلام شاكري صفا مي‌بخشيم. شروعي معنوي براي يك سفر پربار.

بعد از اقامه نماز و خوش آمد گويي امام جمعه رامشير، نوبت سرتيپ كيومرث حيدري فرمانده قرارگاه نيروي زميني ارتش در منطقه جنوب است تا به عنوان ميزبان گريزي به خاطرات عمليات بيت‌المقدس بزند.

بلافاصله بعد از خودسازي معنوي جهت صرف ناهار به سالن ناهارخوري بزرگ جنب مسجد هدايت مي‌شويم. تا اينجا دقيقه‌اي وقت تلف شده نداريم، همه چيز سروقت و سر جاي خود قرار دارد. به اين مي‌گويند نظم ارتش.

وقتي خودسازي روحاني و جسماني انجام مي‌شود با بدرقه گرم امام جمعه رامشير، مسئولان و پرسنل، پايگاه پنجم شكاري را با اتوبوسهاي نظامي به مقصد آبادان ترك مي‌كنيم. خود صياد هم در صندلي اول يكي از اتوبوسها مي‌نشيند، فرقي ميان خودش با ديگران قائل نيست. مقصد كاروان ما، هتل كاروانسراي آبادان اعلام مي‌شود آن هم مجاور فرودگاه بين‌المللي آبادان!

***

به شهر آبادان كه وارد مي‌شويم ساعت 15و30 دقيقه را به من نشان می‌دهد. ساختمان سه طبقه هتل كاروانسراي آبادان در جوار فرودگاه بين‌المللي آبادان به شكل ستاره‌اي سه پَر و زيبا بنا شده است. دوران جنگ تحميلي لطمات بسياري به بناي مجلل هتل وارد مي‌شود ولي بعد از پايان جنگ ساختمانش كاملاً نوسازي مي‌شود.

در بدو ورود به سالن پذيرايي اصلي هدایت و با شربتي گوارا و خنك، خستگي سفر را کمی مي‌زداييم. با برنامه‌ریزی از قبل كليه اسامي بر روي برگه‌هايي تايپ و روي در اتاق‌ها نصب شده است. پس مشكلي به‌نام سردرگمي وجود ندارد. در هر اتاق حداكثر چهار نفر اسكان داده شده‌اند. اتاق اعضاي گروه فرهنگي نیز در طبقه دوم پيش‌بيني شده. با آقاي فخرزاده، مجيد ناييني و محمد براتي هم اتاق‌ام. بقيه بچه‌هاي گروه فرهنگي و همچنين تيم‌هاي فيلم‌برداري، اتاق‌هاي همجوار را اشغال مي‌كنند. صد البته ما براي استراحت به هتل نيامده‌ايم.

طبقه اول متشكل از يك سالن مجلل بزرگ پذيرايي اصلي، نمازخانه و تعدادي سالن پذيرايي كوچك فرعي مي‌باشد‌. سالنهاي فرعي با درهاي شيشه‌اي از راهرو منفک مي‌شود. بالاي هر سالن به اسامي قرارگاههايي مزين است كه مي‌بايست در آن جلسات و گردهمايي‌ها برگزار شود.

در طبقه همكف جنب دفتر مديريت هتل، نمايشگاهي دائمي ولي بسيار مختصر از آثار جنگ تحميلي و مراحل بازسازي ساختمان هتل به صورت عكس و ماكت در معرض ديد عموم قرار دارد. راهروها را با آثار هنري و گلدان‌هاي زيبا و بزرگ حاوي گل مصنوعي آراسته‌اند‌. كف راهروها با موكت طرح‌دار قرمز رنگ مفروش شده است‌. به‌نظر مي‌رسد به جز اعضاي كاروان ما، مهمان ديگري در اينجا حضور ندارد‌. هر كسي در اتاق خودش مستقر مي‌شود‌. حاج آقا فخرزاده بدون درنگ با استفاده از فرصت به عنوان مسئول فرهنگي، اعضاي گروه خودش را براي شروع ضبط خاطرات افراد، ميان قرارگاهها تقسيم مي‌كند‌. ناييني در قرارگاه قدس، براتي قرارگاه فتح، بهروزي قرارگاه فجر و خود حاجي در قرارگاه نصر مي‌بايد خاطرات افراد را جمع‌آوری نمايند. ضمن اينكه سرهنگ علیرضا پوربزرگ از برادران ارتشي نيز به جمع ما اضافه مي‌شود. من‌هم با مسئوليت وقايع‌نگاري براي ثبت حركت كلي هیئت معارف الزاماً تيمسار صياد را در قرارگاه كربلا همراهي مي‌نمايم. حاجي خودش بچه‌ها را يكي‌يكي مي‌برد و به فرماندهان قرارگاهها معرفي مي‌كند.

همزمان با افق شرعي مغرب آبادان طنين نواي اذان سرهنگ دربندي در داخل هتل همه را به نماز فرا مي‌خواند‌. اولين نماز مغرب و عشاء سفر را به امامت حجت‌الاسلام فخرزاده اقامه مي‌كنيم. نمازخانه به تنگ آمده،گنجايش همة ما را ندارد لاجرم راهروي هتل به كمك مي‌شتابد.

بعد از تعقيبات دو نماز، تيمسار صياد بلافاصله در پشت تريبون با تلاوت سوره مباركه نصر و گرفتن چند صلوات به تشريح كلي برنامه‌ها چنين مي‌پردازد:

ـ‌ « . . . من چند تذكر دارم براي برنامه‌ريزي‌اي كه اعلام مي‌كنم، تركيبي كه از ما مشغول هستنـد بر مبنـاي تحقيقات ميـداني عمليات بيت‌المقدس مي‌باشد. اولاً قرارگاه كربلا كه با مسئوليت اينجانب مي‌باشد‌. قرارگاه نصر به‌عهده تيمسار حسين حسني سعدي است، قرارگـاه فتح تيـمسار كـريم عبادت و قـرارگـاه قدس تيمسار سيروس لطفي است. تيمسار ازگمي نيز مسئوليت قرارگاه فجر را دارند. بخش هوانيروز را تيمسار فضل‌الله افشين هدايت مي‌كند‌. آن بخش از هوانيروز ]تيم پرواز[ هم كه فردا و جمعه ما را پشتيباني مي‌كنند در اينجا مستقر هستند، براي فردا صبح يك فروند ]بالگرد[ بايد آماده شود تا تركيب قرارگاه فجر را ببرد به تپه دوسلك در فكه ، همزمان گروه پشتيباني بايد با دو دستگاه خودرو در ساعت 8 صبح آنجا باشند. تركيب ديگر ما گروه فني و تصويربرداري به سرپرستي سرهنگ فريدون اركاني است كه بايد از بابت فيلم‌برداري و هماهنگي با فرماندهان قرارگاهها كارشان را صورت بدهند. برخي از دوستان نيز انفرادي خودشان را رسانده‌اند مانند برادر نادرزاده از جهاد سازندگي و برادر بسيجي حسن رزميان كه نماينده مجلس‌اند. گروه فرهنگي به سرپرستي حاج آقا فخرزاده را هم اعلام مي‌كنم به چه صورت عمل كنند‌. آيا كسي هست كه از قلم افتاده باشد؟. . . البته تيمسار محمدرضا فريدونيان از نيروي هوايي هم جزو قرارگاه كربلا خواهند بود. بلافاصله بعد از صحبت‌هاي من قرارگاه‌ها جلسات خودشان را در سالنهاي تعيين شده ادامه بدهند چون كار زياد است. قرارگاه فتح و نصر چهارشنبه را صرفاً در مرحله مقدماتي و يكم ]عمليات بيت‌المقدس[ كار كنند و روز پنج‌شنبه را براي بررسي مرحله دوم قرار بدهند يعني از جاده اهواز ـ‌ خرمشهر تا دژ مرزي. بعد از شام راس ساعت21 فقط مسئولان قرارگاهها در جلسه مشتركي شركت خواهند كرد تا برنامه‌هايشان را ارائه كنند. ما برنامة دو روز و نصفي را مصوب كرده‌ايم و تلاش داريم خوب پشتيباني كنيم. چهارشنبه و پنج‌شنبه ناهار را در صحرا صرف مي‌كنيم تا در وقت صرفه‌جويي شود. فردا بعد از نماز صبح نكاتي اگر لازم باشد ذكر مي‌شود. بعد اگر اهلش باشيد ورزش هم بكنيد، از هواي تهران هم دور هستيد. ساعت6و30دقيقه صبح صبحانه صرف مي‌شود. فردا همه لباس رزم بپوشيد و درجه‌ها را هم بزنيد تا تصويربرداري شود. آخرين تذكر من به برادران اين است كه اينجا ]هتل[ مجموعه ظريفي است و كمتر مي‌توانيم بياييم، تقاضا دارم حتي‌الامكان در نگهداري وسايل كوشا و همه اهل نظم و ترتيب باشيم … »

انتهای مطلب

منبع: سفر به ماوراء، خاتمی، سید کاوه، 1395، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده