سیری در رفتارشناسی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی (4)
خصوصیات اخلاقی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

محبت

دوست داشتنی بود و به دیگران محبت می‌ورزید. دوست داشتن از ویژگیهای شهید صیاد بود. او کینه به دل راه نمی‌داد. غضب داشت، اما تعادل حقیقت او با غضبش جالب است.

محبت  آدم را مهیای از خود گذشتگی و وفاداری می‌کند و به سوی محبوب سوق می‌دهد. جنس محبت،  جنس لطیف است و با محبوب سازگار است. محبت نیروی بسیار عظیم و قدرتمندی است که محرک بشر در تمام امور و مظاهر گوناگون زندگی‌اش می‌باشد. با محبت انسان احساس مطبوع و دلپذیری می‌نماید که با وجود آن مشکلات آسان می‌شود و مصایب و دردها قابل تحمل می‌گردد.

راه رسیدن انسان به کمال، استفاده از نیروی محرک محبت است و اصولاً زندگی بشر مبتنی بر محبت می‌باشد. در ساختار هستی این محبت جلوه خاص دارد و روابط موجودات با هم باعث می‌شود محبت را بیابند. امام صادق(ع) می فرماید:

الدین هو الحب و الحب هوالدین

دین  عین محبت و محبت عین دین است.

 

اما حب به چه چیزی ارزشمند است؟ و چه کسی بهترین محبوب است؟ این مسئله مهم و قابل توجه است. محبت‌ها و محبوب‌های مادی بالاخره فناپذیرند و ماندگار نیستند. منطق و عقل حکم می‌کند محب و محبوب ماندگار و جاودانه باشد، از این رو به ایمان شخص بستگی دارد.

 

خداوند می‌فرماید:

والذین امنوا اشد حُباً الله

کسانی که ایمان آوردند، محبتشان به خداوند بسیار شدید است.

 

سالکان الهی در محب به جایی می‌رسند که نگاهشان فقط به خداست و دوستشان خدا و محبوبشان خدا و غیر او را دوست ندارند و هرچه غیر او باشد، اگر در مسیر رسیدن او قابلیت و استعداد داشته باشد، دوست خواهند داشت وگرنه دوست نمی‌دارند.

حضرت پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:

لا یومن احدکم حتی یکون الله و رسول احب الیه مما سوا هما

هیچ‌کس از شما مؤمن نیست تا هنگامی که خدا و پیامبر او را بیشتر از غیر آنها دوست داشته باشد.

 

همچنین می‌فرمایند:

اللهم ارزقنی حبک و حب من یحبک و حب من یقربنی الی حبک

خدایا مرا دوستی خویش و دوستی دوستانت عطا فرما و دوستی آن که مرا به دوستی تو نزدیک می‌گرداند

 

محبت انسان نمی‌تواند به مطالب متضاد باشد. پس اگر محبت الهی شد و یا برای خدا شد، جایگزین شیطانی ندارد. نمی‌شود هم خدا را دوست داشت و هم شیطان را. نمی‌شود هم افراد فاسد را دوست داشت و هم افراد صالح را. نمی‌شود به افراد هم برای رضای خدا محبت کرد و هم برای رضای شیطان و هوای نفس. فرق رفتار منافق‌گونه با صادقانه در همین است که انسان مایه اصلی محبتش معلوم می‌گردد و صحیح و ناصحیح آن روشن می‌شود، زیرا انسان دارای دو نهاد محبتی «قلب یا دل» نیست، همانطوری که خداوند می‌فرماید:

ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه

خداوند قرار نداده است براي كسي دو قلب در وجودش

 

گفتیم محبت پایه و مایه همه چیز است، لذا اختلاف مردم در محبت به جهت اختلافشان در مبنا و شناخت است.

وقتی درون انسان پر از محبت الهی شد و خدا را دوست داشت و برای خدا دوست داشت، باطن او نیز پر از محبت می‌شود و خالص می‌گردد و سیر به سوی صفات متعالی پیدا می‌کند، با دوستان خدا دوست می‌شود، مخلوقات خدا را عزیز می‌دارد و ظلم و کینه و عداوت را دشمن خویش می‌پندارد.

شهید صیاد شیرازی در محبت غوطه‌ور بود. با دوستان، مراجعین، زیردستان، برادران و خواهران دینی، حتی در کوچه و برزن دوست بود. واقعاً نمی‌دانم دشمن واقعی او که بود؟ چرا دشمن بود و چگونه توانست دست خود را به این جنایت هولناک آلوده کند؟

البته بودند افرادی که نسبت به وی حسد می‌ورزیدند و بودند کسانی که منافع خود را با وجود او متنافر می‌دانستند، اما اگر او می‌فهمید، باز به آنان محبت می‌کرد. وقتی می‌شنید کسی از او غیبت کرده دعایش می‌کرد. وقتی می‌گفتند فلانی از شما ناراحت است، دنبال دلیل نمی‌گشت، بلکه تلاش می‌کرد با محبت کردن به او، محبت وی را جلب نماید.

محبت در سرشت انسانی نهفته است و آن محبت به اصل و مرجعیت حقیقت است. شأن خالق چه در فعل و چه در صفات و اسما  متوجه پاکی و زیبایی و جمال و خوبی است. پس علاقه و دوستی و محبت به خداوند و اولیا و انبیا به‌طور یقین علاقه‌ای دو طرفه است، همان طوری که خداوند می‌فرمایند:

فان الله یحب المتقین

پس همانا خداوند پرهیزکاران را دوست دارد

 

اما باید دانست محبت همچون سایر قوای باطنی دارای دو بعد مثبت و منفی است و همان طوری که ذکر شد، ممکن نیست انسان دو چیز متضاد را دوست داشته باشد و بی‌تردید آنچه را دوست دارد جذب می‌کند و آنچه را دوست ندارد دفع می‌نماید. پس هرگاه سخن از محبت می‌شود، مقصود آن نیست که انسان صلح طلب باشد و همه چیز و همه کس را دوست بدارد. انسان مؤمن و معتقد نمی‌تواند با همه از در آشتی درآید، چنانچه نمی‌تواند با همه قهر باشد. آنچه را که در نظرش ضد ارزش است، دفع می‌کند و از همین مطلب «تولی و تبری» معنی خواهد یافت.

تولی و تبری یعنی دوست داشتن خوبی‌ها و خوب‌ها و دشمنی و ستیز با بدی‌ها و بدها و خداوند در قرآن کریم در وصف پیروان راستین حضرت محمد(ص) می‌فرماید:

محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم

محمد(ص) پیامبر خداست و كساني كه پيرو او هستند با کافران سختگير و نسبت به یکدیگر رحیم و مهربانند…….

شهید صیاد شیرازی توانسته بود جاذبه محبت و دوستی را متوازن با دافعه نماید. به واقع کسی جرأت نمی‌کرد نزد او حرفی بزند که بوی دشمنی با دوستان خدا بدهد، کسی نمی‌توانست با صیاد باشد و اشاره‌ای به دشمنی و حتی در قالب ظاهری نقدگونه با برادران ایمانی و محبان الهی مخالفت نماید و بی‌درنگ با غضب و تلخی او مواجه می‌شد.

انتهای مطلب

منبع: سیری در رفتارشناسی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، امینی، محمودرضا، 1391، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده